eitaa logo
سَجٰآدِھ
1.5هزار دنبال‌کننده
7.8هزار عکس
2.4هزار ویدیو
8 فایل
«می‌نشینم پای "سجاده‌‌"ی خیال، دستهایم  را بالا میبرم ، همان سویی که محبوبم ، نظاره گرِ من و توست و از او عشق و مهر و انسانیت، میطلبم❤️» . . . کپی‌‌ از عکسای که خودمون ثبت مبکنیم حق‌الناسه!
مشاهده در ایتا
دانلود
ردشدی از بغل مسجد و حالا باید یا بچسبیم به تو یا به مسلمانی خویش
سلام بر آنهایی که با عشق، از دور برایشان دوبیت سعدی میخوانیم و خبر ندارند .
-من‌چگونه‌رد‌کنم‌این‌ترم‌آخر‌را‌گلم؟ درتمام‌جزوه‌ام‌چیزی‌به‌جز‌اسمِ‌تو‌نیست.
شعر‌هایی‌که‌دوست‌دارید‌‌رو پی وی بگذارید‌ و نظراتتون رو بگید درباره شعر ها 😉 میزارم‌توی‌کانال☁️ّ. @sfgghhh
دیگھ "زوࢪم به این دنیا نمیࢪسھ.... :)) " ✍🏻سجادھ نوشټ
من‌فراموشت‌نڪࢪدم! فقط‌گـاهـۍ‌ازڪثࢪت‌گنـاه خجالٺ‌میڪشم.. صدات‌بزنم‌حاجۍ((:💔
امیرالمؤمنین علیه السلام: 💠 إِذَا تَمَّ الْعَقْلُ، نَقَصَ الْكَلَامُ. هنگامى كه عقل كامل گردد سخن كم مى شود. 📚 حکمت ۷۱ نهج البلاغه
«💔🕊» _اشک‌است‌وفراق‌است غم‌و‌سرزنـش‌ودرد اینها‌همه‌ازعشـقِ‌تـو‌تاوانِ‌قشنگیست... ! -¹⁷روزتـآسـآلگردشهآدتِ‌حـآجۍ.. 💔¦↫ 🕊¦↫
✋🏼 نیم‌ساعت‌را‌به‌مطالعه‌ی‌کتاب‌اختصاص‌ دهید.بنده‌دوره‌های‌‌بیست‌و‌چند‌جلدی‌ کتاب‌رادر‌همین‌فاصله‌یک‌ربع‌ساعت‌خواندم!
_
- فضه به امیر المومنین میگفت : آقاجون تا وقتی شما خونه ای بچه ها زیاد بھونه نمیگیرن ؛ ولی آقا تا شما از خونه میری بی قراری بچه ها شروع میشه . . زینب میره چادر مادر سر میکنه رو ی جانماز مادر نماز میخونه :) ولی آقا نمازش نشسته است . . قنوتاش یک دست است ! اون دست دیگه اش رو به پهلو میگیره :)💔* آقا جون حسین میره دم در میگه زینب . . حسن ؛ خودم دیدم مادرم اینجا زمین خورد] ولی اگه همه ای اینا رو تحمل کنم ؛ آقاجون بی قراری حسن رو نمیتونم تحمل کنم . . + آخه فضه ؛ حسنم که خیلی صبور ِ . . - وقتی میرم پیشش میبینم هعی زیر لب میگه مدینه . . کوچه هایت بوی مادر میده :) 💔 هعی میگه قدم کوتاه بود ؛ روی پا ایستادم ولی دستش از بالای سرم رد شد . . هعی میگه ؛ حرومی انقدر بد زد که گوشواره ی مادرم شکست ! آقا جون ؛ حسن خیلی بی قرار مادر ِ . .