هدایت شده از کانال رسمی ماسال نیوز
🔺 دل نوشتهی دانشآموز سابق برای معلم اول ابتدایی
✍ #قربان_صحرایی_چالهسرایی
خانم معلم عزیزم؛ سرکار خانم صالحه گودرزی
سلام
چهل سال پیش وقتی در دبستان ۱۳ آبان چاله سرا به کلاس درس تو وارد شدم، تو را در قامت خانم جوانی دیدم که مهیا و پرانگیزه، ابتدا پهنای کلاس را چند گام برداشتی و سپس با حضور در کنار نیمکتهایی که ما نشسته بودیم حاضر شدی و با حوصله از یک یک نونهالان کلاس نام و نشانشان را پرسیدی.
وقتی به من رسیدی، پرسیدی که نام تو چیست؟
و من با همان لفظ کودکانه و لهجه ی روستایی خود گفتم: 《قربون، قربون صحرائی》!
هیچ وقت یادم نمی رود که با چهره ای بشاش و رویی گشاده و مهربان گفتی: 《قربان، بگو قربان صحرائی》.
این اولین گفتگوی من و تو به عنوان شاگرد و آموزگار بود.
در آن سال، من شاگردی کردم معلمی مهربان و صبور را و تو معلمی کردی شاگردانی پرجنب و جوش و بازیگوش را.
چه روزگار شیرینی بود برای من و ما، و چه سخت بود برای تو که در کنار آموزش الفبای دانش، صبورانه شلوغ کاریها و بازیگوشیهای شاگردان را به سمت و سوی فرهنگ صحیح حشر و نشر با همنوعان سوق می دادی.
من و ما کم کم بزرگ و بزرگتر شدیم و به کلاسهای بالاتر رفتیم و حتی دو سال، همسر آرام و مهربانت جناب آقامعلم حسنعلی پورهادی را شاگردی کردیم.
روزها و ماه ها و سالها جلو رفتند و طی این ایام گرد سفید گچ در کنار تخته سیاه، همچنان بر بناگوش و سر و سیمای تو فرو می ریخت تا به امروز که اثرات سپیدش بر جعد گیسوان شما دو نفر هویدا شده است.
🌹🌹🌹
معلمان خوبم!
حضرت روح الله فرمود: معلمی شغل انبیاست.
و شما خوب می دانید این جمله ی کوتاه، چه تفسیر وسیع و گسترده ای دارد. با این توصیف چه افتخاری فراتر از پیشه انبیاء علیهم السلام که شما بدان آراسته اید؟
🌹🌹🌹
پس حضرت معلم!
روز و روزگارت مبارک.
از کنار حرم مطهر حضرت بانو، فاطمه معصومه علیهاالسلام که او نیز معلمی بزرگ است و شاگردان بزرگی در طول تاریخ در کلاس درس مدرسه و مکتب صادق آل محمد علیهم السلام جمع کرد و هزاران عالم تاریخ ساز همچون، حضرت روح الله خمینی و حضرت محمدتقی بهجت فومنی را تحویل بشریت داد، برای شما و آقامعلم پورهادی و تمامی معلمانم از اول تا به امروز، آرزوی عاقبت بخیری و سعادت در دین و دنیا را دارم.
شاگردت:
#قربان_صحرائي_چاله_سرائي
۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۸، قم مقدس
#صالحه_گودرزی
#حسنعلی_پورهادی
#دبستان_۱۳_آبان
#چاله_سرا
#شاندرمن
#ماسال
#روز_معلم
#استاد_مطهری
#آیت_الله_بهجت
#امام_خميني
🌸🌺🌸
♦️ @MasalNews
قربان صحرائی چاله سرائی:
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
🌷 امروز سوم خرداد است و روز آزادی خرمشهر
🌷 حضرت روح الله ره فرمود: خرمشهر را خدا آزاد کرد
و سوم خرداد خرمشهر آزاد شد
🌷و حضرت آقا فرمود: خرمشهرها در پیش است.
و به راستی که خرمشهرها در پیش است ...
#خرمشهر
#امام_خميني ره
#امام_خامنه_ای_مدظله_العالی
#مقام_معظم_رهبری
#قربان_صحرائی_چاله_سرائی
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
@sahranevesht
⚘ الاهی!
⚘ آخرین روزهای ماه مبارک رمضان است؛
⚘ به بی همسرها، همسری شایسته
⚘ به بی فرزندها، فرزندانی سالم و صالح
⚘ به بی مسکنها، مسکن و ماوایی درخور
⚘ به بی کارها، شغلی آبرومند
⚘ و به همه ملت ایران و همه شیعیان امیر خوبان، علی علیه السلام در سرتاسر عالم، عاقبت بخیری عنایت بفرما
⚘ بلند بگو الاهی آمین
⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘
#ازدواج
#شغل
#مسکن
#عاقبت_به_خیری
#توسل
#قربان_صحرائي_چاله_سرائى
🔮 @Shanderman20
@sahranevesht
🔺 آرامش دیار ما را به هم ریختهاند!
✍ #قربان_صحرایی_چالهسرایی
🤔: از اوایل دهه هشتاد به بعد تا اوایل دهه نود سعی کردم در زمانهای متفاوت در فضای مجازی آن روزگار یعنی از طریق وبسایتها و وبلاگها در کنار نوشتارهایم در نشریات به معرفی جاذبههای گردشگری ماسال و شاندرمن و بطور کلی طبیعت بکر و دیدنی تالش و بخشهای از گیلان بپردازم. امروز با وضع اسفناک و بعضا فجیعی که در شهر و دیارم مشاهده میکنم، گاهی از آن فعالیتهای فرهنگی ام اظهار پشیمانی و ندامت میکنم. خدا میداند همین امروز ۱۷ خرداد ۹۸ کنار گلزار شهیدان ماسال صحنهای ناهنجار و خلاف ارزشهای عقیدتی و اخلاقی به چشمم خورد که قلبم را شدیدا به درد آورد. چرا ارامش شهر و دیار ما را به هم ریخته اند؟ چه بلایی دارد به سر فرهنگ و ارزشهای ما می آورند؟ بعضی از این آدم نماها از کجا آمده اند؟ بر سر اقتصاد محلی، فرهنگ رانندگی و ترافیک جاده های درونشهری و برونشهری، فرهنگ پوشش و هنجارهای مربوط، سگ و سگبازی، نظم و انضباط اجتماعی، محیط زیست، سبک معماری و خرید و فروش و رهن و اجاره و ده ها موضوع دیگر مربوط به صنعت گردشکری ما در شهرهای کوچکی مثل ماسال و شاندرمن چه دارد می آید؟ آیا متولیان فرهنگ و نظم و انضباط اجتماعی و ... متوجه عمق فاجعه هستند؟ امیداریم تدبیری، تاملی، فکری؛ اندیشه ای ... در این زمینه اتخاذ شود.
♦️ @MasalNews
http://telegram.me/joinchat/BkkqKzu8XTZf57qD6kJl5A
@sahranevesht
هدایت شده از کانال رسمی ماسال نیوز
🔺چمران، جهادی مردی برای ابدیت
🌷 به مناسبت ۳۱ خرداد، سالروز شهادت شهید مصطفی چمران
✍قربان صحرائی چاله سرائی
https://t.me/titatv/2732
✍ تیرماه سال ۶۰، هنگامی که ۸ نه سال بیشتر نداشتم، دائی بزرگم که آن روزگار جوانی رشید و انقلابی بود، روزی به منزل ما در ییلاق تابستانی #سیف_آستونه شاندرمن آمد و مجله ای به من داد. بوی کاغذ آن نشریه هنوز در دماغم هست. تازه خواندن و نوشتن را فراگرفته بودم به همین دلیل از جزئیات مطالب آن مجله چیزی یادم نیست ولی به خوبی به یاد دارم که بیشتر مطالب آن نشریه در مورد دانشمند وجهادمردی بزرگ و فرماندهی عارف به نام شهید دکتر مصطفی #چمران بود.
تصاویر سیاه و سفیدی که از او در مجله چاپ شده بود هنوز مقابل دیدگان ذهنم سریال وار به جلو می روند.
جذابیت ویژه ای که سیمای پر ابهت آن مرد در مخیله ام ایجاد کرد همچنان در پستوی ذهنم به یادگار باقی است.
شهید چمران از نگاه نگارنده، مردی برای ابدیت هست و هر مردی ابدی جایگزین ندارد و منحصر به خود می باشد.
به نظر می رسد مردان ابدی تکرار ناشدنی اند و هیچ کس و هیچ چیز نمی تواند جای آنان را پر کند. زیرا در عالم هستی هرکس شبیه خودش است و ویژگیها و امتیازات خاص خودش را دارد.
شهید چمران مرد عمل بود و نه بلندگوی شعار. همین خصیصه بسیار برجسته از وی یک نمونه کامل از شاگردان مکتب مولا علی علیه السلام به جهان اسلام، خصوصا مکتب تشیع هدیه نمود تا مالک اشتری در لبنان باشد و حمزه ای در کربلای خوزستان و کردستان ایران.
چمران، مرد هجرت بود برای فراگیری علم روز، فیزیک پلاسما، آن هم در سرزمین کفر و استکبار، آمریکا.
در این خصوص دانشگاه برکلی کالیفرنیا و آزمایشگاه های هسته ای بل و پیشرانه جت ناسا از او خاطرات فراوان دارند.
او همان اندازه در فراگیری علوم هسته ای ساعی و موفق بود که در علوم اسلامی تفسیر و فلسفه و منطق در پای منبر مرحوم طالقانی و مکتب شهید مطهری. و همچنین تعلیمات نظامی جنگهای چریکی سخت و نامنظم در مصر.
او مرد جهاد بود در نبرد با کفار و یزیدیان پلید زمانه چه در جبهه نبرد با اسرائیل غاصب و کودک کش و چه در جبهه نبرد با حزب بعث عفلقی به سرکردگی صدام تکریتی.
او علی وار یتیمان حاصل از تجاوز اسرائیل غاصب را در جنوب لبنان پدری می کرد.
چمران اسوه حرکت و مقاومت در عرصه نبرد و هجمه ها بود در همه جبهه های جهادی و اجتماعی.
او عارفی بزرگ در مسیر رسیدن به قرب الاهی بود وقتی که از دنیا و آنچه در او هست می رست و می گسست و به خدا می پیوست.
و چه زیبا حضرت روح الله در خصوص شهید چمران فرمود:
چمران عزيز با عقيدهي پاك خالص غير وابسته به دستجات و گروههاي سياسي و عقيده به هدف بزرگ الهي، جهاد را در راه آن از آغاز زندگي شروع و با آن ختم كرد. او در حيات با نور معرفت و پيوستگي به خدا قدم نهاد و در راه آن به جهاد برخاست و جان خود را نثار كرد. او با سرافرازي زيست و با سرافرازي شهيد شد و به حق رسيد. هنر آن است كه بيهياهوهاي سياسي و خودنماييهاي شيطاني براي خدا به جهاد برخيزد و خود را فداي هدف كند، نه هوي و اين هنر مردان خداست. او در پيشگاه خداي بزرگ با آبرو رفت. روانش شاد و يادش به خير.
#شهید_مصطفی_چمران
#شهیدان_جنگ_تحمیلی
#امام_خميني
#دفاع_مقدس
#دهلاویه
#قربان_صحرائی_چاله_سرائی
♦️ @MasalNews
http://masalnews.ir/76758/
🌷
قربان صحرائی چاله سرائی – سال ۱۳۶۷ درتاريخ معاصر، به خصوص تاريخ جنگ تحميلي براي جمهوري اسلامي يکي از پرحادثهترين و مهمترين سالهاي پس از انقلاب اسلامي به شمار ميرود. دراين ميان، ماه تيرسال ۱۳۶۷ نيز اتفاقات بسيار مهمي را در موضوع تاريخچه دفاع مقدس در خود جاي داده است. اين اتفاقات ازهفته اول تير ۱۳۶۷ شروع ميشود و تا ماهها بعد تداوم مييابد. در چهارمين روز از تيرماه اين سال، رژيم بعث عراق حملهاي را با استعداد ۱۴ لشكر نظامي به منطقه عمومي خوزستان، كوشك، طلائيه، جفير و جزاير مجنون و به طور کلي، منطقه عملياتي خيبر ترتيب داد كه در نهايت به سقوط اين جزاير منجر شد.
در جريان حملات و حوادث جنگ در تيرماه ۱۳۶۷ جوانان برومندي از رزمندگان سلحشور سپاه و ارتش اسلام به درجه رفيع شهادت نائل آمدند که يکي از آنان سرباز دلاور لشکر اسلام، شهيد داراب صالحي است.
شهيد داراب صالحي، فرزند مرحوم أبيش، متولد ۹ تيرماه ۱۳۴۳، زادهي روستاي امامزاده شفيع شاندرمن است. او در تاريخ چهارم تيرماه ۱۳۶۷ و در سن ۲۴ سالگي در منطقه عملياتي جُفير و در آغاز حملات گسترده بعثيهاي عفلقي، به شهادت رسيد.
🌷
مزار پاک اين شهيد در روستاي امامزاده شفيع عليهالسلام، و در جوار بقعه متبرکه اين روستا قرار دارد.
در آستانهي سيويکمين سالروز شهادت اين سرفراز عرصه نبرد با بعثيان صدامي و شهيد راه اسلام در دفاع مقدس، جمعي از دوستان و همشهريان شهيد صالحي بر گِرد مزار او حاضر شدند و ضمن گراميداشت ياد و نام او و زيارت و قرائت فاتحه، به ذکر خاطراتي از شهيد داراب صالحي مبادرت نمودند.
علي عزيزي شکاري، دوست شهيد: گاهي که جوانان روستا در محوطه مسجد امامزاده شفيع جمع شده و با هم از جنگ و جبهه گفتگو ميکرديم، شهيد داراب با مزاح و شوخي ميگفتند: اين صدام پليد، براي مبارزه با من کوچک و حقير است؛ من خودم را معطل شخص حقير و پليدي مثل صدام نميکنم؛ من زماني به جبهه ميروم که با اربابش، آمريکا مبارزه و جنگ کنم. اتفاقاً در حملات و حرکات گسترده دشمن بعثي عراق در جبهههاي جنوب و بازپسگيري جزاير مجنون، منطقه وسيع شمال کوشک و طلائيه و جُفِير و ديگر حملات تيرماه سال ۱۳۶۷، نقش صهيونيسم جهاني، به خصوص آمريکاي خونخوار بيشتر از هميشه عيان و آشکار بود.
قندعلي صالحي، برادر شهيد: زماني که شهيد را آوردند به ما اطلاع دادند تا براي شناسايي پيکر شهيد به سپاه ماسال برويم. وقتي وارد سپاه ماسال شديم گفتند داراب صالحي هم جزو شهداست. چون قبلاً نام فاميلي ما «بابائي» بود؛ از طرفي از شدت ناراحتي و اضطراب فراموش کرده بوديم که شناسنامه ما به صالحي تغيير يافته، به همين خاطر گفتيم ما که داراب صالحي نداريم! سرباز ما نامش «داراب بابائي» است! برادرمان داراب، با يک دستگاه موتورسيکلت بين شاندرمن و روستاي امامزاده شفيع، مسافرکشي ميکرد و نانآور خانواده و کمککار و بازوي توانمندي براي پدر و مادر پير ما بود. او در جبهه جُفِير بر اثر حمله شيميايي شهيد شد. پيکر برادرمان داراب طوري سوخته بود که براي من قابل شناسايي نبود و فقط مرحوم مادر ما توانست از روي قدوقامت و مخصوصاً لباسش، وي را شناسايي کند.
حبيباله صحرائي چالهسرائي، همکار شهيد: مرحوم شهيد صالحي جوان شوخطبع و پرجنبوجوشي بود. روزهايي که در خط شاندرمن به امامزاده شفيع با هم کار ميکرديم از وي خوشبرخورديها و منش مردانه زيادي به خاطر دارم. او جوان ميانهاندام و نسبتاً ريزنقشي بود. روزهاي پنجشنبه که در شاندرمن، بازار هفتگي داير ميشد، گاهي به جعبه انگور چوبي ميوهفروشها اشاره ميکرد و ميگفت: من ميخواهم به جبهه بروم و صداميزيد را بکشم و بعد که شهيد شدم شما پيکرم را با اين جعبه انگور تشييع کنيد.
ستار بابائي (صالحي)، پسر عموي شهيد: هنگامي که پيکر شهيد داراب را آوردند، چون بر اثر سلاحهاي شيميايي نيمتنهي بالايي، مخصوصاً سر و صورت شهيد به شدت سوخته بود، از ميان فاميل فقط مادر آن شهيد توانست از روي لباس و پوتين وي، او را شناسايي کند.
حبيباله صحرائي چالهسرائي، همکار شهيد: در آن زمان پيکر تعدادي از شهدا را آورده بودند. براي اينکه برخي از پيکرها نياز به شناسايي داشت، همچنين به جهت تشابه اسمي شايعه شده بود که يکي از اقوام بنده هم در ميان شهداست، بنده هم براي شناسايي پيکرها به سپاه ماسال رفتم. يادم هست تابوت چند شهيد را روي هم چيده بودند و وقتي تابوتها را باز کرديم، من متوجه شدم که ايشان بايد شهيد داراب صالحي باشند.
يادونام تمامي شهيدان وطن، از جمله شهيد داراب صالحي، گرامي و راهشان پررهرو باد.
باتشکر از همه آقايان محترم که در اين خاطرهگويي حضور داشتند؛ به خصوص تشکر ويژه ازآقاي قندعلي صالحي، برادرمحترم شهيد، که عکسهاي قديمي شهيدداراب صالحي را دراختيار نگارنده قرار دادند.
🌷
@sahranevesht
قربان صحرائی چالهسرائی
🌷 شهید حاج عقیل خلیلی زاده 👇👇👇 @sahranevesht
قربان صحرائي چالهسرائي:
http://www.rangeiman.ir/13999/
🌷
✍ #قربان_صحرائی_چاله_سرائی:
♦️ اینکه حضرت روح الله فرمود: ((شهدا در قهقهه مستانه شان و در شادی وصولشان “عند ربهم یرزقون” اند و از نفوس مطمئنه ای هستند که مورد خطاب “فادخلی فی عبادی و ادخلی جنتی” پروردگارند))، سخنی به گزاف نیست.
🌷
♦️ ساعت ۲۳ شب جمعه ششم تیر ۹۸ وارد حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه ـ سلام الله علیها شدم ـ تا به اتفاق دیگر همکاران در خدمت زائران آن حضرت باشیم. فضای مجازی گوشی همراهم را که فعال کردم، اولین پیام، تصویری از اطلاعیه یادواره سالگرد #شهید_عقیل_خلیلی_زاده بود که دوست ارجمندم آقای #سیدهادی_منفرد از شاندرمن برایم ارسال کرده بود. پس از مطالعه، بلافاصله آن اطلاعیه را برای دوستی نادیده در لاهیجان فرستادم. چون می دانستم او به اقتضای شغلش با آن شهید گرانقدر و پدرشان ارتباط داشتند. آقای بشیردوست خانی که به پیشه درودگری و نجاری در شهر لاهیجان اشتغال دارند، پس از رویت اطلاعیه خاطراتی از آن شهید عظیم الشان برای نگارنده نوشتند که بخشی از آن برای مخاطبین محترم سایت رنگ ایمان نگارش میشود.
🌷
👈 #بشیردوست_خانی:
جمعه هفتم تیرماه، برای شهید حاج عقیل خلیلی زاده در لاهیجان مراسمی برقرار است.
🌷
یادم هست ساعتی مانده به تحویل سال نو ۱۳۸۹، در خانه پدر شهید حاج عقیل مشغول نصب درهای خانه شان بودم. نیاز شد برای خرید قفل به خیابان برویم. شهید حاج عقیل رانندگی میکرد. نزدیک گلزار شهدا ی شهرستان لاهیجان که رسیدیم، پدر شهید پیاده شد تا هنگام لحظه تحویل سال نو، به زیارت قبور شهداء برود. وقتی پیرمرد گفت میخواهم پیاده شوم و برای سال تحویل به مزار شهداء بروم، برای بنده خیلی عجیب بود و دلم ریخت! با خودم گفتم عجب آدمی است!
🌷
پس از تهیه ابزار لازم، به همراه حاج عقیل به منزلشان برگشتیم. آن سال تحویل سال نو، بعد از اذان مغرب بود و آن سال تحویل سال نو را در کنار آن شهید و آن سال تحویل سال نو را در کنار آن شهید گذراندم. بنده اطلاع نداشتم شهید حاج عقیل، پاسدار و نظامی است. او محاسن داشت و البته خیلی تودار و کم حرف بود.
🌷
زمان گذشت تا اینکه نزدیکیهای تابستان همان سال بود که عصر یک روز جهت کاری به خیابان فیاض لاهیجان رفته بودم، دیدم یک خودروی سپاه با اعلان خبر شهادت شهید حاج عقیل خلیلیزاده، از مردم برای تشییع پیکر آن شهید دعوت میکرد. در آن دقایق تمام لحظات ایام عید و لحظه تحویل سال نو و همراهی با شهید خلیلیزاده از جلو چشمم رژه میرفت.
🌷
گلزار شهدای لاهیجان که محصور و چهار دیواری و مسقف ساخته اند و برخی از مراسمات در آنجا برگزار می شود. دوستان تعریف می کنند در مکانی که هم اکنون مزار شهید حاج عقیل در آن نقطه واقع شده است، او همیشه در همان مکان می نشست و مشغول ذکر و عبادت میشد. از عجایب روزگار اینکه وقتی می خواستند برایش قبر بکنند پس از خاکبرداری اندکی به قبر آماده ای دست یافتند که معلوم شد او از پیش قبرش را برای خودش مهیا کرده بود و ظاهرا کسی از این موضوع اطلاع نداشت.
🌷
بعد از شهادت شهید حاج عقیل، پدرشان برایم کمی از مسئولیتهای فرزندش صحبت کرد. او برایم تعریف میکرد: دوستان حاج عقیل به خاطر قامت رشید و در عین حال فِرز، چابک و ورزیدگی خاصی که داشت به او با شوخی می گفتند عقیل کانگورو!
🌷
دیده بودم که خانهشان به پشت بام دریچه ای دارد؛ پدر شهید تعریف می کرد شهید حاج عقیل با چالاکی ویژه خود بدون نردبان و تنها با استفاده از دو دیوار و به شکل خاصی از همان دریچه بالا میرفت.
🌷
پدر شهید میگفت که شهید حاج عقیل آدم غیرتمندی بود، به همین خاطر در نهی از منکر و امر به معروف همیشه ساعی بود. یکبار در تهران دید چندنفر اراذل و اوباش برای یک خانم مزاحمت ایجاد می کنند؛ شهید حاج عقیل ابتدا نهی از منکر میکند و چون آنان به سویش هجوم می آورند، به تنهایی از خجالت همه ی آن اراذل در می آید.
🌷
مهرماه سال ۸۹، روزی همراه خانواده ام عازم تهران بودم. در رودبار توقف کرده به مغازه زیتون فروشی وارد شدیم. پس از خرید، متوجه عکس شهید خلیلی زاده که قاب کرده بودند و به دیوار نصب شده بود شدم. پرسیدم مگر شما ایشان را می شناسید؟
گفتند بله داماد ما می شد.
تازه عقد کرده بودند.
🌷
از فضایل و سجایای اخلاقی شهید حاج عقیل هرچه بگویم کم گفتهام. البته پدر شهید عقیل، آقای حاج غلامحسین هم آدم بزرگوار و بسیار صبوری است. او همیشه همچون پدری مهربان و دلسوز مرا به نیکی رفتار و مهر به دیگران سفارش و نصیحت می کند.
@sahranevesht
بسم الله الرحمن الرحیم
👈 هشدار:
🔸۱۲ تیرماه ۱۳۶۷ را فراموش نمی کنیم، زیرا در آن روز ناو هواپیمابر وینسنس که مرتب به حریم آبهای ما تجاوز و مرزهای آبی ایران در سواحل خلیج فارس و آبهای سرزمینی ما را بی محابا نقض می کرد و با نیروهای ما درگیر می شد، سرانجام با پر رویی و وقاحت و تفرعن تمام هواپیمای مسافربری ما را بر فراز خلیج فارس ساقط و قریب به ۳۰۰ هموطن زن و مرد و کودک و جوان ما را به شهادت رساندند.
♦️ اگر به تروریستهای موسوم به سنتکام (ستاد فرماندهی مرکزی ایالات متحده) گوشمالی داده نشود، همان رویه سابق را ادامه داده و به جلو و جلوتر خواهند آمد.
♦️ ضمن خدا قوت به دلاورمردان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، باید توجه داشته باشیم ساقط کردن پهبادشان کافی نیست.
🇮🇷 به خاک ایران تجاوز شده، شایسته است به این تروریستهای متجاوز با صلابت اعلام شود: اگر بار دیگر تکرار کنید پایگاه پهباد را هم میزنیم.
#سپاه_پاسداران_انقلاب_اسلامی
#پهباد_آمریکایی
#سنتکام
#تروریستهای_آمریکایی
#خلیج_فارس
#وینسنس
#قربان_صحرائی_چاله_سرائی
@sahranevesht
قربان صحرائی چالهسرائی
قربان صحرائي چالهسرائي: ✍ اولین مرتبه ای که به زیارت بقعه متبرک امامزاده عبدالله کلور در استان اردب
قربان صحرائي چالهسرائي:
✍ اولین مرتبه ای که به زیارت بقعه متبرک امامزاده عبدالله کلور در استان اردبیل مشرف شدم بر می گردد به روزگاری که کودکی حدودا ۴ ساله بودم.
👈 به صورت سایه ای مبهم در ذهن من هست که مادر ارجمندم سوار بر اسبی کهر، در حالیکه بر ترک اسب من را هم در آغوش خود فشرده بود از ییلاق #سیف_آستونه #شاندرمن به همراه همسفرانی دیگر و از مسیر ییلاق #سرخ_سنگان = سرسی، #دیلماده راهی کلور شد.
👈 سایه ی خاطره سه چیز از آن اولین سفر در ذهنم هنوز باقیست: گندمزارهای مسیر سفر که با نسیم خنکی درم درم می کرد و برقی ملایم از موجش بر دیدگان کودکانه ام چشمک می زد؛ دیوار گلین و سنتی بقعه و سوم زلالی چشمه بسیار خنک و گوارای جنب امامزاده که وقتی دستی در آن فرو ببری، سردی ویژه ای به سرانگشتانت منتقل می کند بسیار دلپذیر.
👈 از آنروز تاکنون شاید بیش از ۴۲ سال می گذرد و من بارها به کلور رفته ام تا امامزاده عبداللهش را زیارت کنم.
👈 آخرین مرتبه اش را روز ۱۶ تیرماه ۱۳۹۸ به همراه پدر ارجمندم کربلایی حبیب در سفری دو نفره تجربه کردم.
👈 اما نگاه امروزم تقریبا با همه سفرهای قبلی متفاوت بود. اکنون بهتر می دانم امامزاده سیدعبدالله بن سید موسی بن سید ابراهیم الاصغر بن امام موسیالکاظم (ع) صاحب مزار و صحن شریف از سلسله سادات موسوی می باشد که مزارش در ۲۵ کیلومتری جنوب شهرستان خلخال در میان درختان گردو، آلبالو و ... قرار دارد. و برخی دانستنیهای دیگر که در این مجال نمی گنجد.
👈 دیگر از آن دیوار کهنه گلین خبری نیست زیرا ساختمان بقعه به شکل اساسی به سبک معماری اسلامی متناسب با جغرافیای منطقه نوسازی شده است. اما درم درم گندمزارها و گوارایی و خنکی و زلالی چشمه سارش همچنان به قوت خود باقیست.
👈 یادمان نرود اینک در جوار بقعه متبرک امامزاده عبدالله کلور علاوه بر سادات محترم، شهیدانی آرمیده اند که در مسیر تداوم قیام و نهضت انقلاب اسلامی حضرت روح الله، امام خمینی ره شربتی گواراتر از چشمه سارش بنام شهادت نوشیده اند.
👈 اولین این شهیدان شهید #هاشم_علی_اصلانی نام دارد که به تاریخ ۱۳۵۹/۰۸/۱۸ در اهواز آسمانی شده است.
#امامزاده_عبدالله_کلور
#امام_خمینی ره
#کلور_اردبیل
#شهیدان_جنگ_تحمیلی
#کربلایی_حبیب_صحرائی_چاله_سرائی
#قربان_صحرائی_چاله_سرائی
@sahranevesht
قربان صحرائی چاله سرائی:
💖 نذر ضامن آهو 🍃
🔷️ امشب ۲۲ تیرماه ۹۸ دوست و همکار ارجمندم جناب آقای محمدحسن عزیزی، به همراه چند تن از خطاطان خوش ذوق نذر قشنگی کرده بودند:
✍ خطاطی و نگارش تابلوهایی از جنس دل به مناسبت شب میلاد حضرت ضامن آهو در حرم خواهر شفیعه اش حضرت بانوی کریمه، فاطمه معصومه سلام الله علیها.
⚘💖⚘💗⚘💖⚘💗⚘💖
و چه مشتاقانه زائران حضرت معصومه علیهاالسلام صف کشیده بودند تا نسخه ای به میل و انتخاب خود سفارش دهند تا خطاطی شود و بر دیدگان بنهند.
🔶️⚘ میلاد خراسانی ترین خورشید، حضرت ضامن آهو، امام رئوف علی بن موسی الرضا علیه السلام را به شما تبریک و تهنیت عرض می کنم. ⚘🔶️
#محمدحسن_عزیزی
#قربان_صحرائي_چاله_سرائي
@sahranevesht