eitaa logo
~•|ســـلام_بـر_شـــهیدان|~•🇵🇸
262 دنبال‌کننده
5.2هزار عکس
1.9هزار ویدیو
90 فایل
🌷بـِسـم ِربـــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن🌷 #اللهم_صل_علے_محمد_وآل_محمد_وعجل_فرجەم ⚘ #اللهم_عجل_لولیک_الفرج ⚘ « اَگریڪ نفررابہ مَہــــــــدےرساندے براےسپاهش تو سرداریارے⚘ #خادم_کانال @Majnoon83
مشاهده در ایتا
دانلود
سال شمار زندگی شهید محمد حسین یوسف اللهی زندگی نامه شهید محمد حسین یوسف اللهی قائم مقام فرمانده واحد اطلاعات و عملیات لشگر ۴۱ ثارالله کرمان ۱۳۳۹؛ (۲۶ اسفند) ولادت در شهر کرمان ۱۳۴۶؛ شروع تحصیلات ابتدایی در مدرسه ارباب زاده کرمان و ادامه تحصیلات راهنمایی در مدارس شهاب و صفاری ۱۳۵۶؛ شروع تحصلات دبیرستان در رشته ریاضی در دبیرستان دکتر شریعتی (شاه پور) ۱۳۵۷؛ (۲۴ مهر) شرکت در راهپیمایی خونین اربعین شهدای میدان ژاله و سالگرد شهادت آیت الله شهید سید مصطفی خمینی (ره) ۱۳۵۹؛ (۱۵ خرداد) اعزام به خدمت سربازی در مرکز آموزشی زابل ۱۳۶۰؛ (۱۷ آذر) اتمام خدمت سربازی و آماده شدن برای اعزام به جبهه به عنوان بسیجی ۱۳۶۱؛ (تیر) الحاق به تیم های شناسایی اطلاعات عملیات بعد از عملیات رمضان ۱۳۶۲؛ اولین مصدومیت شیمیایی و انتقال به بیمارستان شهید لبافی نژاد تهران و اعزام دو ماهه به فرانسه جهت درمان ۱۳۶۳؛ مصدومیت از ناحیه پا و بستری شدن در بیمارستان ۱۳۶۴؛ دومین مجروحیت شیمیایی در شناسایی های عملیات والفجر ۸ در ساحل غربی اروند ۱۳۶۴؛ اعزام به منطقه جهت شرکت در عملیات والفجر ۸ با وجود مصدومیت ۱۳۶۴؛ (۲۳ بهمن) سومین مصدومیت شیمیایی در منطقه اروند ۱۳۶۴؛ (۲۷ بهمن) شهادت در بیمارستان خاتم الانبیاء تهران مزار: گلزار شهدای کرمان 📚موضوع مرتبط: 📅مناسبت مرتبط: تاریخ شهادت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
9.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
روایت شهید حاج قاسم سلیمانی و رهبر انقلاب از شهید حسین یوسف الهی 📚موضوع مرتبط: 📅مناسبت مرتبط: تاریخ شهادت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چرا سردار سلیمانی وصیت کرد نزد شهید محمد حسین یوسف الهی دفن شود؟؟ 📚موضوع مرتبط: 📅مناسبت مرتبط: تاریخ شهادت
یک بار “محتاج” مسئول قرارگاه را برای شناسایی منطقه به هور بردم. محمدحسین مسئول شناسایی بود و می بایست برای توجیه همراه ما بیاید. سه تایی سوار قایق شدیم و او سکان را به دست گرفت و راه افتادیم. داخل هور همین طور که می رفتیم، زیر لب اشعاری را زمزمه می‌کرد. کم‌کم صدایش بلندتر شد و به طور واضح خطاب به محتاج شروع به خواندن کرد: من مست و تو دیوانه مارا که برد خانه صد بار تورا گفتم کم خور دو سه پیمانه در شهر یکی کس را هوشیار نمیبینم هر یک بتر از دیگر شوریده و دیوانه جانا به خرابات آ تا لذت جان بینی جان را چه خوشی باشد بی صحبت جانانه هر گوشه یکی مستی دستی زده بر دستی و آن ساقی هر هستی با ساغر شاهانه تو وقف خراباتی دخلت می خرجت می زین وقف به هشیاران ممسپار یکی دانه ای لولی بربط زن تو مست تری یا من؟ ای پیش چو تو مستی افسون من افسانه … حالات عجیبی داشت انگار توی این عالم نبود. بنده خدا “محتاج” که با این حالات محمدحسین آشنایی نداشت، خیلی تعجب کرده بود. نگاهی به او می کرد و نگاهی به من. رو کرد من «این حالش خوب است؟» گفتم: نگران نباش. این حال و احوالش همینطور است. با اشعار عارفانه سراسری داشت. با توجه به محتوای اشعار، حالات معنوی خاصی به او دست می داد؛ گاهی سر شوق می آمد و می خندید و گاهی هم می سوخت و می گریست. 📚موضوع مرتبط: 📅مناسبت مرتبط: تاریخ شهادت
شهید محمد حسین یوسف الهی سال 1340 در شهر «کرمان» متولد شد، پدرش فرهنگی بود و در آموزش و پرورش خدمت می کرد. محیط خانواده کاملا فرهنگی بود و همه فرزندان از همان کودکی با حضور در مساجد و جلسات مذهبی با اسلام و قرآن آشنا می شدند. علاقه زیاد و ارتباط عمیق محمد حسین با نهج البلاغه نیز ریشه در همین دوران دارد. در روزهای انقلاب محمد حسین دبیرستانی بود و حضوری فعال داشت و یکی از عاملان حرکتهای دانش آموزان در شهر کرمان بود. آغاز جنگ عراق علیه ایران در لشکر 41 ثارالله واحد اطلاعات و عملیات به فعالیت خود ادامه داد و بعدها به عنوان جانشین فرمانده این واحد انتخاب شد. در طول جنگ پنج مرتبه به سختی مجروح شد و بالاخره آخرین بار در عملیات والفجر هشت به دلیل مصدومیت حاصل از بمبهای شیمیایی در بیست و هفتم بهمن ماه سال 1364 در بیمارستان لبافی نژاد تهران به شهادت رسید. 📚موضوع مرتبط: 📅مناسبت مرتبط: تاریخ شهادت
وقتی هور العظیم بودیم ،خواب دیده بودم محمد حسین شهید می شود. از آن زمان به بعد هر وقت می دیدمش بی اختیار اشکم جاری می شد. خودم را برای عملیات والفجر هشت رساندم منطقه. با مهدی پرنده غیبی باهم بودیم که محمد حسین با موتور از راه رسید. باز اشکم جاری شد. محمد حسین دل از دنیا کنده بود. خطاب به مهدی گفت: «شما کاری ندارید. من هم دارم می روم». شهادتش را می گفت. مهدی شروع کرد به گریه کردن و گفت: «محمد حسین! تو اهل این حرف ها نبودی. تو که رفیق با معرفتی بودی». محمد حسین گفت: «به خدا قسم! دو سال است که به خاطر رفاقت با شما مانده ام. بعد از شهادت شهید اکبر شجره این دو سال را فقط به هوای شما صبر کردم. دیگر بیش از این ظلم است. انصاف بدهید. آن طرف هم کسانی هستند که منتظرم هستند». همان طور که می خندید سوار موتورش شد و رفت و ما فقط گریه کردیم و نگاه کردیم. راوی: حمید شفیعی؛ هم رزم کتاب حسین پسر غلام حسین ؛ زندگی نامه و خاطرات از شهید محمد حسین یوسف الهی، نویسنده: مهری پور منعمی، ناشر: مبشر، نوبت چاپ: اول- ۱۳۹۶؛ صفحه ۲۳۰-۲۳۱٫ 📚موضوع مرتبط: 📅مناسبت مرتبط: تاریخ شهادت
11.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سردار شهید حسین یوسف الهی | به روایت سردار حاج قاسم سلیمانی و بردار و دوستان 📚موضوع مرتبط: 📅مناسبت مرتبط: تاریخ شهادت
سه روز طول کشیدتارسیدیم منطقه توی این سه روز هرجا که برای نمازتوقف داشتیم، حسین آقاکنار جامهری می ایستاد، کلی مهرهارا زیرورومیکرد، بعدهم یکی را برمی داشت ومی ایستادبه نماز. حسابی کنجکاو شده بودم. ازش پرسیدم: «حسین آقا دنبال چی می گردی؟» گفت:«نمی دونی؟!خب دنبال مهر می گردم». گفتم:«این همه مهر!مگه این ها باهم فرق دارن». خندید وجواب داد: «اگه یه مقدار دقت کنی می فهمی». ایستادبه نماز. نگاه کردم به مهرش دیدم مهرکربلاست. نمازش که تمام شد،گفتم: «دنبال مهرکربلا می گشتی؟ یعنی این قدرواجبه که شما هرجا به خاطرش کلی معطل میکنی؟» نگاهی کرد وگفت: «تو می دونی سجده کردن روی مهر کربلا چقدرثواب داره؟» بعدهم شروع کرد ازکربلاگفتن وازامام حسین. اسم امام حسین که آمد،گفت: «من ازاین که اسمم حسینه خیلی خوشحالم. این روهم مدیون پدرومادرم هستم. هروقت که منوبااسم حسین صدا می کنن خیلی لذت می برم». «راوی: علی نجیب زاده» «منبع:نخل سوخته،مهدی فراهانی،ص90تا93» 📚موضوع مرتبط: 📅مناسبت مرتبط: تاریخ شهادت