eitaa logo
کانال کمیل
6هزار دنبال‌کننده
9.8هزار عکس
3.1هزار ویدیو
113 فایل
#سلام_برابراهیم❤ ✍️سیره شهدا،مروربندگی،ارتباط با خدا.‌.. 💬خادمان‌کانال؛ @Ashena_bineshan @komeil_channel_95 ✅ موردتائیدمون👇 💢 @BASIRAT_CYBERI 👤نظرات شما👇 @nazarat_shoma کپی باذکر‌14 #صلوات برای هرپست✅ اومدنت اتفاقی نبود...😉
مشاهده در ایتا
دانلود
این شبا مدام توی دلتون به امام حسین‌(ع) التماس کنید و بگید: آقاجان... ما رو سربه راه خودتون کنین...
ما همه مون در کنار زندگیمون امام حسین ع رو داریم نه تو زندگیامون! این دو تا خیلی با هم فرق میکنن...
این شبا برای براورده شدن حاجاتت نیا هیأت! نمیگم بَده که برای حاجت بیای، نمی‌گمم نمیدن بهت؛ نه اینجوری نیست، اتفاقا آقا بهت میده حاجتتو، قربونش برم انقدر مهربونه که خوبشم میده! منتها میگه بیا عزیزم این حاجتت بگیر و برو... مثل روز ! هرچند شب قبلش به افرادش گفته بود که برن ، بازم روز عاشورا موقع اجازه دادن به بعضیا هی میگفت عزیزم، برو به زندگیت برس تو که نباید زندگیتو فدای من کنی...! میگفت: یجایی ارباب به افرادش گفت: هرکسی بدهی ای داره بره! یکی گفت من بدهی دارم ارباب بهش گفت بیا عزیزم ، بیا این پولارو بگیر برو بدهیتو بده زندگیتو کن...برو! حاجتشو داد و راهیش کرد...! حالا توام حواست باشه یوقت با یه حاجت راهی نشی.... به امام بگو " یه وقت بهم یچیزی ندی راهیم کنیا، من هیچی نمیخوام! من فقط برای یه حاجت اومدم ، اومدم روضه ت که ازت فقط خودتو بخوام " ... ...
بار‌ها توبہ شکستَم اما تو بخشیدے ڪِی شَوَد حُر شَوَم و توبہ ێ مردانہ ڪنم؟!
﷽ 💔مداح بود. تمام روضه‌ها را از بَر بود. انگار قسمت بود که همه روضه را از بر باشد؛ روزی به کارش می‌آمد! مخصوصا روضه علی اکبر(ع) مخصوصا اربا اربا مخصوصا کمر خمیده مخصوصا عبا و تن چاک چاک ___ ماشین که منفجر شد، همه مات و مبهوت مانده بودند. همین دو دقیقه‌ی قبل روح‌الله به رویشان لبخند زده و گفته بود: «اگر خدا بخواد همینجا، همین جلوی مقر شهادت رو روزیم می‌کنه» حالا چطور می‌توانستند باور کنند ماشینی که جلوی چشمانشان می‌سوزد، قتلگاه رفقایشان است؟! صدایش که از شدت بغض دورگه شده بود را در گلو انداخت و فریاد زد: «خودتون رو جمع و جور کنید! همه ما عاشق شهادتیم...» روضه‌ها به کمکش آمدند. انگار یکی یکی جلوی چشمانش رژه می‌رفتید. رفت داخل مقر و دو تا پتو آورد! پهن کرد روی زمین تا گلهای پرپر اش را جمع کند. خب! فرمانده بود. غیرتش اجازه نمی‌داد کسی جز خودش سربازانش را جمع کند. گل‌هایش را که از روی زمین جمع کرد هر کدام را بغل کرد. آنها را بویید و بوسید. زیر گوششان نجوایی کرد که نکند ما را فراموش کنید! اما... اما، امان از آن لحظه‌ای که می‌خواست برخیزد! باز هم روضه: « الان انکسر ظهری... اکنون کمرم شکست» کمرش خم شده بود. دیگر نمی‌توانست راست بایستد. چقدر حالا روضه‌ها را بیشتر درک می‌کرد. ۳ روز بیشتر طاقت نیاورد. پر کشید سوی شهیدان... سوی سالار شهیدان...😔🕊 🌷فرمانده شهید محمدحسین محمدخانی🌷 🏴 ما ملت امام حسینیم 🌷یادشان با ذکر 🏴 @SALAMbarEbrahimm
آی رفیق انسان جایز الخطاست واقعا جایز الخطاست؟ یعنی تو مجازی هر خطایی بکنی...!؟ نه جانم.. انسان ممکن الخطاست! اره... ممکنه خطا کنی.. ولی مجوز نداری که خطا کنی...
اگه این کار رو کنم تو هیئت اشک چشمم کم میشه ... 🚩 شهید امید اکبری 🌷
یادمان باشد ارباب جان «اباعبدالله‌علیه‌السلام» احتیاجی به ما ندارد این ما هستیم که به نگاه و لطف آن بزرگوار محتاجیم پس کم کاری نکنیم هم در هیأت ها هم در منازل و هم در مجازی برای ارباب سنگ تمام بگذاریم