خَـندِهاَشحَـتـی
یَـهـودیراهِـدایَتمیـکُنَـد؛✨🕊
مَـدَححِـیـدَر . .
راهَـمیـنجُـملِهکِفـایَـتمیـکُنَـد..!(:"
- #یٰاامَیرالمومِنین -
ـ ـ ـ ـــــ❁ـــــ ـ ـ ـ
「➜• @sajad110j」
˒ سـٰاجدھ ִֶָ 🇵🇸 ˓
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗تواب💗 #پارت۱۴۴ همون طور که دایی پیش بینی کرده بود... شد منم هم طبق گفته های حاجی و
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حرفهای حاجی رو یادمه
_همیشه قدم اول مهمه
برای توبه و بازگشت باید محکم قدم برداشت بدون تردید.
تصمیم خودمو گرفته بودم دنبال زندگی جدیدی بودم یه زندگی که دیگه ترس و وحشت و خلاف توش نباشه
دنبال آرامش بودم
یه آرامشی که بوی خوشبختی بده
برای همین اراده کردم و خواستم قدم اول رو محکم بردارم باید با خدا حرف میزدم
مگر نه اینکه حاجی میگفت:
خدا گفته بخوان تا اجابت کنم شمارا؟!
منم میخوام برای یک بار هم که شده خدارو صدا بزنم و به اجابتش دلگرم باشم
من جز خدا کسی رو نداشتم
حاجی میگه خدا یار بی کسانه...
یار توبه کارانه...
یارگنهکارانه...
منم میخوام این یاری و دوستی رو پایدارکنم
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💗تواب💗
#پارت۱۴۷
حال دلم از بعد خلوت کردنم با معبودم به قدری خوب بودکه دلم نمیخواست از این حال هوا بیرون بیام...
همون موقع صدای پیامک گوشیم اومد
نگاه کردم سوجان خانم بود
بدون معطلی بازش کردم نوشته بود
_سلام آقا محمد
پدر خواستند در مورد مدت محرمیت باهاتون صحبت کنند.
یک بار ؛ دوبار ؛ سه بار ؛ ده بار حساب کردم
هنوز مونده بود که زمانش تموم بشه
تمام امیدم این بود من بتونم تو این زمان کم دل سوجان رو به دست بیارم ولی حالا...
سرم رو بالا گرفتم و رو به آسمون گفتم:
_الهی قربونت برم نمی شد دو دقیقه حال خوب ما رو خراب نکنی؟
_آخه چرا این قدر حال میگیری ازمن
مگه قرارمون رفاقت و دوستی نبود؟
اول کاری که داری منو ضربه فنی میکنی!
اگر حاجی ازم بخواد مدت محرمیت رو ببخشم
اگر بخواد دخترش بره !!!
خدااایا خودت یه فرجی کن
من میخوامش ...
قربونت برم خدا
پس چرا مهرمو به دلش نمیندازی ؟
مگه نمیگن دل به دل راه داره ؟
پس چرا مهر من به دل سوجان راه نداره ؟
این همه خاطرش رو میخوام عاشق شدم این همه دل خوشم به یه آقا محمد گفتنش بعد حالا داری
دمت گرم خدااا قربون کرمت دستمو ول نکنی که بدجور میخورم زمین
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💗تواب💗
#پارت۱۴۸
امشب بابا خواست باهم صحبت کنیم
گفت میخواهیم پدر دختری کلی حرف بزنیم
خیلی وقت بود باهم صحبت نکرده بودیم.من دلتگ حرفهای قشنگش بودم
دوتا چای ریختم و از کیک فنجونی هایی که عصر درست کرده بودم برداشتم با چای
می چسبید سینی و برداشتم پشت در اتاق بابام وایستادم...
_ باباجون اجازه هست
در اتاقش رو باز کرد و باروی خوش گفت:
_بفرما سوجان بابا
به به عجب چای کیکی انگاری قراره تا خود صبح حرف بزنیم.
نشست ؛ نشستم.
بابا کتاب صحیفه ی سجادیه ای که در دست داشت رو کنار گذاشت و رو به من گفت:
_باباجون خدا رو شکر همه چیز به خیر و خوشی تموم شد
میخوام بدونم محمد چی میشه؟
بی مقدمه رفت سر اصل مطلب...
سرم رو پایین انداختم و با انگشتای دستم بازی میکردم.
لپهام سرخ شده بوداز سؤال بی مقدمه بابام
_دلت به دلش گره نخورده؟
باباجون نگاههای محمد به تو معنای خاصی داره
تو چی بابا؟
توقع هر حرف و صحبتی رو داشتم جز این یک مورد
برای همین دست پاچه شدم آروم گفتم:
_بابا اون با خلاف...
بابا اجازه نداد حرفم تموم بشه که گفت:
_کجای زندگی قضاوت کردن رو بهت یاد دادم؟
مگر هر عالمی پاک میمونه که هر خلافکاری گنهکار بمونه؟
مگر هرکسی گناه کنه راه برگشتی نداره؟
مگر نه اینکه حُر در آخرین لحظه ها برگشت و پاک شهید شد!
خدا یه در بزرگ داره به اسم توبه
پس هیچ وقت به خلافش نگاه نکن
باباجون بدون قضاوت سیرت واقعی محمد رو درک کن ببین تصمیمت چیه!
من هرچی تو تصمیم بگیری به تصمیمت احترام میذارم...
زندگی خودته خوب فکرهاتو بکن
انگاری با این حرف من باید خودم فکر کنم و تصمیم بگیرم.
پاشدم وبااجازه ای گفتمو خودموبه اتاقم رسوندم
باید به خودم زمان میدادم و کمی در مورد آینده ام فکر میکردم.
باید اجازه بدم تا دلم بیشتر بشناسدش
بابام راست میگه مگه گنهکارا توبه نمیکنند
خدا گفته درتوبه بازه محمد هم که از اول توبه کردو همه چیزو اومد گفت:
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💗تواب💗
#پارت۱۴۹
بازم یک تیپ خفن زده بودم داشتم جلوی آینه به خودم میگفتم:
_نترس آقا محمد توکل کن
خدا خودش هواتو داره سرمو بلند کردمو گفتم خدایا خودت حواست هست دیگه آره رحم کن خدا بعد یک عمری این دل ما عاشق شده خودت کارهامو جفت جور کن
دلم رو به توکل به خدا قرص کردمو راهی خونه ی حاجی شدم.
حاجی و دایی مثل همیشه با روی باز ازم استقبال کردند و با حرفهاشون این دل یخ زدم دلگرم شد
نگاهم دست خودم نبود داشت به همه جای خونه رو سرک میکشید...
دنبال کسی بودم که احتمالا دنبال من نبود
در دل زمزمه کردم سوجان خانم دلتنگم ..
اگر بدونی این دلم ؛ چه قدر دلتنگته !
اگر بدونی ؛ چه قدر دوستت دارم !
اگر بدونی ؛ دلم برای لبخندت ، برای شنیدنِ صدایت چی به روزم آورده !
اگر بدونی ؛ این دلم جز طُ , کسی را نمی خاد !
اگر ...
اگر...
اگر بدونی ؛ میدونم که نمیدونی والا نگاهم این طور خشک نمیشد به در...
اما افسوس که هیچی نمیدونی و این دیوانه ام در انتظار دیدنت دیوانه نشه خوبه...
همینطور داشتم تو دلم برا خودم بدونی ها برای سوجان میگفتم که صدای حاجی افکارمو پاره کرد...
_خب آقا محمد تصمیمت برای آینده چیه؟
با حرف حاجی فکرمو جمع جور کردم و کمی تمرکز کردم
_حالا مگه میشد تمرکز کنم کاش حداقل یک سلامی میاومد میکرد...
_ب...بِ...به
بِسـمِرَبِّنآمَــتْکھاِعجٰآزمیکنَد••
یـٰااُمٰـاهْ🌼••
سلامروزتونمعـطربهنآم
امامصـٰآحِبَالزمٰان؏💛.•
-افتخارمااینهکه . . .
توعصریداریمزندگیمیکنیم
کهقرارهتواوندوره
اسرائیلبهدستما
نابودشه!...🇮🇷😎✌️
ـ ـ ـ ـــــ❁ـــــ ـ ـ ـ
「➜• @sajad110j」
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تومیگیرفیقمی . .
توازاونرفیقصمیمیا : ))💛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سوزشچشـممن
ازلذتزیباییِضریحشماست ؛
خیرهبرتوشـدموپلکزدنیادمرفـت :)
#صلیاللهعلیكیااباعبدالله♥️ .
هدایت شده از جذب تیم هکری
تمام اطلاعات زندگیت در میاد به راحتی !
میدونستی یه چیزی وجود داره به اسم اوسینت که باهاش میشه اطلاعات محرمانه سازمان ها و اشخاص رو در اورد ؟! یعنی خود تو هم کلی شماره و ایمیل و اکانت و .. داری که با اونا میشه به اطلاعات کل زندگیت رسید 😐
حالا از این علم در ارگان های امنیتی و خبرنگاری و شرکت های بزرگ و.. داره ازش استفاده میشه .
اونایی که میخوان در آینده یه افسر اطلاعاتی جنگ نرم باشن بیان یاد بگیرن 😎 چون قراره چیز هایی رو بدونن که بقیه نمیدونن و جذب بشن در تیم های هکری
میخوای یاد بگیری ؟
بیا اینجا :
@teknicplus