⛔️
❌آهاـــے..
✓دُختـَرے↯ کِه نَــذر کَردے این یِه ماهو واسه #امام_حسیڹ چادر سیاه سَـر کُنــے✓ 🏴
❌آهاــے✘
✓پِسَـرے↯ کِه موهات آخرین مُدِ فَشِنہ ولے این شبا یه تیپ یه دَست مِشکی زَدے و سَرِت رو پاییـــن اِنداختــے✓ 😌
❌آهاــے✘
✓دُختـَرے↯ کِه تو خیابون صِداےِ نوحہ شِنیدے و روسَریتو کِشیدے جُلو و گُفتے اِمشَبو بیخیـــال✓ 😇
❌آهاــے✘
✓پِسـَرے↯ که اِمشَب دوستِت خواست بِه یـِه دُختـَر تیـکہ بِندازه
✓دَست گُذاشتے رو شونَــش گُفتـــے :
✓این شبا ⇱مُحرَمہ⇲ بیخیـــال . . . ✋
❌آهاــے✘
✓دوستــے↯ کہ به احترامِ این شَبا بی خیال جُک و ۱۸+ شُدے
" آهاـــــــے"
ـ⇙⇙ با تـــ⇩ ⇩ـــو ام ⇘⇘ـ
↫⇇ #واقعـا_دمٺـــــــ_گـــرم ⇉↬
ـ ⇖⇖⇖⇧⇧⇧⇧⇗⇗⇗ ـ
✔ ولی ای کاش همه میدونستیم :
#ڪل_یوم_عاشورا 💔
و
#ڪل_ارض_ڪربلاست ...!💔
✔ ای کاش همیشه همینطور بودیم ..😓
😔😓
▪️➖➖➖➖▪️➖➖➖➖▪️
@sajadeh 🦋🏴
#تلنگر
#داستان_کوتاه
دعوا شده بود👊
آقا امیرالمومنین(ع)💫 رسید
گفت:آقای قصاب بذار بره!
قصاب گفت به تو ربطی نداره ودستشو برد بالا محکم گذاشت تو صورت حضرت علی(ع)😱
آقا سرشو انداخت پایین و رفت
(زمان خلافت)🍃
مردم ریختند و گفتند فهمیدی کیو زدی؟!
قصاب گفت نه فضولی میکرد زدمش
گفتند زدی تو گوش حضرت علی(ع)خلیفه مسلمین💪👑
قصاب ساتور رو برداشت ودستشو قطع کرد🔪
گفت دستی که بخوره توی صورت حضرت علی (ع) مال من نیست...
جیگرشو داری یه چیزی بهت بگم؟؟؟
امام زمان(ع)فرمودند:
باهرگناهی که میکنی یه سیلی تو صورت من !!!😭💔
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
@sajadeh 🦋 🏴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شب سوم 😭🌹محرم
اخ الهی فدات بشم یا حضرت رقیه ی ۳ ساله 😔😭
@sajadeh
هر زمان #جوانیدعایفرجمهدی(عج) رازمزمهکند...
همزمان #امامزمان(عج) دستهای مبارکشان رابه
سویآسمانبلندمیکنندوبرایآن جوان #دعا میفرمایند؛
چهخوشسعادتندکسانیکهحداقلروزی
یکبار #دعایفرج را زمزمه میکنند...:)
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
@sajadeh 🦋🏴
+پروفایل ؟!
-حسینۍ
+بیو ؟!
-حسینۍ
+تمگوشی ؟!
-حسینۍ
+تیپوقیافه ؟!
-حسینۍ
+دلتچی ؟!🖤
〖وسڪوتمرگبارۍفضارآدربرمیگیرد〗
@sajadeh 🦋 🏴
دختری شیرین زبان از باده ها غم میخورد
طعنه و زخمِ زبان را جای مرهم میخورد
تازیانه میخورد اما دمادم میخورد
جای دلداری فقط سیلیِ محکم میخورد
جرم او این است، فرزند حسین فاطمه است
مثل زهرا صورتش نیلی و قد او خم است
می نشیند گوشه ای غم را تماشا می کند
با وجود درد پهلویش مدارا می کند
نیمه شب ها خلوتش را وقف زهرا می کند
با دو جمله روضه ی گودال بر پا می کند
با سر انگشتی که از پایش گرفته خار را
می نویسد آب، بابا، کربلا، سر نیزه ها
در دلش شکوه ز مردی بی مروّت داشته
بی مروّت باغ لاله روی جسمش کاشته
گوشواره های او را با غضب برداشته
بغض حیدر را میان سینه اش انباشته
این سه ساله هر چه می آید سرش، بغض علی است
آتشی کُه افتاده روی معجرش، بغض علی است
راه رفتن های او ای وای، گریه آور است
روزهای آخری رویش شبیه مادر است
کربلا شد کوچه ها، اما از آنجا بدتر است
دستهای بسته اش در کوفه، ارث حیدر است
غایبین کوچه، جانش را به لب آورده اند
کودکان خویش را بهر طلب آورده اند
ارتفاع ناقه، باعث شد زمین گیرش کند
نانجیبی خواست مثل عمه زنجیرش کند
عهد بسته بود مثل فاطمه پیرش کند
یک لگد کافی است تا از زندگی سیرش کند
هرکسی که دید او را کرد یاد فاطمه
تازیانه خوردنش را دید شاه علقمه
رضاباقریان