eitaa logo
˒‌ سـٰاجدھ‌ ִֶָ 🇵🇸 ˓
4.4هزار دنبال‌کننده
4.6هزار عکس
1.7هزار ویدیو
141 فایل
بسم‌ ِاللّٰھ نزدیك‌ترین‌حال ِ‌بنده‌به‌خداوند‌،حالت ِ‌سجود‌ست 🤍. - — - رفیق؛ اگه نمازت رو محافظت نکنی، حتی میلیاردها قطره‌ اشك هم برای اهل‌بیت بریزی؛ درآخرت نجاتت نمیده . -[ اولویتت #خدا باشه . - — - - تبلیغات ِچنل: @tabsajed⤷ *کپی‌مجاز‌ه‌به‌جزمحفل‌ها.
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗 تواب💗 با خنده حرفش رو تأیید کردم و همین طور که سمت آشپزخونه میرفتم گفتم: _نازنین بود... همسفر مشهدمون زنگ زده بود صحبت میکردیم وقتی فهمید مراسم داریم گفت : عصر میاد کمک _اللہ اکبر ! دایی جان مگه من نگفتم به این دوتا حس خوبی ندارم بعد تو دعوتشون کردی اینجااا؟ _دایی جان من که دعوت نکردم خودش گفت : میاد کمک بعد هم.مگه مجلس واسه منو ‌شماست ؟ مجلس اربابه دره خونه هم به روی همه بازه _تو و بابات هم آخرش تاوان این اعتمادی که به همه میکنید رو پس میدید ببین من کیِ بهتون گفتم. لبخندمو روی لبم حفظ کردمو با استکان یک فنجان چایی سمت دایی اومدم _الهی قربونتون برم من اینقدر حرص نخوردایی جونم ان شاالله که خیره... _بله خیره.... عصر شده بود و من کارتون پرچم هارو از انباری بیرون آوردم هنوز با خانم.مهدوی شروع نکرده بودیم که زنگ خونه به صدا دراومد چادرمو رو سرم کردم به سمت در رفتم. در رو که باز کردم نازنین رو دیدم تنها بود.. با صدای بلندی که شباهت زیادی به جیغ داشت اسمم رو صدا کرد خودش رو انداخت تو بغلم _سوجاااااان چقدر دلم براااات تنگ شده بود... 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗 تواب💗 _سلام نازنین جان خوبی؟ اگر له نشم اره عااالیم! نازنین با اخم گفت: _بابا بی ذوق ! چقدر بی معرفتی دلم برات یه ذره شده بود خواستم جواب بدم که صدای یاالله گویان نشون داد نازنین تنها نیست... من که تو چهارچوب در بودم چادرمو درست کردم وکمی جلو کشیدم و آروم گفتم : _سلام خوش آمدید بفرمائید.. *محمد برام سخت بود کاری که نازنین ازم خواسته بود در مرام و مردونگی من نبود بازی با احساس یه دختر ولی چاره ای نداشتم با نازنین همراه شدم ولی دم درخونه ی حاجی پشیمون شدم در لحظه آخر تصمیم گرفتم که کنار بکشم برای همین جواب دختر حاجی رو دادم و گفتم : _سلام ؛ نازنین من یه کاری دارم انجام بدم برمیگردم. و اجازه ندادم نازنین اعتراض کنه و راه رفته رو برگشتم بهتر بود کمی مهمون خیابون ها باشم ؛ کمی فکر کنم ببینم تو چه منجلابی گیر کردم... باید چیکار میکردم؟ فاصله ی زیادی رو طی نکرده بودم که پیامی رو گوشیم اومد. به محض دیدن اسم نازنین متوجه شدم حتما تهدیدی پشت پیام هست. باز نکردم و گوشه ی پارکی روی اولین نیمکت نشستم و رفت وآمد مردم رو تماشاگر شدم شاید زمان بتونه کمی تمرکز از دست رفته ام رو برگردونه صدای زنگ گوشی همراه بلند شد با صدای آه کلافه و درموندم ؛حتما باز نازنینه...!
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗 تواب💗 ولی این بار شماره ی ناشناس بود کنجکاو شدم تماس رو وصل کردم _بله _سلام عمر آبجی گوشی رو از کنار گوشم فاصله دادم به شماره نگاهی کردم نمیشناختم ولی ... _نازنین تویی؟؟ _اره داداش محمد گوشیم یکباره شارژش تموم شد مجبور شدم با گوشی سوجان خانم باهات تماس بگیرم خواستم بگم کجايی...؟ زودتر بیایی اینجا نذری دارند و حاج آقا هم دست تنهاست... صدای آروم دختر حاجی روهم شنیدم که گفت : _نازنین جان مزاحمشون نشو بابا و دایی هم هستند _عه!!! چه مزاحمتی؟ داداشم از خودخونه کلی ذوق داشت واسه کمک ؛ کلا تو این جور مراسمات همه جوره برای همراهی و کمک پایه اس خیالت راحت مگه نه داداشی؟؟ تمام وقت سکوت کرده بودم و به چرت و پرتای بی ربط نازنین گوش میکردم.مثل اینکه چاره ندارم جز برگشتن _ باشه الان میام وگوشی رو قطع کردم با اینکه هنوز دودل بودم ولی چاره ای جز برگشت نداشتم... به ناچار راهی خونه ی حاجی شدم چند نفری درحیاط داشتن درحال وصل پارچه ی سیاه بودن کوچهء حاجی رنگ و شکل جدیدی گرفته بود به محض ورودم دایی و چند نفری رو دیدم که در حال کمک کردن بودن. صدای پرشور حاجی منو به خودم آورد _به به مرد مؤمن خوش آومدی بیا کمک بیا که خیلی کارداریم. ناخواسته لبخندی به لب جلو رفتم و سلام کردم و گفتم: _ در خدمتم حاجی.... 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗 تواب💗 کارهای مراسم به کمک همدیگر زود تموم شده بود حیاط کمی خلوت تر شده بود. دیگ بزرگی رو شستم و روی اجاق گذاشتم منتظر ایستاده بودم که حاجی باصدای بلندی گفت: اهل منزل بیایید که پختن آبگوشت امام حسینی دیگه کار شماهاست. سرم پایین بود ولی حضور چند خانم رو متوجه شدم که اومدن حیاط بین صدا ها صدای نازنین از همه بلندتر بود... _سلام داداش سرموبلند کردم و به چند خانم دیگه که همراه نازنین بودن سریع یه سلام دادمو در خلوت ترین گوشهء حیاط روی سکویی نشستم. همراه‌خانم ها دختر چهار ؛ پنج ساله ای هم بود که چادردختر حاجی رو گرفته بود. ودختر حاجی هر جا می رفت اونم باهاش بود خانم ها مشغول پخت و پز بودن و حاجیو دایی هم در حال صحبت... از توجه بیشتر یک خانم به دایی متوجه شدم خانمشهء وقتی داروهاش رو براش آورد و تاکید کرد تا مراقب حالش باشه برای اولین بار لبخند این دایی رو هم دیدم . بازصدای گوش خراش نازنین بود که می اومد _سوجان خانم یه چایی هم واسه داداشم میبری خیلی خسته اس؟! فقط نگاهش کردم... چون این داداش گفتنش به اندازه ی کافی مزخرف بود و حالا تو این جمع این خواستش هم اخم منو بیشتر کرد دیدم گره ابروی های دایی هم بیشتر از قبل شد. دختر حاجی که با سینی چای نزدیکم شد با سلام دادنش بازهم بی اختیار بلند شدمو سر به پایین سلام دادمو لیوان چای رو از سینی برداشتم تا سریع برگرده. همون موقع دختر مو طلایی با اون چشماۍ درشت خوشگلش که برای اولین بار دیدم به زمین خورد و شروع کرد به گریه کردن حاجی و دخترش به طرفش دویدنو با این جمله ای که همزمان با دویدنش سمت اون دختر به زبان آورد نگاه متعجب منو نازنین بهم گره خورد... _روجـــــامامان‌‌ جان چی شدی؟
˒‌ سـٰاجدھ‌ ִֶָ 🇵🇸 ˓
‌ ‌‌من‌کہ‌دیوانہ‌ام‌از‌حالِ‌خوشِ‌نوکری‌ام .. مادرت‌گرکہ‌سفارش‌بکند،میخری‌ام💔؟! # آقای‌اباعبدالله ـ ـ ـ ـــــ❁ـــــ ـ ـ ـ 「➜• @sajad110j
استادی گفت : وابسته خدا بشید!⛓️ گفتم : چجوری؟ گفت : چجوری وابسته یه نفر میشی؟ گفتم : وقتی زیاد باهاش حرف میزنم زیاد میرم‌ و میام... 🚶🏻‍♂️🚶🏻‍♀️ تو یه جمله گفت : [رفت و آمدتو با خدا زیاد کن...] ❣ ـ ـ ـ ـــــ❁ـــــ ـ ـ ـ 「➜• @sajad110j
بُـزرگـۍ‌مۍگفـت: تڪیھ‌ڪن‌بھ‌شُـھدا شُھـداتڪیھ‌شـٰان‌بھ‌خُـداسـت اَصلـٰاڪنـٰارگل‌بِنشینـۍبـوۍگل‌مۍگیرۍ پَـس‌گُلستـٰان‌ڪن‌زِنـدگیـت‌رابـٰایـٰاد‌شُھـدا:) ـ ـ ـ ـــــ❁ـــــ ـ ـ ـ 「➜• @sajad110j
38.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
• بـه نـام خـداونـد بـخـشـنـده بـخـشـایـشـگـر خدایا مرا در این ماه از آلودگیها و ناپاکیها پاک کن، و شکیبایم گردان بر شدنی های مورد تقدیرت، و توفیقم ده به پرهیزگاری و همنشینی با نیکان، به یاری ات ای نور چشم درماندگان❣ 🌱 به مهرت ای مهربان ترین مهربانان🌱 • (ع) 🌐@Lasarat_Alhossinir
بِسـم‌ِرَب‌ِّنآمَــت‌ْکھ‌اِعجٰآزمیکنَد•• یـٰااُمٰـاهْ🌼•• سلام‌روزتون‌معـطربه‌نآم‌‌ امام‌صـٰآحِبَ‌الزمٰان؏💛.•
دیدم از بچه های گردان ما نیست ولی مدام این طرف و آن طرف سرک می‌کشد و از وضع خط و بچه‌ها سراغ می‌گیرد آخرِ سر کُفری شدم با تندی گفتم: اصلا توکی هستی که آنقدر سین جیم می‌کنی؟ خیلی آرام جواب داد: نوکرِ شما بسیجی‌‌ها :) ـ ـ ـ ـــــ❁ـــــ ـ ـ ـ 「➜• @sajad110j
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هَر ڪه‌ پُرسید‌ چہ‌ دارَد‌ مَگَر‌ اَز‌ دارِ جهآن هَمہ‌یِ‌ دار و‌ نَدارَم‌ بِنِویسید‌ حُسِین ... ـ ـ ـ ـــــ❁ـــــ ـ ـ ـ 「➜• @sajad110j
ما همان نسل جوانیم که ثابت کردیم‌ . . . در ره عشق شوق شهادت داریم . . 🤍 ـ ـ ـ ـــــ❁ـــــ ـ ـ ـ 「➜• @sajad110j
مست‌بردندمرامحکمه ، قاضی‌فرمود: احترامش‌بکنید ، مست‌ِحسین‌بن‌علی‌ست(:❤ 🤍 ـ ـ ـ ـــــ❁ـــــ ـ ـ ـ 「➜• @sajad110j
˒‌ سـٰاجدھ‌ ִֶָ 🇵🇸 ˓
هرگاه در نماز عجله کردی خواستی زودتر به پایان برسانی به یاد بیاور همه ی آنچه که می خواهی بعد از نماز بروی به آن برسی ؛ و همه ی آنچه که می ترسی در این مدت از دست بدهی به دست همان کسی است که در مقابلش ایستاده ای برای حرف زدن با خدا بیشتر وقت بزار ـ ـ ـ ـــــ❁ـــــ ـ ـ ـ 「➜• @sajad110j
هیاهوی عالم را می‌شنوی عزیز زهرا؟! عالم تو را می‌خواهد...💔 ـ ـ ـ ـــــ❁ـــــ ـ ـ ـ 「➜• @sajad110j
34.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
• بـه نـام خـداونـد بـخـشـنـده بـخـشـایـشـگـر خدایا مرا در این ماه بر لغزش ها سرزنش مکن، و دور بدار از خطاها و افتادن در گناهان، و قرار مده هدف بلاها و آفات، به عزّتت ای عزّت مسلمانان❣ • (ع) 🌐@Lasarat_Alhossinir
بِسـم‌ِرَب‌ِّنآمَــت‌ْکھ‌اِعجٰآزمیکنَد•• یـٰااُمٰـاهْ🌼•• سلام‌روزتون‌معـطربه‌نآم‌‌ امام‌صـٰآحِبَ‌الزمٰان؏💛.•
- در ‌قـلب ‌های ‌شـُماست ، مـُراقب ‌باشید‌ از قـَلبتان ‌ بیرونش ‌نکنید < 🤍🌿 آیت‌الله‌بهجت ـ ـ ـ ـــــ❁ـــــ ـ ـ ـ 「➜• @sajad110j
هدایت شده از - اَنـا مَـجنون -
داستان زنان غزه اینگونه است داغدار عزیزان می‌شوند بی پناه و بی خانه میشوند به بیمارستان‌ها پناه می‌برند گرسنه و تشنه روزه می‌گیرند اسیر می‌شوند و کتک می‌خوردند در مقابل میلیارد‌ها انسان بی‌درد پرده‌ی عصمتشان دریده می‌شود ودر آخر به شهادت می‌رسند این دیگر غم و تراژدی نیست یک درد کشنده است.
حرف زدن پشتِ سرِ مردم قلب را تیره می‌کند توفیق را از آدم سلب می‌کند و نشاطِ عبادت را می‌گیرد ـ ـ ـ ـــــ❁ـــــ ـ ـ ـ 「➜• @sajad110j
‹💔‼️› - چرا برای زنانی که ، در بیمارستان شفای غزه مقابل همسرانشان مورد تجاوز قرار گرفتند و کشته شدند هشتگ نمی‌زنید؟ زن نبودند؟ نباید زندگی میکردند؟ یا حق آزادی نداشتند؟ ⤦‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌