- فضه به امیر المومنین میگفت :
آقاجون تا وقتی شما خونه ای بچه ها زیاد بھونه نمیگیرن ؛ ولی آقا تا شما از خونه میری بی قراری بچه ها شروع میشه . .
زینب میره چادر مادر سر میکنه رو ی جانماز مادر نماز میخونه :)
ولی آقا نمازش نشسته است . .
قنوتاش یک دست است !
اون دست دیگه اش رو به پهلو میگیره :)💔*
آقا جون حسین میره دم در میگه زینب . .
حسن ؛ خودم دیدم مادرم اینجا زمین خورد]
ولی اگه همه ای اینا رو تحمل کنم ؛ آقاجون بی قراری حسن رو نمیتونم تحمل کنم . .
+ آخه فضه ؛ حسنم که خیلی صبور ِ . .
- وقتی میرم پیشش میبینم هعی زیر لب میگه
مدینه . .
کوچه هایت بوی مادر میده :) 💔
هعی میگه قدم کوتاه بود ؛ روی پا ایستادم ولی دستش از بالای سرم رد شد . .
هعی میگه ؛ حرومی انقدر بد زد که گوشواره ی مادرم شکست !
آقا جون ؛ حسن خیلی بی قرار مادر ِ . .
#آیه_گرافۍ🌱
هرکجاکه باشید؛
مرگ،شمارادرمی یابد؛
هرچنددربرج های مستحکم واستوارباشید⛓!
- سوره نساءآیه78
salam-gheblati-salam.mp3
3.66M
سلام قِبلَتی سلام...((:♥•
عشق تو قلباست میگم،حقیقت اینجاست میگم(:
« 💛✨»
بسمربعلـے"؏
رزقمــــــارابرســــانیدزبازارنجــــف
ازهمانسفرهکهنعمتبهگدامیبخشند..
💛¦↫#السلامعلیڪیاامیرالمومنین
✨¦↫#یکشنبہهاےعلوے
مےگفت:اینایاماگردیدیگریہاتنیومد
بہچشماتالتماسکن!
بگویہعمرهرجاروگفتےنگاهکردم
یہامشبومیخوامبرای حضرت_زهرا گریهکنم...
التماسشکن(:💔