eitaa logo
˒‌ سـٰاجدھ‌ ִֶָ 🇵🇸 ˓
4.6هزار دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
1.8هزار ویدیو
141 فایل
بسم‌ ِاللّٰھ نزدیك‌ترین‌حال ِ‌بنده‌به‌خداوند‌،حالت ِ‌سجود‌ست 🤍. - — - رفیق؛ اگه نمازت رو محافظت نکنی، حتی میلیاردها قطره‌ اشك هم برای اهل‌بیت بریزی؛ درآخرت نجاتت نمیده . -[ اولویتت #خدا باشه . - — - - تبلیغات ِچنل: @tabsajed⤷ *کپی‌مجاز‌ه‌به‌جزمحفل‌ها.
مشاهده در ایتا
دانلود
علی لبخند زد و داخل رفت. فاطمه خیلی گرم و بامحبت سلام کرد. علی جوابشو داد و گفت: _مهمان داریم..خانوم هست. مادرعلی وارد شد. وقتی فاطمه رو دید خیلی جاخورد. فاطمه بالبخند به سمتش رفت؛با احترام سلام کرد و گفت: _بفرمایید،خیلی خوش آمدید. با مهربانی کیف و مانتو شو ازش گرفت و راهنمایی ش کرد روی مبل بشینه.علی همونجوری ایستاده بود و به رفتارهای فاطمه و مادرش نگاه میکرد.وقتی مادر علی نشست،وسایلشو آویزان کرد و کنارش نشست. به علی گفت: -بفرمایید. با دست سمت دیگه مادرش رو نشان داد.علی هم کنار مادرش نشست. -خیلی دوست داشتم زودتر باهاتون آشنا بشم.خیلی خوشحال شدم تشریف آوردید. مادر علی گفت: _منو شناختی؟! -بله شما مادر ع...افشین هستین. -الان افشین بهت گفت؟ -خیر،قبلا عکس تون رو دیده بودم....چی میل دارید بیارم خدمت تون.چای،شربت، قهوه،نسکافه یا شکلات داغ؟ مادر علی از این همه مورد برای انتخاب تعجب کرد.علی گفت: -فاطمه جان،قهوه لطفا. -شما چی میل داری؟ -منم قهوه میخورم،ممنون. فاطمه به آشپزخانه رفت.مادرش نگاهش کرد و گفت: _تو که گفتی چادریه؟! علی خندید و گفت: _وقتی نامحرمی نیست که چادر نمیپوشه!! -ولی به وضع الانش نمیاد،بیرون هم چادر بپوشه! فاطمه با سه تا فنجان قهوه،شیر و شکر و بیسکویت و کیک خانگی وارد پذیرایی شد.علی بلند شد،سینی رو گرفت و از مادرش پذیرایی کرد.مادر علی قهوه برداشت که امتحان کنه.فاطمه گفت: -شیر و شکر؟ -نه. علی گفت: _مامان تلخ میخوره. وقتی قهوه شو امتحان کرد،کمی مکث کرد.علی گفت: _چطوره؟ به فاطمه خیره شد و گفت: _خوبه. علی بلند خندید و به فاطمه گفت: _وقتی مامان میگه خوبه،یعنی عالیه. فاطمه گفت: _نوش جان. مادر علی گفت: _شاغلی؟ -بله. -کجا کار میکنی؟ -بیمارستان،پرستار هستم....بهتون نمیاد پسری به این سن داشته باشین. -بهم میاد چند سال از افشین بزرگتر باشم؟ -زیر بیست سال.حدود هفده سال. علی بلند خندید....
- بسم‌‌اللهِ‌الذی‌خَلقَ‌الـمهدی - - ای‌ظهورت‌دردهارابهترین‌درمان ، بیا💚 ִִֶֶָָ࣪࣪𖥻.
دعاۍفرج✨ بـِسـم‌اللـّٰھ‌الرَحمـٰن‌الرَحیـم🕊…! الـٰهـِۍ‌عـَظـُمَ‌الْبـَلآءُ،وَبـَرِحَ‌الْخـَفـآءُ، وَانْڪَشـَفَ‌الْغـِطآءُ وَانْقـَطـَعَ‌الرَّجـآءُ،وَضـٰاقـَتِ‌الْأَرْضُ،وَمـُنِعـَتِ‌ السَّمـآءُ، وَأَنـْتَ‌الْمـُسْتـَعـٰانُ،‌وَإِلـَیْڪَ‌الْمـُشْتـَکـٰۍ‌، وَعـَلَیْڪَ‌الْمـُعـَوَّلُ‌فـِۍ‌الشـِّدَّةِ‌وَالـرَّخـآءِ...! اللـّٰهـُمَّ‌صـَلِّ‌عـَلـٰۍ‌مُحـَمـَّدٍوَآلِ‌مُحـَمـَّدٍ أُولـِۍ‌الْأَمـْرِالـَّذِیـنَ‌فـَرَضْتَ‌عـَلـَیْنـٰاطآعـَتـَهـُمْ، وَعـَرَّفْتـَنـٰابـِذَلـِکَ‌مـَنْزِلـَتَهـُمْ،فَفـَرِّجْ‌عـَنـّٰا‌ بِحـَقِّهـِمْ‌فـَرَجاً‌عـٰآجـِلاً‌قـَرِیباً‌کـَلَمْحِ‌الْبـَصَرِ‌ أَوْ‌هـُوَ‌أَقـْرَب یـَامُحـَمـَّدُیـَاعـَلـِیُّ،یـَاعـَلـِیُّ‌یـَامُحـَمـَّدُ اڪْفِیـٰآنـِۍ‌فـَإِنـَّکُمـٰاکـآفِیـٰانِ،وَانْصـُرآنـِۍ‌ فـَإِنـَّکُمـٰانـٰاصِرآنِ یـَآمَوْلآنـٰایـَاصـآحـِبَ‌الـزَّمـٰآنِ، الْغـَوْثَ‌الْغـَوْثَ‌الْغـَوْثَ،أَدْرِڪْنـِۍ‌أَدْرِڪْنـِۍ‌‌ أَدْرِڪْنـِۍ، السـَّآعـَةَ‌السـَّآعـَةَ‌السـَّآعـَةَ‌،الْعـَجـَلَ‌الْعـَجـَلَ‌ الْعـَجـَلَ، یـَاأَرْحـَمَ‌الـرَّآحـِمِینَ‌،بـَحـَقِّ‌مُحـَمَّدٍ‌وَآلـِهِ‌ الطَّآهـِرِینَ...!
˒‌ سـٰاجدھ‌ ִֶָ 🇵🇸 ˓
_
بسیجی‌فقط ، لباس‌وظاه‍ـرچریکی‌نیست! بسیجی‌یعنی ؛ بانفس‌اَمـاره‌خودش‌بجنگه وپیروزبشه .
اونجا که دهنوی میگه: مشکل‌ پسند نیست دلِ بی‌قرار من مشکل از اوست، بُرده دل و دل نمی‌دهد!❤️‍🩹`
تولدت مبارک سیدِ خدا...❤️ مارو خیلی دعا کن...(:
● صلیٰ‌الله‌عَلیک‌َ یااَبانا‌ یااَبوتراب﴿؏﴾ _ محضرِ امیرمومنان‌ رسید، عرض کرد: مرا نصيحتي بفرمائيد. حضرت فرمود: به خودت وعده‌ی طول عمر نده؛ و فقر و تنگدستی را به خودت تلقین نکن! تحف‌العقول‌،صفحه۲۱۰
حاج حسین یڪتا می‌گفت: درعالم رویا به شهید گفتم چرا برای ما دعا نمی‌ڪنیدڪه شهید بشیم؟! میگفت ما دعا می‌ڪنیم براتون‌شهادت مینویسن ولی گناه می‌ڪنید پاڪ میشه...💔🥀 ‹
همین الان ۳صلوات برای امام‌زمانت(عج) بفرست❣
˒‌ سـٰاجدھ‌ ִֶָ 🇵🇸 ˓
-
نـان مـا نـان‌ حُسیـن اَسـت ، فَـدایَت نَشـوم ، پـدر سینه زنَـم بَـر تو ارادَت دارَم .❤️‍🩹 - 𝟏 𝟐 𝟖 .