eitaa logo
صبح بخیر شب بخیر 😊✌️
634 دنبال‌کننده
20.1هزار عکس
10.6هزار ویدیو
207 فایل
سلام خوش آمدید🙌 ادعا نمیکنیم که بهترینیم😉 اما خوشحالیم که بهترینها ما را برگزیده اند😍 سپاس ازحضور سبزتان💐 ما را به دوستانتان معرفی کنید🙏 #لطفا"مطالب بالینک ارسال شود #سپاسگزاریم آدرس مدیر کانال جهت ارتباط اعضاء👇👇 https://eitaa.com/Simorgh313
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 🌸صبح را آغاز میڪنیم ✨با نام خدایی 🌸ڪه همین نزدیڪیهاست ✨خدایی ڪه 🌸در تار و پود ماست ✨خدایی ڪه 🌸عشق را به ماهديه داد ✨و عاشقی را 🌸 در سفره دل ما جای داد 🌸 بسْم اللّٰه الرَّحْمٰن الرَّحیم ✨ الــهـــی بــه امــیــد تـــو
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 🌸خواهی برسی 💫به چشمه آب حيات 🌸لبريز شود 💫نامه‌ی تو از  حسنات 🌸 بر روی سرت 💫ببارد از حق بركات 🌸 بفرست 💫دمادم بر محمد صلوات 🌸 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ 🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☀️هر روز صبح بعدِ بسم الله الرحمن الرحیم🌹 🌹میفرستم من سلامی بر شاهنشاهم حسـ❤️ـین ❤️السلام علی الحسین 🤍وعلی علی‌ابن الحسین ❤️وعلی اولاد الحسین 🤍وعلی اصحاب الحسین
❣ صبح یعنی ... تپش قلب زمان، در هوس دیدن تو که بیایی و زمین، گلشن اسرار شود... سلام آرزوی زمین و زمان❤️✋ ☀️روزت بخیرامام زمانم❤️🍃 🌱 🌱 ‌‌‌‌•
نیایش صبحگاهی🙏 ✨خدایا.. 🌸 هر روز صبح بخیر تو ، 🕊یعنی، امروز هم نفس بکش... 🌸خوب من... 🕊می دانم تو مرا فراموش نخواهی کرد، 🌸پس اجازه بده من هم هر لحظه 🕊از امروزم را به ياد تو باشم. ✨الهی... 🌸می ترسم کودک درونم پیر شود 🕊و بدون عشق و اشتياق بیدار شوم. 🌸آن وقت صبح دیگر آغاز نیست! 🕊پایان است... پایان زنده نفس کشیدن هایم! ✨مهربانا...🙏 🌸مرا با عشق خود هر روز صبح 🕊بيدار كن، تا تو را عاشقانه سپاس گويم. الهی آمین...🙏 🌸دوستان مهربانم ! 🕊صبحتون بخیر، 🌸روزتون سرشار از عشق و آرامش..
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سوره مبارکه آل عمران آیه 150 بَلِ اللّهُ مَوْلاَكُمْ وَهُوَ خَيْرُ النَّاصِرِينَ بلكه خداوند مولاى شماست و او بهترين ياوران است. @salamosobhbkhirshabbakhir
امام على عليه السلام اِنَّ لِسانَ المُؤمِنِ مِن وَراءِ قَلبِهِ وَ اِنَّ قَلبَ المُنافِقِ مِن وَراءِ لِسانِهِ، لاَِنَّ المُؤمِنَ اِذا اَرادَ اَن يَتَكَلَّمَ بِكَلامٍ تَدَبَّرَهُ فى نَفسِهِ، فَاِن كانَ خَيرا اَبداهُ وَ اِن كانَ شَرّا واراهُ وَ اِنَّ المُنافِقَ يَتَكَلَّمُ بِما اَتى عَلى لِسانِهِ لا يَدرى ماذا لَهُ وَ ماذا عَلَيهِ؛ زبان مؤمن، در پشت دل اوست و دل منافق، در پشت زبان او، زيرا مؤمن هرگاه بخواهد سخنى بگويد، ابتدا درباره آن مى انديشد، اگر خوب بود اظهارش مى كند و اگر بد بود آن را پنهان مى دارد. اما منافق هر چه به زبانش آيد مى گويد، بى آن كه بداند چه سخنى به سود او و چه سخنى به زيان اوست. نهج البلاغه، خطبه 176 @salamosobhbkhirshabbakhir
ديه و مخارج درمانى ناشى از حكم نادرست قاضى ديه و مخارج درمانى ناشى از حكم نادرست قاضى ج) دريافت و تصرف ديه و مخارج درمان به استناد حکم غير قانونى و باطل قاضى، جايز نيست و شرعاً موجب ضمان است. استفتائات مقام معظم رهبری @salamosobhbkhirshabbakhir
دوستان دوستان خوب مانند عقربه های ساعت هستند، آنها فقط گاهی همدیگر را ملاقات میکنند اما همیشه با همند. Good friends are like clock arms; every now and then they meet each other, but they are always together. @salamosobhbkhirshabbakhir
🌺🍃روز نو براتون پراز آرامــش و امید 🌸🍃هر شاخه از این گلها 🌺🍃را با احترام 🌸🍃تقدیم میکنم به 🌺🍃قلب مهربونتون 🌸🍃امیدوارم لحظه به لحظه ی 🌺🍃زندگیتون پر از 🌸🍃عطر گل و زیبایی باشه
ترجمه صفحه ۳۹۵
395.mp3
2.37M
ترجمه صفحه ۳۹۵
🔹‌به میثم تمار گفتن به علی دشنام بده؛ نداد به طیب گفتن به امام دشنام بده؛ نداد به آرمان گفتن به آقا دشنام بده؛ نداد هر سه به جرم ارادت به ولی شهید شدند این است عاقبت مریدان ولایت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 🌸قشنگ ترین عشق 💫نگاه خداوند بر بندگان است 🌸هر کجا هستید به 💫به نگاه پر مهر خدا می‌سپارمتون 🌸الهی 💫مهـر؛ بركت؛ عشـق 🌸محبت و سلامتى 💫شادی و عاقبت بخیری 🌸هميشه همنشین شما باشند 💫شبتون به نور خدا روشن 🌸 شب بر شما خوش
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 🌸خداوندا... 🦋به نامت، به یادت 🌸و به عشقت 🦋روزی دیگر از 🌸زندگانی ام را آغاز می‌کنم 🦋پشتیبانم باش. 🌸 بسْم اللّٰه الرَّحْمٰن الرَّحیم 🦋الــهـــی بــه امــیــد تـــو‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 🌺بر چهره ی 💫همچو ماه مهدی صلوات 🌺بر رحمت یک نگاه مهدی صلوات 💫تا ماه رخش 🌺شود هویدا بفرست 💫بر شان ومقام و جاه مهدی صلوات 🌺اللّهُمَّ‌صَلِّ‌عَلي                🌺مُحَمَّدوَآلِ‌مُحَمَّد                        🌺 وَعَجِّل‌فَرَجَهُــم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 🌹قائم آل نور، يا مهدي (عج) 🦋عطر سبز حضور، يا مهدي (عج) 🌷تا هميشه صبور مي مانيم  🦋در هواي ظهور، يا مهدي (عج) 🌹 اَلسّلامُ عَلَیْکَ یا صاحِبَ الزَّمانِ 🦋اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا خَلیفَةَ الرَّحْمانِ 🌷 اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا شَریکَ الْقُرْآنِ 🦋 اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا إِمامَ الْإِنْسِ وَالْجانِّ 💐
⚘﷽⚘ باز هم روز من و عرض ادب محضر یار باسلامی برکت یافته روز و شب ما أَلسلامُ عَلی مَن طَهَّره الجلیل سلام بر آن کسی که رب جلیل او را مطهر گردانید... «اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ» 🌱 🌱 ‌‌‌‌•❥🕊͜͡
نیایش صبحگاهی🌺🍃 🌺پروردگارا... ✨سپاس از صبح امروز ✨که باز هم 🌺سلامت عزیزانم، ✨قشنگترین هدیه ✨زندگی من است ؛ 🌺و دل انگیز ترین ✨نغمه است ✨شنیدن صدای نفسهایشان، ✨بر حریر زندگی 🌺و این همه را سپاس
خاطره ای از دکتر زرین کوب؛ روز عاشورا بود و در مراسمی به همین مناسبت به عنوان سخنران دعوت داشتم، مراسمی خاص با حضور تعداد زیادی تحصیل کرده و و به اصطلاح روشنفکر و البته تعدادی از مردم عادی، نگاهی به بنر تبلیغاتی که اسم و تصویر را روی آن زده بودند انداختم و وارد مسجد شده و در گوشه‌ای نشستم، دنبال موضوعی برای شروع سخنرانی خودم می گشتم، موضوعی که بتواند مردم عزادار را در این روز خاص جذب کند، برای همین نمی‌خواستم فعلا کسی متوجه حضورم بشود، هر چه بیشتر فکر می کردم کمتر به نتیجه می‌رسیدم، ذهنم واقعا مغشوش شده بود که پیرمردی که بغل دستم نشسته بود با پرسشی رشته‌ی افکار را پاره کرد: ببخشید شما استاد زرین کوب هستید؟ گفتم: استاد که چه عرض کنم ولی زرین کوب هستم. خیلی خوشحال شد مثل کسی که به آرزوی خود رسیده باشد و شروع کرد به شرح اینکه چقدر دوست داشته بنده را از نزدیک ببیند. همین طور که صحبت می کرد، دقیق نگاهش می‌کردم، این بنده خدا چرا باید آرزوی دیدن من را داشته باشد؟ چه وجه اشتراکی بین من و او وجود دارد؟ پیرمردی روستایی با چهره‌ای چین خورده و آفتاب سوخته، متین و سنگین و باوقار. می‌گفت مکتب رفته و عم جزء خوانده، و در اوقات بیکاری یا قرآن می خواند یا غزل حافظ و شروع کرد به خواندن چند بیت جسته و گریخته از غزلیات خواجه و چه زیبا غزل حافظ را می خواند. پرسیدم حالا چرا مشتاق دیدن بنده بودید؟ گفت: سؤالی داشتم گفتم: بفرما پرسید: شما به فال حافظ اعتقاد دارید؟ گفتم: خب بله، صددرصد گفت: ولی من اعتقاد ندارم پرسیدم: من چه کاری میتونم انجام بدم؟ از من چه خدمتی بر میاد؟ (عاشق مرامش شده بودم و از گفتگو با او لذت می بردم) گفت: خیلی دوست دارم معتقد شوم، یک زحمتی برای من می کشید؟ گفتم: اگر از دستم بر بیاد، حتما، چرا که نه؟ گفت: یک فال برام بگیرید گفتم ولی من دیوان حافظ پیشم ندارم. بلافاصله دیوانی جیبی از جیبش درآورد و به طرفم گرفت و گفت: بفرما. مات و مبهوت نگاهش کردم و گفتم، نیت کنید فاتحه‌ای زیر لب خواند و گفت: برای خودم نمی‌خوام، می‌خوام ببینم حافظ در مورد امروز (روز عاشورا) چی میگه؟ برای لحظه ای کُپ کردم و مردد در گرفتن فال. حافظ ، عاشورا ، اگه جواب نداد چی؟ عشق و علاقه‌ی این مرد به حافظ چی میشه؟ با وجود اینکه بارها و بارها غزلیات خواجه را کلمه به کلمه خوانده و در معنا و مفهوم آنها اندیشیده بودم، غزلی به ذهنم نرسید که به طور ویژه به این موضوع پرداخته باشد. متوجه تردیدم شد، گفت چی شد استاد؟ گفتم هیچی، الان در خدمتتان هستم. چشمانم را بستم و فاتحه‌ای قرائت کردم و به شاخه نباتش قسمش دادم و صفحه‌ای را باز کردم؛ زان یار دلنوازم شکریست با شکایت گر نکته دان عشقی خوش بشنو این حکایت بی مزد بود و منت هر خدمتی که کردم یا رب مباد کس را مخدوم بی عنایت رندان تشنه لب را آبی نمی‌دهد کس گویی ولی شناسان رفتند از این ولایت در زلف چون کمندش ای دل مپیچ کانجا سرها بریده بینی بی جرم و بی جنایت چشمت به غمزه ما را خون خورد و می‌پسندی جانا روا نباشد خونریز را حمایت در این شب سیاهم گم گشت راه مقصود از گوشه‌ای برون آی ای کوکب هدایت از هر طرف که رفتم جز وحشتم نیفزود زنهار از این بیابان وین راه بی‌نهایت ای آفتاب خوبان می‌جوشد اندرونم یک ساعتم بگنجان در سایه عنایت این راه را نهایت صورت کجا توان بست کش صد هزار منزل بیش است در بدایت هر چند بردی آبم روی از درت نتابم جور از حبیب خوشتر کز مدعی رعایت عشقت رسد به فریاد ار خود به سان حافظ قرآن ز بر بخوانی در چارده روایت خدای من این غزل اگر موضوعش امام حسین و وقایع روز و شب یازدهم نباشد، پس چه می تواند باشد، سالها خود را حافظ پژوه می دانستم و هیچ وقت حتی یک بار هم به این غزل، از این زاویه نگاه نکرده بودم، این غزل، ویژه برای همین مناسبت سروده شده. بیت اولش را خواندم از بیت دوم این مرد شروع به زمزمه کردن با من کرد و از حفظ با من همخوانی می کرد و گریه می کرد طوری که چهار ستون بدنش می لرزید، انگار داشتم روضه می‌خواندم و او هم پای روضه‌ی من بود. متوجه شدم عده‌ای دارند ما را تماشا می کنند که مجری برنامه به عنوان سخنران من را فراخواند و عذرخواهی که متوجه حضورم نشده، حالا دیگه می دونستم سخنرانی خود را چگونه شروع کنم. بلند شدم، دستم را گرفت می‌خواست ببوسد که مانع شدم، خم شدم، دستش را به نشانه‌ی ادب بوسیدم. گفت معتقد شدم استاد، معتقد بودم استاد، ایمان پیدا کردم استاد، گریه امانش نمی داد. آنروز من روضه خوان امام شهید شدم و کسانی پای روضه‌ی من گریه کردند که پای هیچ روضه‌ای به قول خودشان گریه نکرده بودند. پیشنهاد می کنم هر وقت حال خوشی داشتید، وقایع روز عاشورا و شب یازدهم را در ذهن خود مرور کنید و بعد این غزل را بخوانی @salamosobhbkhirshabbakhir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸تنها خداست که میداند 💫بهترین در زندگی تو 🌸چگونه معنا می‌شود 💫من آن بهترین را 🌸امشب برایت از خدا میخواهم 💫خدایا... 🌸بهترین ها را نصیب 💫دوستان و عزیزانم بگردان ✨شبتون در پناه خـدا✨ @salamosobhbkhirshabbakhir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 🌸 بسم الله الرحمن الرحیم ✨با توکل به اسم اعظمت یاالله 🌸خدایا بزرگ و توانا تویی ✨رحیم و رئوف و یکتا تویی 🌸پر از مهری و بخشش و مغفرت ✨که ما قطره هستیم و دریا تویی 🌸الهی به امید لطف و کرم تو ✨روز و هفته مان را شروع می کنیم