eitaa logo
سَجٰآدِھ
1.4هزار دنبال‌کننده
7.9هزار عکس
2.4هزار ویدیو
8 فایل
«می‌نشینم پای "سجاده‌‌"ی خیال، دستهایم  را بالا میبرم ، همان سویی که محبوبم ، نظاره گرِ من و توست و از او عشق و مهر و انسانیت، میطلبم❤️» . . . کپی‌‌ از عکسای که خودمون ثبت مبکنیم حق‌الناسه!
مشاهده در ایتا
دانلود
بچه سید نبودم ولی وسط روضه دلم خواست که مادر صدایت بکنم♥️🥀 مادر جانم😭💔
«🖤🍃» نہ‌تَوان‌مانده‌ڪه‌نالیم‌و‌نہ‌گِریہ‌نہ‌سُخَن روضہ‌خوان؟مادَرِ‌ما‌رَفتہ‌بیا‌روضہ‌بِخوان
.. ' 12 '.. 9- ↑ -3 🥀⁰⁰:⁰⁰🖤 ' . 6 . `  جانم‌بفدایت‌... آرزوم‌ظهورت❤️ 🍃اَللّٰھُم‌َّ؏َـجِّل‌َلِوَلِیِّڪ‌َالفَࢪَج🍃
عشقتون فاطمی. •" مهرتون حسینی. •" شبتون شهدایی.! • شب خوش یا علی🌱🕊
يڪ‌سينہ‌پراز قصہ‌ٔهِجراست‌وليڪن ازتنگ‌دلےطاقتِ‌گفتارندارم‌آقا ...🙂 - امام‌رضاۍدلم ...♥️
(:
سَجٰآدِھ
(:
من‌بہ‌این‌فاصله‌هاعادت‌دارم اما‌روح‌وقلبم . . . !🚶🏻‍♂
خیلۍها‌چادرۍنیستن اما‌نجیبن خیلۍهام‌ریشو‌نیستن -اما‌شهیدن !'
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
● مستقیم آقا...آقامستقیم! 🚕 وقتی نشستم گفتم: ببخشید عزیز، میشه ضبطو خاموش کنی؟؟؟؟ ○ گفت: اینا مجازه؛ چیز بدی هم نمیخونه.....😕 ● میدونم .....ولی عزادارم! ○ "شرمنده" 😟 و ضبط رو خاموش کرد. ○تسلیت میگم اقوام نزدیکتون بوده؟؟؟؟ ● بله .... ○ واقعا تسلیت میگم. خیلی سخته....منم تو بیست و پنج سالگی مادرم مریض بود و زجر میکشید. بنده ی خدا راحت شد. 😔 ● خدا رحمتش کنه ○ خدا مادر شمارم بیامرزه... بعد پرسید ○ مادر شما هم مریض بودن؟ ● گفتم :نه.مجروح بود.... ○ مجروح جنگی؟؟ یاشیمیایی بود؟؟😳 ● نه ... یه عده اراذل و اوباش ریختن سرمادرم و زدنش. ○ جدأ؟😳😳شمام هیچکاری نکردی؟ ● ما نبودیم وگرنه میدونستم چیکار کنیم..... ○ خدا لعنتشون کنه... یعنی اینقد ضربات شدید بوده؟؟؟ 😳 ● آره... مادرم بستری شد و بعد از دنیا رفت.... 😭 ○ ببخشیدا...عجب پست بودن! بغضم گرفت ... سکوتمو که دید گفت ظاهرأ ناراحت هستید....😕 ● نه خواهش میکنم ... واقعا داغ مادر بده! مخصوصا اگه باشه... ○ آخ آخ... جوون بودن؟؟ ● آره ...💔 ○ گرفتی ما رو ؟؟؟؟؟ شما خودت بیشتر از هیجده سالته😒 حرفش رو قطع کردم و گفتم: مادر شما هم هست... این هجده ساله مادرسادات نیست بلکه مادرتمام شیعه ها .....🥀 یه مکثی کرد و با تعجب نگام کرد و بعد دوباره خیره شد به جاده....😶 ○ آها ببخشید تازه متوجه شدم..... راست میگی... هیچ‌وقت اینجوری به قضیه نگاه نکرده بودم...😔 ● لحظاتی به سکوت گذشت ○ یه سی‌دی مداحی هم دارم؛ البته برا محرمه.... .. خودش داشبورد رو باز کرد و یه سی دی گذاشت تو ضبط. چند ثانیه بعد یه نوای آشنا بلند شد. 🎼تویی ارباب دل من😭😭😭😭😭😭😭 من بودم و راننده و صدای مداحی و نگاه خیسم به اطراف.... 😭