🟡⚜🟡⚜🟡⚜
#نکات_تدبری_ص۴۹
🔹️قرآن برای تمام بن بست ها راه حل کاربردی دارد .
🔹️اگر در سفر بودید و به کاتب دسترسی نداشتید گرویی بگیرید .
🔹️در رهن قبض شرط است .
🔹️در جایی که اعتماد کامل وجود دارد رهن لازم نیست .
🔹️رهن باید چیزی باشد که مالیت داشته باشد که ضمانت معامله شود .
🔹️هر کس شهادت را پنهان کند قلبش گناهکار است .
🔹️برای خدا پنهان و آشکار تفاوتی ندارد .
🔹️همه انچه پنهان و آشکار است محاسبه خواهد شد .
🔹️حساب را خود الله تعالی انجام میدهد.
🔹️خود پیامبر و اهل بیت کسانی هستند که به قرآن اعتقاد کامل دارند .
🔹️حتی برای باور داشتن قرآن باید الگو داشته باشیم .
🔹️ایمان به قرآن کافی نیست . بلکه باید حقایق عالم که ملائکه و کتابهای آسمانی و پیامبران را نیز بپذیریم
🔹️نتیجه ایمان داشتن به حقایق عالم تسلیم کامل است .
🔹️اولیای الهی فقط از خدا غفران میخواهند .
🔹️همه تکالیف الهی براساس وسع و توانایی است .
🔹️برای فراموشی ها و خطاها باید استغفار کنیم .
🔹️برای اینکه بر مدار تسلیم باشیم باید دعا کنیم و از خدا بخواهیم .
🔹️رحمت الهی پس از غفران ریزش میکند .
#انس_با_قرآن
#زهرا_بنویدی
@salahshouran313
🟡⚜🟡⚜🟡⚜
🟡⚜🟡⚜🟡⚜
#نکات_تدبری_ص۵۰
🔹️هو بالاتر است الله
🔹️این کتاب به حق و درستی نازل شده
🔹️قرآن د و ویژگی دارد هم هدایت است هم فرقان = جدا کننده حق و باطل
🔹️عذاب شدید شامل کافرین است
🔹️هیچ چیزی بر خدا پوشیده نیست .
🔹️او انسان را هر گونه که بخواهد تصویر میکند .
🔹️ایات قرآن دو دسته اند محکمات و متشابهات
محکمات ریشه های کتاب آسمانی اند .
🔹️آنهایی که در قلبشان انحراف است برداشت نا درست از متشابهات میکنند .
🔹️برای تاویل درست متشابهات باید به محکمات رجوع کرد .
🔹️تاویل متشابهات را فقط خدا و الراسخون فی العلم میدانند .
🔹️باید از خدا بخواهیم قلبمان منحرف نشود .
🔹️وقوع قیامت جزء وعده های خداست .
#انس_با_قرآن
@salahshouran313
🟡⚜🟡⚜🟡⚜
AUD-20220206-WA0003.mp3
1.31M
صفحه۴۹
استاد پرهیزگار
🔹️لطفا برنامه روز را با قرائت صحیح و ترجمه بخوانید .⚘
@salahshouran313
AUD-20220207-WA0005.mp3
1.41M
صفحه۵۰
استاد پرهیزگار
🔹️لطفا برنامه روز را با قرائت صحیح و ترجمه بخوانید .⚘
@salahshouran313
🟡⚜🟡⚜🟡⚜
#مفاهیم_کلی_ص۵۰
🔹️توضیحاتی در مورد الله تعالی
🔹️معرفی ایات محکم و متشابه
🔹️دعا برای هدایت شدن
#انس_با_قرآن
@salahshouran313
🟡⚜🟡⚜🟡⚜
🟡⚜🟡⚜🟡⚜
#مفاهیم_کلی_ص۴۹
🔹️توصیه به گرفتن رهن
🔹️اشراف کامل الله تعالی بر همه چیز
🔹️اهمیت ایمان داشتن به ضروریات دین
🔹️برخی از ادعیه قرآنیه
#انس_با_قرآن @salahshouran313
🟡⚜🟡⚜🟡⚜
🍃
📖🍃
🔖| رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق
قسمٺ #هشتادوهشت
از روی صندلی بلند شد،...
نگاهش به تابلوی اعلان پرواز ماند و انگار این پرواز هم از دستش رفته بود که نفرینش را حواله جسد سعد کرد...
زیر لب گفت و خیال کرد من نشنیده ام، اما به خوبی شنیده و دوباره ترسیده بودم که از جا پریدم و زیرگوشش پرسیدم
_چی شده ابوالفضل؟
فقط نگاهم میکرد،..
مردمک چشمانش به لرزه افتاده و #نمیخواست دل من را بلرزاند که حرفش را خورد و برایم دلبری کرد
_مگه نمیخواستی بمونی؟ این بلیطت هم سوخت!
باورم نمیشد طلسم ماندنم شکسته باشد که ناباورانه لبخندی زدم...
و او #میدانست پشت این ماندن چه #خطری پنهان شده که پیشانی بلندش خط افتاد و صدایش گرفت
_برمیگردیم بیمارستان، این پسره رو میرسونیم داریا.
ساعتی پیش از مصطفی دورم کرده.. و دوباره میخواست مرا به بیمارستان برگرداند..
که فقط حیرت زده نگاهش میکردم....
به سرعت به راه افتاد و من دنبالش میدویدم و بیخبر اصرار میکردم
_خب به من بگو چی شده! چرا داریم برمیگردیم؟
دلش مثل #دریا بود...
و دوست داشت دردها را به #تنهایی تحمل کند که به سمت خط تاکسی رفت و پاسخ پریشانی ام را به شوخی داد
_الهی بمیرم، چقدرم تو ناراحت شدی!
و میدیدم نگاهش از نگرانی مثل پروانه دورم میچرخد...که شربت شیرین ماندن در سوریه به کام دلم تلخ شد...
تا رسیدن به بیمارستان...
با موبایلش مدام پیام رد و بدل میکرد و هر چه پاپیچش میشدم فقط باشیطنت از پاسخ سوالم طفره میرفت..
تا پشت در اتاق مصطفی که هاله ای از اخم خنده اش را برد، دلنگران نگاهم کرد و به التماس افتاد..
_همینجا پشت در اتاق بمون!
و خودش داخل رفت. نمیدانستم...
ادامه دارد....
نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد
@salahshouran313
🍃
📖🍃
🍃
📖🍃
🔖| رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق
قسمٺ #هشتادونه
نمیدانستم چه خبری شنیده...
که با چند دقیقه آشنایی، مصطفی🌸 #مَحرم است و خواهرش نامحرم و دیگر میترسد تنهایم بگذارد...
همین که میتوانستم..
در سوریه بمانم، قلبم قرار گرفته و آشوب جانم حس مصطفی بود..
که نمیدانستم برادرم در گوشش چه میخواند...
در خلوت راهروی بیمارستان خاطره خبر دیروز، خانه خیالم را به هم زد..
و دوباره در عزای پدر و مادرم به گریه افتادم...
که ابوالفضل در را باز کرد،..
چشمان خیسم زبانش را بست و با دست اشاره کرد داخل شوم...
تنها یک روز بود مصطفی را ندیده و حالا برای دیدنش دست و پای دلم را گم کرده بودم...
که چشمم #به_زیر افتاد و بیصدا وارد شدم...
سکوت اتاق روی دلم سنگینی میکرد و ظاهراً حرف های ابوالفضل دل مصطفی را سنگین تر کرده بود..
که زیر ماسک اکسیژن، لبهایش بی حرکت مانده...
و همه احساسش از آسمان چشمان روشنش می بارید...روی گونه اش چند خط خراش افتاده بود، گردنش پانسمان شده و از ضخامت زیر لباس آبی آسمانی اش پیدا بود..
قفسه سینه اش هم باندپیچی شده است که به سختی نفس میکشید...
زیر لب سالم کردم..
و او جانی به تنش نبود که با اشاره سر پاسخم را داد.. و خیره به خیسی چشمانم نگاهش از غصه آتش گرفت...
ابوالفضل با #صمیمیتی عجیب لب تختش نشست..
و انگار حرفهایشان را با هم زده بودند که نتیجه را شمرده اعلام کرد
_من از ایشون خواستم بقیه مدت درمانشون رو تو خونه باشن!
سپس دستش را به آرامی روی پای مصطفی زد و با مهربانی خبر داد
_الانم کارای ترخیصشون رو انجام میدم و میبریمشون داریا!
مصطفی در سکوت،...
ادامه دارد....
نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد
@salahshouran313
🍃
📖🍃