eitaa logo
سکینه خاتون
61 دنبال‌کننده
8.6هزار عکس
7هزار ویدیو
455 فایل
انتقادات ، پیشنهادات و سوالات خود را به آیدی زیر ارسال فرمایید🙏🙏 @Ya_Mohammad_Ya_Ali
مشاهده در ایتا
دانلود
فصل دهم: آقای معلم جرئت نمی‌کردیم در خانه حرف از جنگ و جبهه بزنیم؛ فوری دعوا راه می‌انداخت. اخلاق تند رجب دست همه آمده بود. کم پیش می‌آمد بچه‌های مسجد و جهاد جلوی در خانه بیایند. مراعات حالم را می‌کردند که رجب به ما سخت نگیرد. همسایه‌ی دل‌سوزی داشتیم. می‌دانست بعد از امیر زندگی بر من سخت می‌گذرد. آمد جلوی در خانه و گفت: «حاج‌خانوم! علی آقا که ان‌قدر دوست داره خدمت کنه، یه پیشنهاد خوب براش دارم. شاید کمی از حال و هوای جبهه بیاد بیرون، حاجی هم آروم بشه. اگه موافق باشید، می‌تونم هماهنگ کنم بره نهضت معلم بشه؛ کم از جهاد نیست، ثواب هم داره.» فکرش را نمی‌کردم علی فوری این پیشنهاد را قبول کند. دوره آموزشی نهضت را به‌سرعت گذراند و معلم یکی از مدارس محله شد. خیلی کارش را دوست داشت. اولِ صبح قبل از اینکه از خانه بیرون برود، به من سرمشق می‌داد. تا شب فرصت داشتم تکالیفم را انجام بدهم. سخت‌گیر نبود و با حوصله غلط‌هایم را اصلاح می‌کرد. کم‌کم بدون کمک کسی توانستم نوشته‌ها را خودم بخوانم. روز معلم یکی از شاگردانش پانصد تومان هدیه به علی داد. عصر آمد خانه، پول را داد به من و گفت: «مامان خانوم! این پول رو ببر به این آدرسی که بهت میگم. یه خونواده نیازمند هستن که دختر مجرد تو خونه دارن. درست نیست من برم جلوی در خونه‌شون...» پول را گرفتم و سرش را بوسیدم. گفتم: «تو کِی ان‌قدر بزرگ شدی علی جان؟!» صورتش از خجالت سرخ شد. عرق پیشانی‌اش را پاک کرد و برای نماز رفت مسجد. مدتی بعد از شهادت امیر، بچه‌های مسجد یکی بعد از دیگری به شهادت می‌رسیدند. علی گوشه‌گیر شده بود و کمتر حرف می‌زد، خنده به صورت این پسر نمی‌آمد. روایت زندگی زهرا همایونی؛ مادر شهیدان 🍃
فصل دهم: آقای معلم چند روزی از صحبت ما گذشت. نشسته بودیم سر سفره شام که علی خبر شهادت پسر یکی از فامیل‌ها را داد و نامه‌ای را که برای پدرش نوشته بود، خواند: «پدر عزیزم! مرا ببخش که بدون اجازه شما رفتم جبهه؛ ولی این را بدان به سن تکلیف رسیده بودم و امام خمینی تکلیف جهاد را بر عهده ما گذاشته بود...» کلی حرف‌های زیبا و عاشقانه خطاب به پدر و مادرش نوشته بود. علی با شور و هیجان نامه را می‌خواند. خیال می‌کرد پدرش این‌ها را بشنود، دلش نرم می‌شود. رجب غذایش را تمام کرد، از پای سفره بلند شد و رفت به تماشای اخبار نشست. علی کنار سفره وا رفت. چشمک زدم، که عیب ندارد، امیدت به خدا باشد. خم شد طرف من و گفت: «مامان خانوم! گفتی کمکم می‌کنی، حالا وقتشه.» گفتم: «تا آخر شب صبر کن.» خواب رجب سنگین شد. به علی گفتم: «علی جان! مگه شما معلم نهضت نیستی؟! به بابات میگیم قراره اردو بری و چند روزی تهران نیستی. باقیش هم خدا درست می‌کنه. منم از فردا تو گوش بابات می‌خونم داری میری اردو و حواسش باشه.» گل از گلش شکفت. دست و صورتم را بوسید. می‌خندیدم، اما دلم داشت زار می‌زد برای آن روزی که رجب متوجه شود. هر روز از اردوی علی برای رجب می‌گفتم. واکنش خاصی نشان نمی‌داد. دو سه روز بعد علی را صدا زد و درباره اردوی مدرسه پرسید. هرچه می‌گفت، علی سرش را تکان می‌داد و با بله و نه جواب می‌داد. رجب کلافه شد و گفت: «زبون نداری؟! خیلی خب! پاشو برو. یه هفته بیشتر نشه.» فامیل‌های رجب از شهرستان آمده بودند. مشغول ریختن چای بودم که علی با عجله وارد خانه شد. چشمش که به میهمان‌ها افتاد، جلوی در ایستاد. با دست به من اشاره کرد که: «وقت اعزامه، من رفتم.» از ترس رجب دنبالش نرفتم. آن‌قدر هول بود و عجله داشت که با دمپایی رفت! ماندم خانه و دلم را به بدرقه‌اش فرستادم. روایت زندگی زهرا همایونی؛ مادر شهیدان 🍃 «»
. قسمت، 50و51و52 رمان بارگزاری شد 😍 دوستاتون رو دعوت کنید تا باهم این رمان شیرین رو مطالعه کنیم 😋👌https://eitaa.com/sakinehkhatoon 🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سـ🍁ــلام روزتون پراز خیر و برکت 🗓 امروز جمعه ☀️  ۹ آذر   ١۴٠۳  ه. ش 🌙  ۲۷ جمادی الاولی   ١۴۴۶  ه.ق  🌲 ۲۹ نوامبر   ٢٠٢۴    ميلادی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
جمعه صبح است ... به نرگس برسان اين پيغام، سوخت بی عطر تو اين باغ، كمي زود بيا ... "السلام علیک یا بقیةالله فی ارضه" ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آقای پزشکیان حداقل میذاشتی یه کم میگذشت بعد .... نهج البلاغه جناب پزشکیان ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
2.23M
🇮🇷﷽🇵🇸 🔊 تحلیل آتش بس لبنان و رژیم صهیونیستی 🍃🌹🍃 ✅ این آتش بس به معنای پیروزی کدام طرف است؟ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷﷽🇵🇸 🎥 رهبر انقلاب اسلامی امام‌خامنه‌ای مدظله‌العالی: تمدن ایرانی از سال‌ها پیش‌از اسلام با دین درهم‌تنیدگی داشته 🍃🌹🍃 🔹اینکه برخی تلاش می‌کنند پیچ و مهره‌های دین و تمدن ایرانی را از هم جدا کنند، هم غلط و هم بیهوده است.
دیدار اعضای کنگره‌ شهدای استان اصفهان با رهبر انقلاب اسلامی امام‌خامنه‌ای مدظله‌العالی - ۲۱ آبان ۱۴۰۳ 🍃🌹🍃