هدایت شده از کانال کمیل
1_23373136.mp3
8.26M
🌹من و هوای حرم صحن و سرای حرم
👌بسیار زیبا
🎤کربلایی #جواد_مقدم
منو هوای حرم...😔
از تو دورم من ، خیلی دلگیرم💔
اگه نیام کربلا ، حتما میمیرم😔
@SALAMbarEbrahimm
کانال کمیل
❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃ ✫⇠ #خاطرات_شهید_حمید_سیاهکالی_مرادی ✍
❃↫✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨↬❃
✫⇠ #خاطرات_شهید_حمید_سیاهکالی_مرادی
✍ به روایت همسر شهید
🌼در مدتی که به سوریه رفته بود، چند بار تماس گرفت، آخرین بار بسیار خوشحال بود واز زیارت حرم حضرت زینب(س) تعریف میکرد.
🌼۱۲ ساعت بعد به شهادت رسید، آنطور که هم رزمانش تعریف میکنند، خمپارهای به نزدیکی همسرم و چهار نفر از همرزمان برخورد میکند که شهید سیاهکالی از همه نزدیکتر بوده و پای راستش بهشدت مجروح میشود، پای چپ نیز میشکند و سرو صورتش نیز آسیب میبیند، در لحظات آخر چند ثانیه دستش را بر پیشانی قرار میدهد و نام امام زمان(عج) و سیدالشهدا(ع) را میبرد تا به شهادت میرسد.
🌼دیدار بعدی ما در معراج شهدای قزوین، سخت تر از سخت بود... در تمام لحظات قبل از این دیدار به خودم می گفتم چیزی نشده، رفتن حمید دروغ است، حمیدم که سه روز پیش با او تلفنی صحبت کردم، اتفاقی برای او نیفتاده است.
🌼حتی وقتی از پله های معراج بالا رفتم و پیکرش را دیدم با خود می گفتم الآن دست می زنم و می بینم که تمام این لحظات که عمری بر من گذشت خواب است؛ اما وقتی دیدم و لمسش کردم بدن و صورت سردش را یاد افتادم که همیشه دست های سردش را به من می داد و می گفت فرزانه جان با دست هایت گرمم کن؛ و من در آن لحظه تصمیم گرفتم با دست هایم گرمش کنم.
🌼به یاد گریه شب آخر افتادم که حمید به من گفت «فرزانه دلم را لرزاندی اما ایمانم را نمی توانی بلرزانی». برای همین سرم را کنار صورتش بردم و گفتم مرا ببخش که در شب آخر دلت را لرزاندم...
🌼پیکرش را می بوسیدم و با گریه می گفتم دوستت دارم عزیزم؛ یادت هست همیشه وقتی از مأموریت به خانه برمی گشتی برای من گل می خریدی، حالا ازاین پس من باید برای تو گل بیاورم.
🌼هنگام خاک سپاری خاک مزارش را می بوسیدم و می گفتم ای خاک تا ابد همسرم را از طرف من ببوس.
🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃
اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
@SALAMbarEbrahimm
#تشنه_ی_امام_زمان...
شاگردی روبه استاد خویش گفت : چه کار کنم که خواب امام زمان (عج) را ببینم ؟
استاد گفت : شب یک غذای شور بخور ، آب نخور و بخواب .
شاگرد دستور استاد را اجرا کرد و فردای آن روز خدمت استاد رسید .
شاگرد گفت : استاد دیشب دائم خواب آب میدیدم !
خواب دیدم بر لب چاهی آب مینوشم ، کنار نهر آبی دارم آب مینوشم ، در ساحل رود خانه ای در حال خوردن آب هستم !
استاد فرمود : تشنه ی آب بودی ، خواب آب دیدی ؛ تشنه ی امام زمان(عج)بشو تا خواب امام زمان ببینی .
@SALAMbarEbrahimm
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥فیلمی از دعوای آقازادهها برای میز و صندلی ... !
🔺برسه دست مسئولین بی کفایت و بی لیاقت...
شبتون شهدایی❤️
@SALAMbarEbrahimm
کانال کمیل
#تشنه_ی_امام_زمان... شاگردی روبه استاد خویش گفت : چه کار کنم که خواب امام زمان (عج) را ببینم ؟ است
﷽
#ای_کاش_به_خودمان_بیایم
⇦•به خـودت نگاه کن٬در طول روز
چنتا گنـاه می کنی؟!
⇦ چه لذتی در گناه وجود دارد؟
وقتی بدانیـم با این گناه نافرمانی کسی
را کردیم که یک عمـر نمکش را خوردیم...
⇦•چه لذتی در گناه می تواند وجود
داشته باشد؟!
وقتی در پـس هر گناهی قـلب مبارک
امامت را می شکنی و ظهورش را عقب
می اندازی😔
☝️🏻به خـدا قسم
غیبـت امام زمان (عج)
همان خانه نشینی علیـست ...
فقط #چند_سالی! طولانی تر
@SALAMbarEbrahimm
بزرگترین گناه ما...
ندیدن اشکهای اوست!
اشکهایی که او...
برای دیدن گناهان ما میریزد!💔
گناه ، مارا از دیدار و ظهورت محروم کرد
اما هیچ کس از این تحریم اندازه ی
تحریم آمریکاصدایش درنیامد و ناله نزد
#ای_کاش_به_خودمان_بیایم😔
#سیره_ی_شهدا
آب جیره بندی شده بود آن هم از تانکری که یک صبح تا شب زیر تیغ آفتاب مانده بود ، مگر میشد خورد ؟
به من آب نرسید ، لیوان را به من داد و گفت : “من زیاد تشنم نیست ، نصفش رو خوردم بقیه ش رو تو بخور ، گرفتم و خوردم”
فرداش بچه ها گفتن که جیره هرکس نصف لیوان آب بود !😔
@SALAMbarEbrahimm
هدایت شده از باشهداتاشهادت
4_485237459412582575.mp3
1.26M
آنان که با رمز یازهرا پر کشیدن...
درد غمت را بر وجود خود خریدن
دلبر گزینان ، سنگر نشینان..😔
@SALAMbarEbrahimm
کانال کمیل
گفتند... خبر رسیده باران داریم ؛ باز از طرف دمشق مهمان داریم پیڪرهای مطهر #شهيدان_مدافع_حرم سید سج
🔸پس از نشر خبر بازگشت پیکر دو شهید مدافع حرم پس از چندسال؛
همسر شهید حاج محمد بلباسی از شهدای خانطومان در صفحه اینستاگرامی اش نوشت:
🍃ما جاي بذر،سرو به زمين داده ايم
تا زودتر پاجوش بزند
با بذر اميد كار پيش نميرود..
گرد كردن إعداد را همه بلدن
براي رُند كردن اعداد،به نزديكترين عدد صحيح متصلش ميكنند،
از رفتنت دو سال و خرده اي گذشته،به آمدنت چقدر مانده؟!
به كدام سمت، سالهاي فراق تو را گرد كنيم؟
به همان ساعتي كه رفتي و زمان برايم متوقف شد
يا به همان لحظه ي موعود ظهور كه قرار است برگردي...؟
كدام نزديكتر است..؟
كاش همراه خود آقا سر از مزار گمنامت دربياورم
همان بيابان
كه صداي نسيمش به گوشم ميرسد
شايد گلي بر مزارت روييده..
همان بيابان
حوالي خانطومان...🍃
پ ن:
شهید سید جلال حبیب الله پور از سرداران به نام لشکر۲۵ کربلا در سال ۹۴ در منطقه بصرا از استان درعا سوریه توسط داعشی های تکفیری به شهادت رسید.
شهید سید سجاد خلیلی از جوانان دهه هفتادی استان مازندران که تا به امروز همه تصور می کردند او در سال ۹۵ و در منطقه خانطومان به اسارت داعش درآمده؛ خبر شهادتش تایید شد.
مازندران در مقابله با تکفیری ها جزو استان های فداکار و مقاومی است که در دفاع از مرز و حرم آل الله خوش درخشید.