ند. بعضی از آنها پاهایشان در طبقات پایین زمین قرار داشته، و گردنهاشان از آسمان فراتر، و اركان وجودشان از اطراف جهان گذشته، عرش الهی بر دوشهایشان استوار است، برابر عرش خدا دیدگان به زیر افكنده، و در زیر آن، بالها را به خود پیچیدهاند. میان این دسته از فرشتگان با آنها كه در مراتب پایینتری قرار دارند، حجاب عزّت، و پردههای قدرت، فاصله انداخته است. هرگز خدا را با وهم و خیال، در شكل و صورتی نمیپندارند، و صفات پدیدهها را بر او روا نمیدارند، هرگز خدا را در جایی محدود نمیسازند، و نه با همانند آوردن، به او اشاره میكنند.
سوم- شگفتی آفرینش آدم علیه السّلام و ویژگیهای انسان كامل.
سپس خداوند بزرگ، خاكی از قسمتهای گوناگون زمین، از قسمتهای سخت و نرم، شور و شیرین، گرد آورد، آب بر آن افزود تا گلی خالص و آماده شد، و با افزودن رطوبت، چسبناك گردید، كه از آن، اندامی شایسته، و عضوهایی جدا و به یكدیگر پیوسته آفرید. آن را خشكانید تا محكم شد. خشكاندن را ادامه داد تا سخت شد تا زمانی معیّن و سر انجامی مشخّص، اندام انسان كامل گردید. آنگاه از روحی كه آفرید در آن دمید تا به صورت انسانی زنده در آمد، دارای نیروی اندیشه، كه وی را به تلاش اندازد و دارای افكاری كه در دیگر موجودات، تصرّف نماید. به انسان اعضاء و جوارحی بخشید، كه در خدمت او باشند، و ابزاری عطا فرمود، كه آنها را در زندگی به كار گیرد. قدرت تشخیص به او داد تا حق و باطل را بشناسد، و حواس چشایی، و بویایی، و وسیله تشخیص رنگها، و أجناس مختلف در اختیار او قرار داد. انسان را مخلوطی از رنگهای گوناگون، و چیزهای همانند و سازگار، و نیروهای متضاد، و مزاجهای گوناگون، گرمی، سردی، تری، خشكی، قرار داد. سپس از فرشتگان خواست تا آن چه در عهده دارند انجام دهند، و عهدی را كه پذیرفتهاند وفا كنند، اینگونه كه بر آدم سجده كنند، و او را بزرگ بشمارند، و فرمود: «بر آدم سجده كنید پس فرشتگان همه سجده كردند جز شیطان» غرور و خود بزرگ بینی او را گرفت و شقاوت و بدی بر او غلبه كرد، و به آفرینش خود از آتش افتخار نمود، و آفرینش انسان از خاك را پست شمرد. خداوند برای سزاوار بودن شیطان به خشم الهی، و برای كامل شدن آزمایش، و تحقّق وعدهها، به او مهلت داد و فرمود: «تا روز رستاخیز مهلت داده شدی».
چهارم- آدم علیه السّلام و داستان بهشت
سپس خداوند آدم را در خانهای مسكن داد كه زندگی در آن گوارا بود. جایگاه او را امن و امان بخشید و او را از شیطان و دشمنی او ترساند. پس شیطان او را فریب داد، بدان علّت كه از زندگی آدم در بهشت و هم نشینی او با نیكان حسادت ورزید. پس آدم علیه السّلام یقین را به تردید، و عزم استوار را به گفتههای ناپایدار شیطان فروخت و شادی خود را به ترس تبدیل كرد، كه فریب خوردن برای او پشیمانی آورد آنگاه خدای سبحان در توبه را بر روی آدم گشود و كلمه رحمت، بر زبان او جاری ساخت و به او وعده بازگشت به بهشت را داد. آنگاه آدم را به زمین، خانه آزمایشها و مشكلات، فرود آورد، تا ازدواج كند، و فرزندانی پدید آورد، و خدای سبحان از فرزندان او پیامبرانی برگزید.
4- فلسفه بعثت پیامبران (نبوّت عامّه)
خدا پیمان وحی را از پیامبران گرفت تا امانت رسالت را به مردم برسانند، آنگاه كه در عصر جاهلیتها بیشتر مردم، پیمان خدا را نادیده انگاشتند و حق پروردگار را نشناختند و برابر او به خدایان دروغین روی آوردند، و شیطان مردم را از معرفت خدا باز داشت و از پرستش او جدا كرد، خداوند پیامبران خود را مبعوث فرمود، و هر چندگاه، متناسب با خواستههای انسانها، رسولان خود را پی در پی اعزام كرد تا وفاداری به پیمان فطرت را از آنان باز جویند و نعمتهای فراموش شده را به یاد آورند و با ابلاغ احكام الهی، حجّت خدا را بر آنها تمام نمایند و توانمندیهای پنهان شده عقلها را آشكار سازند و نشانههای قدرت خدا را معرّفی كنند، مانند: سقف بلند پایه آسمانها بر فراز انسانها، گاهواره گسترده زمین در زیر پای آنها، و وسائل و عوامل حیات و زندگی، و راههای مرگ و مردن، و مشكلات و رنجهای پیر كننده، و حوادث پی در پی، كه همواره بر سر راه آدمیان است. خداوند هرگز انسانها را بدون پیامبر، یا كتابی آسمانی، یا برهانی قاطع، یا راهی استوار، رها نساخته است، پیامبرانی كه با اندك بودن یاران، و فراوانی انكار كنندگان، هرگز در انجام وظیفه خود كوتاهی نكردند. بعضی از پیامبران، بشارت ظهور پیامبر آینده را دادند و برخی دیگر را پیامبران گذشته معرّفی كردند. بدین گونه قرنها پدید آمد، و روزگاران سپری شد، پدران رفتند و فرزندان جای آنها را گرفتند.
5- فلسفه بعثت پیامبر خاتم صلّی اللّه علیه و آله و سلّم
تا این كه خدای سبحان، برای وفای به وعده خود، و كامل گردانیدن دوران نبوّت، حضرت محمّد (كه درود خدا بر او باد) را مبعوث كرد، پیامبری كه از همه پیامبران پیمان پذیرش نبوّت او را گرفته بود، نشانهه
ای او شهرت داشت، و تولّدش بر همه مبارك بود. در روزگاری كه مردم روی زمین دارای مذاهب پراكنده، خواستههای گوناگون، و روشهای متفاوت بودند: عدّهای خدا را به پدیدهها تشبیه كرده و گروهی نامهای ارزشمند خدا را انكار و به بتها نسبت میدادند، و برخی به غیر خدا اشاره میكردند. پس خدای سبحان، مردم را به وسیله محمد صلّی اللّه علیه و آله و سلّم از گمراهی نجات داد و هدایت كرد، و از جهالت رهایی بخشید. سپس دیدار خود را برای پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم بر گزید، و آنچه نزد خود داشت برای او پسندید و او را با كوچ دادن از دنیا گرامی داشت، و از گرفتاریها و مشكلات رهایی بخشید و كریمانه قبض روح كرد.
6 ضرورت امامت پس از پیامبران الهی
رسول گرامی اسلام، در میان شما مردم جانشینانی برگزید كه تمام پیامبران گذشته برای امّتهای خود برگزیدند، زیرا آنها هرگز انسانها را سرگردان رها نكردند و بدون معرّفی راهی روشن و نشانههای استوار، از میان مردم نرفتند.
7 ویژگیهای قرآن و احكام اسلام
كتاب پروردگار میان شماست، كه بیان كننده حلال و حرام، واجب و مستحب، ناسخ و منسوخ، مباح و ممنوع، خاصّ و عام، پندها و مثلها، مطلق و مقیّد، محكم و متشابه میباشد، عبارات مجمل خود را تفسیر، و نكات پیچیده خود را روشن میكند، از واجباتی كه پیمان شناسایی آن را گرفت و مستحبّاتی كه آگاهی از آنها لازم نیست. قسمتی از احكام دینی در قرآن واجب شمرده شد كه ناسخ آن در سنّت پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم آمده، و بعضی از آن، در سنّت پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم واجب شده كه در كتاب خدا ترك آن مجاز بوده است، بعضی از واجبات، وقت محدودی داشته كه در آینده از بین رفته است. محرّمات الهی از هم جدا میباشند، برخی از آنها، گناهان بزرگ است كه وعده آتش دارد و بعضی كوچك كه وعده بخشش داده است، و برخی از اعمال كه اندكش مقبول و در انجام بیشتر آن آزادند.
8- فلسفه و راه آورد حج
خدا حجّ را خانه محترم خود را بر شما واجب كرد، همان خانهای كه آن را قبلهگاه انسانها قرار داده كه چونان تشنگان به سوی آن روی میآورند، و همانند كبوتران به آن پناه میبرند. خدای سبحان، كعبه را مظهر تواضع بندگان برابر عظمت خویش و نشانه اعتراف آنان به بزرگی و قدرت خود قرار داد و در میان انسانها، شنوندگانی را برگزید كه دعوت او را برای حج، اجابت كنند و سخن او را تصدیق نمایند و پای بر جایگاه پیامبران الهی نهند. همانند فرشتگانی كه بر گرد عرش الهی طواف میكنند، و سودهای فراوان در این عبادتگاه و محل تجارت زائران به دست آورند و به سوی وعدهگاه آمرزش الهی بشتابند. خدای سبحان، كعبه را برای اسلام، نشانه گویا، و برای پناهندگان، خانه امن و امان قرار داد، ادای حق آن را واجب كرد و حج بیت اللّه را واجب شمرد و بر همه شما انسانها مقرّر داشت كه به زیارت آن بروید، و فرمود: آن كس كه توان رفتن به خانه خدا را دارد، حج بر او واجب است و آن كس كه انكار كند، خداوند از همه جهانیان بی نیاز است
به نام آ ن که گل راخنده آموخت وبرجان شقایق آتش افروخت🌸✨
سلاممم:)
صبح قشنگ و زیبا تون بخیر آن شاء الله 🌞🌻
دعا برای ظهور آقا امام زمان رو امروز فراموش نکنید 🌱💚
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج 💝
˒ سـٰاجدھ ִֶָ 🇵🇸 ˓
خطبه 001-آغاز آفرینش آسمان و... عجز انسان از شناخت ذات خدا سپاس خداوندی را كه سخنوران از ستودن او
خطبه 002 نهجالبلاغه-پس از بازگشت از صفین
ستایش پروردگار
ستایش می كنم خداوند را، برای تكمیل نعمتهای او، و تسلیم بودن برابر بزرگی او، و ایمن ماندن از نافرمانی او، و در رفع نیازها از او یاری می طلبم، زیرا آن كس را كه خدا هدایت كند، هرگز گمراه نگردد، و آن را كه خدا دشمن دارد، هرگز نجات نیابد، و هر آن كس را كه خداوند بی نیاز گرداند، نیازمند نخواهد شد، پس ستایش خداوند از همه چیز گرانسنگ تر، و برترین گنجی است كه ارزش ذخیره شدن دارد،
و گواهی می دهم كه جز خدای یكتای بی شریك، معبودی نیست، شهادتی كه اخلاص آن آزموده، و پاكی و خلوص آن را باور داریم، و تا زنده ایم بر این باور استواریم، و آن را برای صحنه های هولناك روز قیامت ذخیره می كنیم، زیرا شهادت به یگانگی خدا، نشانه استواری ایمان، بازكننده درهای احسان، مایه خشنودی خدای رحمان، و دوركننده شیطان است. ویژگیهای پیامبر اسلام (ص) و شهادت می دهم كه محمد (ص) بنده خدا و فرستاده اوست، خداوند او را با دینی آشكار، و نشانه ای پایدار، و قرآنی نوشته شده و استوار، و نوری درخشان، و چراغی تابان، و فرمانی آشكاركننده، فرستاد تا شك و تردیدها را نابود سازد و با دلائل روشن استدلال كند، و با آیات الهی مردم را پرهیز دهد، و از كیفرهای الهی بترساند. شناخت عصر جاهلیت: خدا پیامبر اسلام را زمانی فرستاد، كه مردم در فتنه ها گرفتارشده، رشته های دین پاره شده، و ستونهای ایمان و یقین ناپایدار بود، در اصول دین اختلاف داشته، و امور مردم پراكنده بود، راه رهایی دشوار، و پناهگاهی وجود نداشت، چراغ هدایت بی نور، و كوردلی همگان را فرا گرفته بود، خدای رحمان معصیت می شد، و شیطان یاری می گردید، ایمان بدون یاور مانده، و ستو
نهای آن ویران گردیده، و نشانه های آن انكارشده، راههای آن ویران، و جاده های آن كهنه و فراموش گردید، مردم جاهلی، شیطان را اطاعت می كردند، و به راههای او می رفتند، و در آبشخور شیطان سیراب می شدند، با دست مردم جاهلیت، نشانه های شیطان، آشكار، و پرچم او برافراشته گردید، فتنه ها، مردم را لگدمال كرده، و با سمهای محكم خود نابودشان كرده، و پابرجا ایستاده بود، اما مردم حیران و سرگردان، بی خبر و فریب خورده، در كنار بهترین خانه (كعبه) و بدترین همسایگان (بت پرستان) زندگی می كردند، خواب آنها بیداری، و سرمه چشم آنها اشك بود، در سرزمینی كه دانشمند آن لب فرو بسته، و جاهل گرامی بود.
ویژگیهای اهل بیت (ع) عترت پیامبر (ص) (اهل بیت (ع)) جایگاه اسرار خداوندی، و پناهگاه فرمان الهی، و مخزن علم خدا، و مرجع احكام اسلامی و نگهبان كتابهای آسمانی، و كوههای همیشه استوار دین خدایند،
خدا به وسیله اهل بیت (ع) پشت خمیده دین را راست نمود، و لرزش و اضطراب آن را از میان برداشت، برابر فاسدانی كه تخم گناه افشاندند، و با آب غرور و فریب آبیاری كردند، و محصول آن را كه جز عذاب و بدبختی نبود برداشتند، كسی را با خاندان رسالت (عترت پیامبر (ع)) نمی شود مقایسه كرد. و آنان كه پرورده نعمت هدایت اهل بیت پیامبرند با آنان برابر نخواهند بود. عترت پیامبر (ص) اساس دین، و ستونهای استوار یقین می باشند، شتاب كننده، باید به آنان باز گردد، و عقب مانده، باید به آنان بپیوندد، زیرا ویژگیهای حق ولایت به آنها اختصاص دارد، و وصیت پیامبر (ص) نسبت به خلافت مسلمین، و میراث رسالت، به آنها تعلق دارد، هم اكنون (كه خلافت را به من سپردید) حق به اهل آن بازگشت، و دوباره به جایگاهی كه از آن دور مانده بود، باز گردانده شد.
-شکر وسپاس ومنت وعزت خدای را پروردگارخلق وخداوند کبریا🦋💙
سلام صبح زیبا تون بخیر 💛🌞🌻
دعا برای ظهور و سلامتی آقا امام زمان فراموش نکنید 🌱
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
˒ سـٰاجدھ ִֶָ 🇵🇸 ˓
خطبه 002 نهجالبلاغه-پس از بازگشت از صفین ستایش پروردگار ستایش می كنم خداوند را، برای تكمیل نعمتهای
خطبه 003-شقشقیه
1 شكوه از ابا بكر و غصب خلافت
آگاه باشید به خدا سوگند ابا بكر، جامه خلافت را بر تن كرد، در حالی كه میدانست جایگاه من نسبت به حكومت اسلامی، چون محور آسیاب است به آسیاب كه دور آن حركت میكند. او میدانست كه سیل علوم از دامن كوهسار من جاری است، و مرغان دور پرواز اندیشهها به بلندای ارزش من نتوانند پرواز كرد. پس من ردای خلافت رها كرده و دامن جمع نموده از آن كناره گیری كردم و در این اندیشه بودم كه آیا با دست تنها برای گرفتن حق خود به پاخیزم یا در این محیط خفقانزا و تاریكی كه به وجود آوردند، صبر پیشه سازم كه پیران را فرسوده، جوانان را پیر، و مردان با ایمان را تا قیامت و ملاقات پروردگار اندوهگین نگه میدارد پس از ارزیابی درست، صبر و بردباری را خردمندانهتر دیدم. پس صبر كردم در حالی كه گویا خار در چشم و استخوان در گلوی من مانده بود. و با دیدگان خود مینگریستم كه میراث مرا به غارت میبرند.
2 بازی ابا بكر با خلافت
تا اینكه خلیفه اوّل، به راه خود رفت و خلافت را به پسر خطّاب سپرد. سپس امام مثلی را با شعری از أعشی عنوان كرد: مرا با برادر جابر، «حیّان» چه شباهتی است (من همه روز را در گرمای سوزان كار كردم و او راحت و آسوده در خانه بود.) شگفتا ابا بكر كه در حیات خود از مردم میخواست عذرش را بپذیرند، چگونه در هنگام مرگ، خلافت را به عقد دیگری در آورد. هر دو از شتر خلافت سخت دوشیدند و از حاصل آن بهرهمند گردیدند.
3 شكوه از عمرو ماجرای خلافت:
سرانجام اوّلی حكومت را به راهی در آورد، و به دست كسی (عمر) سپرد كه مجموعهای از خشونت، سختگیری، اشتباه و پوزش طلبی بود زمامدار مانند كسی كه بر شتری سركش سوار است، اگر عنان محكم كشد، پردههای بینی حیوان پاره میشود، و اگر آزادش گذارد، در پرتگاه سقوط میكند. سوگند به خدا مردم در حكومت دومی، در ناراحتی و رنج مهمّی گرفتار آمده بودند، و دچار دو روییها و اعتراضها شدند، و من در این مدت طولانی محنتزا، و عذاب آور، چارهای جز شكیبایی نداشتم، تا آن كه روزگار عمر هم سپری شد.
4 شكوه از شورای عمر:
سپس عمر خلافت را در گروهی از قرار داد كه پنداشت من همسنگ آنان میباشم پناه بر خدا از این شورا در كدام زمان در برابر شخص اوّلشان در خلافت مورد تردید بودم، تا امروز با اعضای شورا برابر شوم كه هم اكنون مرا همانند آنها پندارند و در صف آنها قرارم دهند ناچار باز هم كوتاه آمدم، و با آنان هماهنگ گردیدم. یكی از آنها با كینهای كه از من داشت روی بر تافت، و دیگری دامادش را بر حقیقت برتری داد و آن دو نفر دیگر كه زشت است آوردن نامشان.
5 شكوه از خلافت عثمان:
تا آن كه سومی به خلافت رسید، دو پهلویش از پرخوری باد كرده، همواره بین آشپزخانه و دستشویی سرگردان بود، و خویشاوندان پدری او از بنی امیّه به پاخاستند و همراه او بیت المال را خوردند و بر باد دادند، چون شتر گرسنهای كه بجان گیاه بهاری بیفتد، عثمان آنقدر اسراف كرد كه ریسمان بافته او باز شد و أعمال او مردم را برانگیخت، و شكم بارگی او نابودش ساخت.
6 بیعت عمومی مردم با امیر المؤمنین علیه السّلام:
روز بیعت، فراوانی مردم چون یالهای پر پشت گفتار بود، از هر طرف مرا احاطه كردند، تا آن كه نزدیك بود حسن و حسین علیه السّلام لگد مال گردند، و ردای من از دو طرف پاره شد. مردم چون گلّههای انبوه گوسفند مرا در میان گرفتند. امّا آنگاه كه به پاخاستم و حكومت را به دست گرفتم، جمعی پیمان شكستند و گروهی از اطاعت من سرباز زده و از دین خارج شدند، و برخی از اطاعات حق سر بر تافتند، گویا نشنیده بودند سخن خدای سبحان را كه میفرماید: «سرای آخرت را برای كسانی برگزیدیم كه خواهان سركشی و فساد در زمین نباشند و آینده از آن پرهیزكاران است» آری به خدا آن را خوب شنیده و حفظ كرده بودند، امّا دنیا در دیده آنها زیبا نمود، و زیور آن چشمهایشان را خیره كرد.
7 مسؤولیتهای اجتماعی
سوگند به خدایی كه دانه را شكافت و جان را آفرید، اگر حضور فراوان بیعت كنندگان نبود، و یاران حجّت را بر من تمام نمیكردند، و اگر خداوند از علماء عهد و پیمان نگرفته بود كه برابر شكم بارگی ستمگران، و گرسنگی مظلومان، سكوت نكنند، مهار شتر خلافت را بر كوهان آن انداخته، رهایش میساختم، و آخر خلافت را به كاسه اوّل آن سیراب میكردم، آنگاه میدیدید كه دنیای شما نزد من از آب بینی بزغالهای بی ارزشتر است.
گفتند: در اینجا مردی از أهالی عراق بلند شد و نامهای به دست امام علیه السّلام داد و امام علیه السّلام آن را مطالعه میفرمود، گفته شد، مسایلی در آن بود كه میبایست جواب میداد. وقتی خواندن نامه به پایان رسید، ابن عباس گفت یا امیر المؤمنین چه خوب بود سخن را از همان جا كه قطع شد آغاز میكردید امام علیه السّلام فرمود: هرگز ای پسر عباس، شعلهای از آتش دل بود، زبانه كشید و فرو نشست، ابن عباس میگوید، به خدا سوگند بر هیچ گفتاری مانن
˒ سـٰاجدھ ִֶָ 🇵🇸 ˓
خطبه 002 نهجالبلاغه-پس از بازگشت از صفین ستایش پروردگار ستایش می كنم خداوند را، برای تكمیل نعمتهای
د قطع شدن سخن امام علیه السّلام این گونه اندوهناك نشدم، كه امام نتوانست تا آنجا كه دوست دارد به سخن ادامه دهد.
میگویم: (معنای سخن امام علیه السّلام كه فرمود،
كراكب الصّعبة،
این است كه اگر سوار كار مهار شتر سركش را سخت بكشد، و مركب چموشی نافرمانی كند، بینی او پاره میشود، و اگر مهارش را رها كند، چموشی كرده در پرتگاه سقوط قرار میگیرد و صاحبش قدرت كنترل او را ندارد. میگویند «اشنق الناقه» یعنی بوسیله مهار، سر شتر را بالا بكشد و «شنقها» نیز میگویند كه ابن سكّیت در كتاب اصلاح المنطق گفته است. اینكه فرمود
«اشنق لها»
و نفرمود «اشنقها» برای آنكه این كلمه را مقابل
«اسلس لها»
قرار داد، گویی فرموده باشد كه اگر سر او را بالا كشد. یعنی آن را واگذارد تا سر خود را بالا نگاه دارد).
˒ سـٰاجدھ ִֶָ 🇵🇸 ˓
خب دوستان امروز چهار شنبه هست و طبق برنامه های ویژه مون : تبدیل اسم باشکلکه هدف مون از این کار چیه
دوستان عزیز امروز چهار شنبه است
در خواست هاتون برای نام شکلک بدید :
https://abzarek.ir/service-p/msg/909202
هدف مون بالا هست👆
#ناموشکلک 👚🌸
#درخواستی 🖤🎩
🥺🥺
🥺 🥺
🥺🥺🥺🥺🥺
🥺
🥺
🥺
🥺
🥺
🥺
🥺 🥺
🥺 🥺
🥺 🥺
🥺 🥺 🥺
🥺
🥺 🥺
🥺🥺🥺🥺
🥺
🥺
🥺
🥺
#ترنم✨🥺
_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-
ﺑرﺍی ﺩرﺧوﺍﺳت روی ﻟﻳﻧﮎ ﻧﺍﺷﻧﺍس ﻛﻟﻳک ﻛﻧﻳﺩ و
ﻧﺍم ﻳﺍ ﻛﻟﻣه +ﺷﻛﻟﻛ ﻣورﺩ ﻧﻆر ﺗﺍن رﺍ ﺑرﺍی ﻣﺍ ﺍرﺳﺍل ﻓرﻣﺍﻳﻳﺩ🖇🧡
https://abzarek.ir/service-p/msg/909202