eitaa logo
شاید این جمعه بیاید
83 دنبال‌کننده
8.1هزار عکس
5.3هزار ویدیو
154 فایل
ادمین کانال: fars130@
مشاهده در ایتا
دانلود
🇮🇷 📝 | الزامات تحقق اهداف اقتصادی سفر رئیسی به چین ❄️🌹❄️ 🔻سفر اخیر رئیس دولت سیزدهم به چین که به گفته مسئولین یکی از مهمترین سفرهای دولتی در دو دهه اخیر است در حالی انجام می گیرد که بیشتر رویکرد اقتصاد دارد ، مستلزم توجه به چند نکته مهم است. 1⃣ نکته اول اینکه پرونده های این چنینی که کسب انتفاع از آنها مستلزم داشتن وحدت رویه و رویکرد یکسان است باید در نهادهای بالادستی و فراتر از دولت ها در دستور کار باشند چرا که ممکن است برخی دولت ها با گرایش های مختلف، این تفاهمات را به حاشیه ببرند. 2⃣ فعال‌سازی ظرفیت‌های های منطقه‌ای و بین‌المللی در شرق و حتی در صورت امکان در غرب، به جای خود سیاست درستی است ولکن آنچه در اهمیت فزاینده است، توجه به حل و فصل مسائل و چالش های داخلی است. همچنان‌که شعارهایی که رهبری برای نام گذاری سالها انتخاب می کنند بیشتر معطوف به مشکلاتی داخلی می باشد. 3⃣ سند همکاری ۲۵ ساله اولین سند راهبردی بلندمدتی است که می‌خواهیم با یک قدرت جهانی اجرا کنیم و به نوعی نخستین تجربه همکاری‌های بلندمدت ما با یک اقتصاد بزرگ است. از این منظر توجه به این نکته مهم است که هماهنگی های کامل و جامع میان بخش های خصوصی و دولتی در داخل کشور، تسهیل ارتباطات بخش‌های دو کشور و حذف تودرتوی نهادی و ایجاد زیرساخت های لازم امری ضروری است. 4⃣ از طرفی توجه به این مهم هم ضروری است که همکاری های این دو کشور، مخالفان متعددی در داخل و خارج از کشور دارد. همچنانکه در برهه ای که مناسبات دو کشور جهت‌گیری راهبردی داشت، جریانی در داخل، با اتهام فروش جزیره کیش و دادن پایگاه نظامی به چین، نظام را متهم به شرق زدگی و مستعمره شدن کرد. از این منظر تهیه و عملیاتی سازی پیوست های اجتماعی، سیاسی و حتی اقتصادی، برای این نوع همکاری ها ضروری است. ✍علی محمدی 🆔 http://eitaa.com/meyarpb 🆔 http://rubika.ir/meyar_pb
🇮🇷 📝 رهبرمعظم انقلاب: لازم میدانم به ملت ایران اظهار تعظیم کنم، البته بنده خودم را شایسته‌ی این نمیدانم که من تشکر کنم؛ خدا باید تشکر کند. "۲۶ بهمن ۱۴۰۱" ⛔️محمدرضا پهلوی: مردم هم «غرغرو» هستند و هم «پفیوز»؛ گاهی می بینم که خیلی پفیوز و ضعیف النفس هستند. "۲۲ شهریور ۱۳۵۲" ❌ صفحات ۱۴۶ و ۱۴۷ جلد سوم (۲۲ شهریور ۱۳۵۲) کتاب خاطرات اسدالله علم
16.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷 🎥 این هم نمونه ای از برکات نظام مقدس جمهوری اسلامی ❄️🌹❄️ 🎙 دکتر ایمانی مقدم 🆔 http://eitaa.com/meyarpb 🆔 http://rubika.ir/meyar_pb
♥️ شرمنده‎ایم کاری برایت نمی‌‎کنیم جز وقت احتیاج صدایت نمی‌‎کنیم جا می‎زنیم وقت عمل تا که می‎رسد ترک گناه محض رضایت نمی‌‎کنیم در باتلاقِ نفس گرفتارتر شدیم تنها برای اینکه دعایـت نمی‌‎کنیم با اینکه دست توست «شفاء لکل داء» در اوج درد میل شفاءت نمی‌‎کنیم تنگیِ دست ما اثر کاهلی ماست این دست را دخیل عبایت نمی‌‎کنیم تو روز و شب حمایتِ ما می‎کنی، ولی ما از تو اِی غریب حمایت نمی‌‎کنیم بد کرده‎ایم با تو، دلـ💔ـت را شکسته‎ایم و اعتنا به این گله‌‎هایت نمی‌‎کنیم. الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج
AUD-20220227-WA0003.
489.8K
💠نماز آقا امام کاظم علیه السلام💠 ♻️نماز آن حضرت دو رکعت است در هر رکعت بعد از حمد،دوازده مرتبه سوره توحید خوانده می‌شود-بعد از اتمام نماز، دعای آن حضرت خوانده شود(همراه با فایل صوتی) ✨*إِلٰهِى خَشَعَتِ الْأَصْوَاتُ لَكَ، وَضَلَّتِ الْأَحْلَامُ فِيكَ، وَ وَجِلَ كُلُّ شَىْءٍ مِنْكَ، وَهَرَبَ كُلُّ شَىْءٍ إِلَيْكَ، وَضَاقَتِ الْأَشْيَاءُ دُونَكَ، وَمَلأَ كُلَّ شَىْءٍ نُورُكَ، فَأَنْتَ الرَّفِيعُ فِى جَلَالِكَ، وَأَنْتَ الْبَهِىُّ فِى جَمَالِكَ، وَأَنْتَ الْعَظِيمُ فِى قُدْرَتِكَ، وَأَنْتَ الَّذِى لَايَؤُودُكَ شَىْءٌ، يَا مُنْزِلَ نِعْمَتِى، يَا مُفَرِّجَ كُرْبَتِى، وَيَا قَاضِىَ حَاجَتِى، أَعْطِنِى مَسْأَلَتِى بِلَا إِلٰهَ إِلّا أَنْتَ، آمَنْتُ بِكَ مُخْلِصاً لَكَ دِينِى، أَصْبَحْتُ عَلَىٰ عَهْدِكَ وَوَعْدِكَ مَا اسْتَطَعْتُ، أَبُوءُ لَكَ بِالنِّعْمَةِ، وَأَسْتَغْفِرُكَ مِنَ الذُّنُوبِ الَّتِى لَايَغْفِرُها غَيْرُكَ، يَا مَنْ هُوَ فِى عُلُوِّهِ دَانٍ، وَفِى دُنُوِّهِ عَالٍ، وَفِى إِشْرَاقِهِ مُنِيرٌ، وَفِى سُلْطَانِهِ قَوِيٌّ، صَلِّ عَلىٰ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ* @jahadetabeen8
🕊 وصیتنامه شهید مهدی باکری یا الله،‌یا محمد،یا علی،‌یا فاطمه زهرا،‌یا حسن،یا حسین،‌یا مهدی (عج) و تو ای ولی‌مان یا روح‌الله و شما ای پیروان صادق شهیدان. خدایا چگونه وصیتنامه بنویسم در حالی که سراپا گناه و معصیت و نافرمانی‌ام. گرچه از رحمت و بخشش تو ناامید نیستم ولی ترسم از این است که نیامرزیده از دنیا بروم. می‌ترسم رفتنم خالص نباشد و پذیرفته درگاهت نشوم. یا رب العفو، خدایا نمیرم در حالی از ما راضی نباشی. ای وای که سیه روز خواهم بود.خدایا چقدر دوست داشتنی و پرستیدنی هستی! هیهات که نفهمیدم. یا اباعبدالله شفاعت! آه چقدر لذتبخش است انسان آماده باشد برای دیدار ربش، و چه کنم که تهیدستم،خدایا تو قبولم کن. سلام بر روح خدا، نجات دهنده ما از عصر حاضر، عصر ظلم وستم، عصر کفر و الحاد،‌عصر مظلومیت اسلام وپیروان واقعی اش. عزیزانم شبانه روز باید شکرگزار خدا باشیم که سرباز راستین صادق این نعمت شویم و باید خطر وسوسه‌های درونی و دنیافریبی را شناخته و بر حذر باشیم که صدق نیت و خلوص در عمل ،تنها چاره ساز است. ای عاشقان اباعبدالله، بایستی شهادت را در آغوش گرفت،گونه‌ها بایستی از شوقش سرخ شود و ضربان قلب تندتر بزند. بایستی محتوای فرامین امام را درک و عمل کنیم تا بلکه قدری از تکلیف خود را در شکر گزاری بجا آورده باشیم. وصیت به مادرم و خواهران و برادرانم و اهل فامیل: بدانید اسلام تنها راه نجات و سعادت ماست،همیشه به یاد خدا باشید و فرامین خدا را عمل کنید،‌پشتیبان و از ته قلب مقلد امام باشید،‌اهمیّت زیاد به دعاها و مجالس یاد اباعبدالله و شهدا بدهید که راه سعادت و توشه آخرت است. همواره تربیت حسینی و زینبی بیابید و رسالت آنها را رسالت خود بدانید و فرزندان خود را نیز همانگونه تربیت کنید تا سربازانی با ایمان و عاشق شهادت و علمدارانی صالح وارث حضرت ابولفضل برای اسلام ببار آیند. از همه کسانی که از من رنجیده‌اند و حقی بر گردن من دارند طلب بخشش دارم و امید دارم خداوند مرا با گناهان بسیار بیامرزد. خدایا مرا پاکیزه بپذیر. مهدی باکری. درباره شهید زندگي نامه شهيد مهدي باکري تولد و كودكي به سال 1333 ه.ش در شهرستان مياندوآب در يك خانواده مذهبي و باايمان متولد شد. در دوران كودكي، مادرش را – كه بانويي باايمان بود – از دست داد. تحصيلات ابتدايي و متوسطه را در اروميه به پايان رسانيد و در دوره دبيرستان (همزمان با شهادت برادرش علي باكري به دست دژخيمان ساواك) وارد جريانات سياسي شد. فعاليتهاي سياسي – مذهبي پس از اخذ ديپلم با وجود آنكه از شهادت برادرش بسيار متاثر و متالم بود، به دانشگاه راه يافت و در رشته مهندسي مكانيك مشغول تحصيل شد. از ابتداي ورود به دانشگاه تبريز يكي از افراد مبارز اين دانشگاه بود. او برادرش حميد را نيز به همراه خود به اين شهر آورد. شهيد باكري در طول فعاليتهاي سياسي خود (طبق اسناد محرمانه بدست آمده) از طرف سازمان امنيت آذربايجان شرقي (ساواك) تحت كنترل و مراقبت بود. پس از مدتي حميد را براي برقراري ارتباط با ساير مبارزان، به خارج از كشور فرستاد تا در ارسال سلاح گرم براي مبارزين داخل كشور فعال شود. شهيد مهدي باكري در دوره سربازي با تبعيت از اعلاميه حضرت امام خميني(ره) – در حالي كه در تهران افسر وظيفه بود – از پادگان فرار و به صورت مخفيانه زندگي كرد و فعاليتهاي گوناگوني را در جهت پيروزي انقلاب اسلامي نيز انجام داد. پس از پيروزي انقلاب اسلامي بعد از پيروزي انقلاب و به دنبال تشكيل سپاه پاسداران انقلاب اسلامي به عضويت اين نهاد در آمد و در سازماندهي و استحكام سپاه اروميه نقش فعالي را ايفا كرد. پس از آن بنا به ضرورت، دادستان دادگاه انقلاب اروميه شد. همزمان با خدمت در سپاه، به مدت 9 ماه با عنوان شهردار اروميه نيز خدمات ارزنده‌اي را از خود به يادگار گذاشت. ازدواج شهيد مهدي باكري مصادف با شروع جنگ تحميلي بود. مهريه همسرش اسلحه كلت او بود. دو روز بعد از عقد به جبهه رفت و پس از دو ماه به شهر برگشت و بنا به مصالح منطقه، با مسئوليت جهاد سازندگي استان، خدمات ارزنده‌اي براي مردم انجام داد. ᯽────❁────᯽ @salahshouran313‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌📚🖌 ᯽────❁────᯽
🕊 شهيد باكري در مدت مسئوليتش به عنوان فرمانده عمليات سپاه اروميه تلاشهاي گسترده‌اي را در برقراري امنيت و پاكسازي منطقه از لوث وجود وابستگاه و مزدوران شرق و غرب انجام داد و به‌رغم فعاليتهاي شبانه‌روزي در مسئوليتهاي مختلف، پس از شروع جنگ تحميلي، تكليف خويش را در جهاد با كفار بعثي و متجاوزين به ميهن اسلامي ديد و راهي جبهه‌ها شد. نقش شهيد باکري در دفاع مقدس جلسه تصميم گيري براي عمليات؛ اسامي فرماندهان: محسن رضايي، بشر دوست، شهيد مهدي باکري، رحيم صفوي، حسين علائي، ناشناخته. شهيد باكري با استعداد و دلسوزي فراوان خود توانست در عمليات فتح‌المبين با عنوان معاون تيپ نجف اشرف در كسب پيروزيها موثر باشد. در اين عمليات يكي از گردانها در محاصره قرار گرفته بود، كه ايشان به همراه تعدادي نيرو، با شجاعت و تدبير بي‌نظير آنان را از محاصره بيرون آورد. در همين عمليات در منطقه رقابيه از ناحيه چشم مجروح شد و به فاصله كمتر از يك ماه در عمليات بيت‌المقدس (با همان عنوان) شركت كرد و شاهد پيروزي لشكريان اسلام بر متجاوزين بعثي بود. در مرحله دوم عمليات بيت‌المقدس از ناحيه كمر زخمي شد و با وجود جراحتهايي كه داشت در مرحله سوم عمليات، به قرارگاه فرماندهي رفت تا برادران بسيجي را از پشت بي‌سيم هدايت كند. در عمليات رمضان با سمت فرماندهي تيپ عاشورا به نبرد بي‌امان در داخل خاك عراق پرداخت و اين بار نيز مجروح شد، اما با هر نوبت مجروحيت، وي مصممتر از پيش در جبهه‌ها حضور مي‌يافت و بدون احساس خستگي براي تجهيز، سازماندهي،‌ هدايت نيروها و طراحي عمليات، شبانه‌روز تلاش مي‌كرد. در عمليات مسلم بن عقيل با فرماندهي او بر لشكر عاشورا و ايثار رزمندگان سلحشور، بخش عظيمي از خاك گلگون ايران اسلامي و چند منطقه استراتژيك آزاد شد. شهيد باكري در عمليات والفجرمقدماتي و والفجر يك، دو، سه و چهار با عنوان فرمانده لشكر عاشورا، به همراه بسيجيان غيور و فداكار، در انجام تكليف و نبرد با متجاوزين، آمادگي و ايثار همه‌جانبه‌اي را از خود نشان داد. در عمليات خيبر زماني كه برادرش حميد، به درجه رفيع شهات نايل آمد، با وجود علاقه خاصي كه به او داشت، بدون ابراز اندوه با خانواده‌اش تماس گرفت و چنين گفت: شهادت حميد يكي از الطاف الهي است كه شامل حال خانواده ما شده است. و در نامه‌اي خطاب به خانواده‌اش نوشت: من به وصيت و آرزوي حميد كه باز كردن راه كربلا مي‌باشد همچنان در جبهه‌ها مي‌مانم و به خواست و راه شهيد ادامه مي‌دهم تا اسلام پيروز شود. تلاش فراوان در ميادين نبرد و شرايط حساس جبهه‌ها، را از حضور در تشييع پيكر پاك برادر و همرزمش كه سالها در كنار بود بازداشت. برادري كه در روزهاي سراسر خطر قبل از انقلاب، در مبارزات سياسي و در جبهه‌ها، پا به پاي مهدي، جانفشاني كرد. نقش شهيد باكري و لشكر عاشورا در حماسه قهرمانانه خيبر و تصرف جزاير مجنون و مقاومتي كه آنان در دفاع پاتكهاي توانفرساي دشمن از خود نشان دادند بر كسي پوشيده نيست. در مرحله آماده‌سازي مقدمات عمليات بدر، اگرچه روزها به كندي مي‌گذشت اما مهدي با جديت، همه نيروها را براي نبردي مردانه و عارفانه تهييج و ترغيب كرد و چونان مرشدي كامل و عارفي واصل، آنچه را كه مجاهدان راه خدا و دلباختگان شهادت بايد بدانند و در مرحله نبرد بكار بندند، با نيروهايش درميان گذاشت. ᯽────❁────᯽ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌📚@salahshouran313🖌 ᯽────❁────᯽
📚در شهری که موش آهن می‌خورد، کلاغ هم کودک می‌برد بازرگانی به قصد سفر و تجارت راهی شهر دیگری بود و تصمیم گرفت برای اینکه در این سفر ضرری متوجه او نشود، مقداری از سرمایه خود را در شهر باقی بگذارد. بنابراین با آن مقدار سرمایه مقداری آهن خرید و آن‌ها را نزد دوست خود به امانت گذاشت چون فکر می‌کرد آهن وزنش زیاد و قیمتش کم است و کسی به فکر دزدیدن آن نمی‌افتد. پس از آنکه بازرگان از سفر بازگشت، قیمت آهن زیاد شده بود و بازرگان فکر کرد بهتر است به سراغ دوستش برود و آهن‌ها را از او پس بگیرد. اما دوست قدیمی او که به فکر خیانت افتاده بود، آهن‌ها را در جای دیگری پنهان کرده بود و زمانی که بازرگان نزد او رفت و آهن‌ها را طلب کرد، با ناراحتی گفت: دوست عزیز، من واقعاً متاسفم اما من آهن‌های تو را در گوشه‌ای از انبار نگه می‌داشتم، تا اینکه روزی برای کار دیگری به انبار رفته بودم، متوجه شدم موشی در انبار بوده که تمام آهن‌ها را خورده است.مرد بازرگان فهمید که دوستش قصد دارد او را فریب دهد، اما اندیشید حرف حسابی زدن فایده ندارد و باید با حیله‌ای او را شرمنده سازد. بنابراین گفت: بله، من هم شنیده‌ام که موش آهن دوست دارد، تقصیر من است که فکر موش را نکرده بودم. دوست بازرگان با خود فکر کرد حالا که این مرد احمق حرف مرا باور کرده، بهتر است او را برای ناهار دعوت کنم تا دوستی خود را به او ثابت کرده و تردید را از او دور کنم. بازرگان نیز دعوت دوست خائن خود را پذیرفت. اما زمانی که از خانه او خارج می‌شد، فرزند کوچک دوستش را که نزدیک خانه در حال بازی بود، بغل کرد و به خانه برد. او به همسرش سفارش کرد تا فردا از کودک به خوبی مراقبت کند و فردای آن روز برای صرف ناهار به خانه دوستش رفت. دوست خائن که از گم شدن کودک بسیار نگران و ناراحت بود، گفت: دوست عزیز، من شرمنده شما هستم اما امروز مرا معذور بدارید، چون فرزند کوچکم از دیروز گم شده و بسیار نگران و پریشان هستم. بازرگان که منتظر این سخنان بود، گفت: اما من دیروز، زمانی که به خانه می‌رفتم، فرزند شما را دیدم که کلاغی او را به منقار گرفته بود و با خود می‌برد.دوست خائن او که پریشان‌تر شده بود، فریاد زد:آخر چطور امکان دارد کلاغی که وزنش نیم‌ من نیست، کودکی را که وزنش ده من است، بلند کند و بپرد؟ مرا مسخره کرده‌ای؟ بازرگان بلافاصله پاسخ داد: تعجبی ندارد. در شهری که موش می‌تواند آهن بخورد، کلاغ هم می‌تواند کودکی را ببرد. دوست او که پی به داستان برده بود با پریشانی گفت: حق با توست. فرزندم را بیاور و آهنت را بستان، من به تو دروغ گفتم.بازرگان که دیگر ناراحت نبود، در پاسخ گفت: بله، اما این را بدان که دروغ تو از دروغ من بدتر بود زیرا من برای پس گرفتن حق خود، مجبور به دروغگویی شدم، اما تو قصد خیانت به من را داشتی. 📚کلیه و دمنه ⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱ "‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌« @salahshouran313 »🍃🌞 ⊰᯽⊱──╌❊╌──⊰᯽⊱"‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌