eitaa logo
معراج‌عاشقانه🇵🇸
153 دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
1هزار ویدیو
40 فایل
«بسم ربی» نفسم میگیرد... در هوایی که نفس های تو نیست! #یافارس‌الحجاز_ادرکنی🥀 ___________ کپی بجز مطالبی با عنوان #کپی‌آزاد؛ ممنوع می‌باشد!
مشاهده در ایتا
دانلود
معراج‌عاشقانه🇵🇸
#قسمت_دویست_و_یک +خب،شما که عزیز دل ماییُ... _عو بله بله ادامه بفرمایین +خب داشتم میگفتم،نفس بابا ک
با دستم زدم تو سرم و جلوی دهنش رو گرفتم و گفتم _هیس زینبم هیس تو رو خدا آروم باش،چرا انقدر بهونه میگیری مامان؟ بزار بابایی یکم استراحت کنه خسته اس مشغول تکون دادن بچه بودم که در اتاق باز شد و محمد اومد بیرون _وای بیدار شدی؟ بمیرم الهی به زینب نگاه کردم و ادامه دادم: _از دست تو بچه ی حرف گوش نکن محمد خندید و اومد بچه رو تو بغل من بوسید و رفت تو اشپزخونه تا به صورتش اب بزنه. کارش که تموم شد به اتاق برگشت. دنبالش رفتم که لباسش رو از تو کمد برداشت .لباس رو از روی شاخه برداشت که تلفنش زنگ خورد،تلفنش رو برداشتم و دادم بهش. داداش علی زنگ زده بود به تماس جواب داد وصدا رو روی بلندگو گذاشت. نگاهش میکردم که گوشی رو روی میزگذاشت و مشغول لباس پوشیدن شد. با دقت گوش میکردم که گفت: محمد: _الو علی: +سلام _سلام چطوری؟ +خوبی؟ _خوبی چه خبرا؟مخلصم +ببخشید دیگه من میخواستم بیام ولی نشد دیگه ببخشید تو رو خدا... _نه بابا کجا بیای؟ بابا من به بقیه هم گفتم نمیخواد بیاین حالا گیر دادن میایم. +میخواستم ببینمت برا بار اخر اخه... _نه دفعه بعد ایشالله،باشه +ببین فقط یه کاری باید کنی بدی دست فاطمه خانوم که برام بیارن _چیو بدم؟ +میگم یه کاری باید کنی بدی دست فاطمه خانم اینا بیارن _چه کاری؟ +بنویسی امضا کنی که این شخص... این جانب فلانی !!!خب؟ _خب؟ +تعهد میکنم که اگر شهید شدم مثلا منو شفاعت کنی _چیکار کنم؟ +بنویسی که تهعد میکنم،که اگر شهید شدم فقط منو شفاعت کنی بعد تا کن بده به فاطمه خانوم بیاره دیگه _باشه باشه. +یادت نره عا؟فقط امضا کنیو... _باشه باشه +یادت نره مرتضی تو اون شلوغ پلوغی،الان یه جا هستی انجام بده... _باشه باشه +اره کاری نداری؟ _نه قربانت خداحافظ +خداحافظ تلفن رو قطع کرد دکمه های لباس سپاهش رو بست.زینب یکم اروم گرفته بود . _الان جدی میخوای امضا کنی بدی من براش ببرم؟ +اره دیگه _پس برای منم بنویس +چی؟ _همین که میخوای واسه داداشت بنویسی. +اینکه شفاعت میکنم؟ _اره دیگه خندیدو گفت +شهیدم کردین رفتا،چشم! _چشمت بی بلا زندگی.فقط یه چیزی... +چه چیزی؟ _اینکه شفاعت نامه ی منو تو حرم حضرت زینب بنویس که خانم شاهد باشه،زیرشم بنویس با حوریا ازدواج نمیکنی تا من بیام نگاهم کرد و بلند بلند خندید . +خدا نکنه. جز شما حوریِ دیگه ای به چشم نمیاد. _قربان شما +فاطمه جان ساعت چنده؟ _نزدیک هفت +اوه اوه دیرم شد الان میان دنبالم. _خیلی زود داری میری،سلام منو به خانوم برسون +چشم. شلوارش رو که پوشید از اتاق بیرون رفت.با یه دست ساکش و با یه دست بچه رو نگه داشتم. ساکش رو براش بردم تو هال و گذاشتم رو مبل که دیدم دوباره دست به قلم شده.پایین کاغذ و امضا کرد و گفت بدم به علی اقا. +دیگه سفارشت نکنم،برو خونه ی مامان اینا.ببخشید فرصت نیست وگرنه خودم وسایلاتو جمع میکردم میبردمت . _نه نمیخواد +خیلی مراقب خودت و این بچه باش خب؟خیلی مراقب باشیا .برگردم ببینم ی تار مو از سرتون کم شده دعواتون میکنم تو رو خدا مراقب باش.یه وقت سر به هوایی نکنی کار دست خودت بدی . دوباره گریم گرفته بود . زینب هم دوباره شروع کرد به گریه کردن.دلم میخواست محکم بغلش کنم و نزارم از کنارم تکون بخوره. دلم میخواست فرصت بیشتری رو کنارش شاگردی کنم،با وجود همه ی ماموریتا و دوری هایی که از هم داشتیم،ولی دوری این ماموریت سخت ترین و زجر اور ترینش بود . من صدای خورد شدن قلب و روحم رو به وضوح میشنیدم . استرس همه ی وجودم رو گرفته بود. با وحشیگری هایی که از اون قوم پست و کثیف دیده وشنیده بودم حس میکردم رفتنش برگشتی نداره،ولی با یادآوری برگشت دوستای محمد که قبلا رفته بودن به خودم دلداری میدادم و سعی میکردم خودم رو آروم کنم . قلبم خودشو به شدت به قفسه ی سینم میکوبید. انگار میخواست سینمو بشکافه و ازش بزنه بیرون. همه ی وجودم درد میکرد. حس ادمی رو داشتم که خودش زنده است ولی برای اینکه کسی که دوسش داره زنده بمونه میخواد قلبشو بهش اهدا کنه،میخواد وجودشو از خودش جدا کنه ،محمد تنها همسرم نبود. اون عضوی از وجودم بود.به خودم که اومدم متوجه شدم صورتم از گریه خیسه خیسه . محمد بچه رو از بغلم گرفت و گفت +نباید اینجوری ناراحت باشی .هم خودت اذیت میشی هم بچه رو اذیت میکنی . بهم نزدیک شد و دستمو گرفت +خودت میدونی که چقدر عاشقتم... قدم تا شونه ی محمد میرسید. منو محکم به سینش فشرد و پیشونیم و بوسید.دلم واسش بیشتر از همیشه تنگ میشد. واسه طرز نگاه کردنش،واسه عطرتنش واسه مدل راه رفتنش،واسه طرز حرف زدنش،واسه خندیدنش دوتا دستمو گذاشتم جلو صورتم تا قیافمو نبینه و بلند زدم زیر گریه. منو بیشتر به خودش فشرد ولی چیزی نگفت. نمیخواستم رفتن واسش سخت شه ولی واقعا دست خودم نبود چشام از گریه تار شده بود. دستامو دورش حلقه کردمو روی سینش رو بوسیدم و ازش جدا شدم. @sajadeh|📚
..🍃 دلتنگـاڹ راهیان نور..😔 @sajadeh|🍃
💕 اینجا بسیار اند کسانے که دل هایشاڹ را به خاڪ سپردهـ اند.. @sajadeh|🍃
📸✨ : ما کاری مهمتر از نداریم.. @sajadeh|🍃
َمَنْ تَابَ مِنْ بَعْدِ ظُلْمِهِ وَأَصْلَحَ فَإِنَّ اللَّهَ يَتُوبُ عَلَيْهِ ۗ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ..|۳۹مائده ببین منو بنده؛ تو که به خودت ظلم کردی و زدی تو سر خودت حالا که به توبه افتادی و میخوای جبران کنی.. پس حتما قبولت میکنم.. ببین منو! -بازم میگم- حتما قبول میکنم..☝️ یادت رفته من غفورٌرحیمَم؟؟🌱 💌 @sajadeh|🍃
الَّذِينَ آمَنُوا وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللَّهِ أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ (هدايت شدگان) كسانى هستند كه ايمان آورده ودلهايشان به ياد خدا آرام مى‌گيرد. بدانيد كه تنها با ياد خدا دلها آرام مى‌گيرد. ❤️ @sajadeh|🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍦، زهر رسمی تشریفاتی🍦 ✅ مضرات هولناک بر دستگاه گوارش و ایجاد انسداد کبدی «استاد فرزانه، حکیم حسین خیراندیش، پدر طب سنتی ایران» برای عزیزان خود ارسال کنید ❣ 🆔 @sajadeh 🌱
یہ بار یکۍ بهم میگفت : بعضیام هستن بجا اینکہ بگن من دلم میخواد ! من دوست دارم ! میگن خدا دلش میخواد . . خدا دلش نمیخواد . . خدا دوست دارھ اینجورۍ . . اینجورۍ خدا دوست ندارھ ها . ! - اینا دقیقا همون کساییَن کہ خدا میشه همہ زندگیشون :)'🦋 شبتون خدایی🌙
4_6051118078316513087.mp3
5.56M
✅اهمیت مزاج شناسی چرادکتر هادردرمان موفق نیستند؟🤔 👈راه تشخیص بیماری درطب اسلامی سنتی چیست❓ 🔸مزاج دردرمان چه نقشی دارد؟ 🎤 🤲🏻 🆔@tebsagalein کانال تلگرام استاد 👆
4_5769591162566346596.mp3
8.6M
🔥 ✅اهمیت ارڪان ♦️رابطه خیلی نزدیڪ ارکان واخلاط ومزاج 🔰خصوصیات وویژگۍ مزاج صفرا الان دیگرطبق مزاج👈خانه سازی،مشاوره وخریدوفروش نمیشود!😕 🎤 🤲🏻 🆔@tebsagalein کانال تلگرام استاد 👆
4_5771464781919684599.mp3
4.2M
❣☁️ ⚡️🍃خصوصیات رڪن هوا ✅مزاج رڪن هوا 👈دموی هاپنهان ڪارنیستنددرنتیجه رازنگه دارنیستند... 🔸🔹دموۍ هاباسوداوۍ هانمیتوانندزیادڪنار بیایند... 🎤 🤲🏻 🆔@tebsagalein کانال تلگرام استاد 👆
4_5774146542319437794.mp3
4.96M
📌خصوصات آب وخاڪ 💧شڪل پذیرۍ آب 😒منفۍ نگرۍ بلغمۍ ها 🤫پنهان ڪارۍ سوداوۍ ها ⚡️پرورش دهنده گۍ سوداوۍ ها... 🎤 🤲🏻 🆔@tebsagalein کانال تلگرام استاد 👆
معراج‌عاشقانه🇵🇸
☪#رکن_آب_رکن_خاک_4 📌خصوصات آب وخاڪ 💧شڪل پذیرۍ آب 😒منفۍ نگرۍ بلغمۍ ها 🤫پنهان ڪارۍ سوداوۍ ها ⚡
عزیزان این ویس هارو حتما گوش بدید و یه نکته ی خیلی مهم اینکه کانال خود استاد افشار داخل تلگرام هست و اون ایدی درج شده زیر ویس ها ایدی تلگرامشونه و اگر دوست داشتید از مطالب وویس های استاد عزیز بهره ببرید داخل کانالشون عضو بشید. استاد هرشب یک فایل صوتی دررابطه با مجاز شناسی داخل کانال قرار میده حتماً گوش بدید 👌 آیدی کانال تلگرام استاد 👇 🆔 @tebsagalein
معراج‌عاشقانه🇵🇸
❣#مقدمه_مزاج_شناسۍ_1 ✅اهمیت مزاج شناسی چرادکتر هادردرمان موفق نیستند؟🤔 👈راه تشخیص بیماری درطب ا
اگه خواستید این ویس هارو داخل کانالتون قرار بدید حتما آیدی کانال تلگرام استاد رو درج کنید 🌸
معراج‌عاشقانه🇵🇸
❣#مقدمه_مزاج_شناسۍ_1 ✅اهمیت مزاج شناسی چرادکتر هادردرمان موفق نیستند؟🤔 👈راه تشخیص بیماری درطب ا
🍃🍇طِبُّ الرَسُولِ خاتَمُ الانبِیاءِصَلی اللّهُ عَلَیهِ وَآلِهِ وَسَلَّم🍃🍎 ﷽ 🌟درمان تمام بیمارۍ هاۍ سخت ولاعلاج وپیاده سازۍ سبڪ زندگۍ اسلامۍ ان شاءالله🙏 زیرنظرمتخصص طب اسلامۍ سنتۍ 👈سیدحسین افشارنجفۍ👉 ⚡جهت برقرارۍ ارتباط ونوبت گیرۍ باشماره جناب سیدافشارتماس حاصل فرمائید...✅ 09358094099📲 اݪݪهم عجݪ ݪوݪیڪ اݪغریب اݪفرج😔💔 https://t.me/tebsagalein
4_5776398342133122405.mp3
9.74M
♦️ ✴️ویژگۍ اخلاقۍصفراوۍ ها مزاج به چه معناست❓ 🤔چندنوع سردۍ وچندنوع گرمۍ داریم❓ 🧪درجه گرمۍ وسردۍ دربدن 👌 🎤 🤲🏻 🆔@tebsagalein کانال تلگرام استاد👆
چ دارد وجود تو...‌ اینگونه جذب میکند..... شهید بابک نوری -رفیق @sajadeh
اگر واقعا عاشق کسی باشی ، وفادار بودن بهش خیلی آسون میشہ :)🌱 -عاشقانہ‌مذهبی
• . - اللّٰھ : )🦋