eitaa logo
حقیقت ناب
1.1هزار دنبال‌کننده
9.6هزار عکس
4.8هزار ویدیو
443 فایل
سوالات دینی خود در جنبه های مختلف دینی. یافتن پاسخ سوالات فقهی طبق نظرمراجع تقلید، انتقادات و پیشنهادات سازنده ی خود در مورد مطالب کانال، ومطالب زیبا و آموزنده تان، با آیدی زیر👇 @Sajadi82 درارتباط باشید.
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ؛ نمازِ داغون🥺😔 💥💥💥💥💥 خدایا، ما رو بابت همه وسایل گُمشده‌ایی که سرِ نماز پیدا کردیم ببخش🥀 🌴🌴🌴🌴🌴
ناامیدی نَبُوَدنزدگدایان‌حسن🌱 دست‌ما‌رابرسانیدبه‌دامان‌حسن دوشنبه‌های امام حسنی 💚☘
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 معاویه رکورد دار اولین کسی که رِبا را حلال کرد! اجازه‌ی ازدواج با دو خواهر در یک وقت صادر شد! ماجرای تغییر "لبیک" در خانه‌ی خدا! نمونه‌هایی از بدعت‌های معاویه! 🔊 💥ببینید و انتشار دهید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥⭕️اگه بازیکنان تیم ملی سرود رو نخوندن چیکار کنیم؟ 🔻حتما گوش بدید، چقدر خوب توضیح داد هم عقلی، هم نقلی از نقل‌های مقام معظم رهبری
حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: «هر کس به فرزندش قرآن بیاموزد روز قیامت پدر و مادر او را فرا می خوانند و دو جامه بر آن دو می پوشانند که از نور آن چهره های بهشتیان روشن می‌شود.» مفاتیح الحیاة، صفحه ۲۴۷
🔴لحظه برخورد سخت بیرانوند و مجید حسینی اینجا بود ساختار تیم ملی فوتبال ایران فرو ریخت. گاهی حواسمان نیست ،غفلت میکنیم محکم بهم میخوریم بر زمین می افتیم و زمینه پیروزی دشمن را هموار میکنیم و ۳ بر صفر عقب می افتیم....
🍃مهربان ما برای فراموش کردن کسی که اندکی از او محبت دیده‌ایم، دنیایی شرمگین می‌شویم. وقتی از ما می‌پرسد چرا به یادم نبودی، نمی‌دانیم از سنگینی بار خجالتی که روی دوشمان احساس می‌کنیم، چه کنیم؟ اما تو را فراموش می‌کنیم و شرمگین نمی‌شویم. خجالت نکشیدن ما به خاطر ایمان به مهربانی توست یا برای سنگدلی بیش از اندازۀ ما؟ خدا کند دلمان این قدر سنگ نشده باشد. شبت بخیر مهربان!
❤️ 💚 ☘️الحمدلله رب العالمین 🌻اللهم صل علی محمد و آل محمد 🍃🌼اللّٰهـمَ ڪُـڹ لـولیـڪَ الحُجَّـــة بـْـن الـحَسڹ 💫🍃صلواٰتڪ علیہِ و علےٰ آبائٖہ فےٖ هذہ السّاعة 🍃🌼و فـےٖ ڪُلّ ســٰاعة ولیّاً وحافــظاً و قائــداً 💫🍃و ناصِــراً وَ دَلیــلـاً وَ عَیــناً حتـے تُســڪِنہُ 🍃🌼أرضَـڪ طوْعـــاً و تُمتِّـــعَہُ فیٖـــھٰا طویــلـٰا 🌱 🎋🌹سلامتی‌وتعجیل‌درأمرفرج‌مولانا حضرت‌بقية‌الله‌الاعظم‌ روحی‌وأرواح‌العالمین‌لتراب مقدمه الفداء صلوات🎋🌹 🍃🌺اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌺🍃 📣 با تبلیغ کانال در ثواب نشر معارف مهدوی شریک شوید❤️ https://eitaa.com/Visual44 ─┅═༅𖣔💚𖣔༅═┅─
💝 سلام امام زمانم 💝 فرمانده‌ی ما، یوسف گمگشته‌ی زهراست می آید و با دولت خود منجی دنیاست ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🌤 📣 با تبلیغ کانال در ثواب نشر معارف حقه شیعه شریک شوید❤️ https://eitaa.com/sajadi43 ─┅═༅𖣔💚𖣔༅═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎧 💧 🎤مفسر:حجت‌الاسلام‌والمسلمین 📖سوره‌ی مبارکه 🌸آیه ٢٢ ⏱زمان: ٧ دقیقه و ۵ ثانیه
ضریح جدید حرم حضرت رقیه (س) عملیات نصب ضریح جدید حرم حضرت رقیه (س) در دمشق آغاز شده است
: 🔸 موی کوتاه: خود بخود در غسل شسته می‌شوند، دقت و تجسس لازم نیست. 🔹موی بلند: ✍️آیات عظام امام، خامنه‌ای، مکارم، نوری و سبحانی: بنابر احتیاط واجب شستن، لازم است. ✍️بقیه مراجع: شستن واجب نيست. 👌اگر چند سال موهای بلند را نمی‌شست به مرجعی که شستن را لازم نمی‌داند رجوع کند غسلهای قبلی او نیز صحیح است. رنگ مو 😘❓آيا رنگ هايى كه زن ها براى رنگ كردن مو به كار مى برند مانع غسل است؟ 🌺✍️این رنگها جرم ندارند و مانع غسل نیست. : شستن موی مصنوعی لازم نیست. 🌱 موی مصنوعی اگر مانع غسل است باید هنگام غسل برداشته شود و اگر برداشتن موی مصنوعی ضرر و مشقّت دارد، غسل کردن بر آن موها كافى است. ☘️ موی مصنوعی اگر به موها متصل شود با چسب، گیره و ... مانع غسل نیست. (رجوع به مراجعی که شستن موهای بلند را لازم نمی‌دانند.) 📚 توضیح المسائل مراجع م 379؛ خامنه‌ای، اجوبه 140 و رساله آموزشی ج1 درس 18؛ مکارم، جامع المسائل
36.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📢 حکمت امتحانات سخت 🎤 استاد میرباقری
📜 | 🔰عظمت انسان در بینش اوست نه در دانش او... 🔹شروع حركت كه ضرورت حركت نيز از آن مايه مى‏گيرد، از لحظه‏اى است كه تو مى‏فهمى از همه چيزهايى كه با آنها مأنوس هستى، بزرگ‏ترى. 🔹بزرگ‏ترى؛ چون آنها به تو ختم شده‏اند و تو ميوه اين درختى و هيچ وقت به ريشه و خاك و سنگ، برگشت نخواهى كرد. 🔹يكى از اساتيد ما مى‏گفت: همه پديده‏ها به تو ختم مى‏شوند و وجود تو يك وجود مسلط است. در مقايسه با ديگر حيوانات تو بر روى دو پا ايستاده‏اى و آنها چهار پا هستند. آنها در دست تو هستند. آنها به تو ختم شده‏اند، پس چطور مى‏شود كه تو دوباره به آنها ختم شوى و رجعت تو به سوى آنها باشد؟ 🔹اين بينش را، حتى همان روستايى، همان عوام الناسى كه ما از آنها دست شسته‏ايم، به دست آورده‏اند و ابوذر و بلال و سلمان شده‏اند. ابوذرهايى كه از خط بهره‏مند نبودند، از يك چنين بينشى برخوردار بودند و شروع حركت نيز از چنين بينشى است كه عظمت انسان در بينش اوست، نه دانش او. 🔹مادام كه اين بينش نباشد، مجموعه آگاهى و دانش انسان وسيله و دستاويزى براى قدرت‏ها و طاغوت‏ها مى‏شود؛ چون انسانى كه بينش ندارد دانش او، نقطه ضعفش مى‏شود، از او مهره‏اى مى‏سازند تا در نقشه‏هاىِ جهنمىِ خودشان بهره‏بردارى كنند. ❛❛ عین‌صاد 📚 | ص ۲۱ #️⃣
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم 🔸🔸تقسیم🔸🔸 ✍️ محمد رضا حدادپور جهرمی ««قسمت دوم»» روستای مرزی - پشت بامِ منزل کاک رسول نیمه های شب بود. کاک رسول که مردی پنجاه و پنج ساله و جا افتاده با سیبیلی بزرگ و چهار شانه و ستبر بود، از پله های کنار حیاط خونش بالا رفت و به پشت بام رسید. دسته کلیدش را درآورد و کلیدی را انتخاب کرد. اندکی با احتیاط، در حالی که پشت سرش را میپایید، در را باز کرد و وارد پشت بام شد. چند قدمی راه رفت و این طرف و اون طرف را با احتیاط نگاه کرد. وقتی خیالش راحت شد، با دهانش صدایی شبیه صدای سوت درآورد. چند لحظه بعد، سر و کله دو نفر با سر و روی پوشیده از پشت بام یکی از منازل مجاور پیدا شد که با یکی دو حرکت، روی پشت بام کاک رسول پریدند. صورت پوشیده اول فورا گفت: سلام کاک رسول. کاک رسول گفت: سلام. تو مهدی نیستی! صورت پوشیده دوم گفت: سلام کاک. مهدی منم. این رفیقمه. کاک رسول گفت: خیلی لفظ قلم سلام کرد. اما الان که صدای خودت شُنفتم فهمیدم تو خودِ مهدی هستی. صورت پوشیده1 گفت: ببخشید صورتم پوشیده است. قصد جسارت ندارم. کاک رسول جواب داد: اگه پوشیده نبود شک میکردم. راستی خوب شد دیگه پیام نمیدین. دفعه قبل هم داشت دردسر میشد. هر کاری دارین فقط حضوری.کارتو بگو! مهدی گفت: یکی از کفترای ما نیست. تازه پَر هست و احتمالا گیر افتاده. تو برنامه نبود اینجوری زود بد بیاره. کاک رسول پرسید: کجاست؟ جاش مشخصه؟ اونا خبر نداشتند که در اون لحظه، بابک بی جون و بی حال، کف اتاق شکنجه افتاده. دستاشو از پشت سر بسته بودند. اطرافش خون زیادی ریخته شده بود و شلاق و چوب و میلگرد و سرنگ و ... دور و برش افتاده و صحنه وحشتناکی به وجود آورده بود. صورت پوشیده1 به کاک رسول گفت: همین دیگه! جاشو نمیدونیم که مزاحم تو شدیم. مهدی گفت: کاک رسول خیلی وقت نداریم. بالاخره امشب یا قصد جونش میکنن یا نگهش نمیدارن و فردا صبح میفرستنش یه جای دیگه و دسترسی ما بهش سخت تر میشه. کاک رسول: اگه جنازش پیدا کردیم چی؟ به دردتون میخوره؟ صورت پوشیده1: گفتن باید زنده بمونه. درباره مُردش حرفی نزدن. مهدی گفت: پُشتِشَن. باید زنده بمونه. کاک رسول: خب حالا اگه به تورمون خورد کجا تحویلش بدیم؟ مهدی گفت: هیچی. ردش کنین بره. بقیش با خودش. اونا خدافظی کردند و رفتند و کاک رسول با احتیاط به اتاقش برگشت. چراغا خاموش بود و توی تاریکی داشت با گوشی همراهش کار میکرد. همین طور که وارد یه گروه تلگرامی شد و شروع به چت کردن کرد. کاک رسول: کوتر(کبوتر در زبان کردی) رفیق ما خونه شما نپریده؟ اکانت1: سلام کاک. جَلد بوده؟ کاک رسول: سلام. اره. اکانت2: سلام کاک. ما ندیدیم. اکانت3: سلام کاک. ما ندیدم. اکانت4: سلام. ما هم ندیدیم. اکانت5: سلام. ندیدیم. اکانت6: ندیدیم. کاک رسول: سالوادور کجاست؟ سالوادور: سلام کاک. زیر سایه ات. 🔸🔹🔸🔹 محمد نشسته بود روی صندلیش و با دقت داشت به صفحه کامپیوترش نگاه میکرد. گوشی را برداشت. محمد: مجید همه دیتاهای اون طرفو بفرست روی صفحه خودم. مجید: چشم. داشتم چک میکردم. محمد: خوبه. به چیزی هم رسیدی؟ مجید: طرف خودمون نه. تحلیل دیتای خونه همسایه هم زمان میبره. ولی بچه ها مشغولن. محمد: سعید رفته یا هست؟ مجید: مادرش ناخوشه و سعید مجبور بود امشب بیمارستان بالا سرش باشه. محمد: همشو بفرست رو سیستم خودم. مجید: چشم. اما زیاده. بگم بچه های فنی نیروی بیشتری بذارن؟ محمد: نگفتی تا الان؟ مجید: نه هنوز. منتظر دستور شما بودم. 🔸🔹🔸🔹 کاک رسول فورا از گروه خارج شد و وارد صفحه شخصی سالوادور شد. کاک رسول: زیر سایه ام؟ سالوادور: بله کاک. کاک رسول: نزدیکه؟ سالوادور: دور نیست. کاک رسول: دیدیش؟ سالوادور: خودم نه. کاک رسول: چیزی هم گفته؟ سالوادور: نمیدونم. نشنیدم. کاک رسول: نگفتن اسمش چیه؟ سالوادور: چرا. بابک! 🔸🔹🔸🔹 این طرف همه سرگرم کار خودشون بودند. مجید سرش تو مانیوتور روبروش بود که یهو گوشیشو برداشت و ارتباط گرفت. محمد: چی شد؟ مجید: قربان آماده است. لطفا همین حالا تشریف بیارین. محمد پاشد رفت اتاق کنترل. تا وارد شد همه جلوش بلند شدند. دستور داد راحت باشن و به کارشون برسن. محمد: مجید چه خبر؟ مجید: آقا پیام جدید داریم. رییس: کدنویسی شده؟ مجید: آره. از طرف مهدیه. محمد: بفرستش رو مانیتور 1 مجید پیام را فرستاد روی مانیتور 1. نوشته بود: هست ولی خسته است. محمد نفس عمیقی کشید و اخماش باز شد و روی صندلیش لم داد و گفت: خب خدا را شکر. حیف بود. نباید اینجوری تموم میشد. مجبور شدیم اینجوری بفرستیمش. وگرنه انتخاب من اینجوری نبود. مجید براش بنویس ردش کنن. مجید شروع به کدنویسی کرد و بعدش هم اینتر زد. 1️⃣ https://eitaa.com/sajadi43
چند لحظه بعد، بغل اتاق شکنجه ای که بابک توش بود، چهره ای که تو تاریکی معلوم نبود کی هست، نتِ گوشیشو روشن کرد و وارد تلگرام شد. سراغ پیامهای شخصی رفت و از بین همه اش، صفحه شخصی سالوادور را باز کرد. سالوادور: گفتی اسمش چیه؟ نوشت: گفت اسمم بابک هست. استعلام کردیم و دیدیم واقعا بابکه. سالوادور پرسید: زنده است؟ نوشت: آره فکر کنم. سالوادور: میخوانِش. نوشت: سخته! سالوادور: میدونم. نوشت: میان دنبالش؟ سالوادور: معلومه که نه! نوشت: باشه. ببینم حالا. سالوادور: ردش کن. نوشت: من مشکلی ندارم اما این نمیتونه. جون نداره. سالوادور: ردیفش کن. نوشت: کدوم وَر؟ سالوادور: سمت خودمون. نوشت: اوکی. نیمه های شب، در اتاق شکنجه باز شد. صدای پارس سگ ها از دور و بر میومد. دو تا پا از تاریکی ها در حال عبور بود و به طرف بدن بی هوش بابک رفت. خیلی با احتیاط مسیر را طی کرد. تا رسید به بدن بابک. خم شد و نشست بالای سر بابک. از اندک نوری که اونجا بود، نمیشد تشخیص داد چه کسی هست که نشسته بالا سر بابک و داره با چاقوی ضامن دارش، پاهاشو باز میکنه! بابک رو برگردوند و صورتشو گرفت کنار سینه اش. قمقمش درآورد و چند قطره آب ریخت تو دهن و گلوی خشک بابک. دستمالش درآورد و صورت بابک رو یه کم تمیز کرد. هنوز صورت بابک طبیعی نبود و اثر خون و زخم، بیشتر از این حرفا وجود داشت. بعد از چند لحظه بابک رو بلند کرد و در حالی که رو دستش بی هوش بود، با احتیاط و قدم قدم از اونجا خارج شد. مرد داشت تو تاریکی و با چراغ خاموش رانندگی میکرد ولی از بابک روی صندلی های ماشینش خبری نبود! گوشیش رو درآورد و متن پیامکی را نوشت و برای کسی فرستاد که به جای اسمش، سه تا نقطه ذخیره کرده بود. متن پیامک این بود: جونوری که امروز با کابل افتادم به جونش به صبح نکشید و تموم کرد. میترسم اگه جنازه اش اینجا باشه، دردسر بشه. اینو نوشت و گوشیشو گذاشت روی صندلی بغلیش. بعد از چند دقیقه صدای پیامک اومد. برداشت و بازش کرد و دید نوشته: به درک! دفنش کن و خلاص. مرد که همون شکنجه گر3 بود، لبخندی زد و سیگاری از جیبش درآورد و روشنش کرد و یه آهنگ بی کلام گذاشت و به مسیرش ادامه داد. ادامه دارد... 2️⃣ https://eitaa.com/sajadi43
🍃امام مظلوم یاران ابلیس می‌خواهندتو را موهوم بنامند تا مردم دنیا تو را چیزی فراتر از یک موجود خیالی ندانند. اگر نشد موهومت بخوانند، در پی آن‌اند که از تو نقشی در ذهن مردم بکشند تا کسی میل به آمدنت نداشته باشد و حتی از آمدنت بترسد. ما که مدعی عشق تو هستیم، چه قدر وظیفه‌مان سنگین است! در نبرد روایت‌ها، کردارهای ما می‌تواند پردۀ گفتارهای آنان بردارد، تا پندارهای مردم در بارۀ تو ره به خطا نپیماید. در انجام این وظیفۀ خطیر، کمکمان کن! شبت بخیر امام مظلوم!
❤️ 💚 ☘️الحمدلله رب العالمین 🌻اللهم صل علی محمد و آل محمد 🍃🌼اللّٰهـمَ ڪُـڹ لـولیـڪَ الحُجَّـــة بـْـن الـحَسڹ 💫🍃صلواٰتڪ علیہِ و علےٰ آبائٖہ فےٖ هذہ السّاعة 🍃🌼و فـےٖ ڪُلّ ســٰاعة ولیّاً وحافــظاً و قائــداً 💫🍃و ناصِــراً وَ دَلیــلـاً وَ عَیــناً حتـے تُســڪِنہُ 🍃🌼أرضَـڪ طوْعـــاً و تُمتِّـــعَہُ فیٖـــھٰا طویــلـٰا 🌱 🎋🌹سلامتی‌وتعجیل‌درأمرفرج‌مولانا حضرت‌بقية‌الله‌الاعظم‌ روحی‌وأرواح‌العالمین‌لتراب مقدمه الفداء صلوات🎋🌹 🍃🌺اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌺🍃 📣 با تبلیغ کانال در ثواب نشر معارف مهدوی شریک شوید❤️ https://eitaa.com/Visual44 ─┅═༅𖣔💚𖣔༅═┅─
∞﴾﷽﴿ 🪔انسانم آرزوست🪔 يَا بَاسِطَ الْيَدَيْنِ بِالرَّحْمَةِ 📆 امروز چهارشنبه 🌞 ۲ آذر ۱۴۰۱ هجری شمسی 🌙 ۲۸ ربیع‌الثانی ۱۴۴۴ هجری قمری ای تولد دوباره❗️ ✨سلام بر شما ـبدان کهـ: هرکه می خواهد از عادات عوامی و خورد و خوراک های متعارف به در آید و متولد شود، همانند بچه های تازه به دنیا آمده گریه کند. در اینجا «عشق» همچون مادری به او دلداری می دهد و می گوید: حال که خود را از پلیدی ها و اخلاق ناروا نجات دادی این حقیقت را به تو هدیه می کنم. فَتَدبّر! سلام وادب روزتان منور به نگاه پرمهر حضرت سیدالشهدا علیه السلام •┈┈••✾☘️🕊☘️✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥دشمنی و با امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام و همچنین دشمنی بنی اميه زمان ما، وهابیت خبیث با پیامبر اسلام صلی‌الله‌علیه‌وآله، که یک موذن بر پیامبر می‌فرستد اما وهابی به او می‌گوید اینکار است !!!! 🔊 حجت‌الاسلام 💥ببینید و انتشار دهید