˒ سـٰاجدھ ִֶָ 🇵🇸 ˓
-
موقعیت:وقتیبچتوباحبعلیبزرگکردی:)
ـ ـ ـ ـــــ❁ـــــ ـ ـ ـ
「➜• @sajad110j」
چادرت مےتواند قشنگترین سر خط خبر ها باشد🌿
وقتے طُ میتوانے قشنگترین تیترِ دیدن خـدا باشے:) 🌻
#چادرانه🤍
ـ ـ ـ ـــــ❁ـــــ ـ ـ ـ
「➜• @sajad110j」
˒ سـٰاجدھ ִֶָ 🇵🇸 ˓
-
به قول ِ حاج قاسم ِ ما:
{کسی که اخلاص داشت
اتصال پیدا میکند
وصل میشود}
#حاج_قاسم
ـ ـ ـ ـــــ❁ـــــ ـ ـ ـ
「➜• @sajad110j」
9.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
موشکا هوایی میان خودمون از پایین🕶👋🏽!
#گنگ
ـ ـ ـ ـــــ❁ـــــ ـ ـ ـ
「➜• @sajad110j」
هدایت شده از - سیاه مَشق '
15.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
و آن هم یک قضیه است..!
#بهشدتپیشنهادِدانلود*
#انتظارفور(:
هدایت شده از هیئت لثارات الحسین«ع» مؤسسه قرآن و عترت معراج
7.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#دعای_روز_بیست_و_هفتم
•
بـه نـام خـداونـد بـخـشـنـده بـخـشـایـشـگـر
خدایا در این ماه فضیلت شب قدر را روزی ام ساز، و کارهایم را برگردان در این ماه از سختی به آسانی، و پوزش هایم را بپذیر، و بریز گناه و بار گران را از گُرده ام، ای مهربان به بندگان شایسته❣
🌱 به مهرت ای مهربان ترین مهربانان🌱
•
#ماه_رمضان
#هیئت_لثارات_الحسین(ع)
#موسسه_معراج_نور_گلدشت
🌐@Lasarat_Alhossinir
بِسـمِرَبِّنآمَــتْکھاِعجٰآزمیکنَد••
یـٰااُمٰـاهْ🌼••
سلامروزتونمعـطربهنآم
امامصـٰآحِبَالزمٰان؏💛.•
-غرغراگرکردممراعاتِمراکن ...
اینگونهاموقتیکهدورازکربلایم💔:)
ـ ـ ـ ـــــ❁ـــــ ـ ـ ـ
「➜• @sajad110j」
گـاهـی خـــבا
از طـریـق آבمــایــی کـه سـر راهـت قـرار مـیـده
بـهـت مـیـگـه: مـن کــنـارتــم...🌱
#اللهمن ❤️
ـ ـ ـ ـــــ❁ـــــ ـ ـ ـ
「➜• @sajad110j」
˒ سـٰاجدھ ִֶָ 🇵🇸 ˓
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗تواب💗 #پارت۷۸ نیم ساعتی طول کشید تا بالاخره کار این مثلا تعمیرکار تموم شد طول این مدت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💗تواب💗
#پارت۸۱
روجا دست هاشو شستو گفت:
عمو آب حوض چه قدر سرده...
با لبخند دست توی آب بردم
دیدم خیلی هم آب خنک نیست ولی به طبع از دختره روبه رویم گفتم:
_ اره عمو خیلی سرده
_روجا بابا حالا با دست راست خودتت، روی صورتت آب بریز و روی صورتت دست بکش.
روجا همین کار را کرد حاجی هم با لبخند گفت:
_آفرین دختر بابا
باید از بالای پیشانی تا چانه ات شسته بشه فقط یادت باشه، باید صورتت را از بالا به پایین بشویی.
روجا صورتش رو که شست پرسید:
بابا جون وضوم تموم شد؟
_نه عزیزم، چه قدر عجله داری!
خب حالا با دست چپ آب بردار و از آرنج دست راستت بریز و تا سر انگشتانت بشور.
روجا همین کار رو تکرار کرد.
دخترم یادت باشه از بالا به پایین باید بشویی. خب حالا با دست راست آبو بردار و از آرنج دست چپ بریز و تا سر انگشتاتو بشور،
آفرین بابا!
حاجی دست روجا را گرفت حالا با دست راست، روی سرت را مسح کن.
_بابایی چه کار کنم؟
_ با همان رطوبتی که از شستن دستات باقی مونده با دست جلوی سرت را از بالا به پایین مسح کن. و بعد خودش مسح کردنو به روجا نشون داد.
منو روجا همزمان همینکارو انجام دادیم...
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💗تواب💗
#پارت۸۲
حاجی ادامه داد حالا با دست راست، از سر انگشتان پای راست تا بر آمدگی پا را مسح کن.
روجا خم شد و پای راستش را مسح کرد بعد
ایستاد و با اشتیاق م
پرسد: خب،
حالا چی کار کنم؟
_دخترم همین کار رو با پای چپ هم انجام بده
دیگه تمام شد دختر بابا وضو گرفته و آماده ی نماز شده.
روجا به ماهی های قرمز توی حوض آب نگاه کردو با صدای بلندی گفت:
چه قدر وضو گرفتن آسونه مگه نه عمو؟
_اره روجا خانم
حاجی خنده دلنشینی کرد که دندان های سفیدش معلوم شد بعدم با مهربانی گفت:
دختر بابا فراموش نکنی که همیشه قبل از نماز باید وضو بگیری ؛ اگر وضو نگیری و نماز بخوانی نمازت قبول نیست.
_باشه بابایی
همراه حاجی وارد مسجد شدیم
مهر برداشتم و یه دونه هم به روجا دادم و حاجی که رفت برای پیش نماز شدن من روجا هم چند صف بعد ایستادیم و منتظر شروع نماز جماعت بودیم
_عمو چه جوری نماز بخونم حالا؟
جواب سوالی که پرسید رو خودم هم نمی دونستم
-عمو جون بهتره هر کار حاجی انجام داد ماهم انجام بدیم
_عمو صلوات بلدم میشه بخونم ؟
_آره عمو هرچی بلد بودی بخون خدا قبول میکنه
با صدای یاالله گفتن شخص آشنایی سر چرخوندم که دایی رو دیدم
روجا رو که دید سمت ما اومد...
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💗تواب💗
#پارت۸۳
به احترامش بلند شدم و سلام کردم اونم آروم.جواب سلامم رو داد و اون طرف روجا نشست و شروع کرد با روجا صحبت کردن.
دایی جان من میخوام نماز بخونم ولی بلد نیستم.چطور باید بخونم ؟
با شنیدن حرفهای روجا تمام.من گوش شد که بشنومم ببینم دایی چی میگه آخه مشکل روجا مشکل منم بود.
دختر خوشگل حمد و سوره رو که نباید بخونی روکوع و سجود هم صلوات بفرست و تشهد و سلام و تسبیهات رو هم همراه بابا تکرار کن .
_باشه دایی جان ولی مامان بهم سوره های حمد و توحید رو یاد داده اونا رو هم نخونم؟
_نه عزیزم الان نماز جماعته امام جماعت که بابا بزرگت هست میخونه تو فقط گوش کن ولی وقتی تو خونه با مامان خواستی نماز بخونی حمد و سوره رو بخون دایی جان.
_باشه دایی
بوسه ای روی سر روجا زد و کنار من و روجا به نماز ایستاد.
منم تمام سعیم رو کردم که چیزی از گذشته یادم.بیاد و با حرفهای دایی همراه حجای نمازم رو خوندم بعد از سالها دوباره رو به خدا می ایستادم
درسته که میگن خداوند احتیاجی به نماز ما نداره و ما نیاز داریم به هم صحبتی با خدا
اینجاست که حس میکنم بعد از سالها گمشده ای رو پیدا کردم در وجودم چه عاشقانه باهاش هم کلام شدم و حضورم در صف نماز جماعت
عجب آرامشی داره .
بعد از خوندن نماز حاج آقا برای سخنرانی روی منبر رفتند و همه سر وپا آمادی گوش کردن. بودیم
یکی که نمی شناختم دایی رو صدا کرد و اونم پاشد رفت
منم فاصله ام رو با روجا کم کردم و ازش خواستم بیاد نزدیکم
_قبول باشه روجا خانم
_ازشماهم قبول باشه عموجون
_روجا جان میشه برای منم دعا کنی آخه قلب تو پاکه خدا دعاتو قبول میکنه
_به قول باباحاجی
عاقبت بخیر بشی عمو
با خندی روجا منم خندم گرفت آخه دعا از این کامل تر و قشنگ تر کجا پیدا میشه...