tu-shabaye-jome-navadiha-ir.mp3
6.31M
تو شبـایـ جمعهـ عاشقی چهـ زیباست...
کربـلا..کربلا...
اللهم الرزقنی کربلا ...🥀
685321441524152.mp3
3.11M
تلاوت سوره جمعه با صدای رهبر گرامیـ انقلاب ♥️
تلاوت سوره جمعه در شب جمعه کفاره گناهان هفته انسان است...
فراموش نشه🥀
♥️اللهم عجل لولیک الفرج♥️
متن سوره مبارکه جمعه با ترجمه فارسی:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
يُسَبِّحُ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ الْمَلِكِ الْقُدُّوسِ الْعَزِيزِ الْحَكِيمِ ۱
آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است همواره تسبیح خدا مى گویند، خداوندى که مالک و حاکم است و از هر عیب و نقصى مبرّا، و توانا و حکیم است. ۱
هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولًا مِّنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِن كَانُوا مِن قَبْلُ لَفِي ضَلَالٍ مُّبِينٍ ۲
او کسى است که در میان جمعیّت درس نخوانده پیامبرى از خودشان برانگیخت که آیاتش را بر آنها بخواند و آنها را تزکیه کند و به آنان کتاب (قرآن) و حکمت بیاموزد، هرچند پیش از آن در گمراهى آشکارى بودند.
وَآخَرِينَ مِنْهُمْ لَمَّا يَلْحَقُوا بِهِمْ ۚ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ ۳
و (همچنین) پیامبر است بر گروه دیگرى که هنوز به آنها ملحق نشده اند; و او توانا و حکیم است.
ذَٰلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَن يَشَاءُ ۚ وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ ۴
این فضل خداست که به هرکس بخواهد (و شایسته بداند) مى بخشد; و خداوند داراى فضل عظیم است.
مَثَلُ الَّذِينَ حُمِّلُوا التَّوْرَاةَ ثُمَّ لَمْ يَحْمِلُوهَا كَمَثَلِ الْحِمَارِ يَحْمِلُ أَسْفَارًا ۚ بِئْسَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِ اللَّهِ ۚ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ ۵
داستان کسانى که مکلّف به تورات شدند ولى حق آن را ادا نکردند، مانند داستان درازگوشى است که کتابهایى حمل مى کند، (امّا چیزى از آن نمى فهمد). چه بد است مثل گروهى که آیات خدا را انکار کردند، و خداوند قوم ستمگر را هدایت نمى کند.
قُلْ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ هَادُوا إِن زَعَمْتُمْ أَنَّكُمْ أَوْلِيَاءُ لِلَّهِ مِن دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ ۶
بگو: «اى یهودیان! اگر گمان مى کنید که(فقط) شما دوستان خدایید نه سایر مردم، پس اگر راست مى گویید آرزوى مرگ کنید (تا به لقاى محبوبتان برسید)!»
وَلَا يَتَمَنَّوْنَهُ أَبَدًا بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ ۚ وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِالظَّالِمِينَ ۷
ولى آنان بخاطر اعمالى که از پیش فرستاده اند، هرگز آرزوى مرگ نمى کنند; و خداوند ستمگران را بخوبى مى شناسد.
قُلْ إِنَّ الْمَوْتَ الَّذِي تَفِرُّونَ مِنْهُ فَإِنَّهُ مُلَاقِيكُمْ ۖ ثُمَّ تُرَدُّونَ إِلَىٰ عَالِمِ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ فَيُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ
بگو: «مرگى که از آن فرار مى کنید سرانجام با شما ملاقات خواهد کرد; سپس به سوى کسى که داناى پنهان و آشکار است باز گردانده مى شوید; آنگاه شما را از آنچه انجام مى دادید خبر مى دهد.»
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا نُودِيَ لِلصَّلَاةِ مِن يَوْمِ الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْا إِلَىٰ ذِكْرِ اللَّهِ وَذَرُوا الْبَيْعَ ۚ ذَٰلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ ۹
اى کسانى که ایمان آورده اید! هنگامى که براى نماز روز جمعه اذان گفته شود، به سوى ذکر خدا (و نماز) بشتابید و خرید و فروش را رها کنیدکه این براى شما بهتر است اگر مى دانستید! ۹
فَإِذَا قُضِيَتِ الصَّلَاةُ فَانتَشِرُوا فِي الْأَرْضِ وَابْتَغُوا مِن فَضْلِ اللَّهِ وَاذْكُرُوا اللَّهَ كَثِيرًا لَّعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ ۱۰
و هنگامى که نماز پایان گرفت (مى توانید) در زمین پراکنده شوید (و به سراغ کسب و کار رفته) و از فضل خدا بطلبید، و خدا را بسیار یاد کنید تا رستگار شوید.
وَإِذَا رَأَوْا تِجَارَةً أَوْ لَهْوًا انفَضُّوا إِلَيْهَا وَتَرَكُوكَ قَائِمًا ۚ قُلْ مَا عِندَ اللَّهِ خَيْرٌ مِّنَ اللَّهْوِ وَمِنَ التِّجَارَةِ ۚ وَاللَّهُ خَيْرُ الرَّازِقِينَ ۱۱
نگامى که آنها تجارت یا سرگرمى و لهوى را ببینند پراکنده مى شوند و به سوى آن مى روند و تو را ایستاده به حال خود رها مى کنند; بگو: «آنچه نزد خداست بهتر از لهو و تجارت است، و خداوند بهترین روزى دهندگان است.»۱۱
«صدق الله العلی العظیم»
♥️بسم الله الرحمن الرحیم♥️
ب رسم هر جمعه...
دلم ب مستحبی خوش است که جوابش واجب است:
السلام علیک یا بقیه الله عجل الله تعالی فرجه الشریف🥀
--------------------------
جمعه ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۰🥀
۲۴رمضان ۱۴۴۲🌙
۷مه ۲۰۲۱🥀
#ذکر_روز
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
۱۰۰ مرتبه🦋
التماس دعا🥀
♥️🥀♥️🥀♥️
«سفرنامه برزخ»
قسمت سوم
اگر تو اعتقاد قلبی به خدا و پیامبر و امامان خود داشتی، خود آن
بزرگواران ما را از اینجا طرد می کردند و حتی ملک الموت هنگام
گرفتن جان بعضی افراد ما را از بالین آنان می راند و نمی گذارد در آن
لحظه آخر با وسوسه ایمان آنها را بگیریم.(۱)
در قسمت پایین پاهایم و تا جایی که چشم کار می کرد موجوداتی
سیاه چهره که در دست آنان پارچه های متعنن و زبر بود ایستاده بودند .
با دیدن چنین صحنه هولناکی در مدت چند ثانیه، خون در
رگ هایم از حرکت ایستاد و موهای بدنم راست شد، چشم هایم از
وحشت در کاسه سرم یخ زده بودند، پلکهایم هیچ حرکتی نمی کرد،
گویی مژه هایم را به ابروهایم گره زده بودند، پاهایم مانند این بود که
آنها را با زنجیری به وزن هزاران تن به زمین میخکوب کرده باشند،
بازوانم از مغزم دستور نمی گرفت تنها انگشتان سرگردانم بر روی زمین
تناد می کردند.
خواستم فریاد بزنم اما لبهایم قدرت جداشدن از یکدیگر
را نداشتند. در دل آرزو می کردم، ای کاش! آن زن، هرچه زودتر از آشپز
خانه بیاید و با جیغ و فریاد، مردم را باخبر کند تا به نحوی من از چنگ
این موجودات ترسناک رها شوم.
با هر بدبختی که بود به خود فشار آورده و با کلمات بریده پرسیدم:
شما چه کسانی هستید؟ با من بدبخت بینوا چه کار دارید؟ چرا
این وقت شب به خانه من آمده اید؟
در جواب گفتند: ما فرشتگان غضب الهی هستیم. آمده ایم تا وقتی
ملک الموت روح خبیث تو را از بدن کثیفت بیرون کشید داخل این
پارچه های متعنن و زبر بپیچیم و به پایین ترین طبقات جهنم برده و در
کنار نمرود، فرعون، قارون، شداد و يزيد قرار دهیم.
یکی از آنان گفت: اگر تو از بندگان خالص خدا بودی و دستورات او را ب جا می اوردی،
بجای ما فرشتگان رحمت الهی می آمدند و روح تو را در پارچه های سبز خوشرنگ و خوشبو قرار میدادند و فرشتگان هفت آسمان آن را مشایعت و استقبال میکردند و در اعلی علیین و در بالاترین منازل بهشت جای میدادند.
من بی اختیار فریاد زدم :
خودم کردم ک لعنت بر خودم باد...
#نویسنده_نعمت_الله_صالحی
کپی ممنوع❌❌❌
_________
۱_اقتباس _ از لئالی الاخبار _ ج ۵ ص ۹۸
♥️🥀♥️🥀♥️
♥️🥀♥️🥀♥️
«سفرنامه برزخ»
قسمت چهارم
در این حال و هوا بودم که آن موجود بسیار وحشتناک که اول
ظاهر شده بود، دهان باز کرد و با صدای ترسناک گفت: آیا مرا
نمی شناسی؟
زبانم برای یک لحظه به حرکت در آمد و با صدایی لرزان و ضعیف
همانند ناله ای که از ته چاه بیرون آید جواب دادم:
نه، من شما را نمی شناسم. بعد به خود جرأت دادم و با ناراحتی
گفتم
از جان من چه می خواهید؟ اگر به دنبال طلا و اثاثیه منزل آمده اید
هر چه می خواهید بردارید و با انگشت محل طلا و اثاثیه و چیزهای
قیمتی را به آنان نشان داده و گفتم:
قول می دهم هرچه پول بخواهید فردا اول صبح، خودم با کمال
میل تقدیمتان کنم.
آن موجود نگاه تند و غضب آلوشی کرد و گفت: من
ملک الموت، قابض أرواح، عزرائیل، جداکننده زن از شوهر، پدر از
فرزند، دوست از دوست و مادر از دختر شستم. من احتیاجی به پول،
طلا و چیزهای قیمتی که برای شما از خدا بی خبران با ارزش است
با شنیدن این جمله، تمام آن چرا که در طول عمر خود انکار و
مسخره کردم، همه را خرافات و کهنه پرستم، باور کردم و
مرگ برایم به يقين تبدیل شد.
اما افسوس که دیگر دیر شده بود و هیچ فرصتی برای جبران
گذشته وجود نداشت.
در این هنگام، به یاد آیه قرآنی که یکی از دوستان روزی به عنوان
نصیحت به من گفته بود افتادم.
دینان و از خدا بی خبران، مفسدان و ظالمان، شیاطین و
طرفداران آنها همیشه به ظلم و فساد و جنایات خود ادامه می دهند تا
زمانی که مرگ یکی از آنان فرا رسد، همین که به مرگ خود یقین پیدا
کرده، به حقیقت امر مطلع می شود. آن وقت حسرت و ندامت و به
سوی دنیا بازگشتن به او روی آورده و از عمق دل می گوید:
ای خدای مهربان! ای پروردگار عالم هستی ؟ مرا به دنیا برگردان،
شاید این دفعه به انجام اعمال گذشته ای که انجام نداده ام بپردازم و
دستوراتی را که تا حال منکر بودم و خرافات می دانستم به کار بسته و جبران نمایم(۱)
#نویسنده_نعمت_الله_صالحی
کپی ممنوع❌❌❌
_______________
۱. مومنون : ۱۰۰
♥️🥀♥️🥀♥️
♥️🥀♥️🥀♥️
«سفرنامه بررخ»
قسمت پنجم
خداوند در جواب چنین کسانی می فرماید:
و آنان و به هیچ وجه به مطلب و آرزوی خود نمی رسند و نمی توانند
به دنیا برگردند و این سخنی است که هر کس در مقام حسرت و
ندامت می گوید، اینان باید بدانند که بعد از عالم دنیا، عالم برزخ
است تا هنگامی که قیامت قیام کند و هر کس به سزای اعمال خود
برسد و نتیجه اعمال نیک و بد خود را دریافت نماید. (۲)
تجسم مالها
دراین موقع خطرناک و ناراحت کننده، تمام ثروتی که به ارث برده
و خود جمع آوری کرده بودم و با گرد آوری آنها حرام و حلال، روا و
ناروا بودن آن را در نظر نگرفته بودم، به صورت موجودی در برابرم
مجسم شده بود.
احساس کردم از آن همه دارایی، مال و منال، طلا، نقره و پول نقد،
امکانات رفاهی، ویلا و مستقلات، تنها بار گران گناه، حساب و کتاب
آنها بر دوشم . می کند و همان ها برایم باقی مانده است.
رو به مال و ثروت مجم شده خود کردم و گفتم: من برای جمع
آوری و حفظ تو بسیار زحمت کشیده و تلاش کردم. اکنون به فریادم.
پرس و مرا از این مهلکه نجات بده.
در جواب گفت: تنها کاری که از من ساخته است اینکه یک کفن به
تو بدهم تا بدنت عریان نباشد(۳)
و یک مجلس ختم باشکوه برایت
برگذار کنم.
اگر پهلوانی اگر تیغ زن نخواهی برون بردن الاكفن
گفتم: اینها بعد از مرگ من است، چه بدنم عريان باشد یا پوشیده،
چه مجلس ختم با شکوه باشد یا بی شکوه، برای من اثری ندارد و
دردی را از من دوا نمی کند.
گفت: بسیار متأسفم! تا امروز مرا به حسنات و نیکی ها تبدیل
نکردی، کار مفیدی برای رفاه انسان ها انجام ندادی و به جای آن، از
من در راه های نامشروع و خلاف شرع و دین استفاده کردی.
بعد ادامه داد: اگر از من در راه کمک به فقرا و مستمندان، در راه
بندگی خدا و کارهای عام المنفعه استفاده می کردی آن وقت
می دیدی که چگونه به فریادت می رسیدم و از مهلکه و عذاب نجاتت
می دادم و این قیافه وحشتناک عزرائیل را به صورت زیبا و دلپذیری
تبدیل می کردم که اگر حضرت یوسف به هم آن را می دید از حیرت
بی خود می شد و انگشت خود را به جای ترنج می برید.
#نویسنده_نعمت_الله_صالحی
کپی ممنوع❌❌❌
____________
۲.مومنون۱۰۱.
۳- فروغ کافی، ج ۳، ص ۲۳۴
♥️🥀♥️🥀♥️