#حرف_دل_جامانده_ها
ﺑﺎﺷﺪ ﺣﺴﯿﻦ ...ﮐﺮﺏ ﻭﺑﻼ ﻣﺎﻝ ﺧﻮب ها
ﺑﺪﻫﺎ ﺑﮕﻮ ﮐﻪ ﻋﻘﺪﻩ ی ﺩﻝ ﺑﺎ که ﻭﺍ کنند؟
جاماندهایم وشرح دلما خجالت است
زائر شدن ، پیاده یقینا #سعادت است
ویزا، بلیط، کربوبلا مال خوب هاست
سهم چو من پیامکِ ، هستم به یادت است
یک #اربعین غزل ، به امیدِ عنایتی...
این بغضِ من اگر چه خودش هم عنایت است
چیزی برای عَرضِه ندارم مرا ببخش
یعنی غزل ، نشانه عرض ارادت است
ما هیچ ، ما گناه... فقط جانِ مادرت
امضا بکن که شاعرت اهل #شهادت است
باشد حسین کرب و بلا مال خوب ها
یک مهر تربت از تو برایم کفایت است
من حاضرم
همۀ عمر در حسرت کربلا بسوزم
اما فقط یک بار
با تو اربعین از نجف تا کربلا را پیاده بروم.
در خیالم
به قدری با تو قدم به قدم پیمودهام این مسیر را
که روز و شبم شده نجف تا کربلا.
من هر روز از نجف تا کربلا را
با تو قدم میزنم.
در کنار تو که راه میروم
پایم روی زمین نیست.
اصلاً مگر میشود با تو راه رفت
و احساس کرد زمین را.
حتی زمان هم در کنار تو
فراموش میشود.
من از نجف تا کربلا
مرور حتی یک ثانیه را احساس نمیکنم.
عیبی که ندارد
از همان ابتدای راه
تا انتهای مسیر
دستم در دست تو باشد؟
عیبی دارد؟
دستم را که در دستت میگذارم
تردید نمیکنم که دستم در دست خداست.
من دوست دارم
راه نجف تا کربلا را
دست در دست خدا طی کنم.
#بهانه_بودن
#اربعین
#محسن_عباسی_ولدی
✴️عاشقانه های حاج آقا مصطفی با ابی عبدالله(علیه السلام)؛ از پیاده روی با معرفت تا موکب داری و خرجی روضه
💥 اختصاصی /بخش دوم
🔺ما با #حاج_آقا_مصطفی چندین بار با هم پیاده کربلا رفتیم. چون مراجع نجف هر کدام پیادهروی داشتند. مثلاً آقای خویی داشتند، آقای حکیم داشتند، آقای شاهرودی داشتند، امام هم داشتند. آن وقت ما در کاروان امام بودیم و من هم جزء آشپز کاروان بودم. زودتر میرفتیم فرشها را پهن میکردیم. #حاج_آقا_مصطفی و کاروان هم میآمدند مینشستند و ما از آنها پذیرایی میکردیم. در آن وقت امام فرموده بودند که به حائرین حرم امام حسین علیهالسلام و هم زوارش، ناهار و شام و یا غذای سرپایی بدهند. آن وقت یک جا با #حاج_آقا_مصطفی که بودیم، آن فرد [میزبان عرب] آمد گفت که ما هنوز ناهار نخوردیم. ما رسم داریم که اول زوار غذا بخورند بعد ما بخوریم. گفتیم: ما ناهار خوردیم.#حاج_آقا_مصطفی گفتند: نه، بنشینید، بنشینید اینجا، ناهار بخوریم، کم بخوریم، که اینها بتوانند ناهارشان را بخورند. آن وقت یکی از این طلبهها این قاشق برنج تو راه تنفسیاش گیر کرد، و برنجها از دهانش درآمد و ریخت توی سینی. آنجا توی سینی غذا میدادند. برای ایرانیها قاشق هم میدادند. آن وقت #حاج_آقا_مصطفی اینها را فوری همش زد خودش، و گفت: بهبه، شفا شد، شفا شد. همه را #حاج_آقا_مصطفی هم زد. ما هاج واج مانده بودیم.
🔻یک جا دیگر هم نزدیک کربلا که رسیدیم، به همه زوارها چای میدادند، شب اربعین بود. بعد از نوزدهم، آن وقت من و آقای محدث (باجناق آقای خاتم [یزدی]) زوارهایی که از مسیر آب [=از راه شط] میآمدند را شمارش کردیم، هر پنج دقیقه 450 نفر وارد میشدند. از جاهای دیگر هم میآمدند. اینها میخواهند این همه زوار را چای بدهند. آب را توی این دیگهای آش میجوشاندند و آب گرم را توی کتری میریختند و سینی سینی چای میبردند برای زوار. استکان را هم نمیتوانستند بشورند چون هر 5 دقیقه باید 600-700 تا چای بدهند. آن وقت ما پسندمان نبود؛ همه تویش چای خوردهاند، مریض و غیر مریض و... حاج آقا مصطفی گفت: بچهها بنشینید. آن استکانها را از ظهر تا حالا نشسته بودند. گفت این [استکان] چای به دهن 30 تا 40 تا زوار رسیده است؛ شفای شفا است. #حاج_آقا_مصطفی خودش هم یکی برداشت خورد، بعدش هم ما همه خوردیم. وقتی من دیدم ایشان خورد دیگر بعدش ما هم خوردیم. خودش هم پیاده از نجف میآمد کربلا.
☀️حجت الاسلام حیدری یزدی
📄فصلنامه پانزده خرداد، پاییز1396، ص110
#مجتهد_شهید
🔸🔸🔸
http://bonyadtarikhbook.ir
🔹🔹🔹
🍃دوای دل تنگم
دل وقتی که تنگ میشود
معلوم است که صاحبش زنده است.
فقط آدمهای مردهاند
که دلشان برای تو تنگ نمیشود.
من خیلی مراقب دلم هستم
و حواسم جمع است
که کی برای تو تنگ میشود، کی تنگ نمیشود
کی زیاد تنگ میشود و کی کم تنگ میشود.
وقتی دلم برای تو تنگ نمیشود
قشنگ حس میکنم که دارم میمیرم
نه از این مردنهای معمولی
جان کندنهایی که خیالش برای کشتن آدم کافی است.
وقتی که دلم کم تنگ میشود برایت
احساس میکنم که هوا کم آوردهام برای نفس کشیدن.
وقتی هم که دلم زیاد تنگ میشود برایت
قشنگ معلوم است که زندگی
با همۀ زیباییاش رو به من آورده.
نه این که من دلتنگی برای تو را دوست داشته باشم
و نه این که با دلتنگی برای تو زندگی کنم
نه! دلتنگی برای تو همان زندگی است.
اگر کسی دلتنگ تو بود و از دنیا رفت
مرده نامیدنش خطاست.
چه قدر دوست دارم
آدمهایی را که دلشان برای تو تنگ میشود.
اصلاً مگر کسی که دلش برای تو تنگ نمیشود آدم است؟
نه این که فکر کنی
به این حرفهایی که گفتم باور ندارم
امّا اگر دلتنگی همان زندگی باشد که هست
گاهی زندگی فشار میآورد به آدم
این روزها هم از همان روزهایی است
که زندگی به من فشار آورده.
بار زندگی سنگین شده
احساس میکنم دارم کم میآورم زیر بار زندگی
اگر کسی بی آن که تو را ببیند
دلش باز شود، باید به او هشدار مرگ داد
امّا میشود دلتنگی را با دیدن تو درمان کرد
کمکم کن
کم نیاورم زیر بار زندگی
من ضعیفتر از آنم که در خیال بگنجد.
شبت بخیر دوای دل تنگم!
#بهانه_بودن
#شب_بخیر
#محسن_عباسی_ولدی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بـــہ بنرها بنویسید کہ اومي آید
🍂بسم الله الرحمن الرحیم 🍂
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتي حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَيْكَ مِنّي سَلامُ اللهِ اَبَداً ما. بَقيتُ وَبَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّي لِزِيارَتِكُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ
⬛️اربعین حسینی رابه پیشگاه مقدس آقا صاحب الزمان عج الله
شیعیان ومحبان اهل بیت علیه السلام
تسلیت عرض میکنیم ⬛️