eitaa logo
˒‌ سـٰاجدھ‌ ִֶָ 🇵🇸 ˓
4.5هزار دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
1.8هزار ویدیو
141 فایل
بسم‌ ِاللّٰھ نزدیك‌ترین‌حال ِ‌بنده‌به‌خداوند‌،حالت ِ‌سجود‌ست 🤍. - — - رفیق؛ اگه نمازت رو محافظت نکنی، حتی میلیاردها قطره‌ اشك هم برای اهل‌بیت بریزی؛ درآخرت نجاتت نمیده . -[ اولویتت #خدا باشه . - — - - تبلیغات ِچنل: @tabsajed⤷ *کپی‌مجاز‌ه‌به‌جزمحفل‌ها.
مشاهده در ایتا
دانلود
˒‌ سـٰاجدھ‌ ִֶָ 🇵🇸 ˓
چقدر‌نبودت؛حال‌جهان‌را... پریشان‌کرده‌است؛مولا‌ی‌من‌بیا:)!🌱✨ ‹
محال است شکست بخورد آنکه چشم امیدش به خداست؛)) ‹
برای اونایی که فردا امتحان دارن یه صلوات بفرستیم؛)🙌🏻
- بسم‌‌اللهِ‌الذی‌خَلقَ‌الـمهدی - - ای‌ظهورت‌دردهارابهترین‌درمان ، بیا💚 ִִֶֶָָ࣪࣪𖥻.
دعاۍفرج✨ بـِسـم‌اللـّٰھ‌الرَحمـٰن‌الرَحیـم🕊…! الـٰهـِۍ‌عـَظـُمَ‌الْبـَلآءُ،وَبـَرِحَ‌الْخـَفـآءُ، وَانْڪَشـَفَ‌الْغـِطآءُ وَانْقـَطـَعَ‌الرَّجـآءُ،وَضـٰاقـَتِ‌الْأَرْضُ،وَمـُنِعـَتِ‌ السَّمـآءُ، وَأَنـْتَ‌الْمـُسْتـَعـٰانُ،‌وَإِلـَیْڪَ‌الْمـُشْتـَکـٰۍ‌، وَعـَلَیْڪَ‌الْمـُعـَوَّلُ‌فـِۍ‌الشـِّدَّةِ‌وَالـرَّخـآءِ...! اللـّٰهـُمَّ‌صـَلِّ‌عـَلـٰۍ‌مُحـَمـَّدٍوَآلِ‌مُحـَمـَّدٍ أُولـِۍ‌الْأَمـْرِالـَّذِیـنَ‌فـَرَضْتَ‌عـَلـَیْنـٰاطآعـَتـَهـُمْ، وَعـَرَّفْتـَنـٰابـِذَلـِکَ‌مـَنْزِلـَتَهـُمْ،فَفـَرِّجْ‌عـَنـّٰا‌ بِحـَقِّهـِمْ‌فـَرَجاً‌عـٰآجـِلاً‌قـَرِیباً‌کـَلَمْحِ‌الْبـَصَرِ‌ أَوْ‌هـُوَ‌أَقـْرَب یـَامُحـَمـَّدُیـَاعـَلـِیُّ،یـَاعـَلـِیُّ‌یـَامُحـَمـَّدُ اڪْفِیـٰآنـِۍ‌فـَإِنـَّکُمـٰاکـآفِیـٰانِ،وَانْصـُرآنـِۍ‌ فـَإِنـَّکُمـٰانـٰاصِرآنِ یـَآمَوْلآنـٰایـَاصـآحـِبَ‌الـزَّمـٰآنِ، الْغـَوْثَ‌الْغـَوْثَ‌الْغـَوْثَ،أَدْرِڪْنـِۍ‌أَدْرِڪْنـِۍ‌‌ أَدْرِڪْنـِۍ، السـَّآعـَةَ‌السـَّآعـَةَ‌السـَّآعـَةَ‌،الْعـَجـَلَ‌الْعـَجـَلَ‌ الْعـَجـَلَ، یـَاأَرْحـَمَ‌الـرَّآحـِمِینَ‌،بـَحـَقِّ‌مُحـَمَّدٍ‌وَآلـِهِ‌ الطَّآهـِرِینَ...!
˒‌ سـٰاجدھ‌ ִֶָ 🇵🇸 ˓
_
خدا آن‌حس‌زیبایےسٺ که در تاریڪے‌صحرا زمانےڪہ‌هراس‌مرگ‌میدزددسکوتت‌را یڪےهمچون‌نسیم‌دشت‌میگوید.. ڪنارت‌هستم‌ا؎تنها! › ـ ـ ـــــ❁ـــــ ـ ـ ـ 「➜• @sajad110j
تصمیماٺ‌قاطعانہ‌بـگیر وبہ‌اُمیدخـ🤍ــدا،بروتـودل‌ڪار چون‌خـدا‌عاشق‌اینہ‌کہ‌کمکت‌ڪنه؛✨ سـوره‌آل‌عمران ' آیہ۱۵۹ ‹
تلفن همراه دکتر شروع به لرزیدن کرد. جواب داد.همزمان که با تلفن صحبت میکرد،از شرح حال بچه دو ساله میپرسید. فاطمه صبر کرد،تماس دکتر تموم بشه. ولی دکتر مستان میخواست زودتر بره. کمی بچه رو معاینه کرد، دستورات لازم رو نوشت و رفت.هنوز هم با تلفن صحبت میکرد.فاطمه برگه شرح حال بیمار رو روی میز پرستاری گذاشت و به سرپرستار گفت: _خانم پناهی،لطفا یه نگاه به این بندازین. سرپرستار نگاهی به برگه ها و مهر دکتر مستان کرد و گفت: _من هرچی تلاش میکنم مریض های دکتر مستان به تو نیفته،نمیشه. -مشکل همکاری من و دکتر مستان نیست.مشکل بی مسئولیتی و بی دقتی جناب دکتره که باعث میشه تشخیص اشتباه بده و نسخه اشتباه تجویز کنه. -حواست به حرف زدنت باشه.زبان سرخت،سر سبزت رو به باد میده ها.این هزار بار. به پرونده بیمار اشاره کرد و گفت: _من الان با این چکار کنم؟!! -طبق دستور دکتر مستان عمل کن.... پرید وسط حرفش و گفت: _که اون بچه بیشتر از این اذیت بشه!!! -تو برو.به یه پرستار دیگه میسپارمش. فاطمه پرونده رو برداشت و گفت: _نیازی نیست.یه درس درست و حسابی به جناب دکتر میدم. -فاطمه،با دکتر مستان درنیفت.اون عضو هیئت رئیسه بیمارستانه.دنبال دردسر میگردی.؟! -من دنبال دردسر نیستم ولی جلوی حرف زور و اشتباه می ایستم،هرکسی که باشه. -از کار بیکار میشی ها..منکه میدونم تو تازه ازدواج کردی و به این حقوق نیاز داری.. -فوقش یه خونه کوچکتر،چندتا خیابان پایین تر میگیریم.بهتر از اینه که قبر تنگ و تاریک داشته باشم. به اتاق همون بچه دو ساله رفت.به پدر بچه گفت: _آقای رستمی،وقتی شیفت من تمام شد، لطفا تشریف بیارید لابی بیمارستان.باید باهاتون صحبت کنم. آقای رستمی روی صندلی نشسته بود. نزدیک رفت و سلام کرد.بلند شد و جواب سلام شو داد و گفت: _مهتا از وقتی به دنیا اومده مریضه و هرچند وقت یه بار بیمارستان بستری شده.تو این مدت شما بهترین پرستاری هستین که ما دیدیم...خانم نادری،خدا وکیلی این دکتر مستان،دکتر خوبی هست؟..آخه چند روزه اینجاییم حتی یک بار هم درست و حسابی مهتا رو معاینه نکرده. -ازتون خواستم بیاید اینجا تا درمورد همین موضوع باهاتون صحبت کنم...این بیمارستان،بیمارستان خوبیه.پزشک خوب هم کم نداره اما دکتر مستان پزشک خوبی نیست.بهتون پیشنهاد میدم دخترتون رو با رضایت شخصی مرخص کنید و ببریدش یه جای دیگه. -یعنی چی؟!!....