eitaa logo
قربان صحرائی چاله‌سرائی
175 دنبال‌کننده
549 عکس
351 ویدیو
4 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم در این کانال بخشی از دست نوشته‌ها، مقالات، گزارشات و تصاویر تهیه شده توسط اینجانب درج می‌شود. راه ارتباط 👇 @sahraei
مشاهده در ایتا
دانلود
قربان صحرائی چاله‌سرائی
🍁برگي از جنگل ـ آخرین نامه ۳۶ روز قبل از شهادت 🌹 🔻 هوالحق ✍🏽 آقای میرآقا ـ دام‌ اقباله العالی دوست عزیزم، در این موقع که پاره‌ای از دوستان ما امتحان بی‌وفائی خود را داده، محرمانه و آشکار، تسلیم دشمن شده و با مقاصد آنان همراهی می‌نمایند، مراسله شما را زیارت کرده، فوق‌العاده مسرور و خوشحال گردیدم. آری آقای من، دوستان را در مواقع سخت باید امتحان نمود. من از این مسئله مسرورم که رفقای همراه به هیچ وجه لغزشی در افکار آنها، راه نیافته و با کمال قوّت قلب، مصمّم به دفاع و فداکاری هستند. عجالتاً با رویّه‌ای که دشمنان ما پیش گرفته‌اند و شما به خوبی مسبوق هستید، شاید به ‌طور موقّت یا دائم توانستند موفقیت حاصل نمایند، ولی اتّکای بنده و همراهان به خداوند دادگری است که در بسیاری از این اتفاقات ما را در پرتو توجهات خود محافظت کرده است. به جز از خداوند، به هیچ کس مستظهر نبوده و امیدوارم که توجهات کامله‌اش شامل حال و یار و معین ما باشد. ☹️ افسوس می‌خورم که مردم ایران پس از محو ما خواهند فهمید ما که بوده‌ایم، چه می‌خواستیم و چه کردیم. معروف است (النعمه اذا فقدت، عرفت) مردم همه منتظرند روزگاری را ببینند که از جمعیت ما اثری به میان نباشد. پس از آنکه نتایج تلخی از سوء افکار و انتظار خود دیدند، آنوقت دو دست ندامت به سر کوفته، قدر و هویت ما را می‌فهمند. بلی آقای من، امروز دشمنان، ما را دزد و غارتگر خطاب می‌کنند، در صورتی که هیچ قدمی جز در راه آسایش مردم و حفاظت مال و جان و ناموس آنها برنداشتیم. ما هرگونه اتهاماتی را که به ما نسبت می‌دهند، می‌شنویم و حکمیّت را به خداوند قادر و حاکم علی‌الاطلاق واگذار می‌کنیم. عجالتاً تحت تقدیرات الهی هستیم تا ببینیم کار به کجا منتهی خواهد گردید. در خاتمه، سلامتی و دوام شما را از خداوند مسئلت داشته، ادعیه خالصانه خود را تقدیم می‌دارد. ✍🏽 لیله شنبه ۵ عقرب ۱۳۰۰ 🌼🍂🍁🍂🌼 🥀 يازدهم آذر ۱۴۰۰ 🥀 🥀 يکصدمين سالگشت شهادت ميرزاکوچک جنگلي 🥀 🍁 🔰 @sahranevesht
🍁 برگی از جنگل، ✍🏻 دوبیتی از سردار جنگل، شهید میرزاکوچک جنگلی: 🍃🌸 گيسه گئسه كودي جالستن ره 🌸🍃 رئسه رئسه كودی والستن ره 🍃🌸 مي‌ديله او ميين دبسته بوسته 🌸🍃 بميرم تي دبس وابستن ره برگردان به فارسی توسط آقای از رودسر: گيسوانت را بافتي براي آويزان كردن موهایت را تابيدي ( یا رشته رشته کردی ) و به صورت ريسمان درآوري براي دست و پا گير شدن دل من در آن ميان بسته شده ( اسیر شده ) بميرم برای باز و بسته کردن موهایت ( گیسوانت ) 🥀 يازدهم آذر ۱۴۰۰ 🥀 🥀 يکصدمين سالگشت شهادت ميرزاکوچک جنگلي 🥀 ┈•••✾•💞🌺💞•✾•••┈ 🍁 🔰 @sahranevesht
30.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍁 برگی از جنگل 🔺مستند 🔹میرزا: البته بعد از محو ما خواهند فهمید؛ که بوده‌ایم، چه خواسته‌ایم و چه کرده‌ایم ... بله، این جمله‌ای است که میرزا در خلال یکی از نامه‌هایش خطاب به یکی از دوستانش به نام میرآقا عربانی نوشته‌ است. 🔹 در طول قیام هفت ساله‌ای که در جنگل‌های غرب گیلان رهبری کرد، گرچه علاوه بر مبارزه با فساد دوره قاجار و استبداد باقي مانده از دوره مشروطه و سپس دیکتاتوری رضاآلاشتی، مبارزه برای نجات ايران از دست بيگانگاني چون روس تزار و بريتانيا و بیرون راندن آن اشغالگران بود، ولیکن در همان فرصت کوتاه به اقدامات عمران آبادی و فرهنگی متعددی دست زد که آثار برخی از آن هنوز در گوشه و کنار گیلان، به خصوص غرب گیلان باقی مانده است. اقداماتی از قبیل مدرسه‌سازی و به خصوص راه‌سازی. در آن زمان بین شاندرمن و دیگر نقاط گیلان راه ارتباطی مناسبی وجود نداشت. ... 🥀 يازدهم آذر ۱۴۰۰ 🥀 🥀 يکصدمين سالگشت شهادت ميرزاکوچک جنگلي 🥀 ┈•••✾•💞🌺💞•✾•••┈ 🎙گزارشگر: 🎥 تصویربردار: ✍️ محقق: 📌این مستند قبل از شیوع کرونا به تاريخ ۱۳۹۸/۰۹/۱۰ تصویر برداری شده است. ♦️ @MasalNews 🍁 🔰 @sahranevesht
🔻 ظل السلطان ✍🏻 نقل است یکی از حکام قاجاری اصفهان هرچند وقت یکبار با تصمیماتی جنون آمیز دستور میداد بخشی از آثار معماری نفیس و بی نظیر باقی مانده از عصر صفوی و دیگر اعصار این شهر تاریخی را تخریب کنند و یا آثار هنری آن را از بین ببرند! کینه صفویان در دلش و عقده حقارت وی به قدری شدید بود که چشم دیدن آن همه شکوه و عظمت را نداشت و وجود آثار بی نظیر به یادگار مانده از گذشتگان را نمی‌توانست تحمل کند! انگار از روی عقده سیاهی که در سینه اش سنگینی می کرد با خود می‌گفت: حالا که نمیتوانم اثری نفیس خلق کنم و از خود به یادگار بگذارم، این کار را میکنم تا لااقل نامم در تاریخ گم نشود! این تجربه ی گرانسنگ شاهزاده قجری!!! امروز شده سرمشقی برای امثال دهباشیها و نازیباکلام ها و این آخری هم عبدالرضا داوری!! خدایا این میرزاکوچک جنگلی مظلوم اگر نبود، اینها به چه چیز چه کسی می‌خواستند حلق آویز شوند تا نامشان در تاریخ گم نشود؟! 🤔🤔 🌼🍂🍁🍂🌼 🥀 يازدهم آذر ۱۴۰۰ 🥀 🥀 يکصدمين سالگشت شهادت ميرزاکوچک جنگلي 🥀 ✍🏻 🍁 🔰 @sahranevesht
هدایت شده از گیلان پرس
🔻 ماجرای تخریب آثار تاریخی توسط ظل السلطان ✍🏻 نقل است یکی از حکام قاجاری اصفهان هرچند وقت یکبار با تصمیماتی جنون آمیز دستور میداد بخشی از آثار معماری نفیس و بی نظیر باقی مانده از عصر صفوی و دیگر اعصار این شهر تاریخی را تخریب کنند و یا آثار هنری آن را از بین ببرند! کینه صفویان در دلش و عقده حقارت وی به قدری شدید بود که چشم دیدن آن همه شکوه و عظمت را نداشت و وجود آثار بی نظیر به یادگار مانده از گذشتگان را نمی‌توانست تحمل کند! انگار از روی عقده سیاهی که در سینه اش سنگینی می کرد با خود می‌گفت: حالا که نمیتوانم اثری نفیس خلق کنم و از خود به یادگار بگذارم، این کار را میکنم تا لااقل نامم در تاریخ گم نشود! این تجربه ی گرانسنگ شاهزاده قجری!!! امروز شده سرمشقی برای امثال دهباشیها و نازیباکلام ها و این آخری هم عبدالرضا داوری!! خدایا این میرزاکوچک جنگلی مظلوم اگر نبود، اینها به چه چیز چه کسی می‌خواستند حلق آویز شوند تا نامشان در تاریخ گم نشود؟! 🤔🤔 ✍🏻 🌼🍂🍁🍂🌼 🥀 يازدهم آذر ۱۴۰۰ 🥀 🥀 يکصدمين سالگشت شهادت ميرزاکوچک جنگلي 🥀 @Gilan_Press
قربان صحرائی چاله‌سرائی
🥀 🔰 @sahranevesht
🌷 شهید محمود حسرتی، در جمکران🥀 ◾ پنج شنبه ۱۴۰۰/۰۷/۱۵ وقتی باقی مانده ی پیکر خسته و خاک آلود جوان رعنای شاندرمنی، شهید محمود حسرتی معاف پس از ۴۱ سال و شش ماه فراق بر دستان مردم شهر به سوی بهشت بدرقه می شد، سعی کردم از زوایای مختلف این پرواز و استقبال و بدرقه بسیار شکوهمند، فیلم و تصاویر ی را برای دلم و شاید برای تاریخ، ضبط و ثبت کنم. شباهنگام همه فیلم و عکسها را به یک فلش با ظرفیت ۳۲ گیگ حجم منتقل کردم و مدتی بعد راهی قم شدم. چند روز بعد سراغ فلش رفتم تا تصاویر را جهت بازنگری، دسته بندی و بایگانی به رایانه ام انتقال دهم، اما فلشی در کار نبود! هرچه به دنبالش گشتم پیدا نشد که نشد! گویی قطره آبی شده و برای همیشه در قعر اقیانوسی فرو رفته! 🔻 حدود ۳۰ گیگابایت اطلاعات برایم در آن ذخیره بود، اطلاعاتی که برخی از آن دیگر هرگز بدست نمی آمد؛ از جمله حدود ۴ گیگ تصاویر و فیلمی که خودم از مراسم شهید حسرتی ضبط کرده بودم! به هرجایی که در آن هفته رفته بودم سر زدم اما ... از یافتنش ناامید شدم. تا اینکه در سفر دوباره ام به شاندرمن، سه شنبه ۱۴۰۰/۰۸/۰۴ به زیارت مزار شهید حسرتی مشرف شدم و پس از زیارت و قرائت فاتحه، تصاویری از سنگ مزار جدیدش که تازه نصب شده بود گرفتم. 📸 در حین عکسبرداری خطاب به شهید حسرتی با شوخی گفتم: ⚘ مرد مومن! اگر دوست نداشتی از مراسم تشییع تو عکاسی کنم پس چرا دعوتم کردی!؟ چرا فلشم را از من گرفتی؟! تو چه رفیقی هستی که فلشم را به من بازپس نمی دهی؟! خواهش می‌کنم اگر صلاح می بینی آن را به من برگردان! 🍃🌸🍃 ◾ سفر تمام شد و به قم بازگشتم. 🕌 شب ۴شنبه ۱۴۰۰/۰۸/۱۸ به مسجد مقدس جمکران مشرف شدم. در آستانه ی اذان مغرب به همراهانم گفتم تا اذان نگفته سری به دفتر اشیاء پیدا شده بزنم، خدا را چه دیدی، شاید ...! رفتم و پرسیدم. نامم را پرسید. پاسخ دادم: صحرائی چاله سرائی هستم. گفت: زهرا صحرائی با تو چه نسبتی دارد؟ گفتم، ایشان دخترم هست! در میان انبوهی از انواع اشیای بزرگ و کوچک، کشوی میز کارش را گشود و پاکت پلاستیکی کوچکی از آن بیرون کشید و مقابلم گرفت. داخلش فلشم قرار داشت و برچسبی روی آن زده شده بود و روی آن نام و کد ملی زهرای من نوشته شده بود؛ گفت: فلشتان همین است؟! 🌺🙏🌺 ⚘ رفیق بامرامم شهید محمود! 🥀 کار شما شهیدان همچون راهتان، دقیق و درست است. نمی‌دانم چه کسی و کجا و کی فلش را پیدا کرده که البته از وی بسیار سپاسگزارم. ولی من حضور تو را در سرای منتطران، مسجد مقدس جمکران حس کردم؛ با تمام وجود حس کردم. ما که از پس پرده و عالم بالا خبر نداریم؛ شاید همه ی این ماجرا رخ داد تا تلنگری باشد به اینکه یادمان نرود؛ بلکه واقعا باور کنیم: ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون. ⚘ بله، رفیق بامرامم شهید محمود عزیز! این کمترین کاری است که شهیدان می‌توانند و تو یک چشمه اش را نشانم دادی، بخاطر همین من توقعم از تو بسی بالاتر رفت. از تو می‌خواهم در روزی که دست نیازم به شدت خالی است، از شفاعتت دریغم نکنی. ⚘ رفیق بامرامم شهید حسرتی! ای امان از یوم الحسرت؛ تمنا دارم حسرت شفاعتت را به دلم باقی نگذاری. 🍃🥀🍃🇮🇷🍃🥀🍃 🥀 ۲۵ آبان ۱۴۰۰، چهلمین روز رجعت شهید محمود حسرتی معاف به وطن پس از پاسبانی ۴۱ ساله از مرزهای وطن اسلامی، ایران بزرگ 🌹🌹🌹 ✍🏻 🔴 🔰 @sahranevesht
❇️ حرکت صد در صد اسلامي و ايراني 🔶ميرزاکوچک، يک روحاني است، يک طلبه است. در اينکه طلبه بوده، در اينکه روحاني بوده شکي نيست. در حوزه رشت هم بزرگاني در آن وقت بوده است که مي‌توانسته از آنها استفاده کند. در اين هيچ ترديدي نيست. بنابراين منشا حرکت ميرزاکوچک خان يک منشا صددرصد ديني و اعتقادي است. رفتار او هم يک رفتار ديني و اعتقادي است. يعني انسان مشاهده مي‌کند با اينکه در درون تشکيلات خودشان مخالفيني داشت، و برخي اقشار گوناگون ممتاز هم با او مخالفت مي‌کردند، مرحوم ميرزاکوچک در برخورد با اينها کاملا حدود شرعي را رعايت مي‌کرده. کساني بودند مثلا مخالفت اعتقادي با ايشان داشتند. آن افراطي ها مي‌گفتند: آقا اينها را ببريد سرکوب کنيد، ميرزاکوچک نمي‌گذاشته جلوي اينها را مي‌گرفته و مانع مي‌شده از اين که اين کار را بکنند. يعني رفتار هم، يک رفتاري ديني است و حرکت، حرکت صد در صد اسلامي و ايراني است. 🍁 🔷 بخشي از پيام حضرت آقا به کنگره ميرزاکوچک خان جنگلي در آذرماه ۱۳۹۱ در رشت 🇮🇷🇮🇷🇮🇷 🥀 يازدهم آذر ۱۴۰۰ 🥀 🥀 يکصدمين سالگشت شهادت ميرزاکوچک جنگلي 🥀 ┈•••✾•💞🌺💞•✾•••┈ 🍁 🔰 @sahranevesht
قربان صحرائی چاله‌سرائی
🍁 برگي از جنگل ✍🏽 بيگانه‌اي در کنار کوچک‌خان ♦️ در سال ۱۹۲۱ که من کوچک‌خان را ديدم مردي بود حدوداً چهل و پنج ساله، ميانه‌قامت، قوي با صورتي گرد و گونه‌هايي برجسته، سرخ‌رو بود و هميشه خنده‌ي ملايمي بر چهره داشت با سيمايي جذاب. موهايش سياه و صاف و قيچي کرده بود که تا روي شانه‌اش مي‌رسيد. بسيار ساده لباس مي‌پوشيد و چيزي بر سر نمي‌گذاشت. شلوار سواري خاکي‌رنگي از پارچه محلي زمختي بر تن داشت که آن‌را در بالاي کمرش مي‌بست. «چموش [پاافزار و کفش سنتي محلي تالشي و گيلکي]» به پا مي‌کرد و پيراهن ضخيمي با بندي گره‌زده به شلوار بر تن مي‌کرد و روي آن عباي سياه‌رنگ ايراني نازکي داشت. وقتي بر اسب مي‌نشست به جاي عبا، کت نظامي به تن مي‌کرد و بر کمر هفت‌تير اتوماتيک مي‌بست. تقريباً هيچگاه تسبيح کهربايي‌اش را زمين نمي‌گذاشت و دائماً آن‌را در دست مي‌گرداند. نسبت به ايرانيان در آن زمان فرد باسوادي بود و لقب ميرزايي داشت. قدري روسي مي‌دانست. اين‌طور که مي‌گويند در ابتدا آخوند بوده و بسيار خداپرست. هنگام نيايش به هيچ‌کس اجازه نمي‌داد که خلوت او را بر هم بزند. اموال شخصي نداشت. در خانه‌ي کوچکي در سرفرماندهي زندگي مي‌کرد، يا نزد خان‌هايي که از دوستانش بودند به سر مي‌برد. روي حصير مي‌خوابيد، عباي خود را مي‌پيچيد و زير سر مي‌گذاشت و در مجموع بسيار ساده زندگي مي‌کرد. مردم عادي او را قديسي مي‌انگاشتند. وقتي که از محلي عبور مي‌کرد مردم از دوردست‌ها به سوي او مي‌دويدند و در برابرش تعظيم مي‌کردند. براي بچه‌هاي کوچک پول خرد مي‌ريخت، هرچند هيچ‌گاه پولي با خود بر نمي‌داشت. در مجموع مورد علاقه مردم، خان‌هاي گيلان و به ويژه جوان‌هاي مترقي بود. 📚 منبع: بيگانه‌اي در کنار کوچک‌خان، يان کولارژ، ترجمه رضا ميرچي، نشر فرزان روز، ص ۱۲۶ 🥀 يازدهم آذر ۱۴۰۰ 🥀 🥀 يکصدمين سالگشت شهادت ميرزاکوچک جنگلي 🥀 ┈•••✾•💞🌺💞•✾•••┈ 🍁 🔰 @sahranevesht