بعضیامون به سمت خدا میریم، میشینیم و فقط صداش میزنیم...
ناله میزنیم...
گریه میکنیم...
اما خب
بعضیای دیگه میرن سمت چیزای غیرخدایی، برای آرامششون از مسیر خارج میشن...
میگن اونی که دلش شکسته خدا خریدتش، می دونی یعنی چی..؟!
یعنی خدا نمی خواسته بنده اش از دستش بره
یعنی خدا همه رو فرستاده برن تا بنده بره پیش خدا و از پروردگارش اجابت بخواد...
یه جورایی خدا دنبال بهونه اس که بمونی پیشش، تنهاش نذاری، نری دنبال بنده هاش و اون رو یادت بره...
ما بعضی وقتا خدا رو نادیده میگیریم و میریم دنبال بنده اش...
در حالی که اگه خدا بخواد اون بنده دیگه وجود نداره...
شیخ حسین انصاریان تو دعای عرفه میگفت
بنده هی تقاضا میکنه خدا جوابشو نمیده و فقط گوش میده
بنده هی میگه، عصبانی میشه...
خدا میگه اگه بهت حاجتتو بدم دیگه نمیای پیشم دیگه صدای قشنگتو نمیشنوم، دلم برای صدات تنگ میشه...
شکستن دل تاوان داره و فرمودن که اگه تمام دنیا رو هم بدی اون دل شکستگی جبران نمیشه...
روز عاشورا امام حسین علیه السلام به فرزندشون امام زین العابدین علیه السلام فرمودن:
پسرم...!!
مبادا به کسی ستم کنی که به غیر از خدای جلال و عزیز یاوری ندارد...
اگه دلت شکسته برو بشین پیش خدا، سر سجاده ات، گریه کن، با خدا حرف بزن، بگو خدایا قربونت تو یه چیزی میدونی که من نمیدونم
اما من منتظر رحمتت هستم...
و اگه دل شکستی بازم برو سر سجاده پیش خدا گریه کن، استغفار کن...
بعد برو دنبال کسی که دلش رو شکستی و ازش حلالیت بخواه، دلش رو به دست بیار و جبران کن...
رفقا دل شکستن حق الناسِ اگه نبخشه چی...؟!
و اینچنین شد که خدا فرمود:
من همدم دلهای شکسته ام
دلهای شکسته همیشه به #اجابت نزدیکترن!
پس خرده ریزه های دلتو بگیر کف دستتو به بازار خدا ببر!
خدا جنس شکسته رو گرون میخره!😉
چنان که آخر شهرت در اوج گمنامیست
همیشه در پی گمنامیاند نامیها...
حاجی همیشه میگفت؛
برای دیده شدن کار نکنید
آنکس که باید ببینه میبینه...🍃
#سردار_دلها😔💔
1_1061752682.mp3
1.78M
جانی و دلی ای دل و جانم همه تو
اللهم عجل الولیک الفرج
#دعای_عهد
فرازی از وصیتنامه شهید؛
به مردم شریف ایران؛
خدمت مردم شریف ایران عرض میکنم آتشافروز فتنه و اعوان و انصارش خائن به انقلاب هستند و اگر کسی ذرهای ارادت به این شخصها دارد زیر تابوت مرا نگیرد.
در ادامه به تمام برادران عرض میکنم حضرت آیتاللهالعظمی سیدعلی خامنهای (حفظه الله علیه) ولی امر تمام مسلمین جهان است.
اگر کسی میخواهد بداند تابع و مرید شهدا است باید مطیع این سید بزرگوار باشد.
شهید مدافع حرم محمدامین کریمیان🕊🌹
سُفره دار باش، بذار از کنار تو بقیه ام نون ببرن، خدا میبینه حال میکنه، سفره ات رو بزرگتر میکنه...
هوای دور و بری هاتو داشته باش فقط برای خودت نخواه...!!
یا مُنَفِّسَ الغُموم
ای برطرف کننده ی اندوه ها
خدا میگه تو بیا من همه ی غماتو یه جا میخرم...
ومن يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَل لَّهُ مَخْرَجًا
طلاق/۲
هر کس تقوای الهی پیشه کند، خداوند راه نجاتی برای او فراهم میکند
به جاى مقاومت در برابر تغييراتى كه خدا برات رقم، تسليم شو! بذار زندگى با تو در جريان باشه، نه بى تو ! نگران اين نباش كه زندگیت زير و رو میشه، از كجا معلوم كه زير زندگیت بهتر از روش نباشه
#قرآن_بخوانیم 🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهید مدافع حرم مهدی موحدنیا🌷بر بالین پیکر همرزم شهیدش
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به غیر از قمقمهها، آب دیگه ای نداشتیم، اما حاجی گفت همه را به عراقی ها بدهیم!
📎 برگرفته از کتاب حاج یونس🌷
کانال کمیل
وقتی بودی بعضیا جوری که باید درکت نکردن ، اما خود خدا خریدارت شد...💔 💔آقا یوسف رفقایی مثل خودت
گاهی وقتا یه نگاه یه کوهی از حرفه...
🍃رفیقش میگفت؛
✨بهش گفتم بیست و چندسالته ، خداروشکر کارتم که رسمی و ثابته
تو چرا #ازدواج نمیکنی!!
✨گفت ؛ حالا بذار این ماموریت آخرم رو برم...
پیش خودم گفتم ، آخرین ماموریت مجردیشه ، برگرده میخواد متاهل بشه ☺️
یوسف رفت و دیگه باپاهای خودش برنگشت...💔
حالا میفهمم معنی #ماموریت_آخر_رو😔💔
کانال کمیل
🍃رفیقش میگفت؛ ✨بهش گفتم بیست و چندسالته ، خداروشکر کارتم که رسمی و ثابته تو چرا #ازدواج نمیکنی!!
کانال کمیل
مادرش میگفت ؛ هروقت بهش میگفتم ان شاءالله دوماد بشی میگفت مامان عروسی من روزیه که #شهید بشم... #شه
رفیقش که طلبه بود میگفت ؛
چندماه از تشییع یوسف میگذشت...
تو عالم رویا دیدم سر مزارش هستم ، ناگهان قبر شکافته شد و پیکر یوسف رو چنان دسته ی گل تمیز و پاک دیدم
خوابم رو برای استادم تعریف کردم
استاد گفت ؛ بعضی از آدما به درجاتی میرسن که میتونن حتی به پیکر خودشون توجه داشته باشن و حفظش کنن 🌱
شاید یوسف هم...✨
کانال کمیل
رفیقش که طلبه بود میگفت ؛ چندماه از تشییع یوسف میگذشت... تو عالم رویا دیدم سر مزارش هستم ، ناگهان
همرزمش میگفت ؛
شب از خستگی حال نداشتیم ، اما یوسف هرشب داشت قرآن میخونید و بچه ها به احترامش برق رو خاموش نمیکردن
یک شب اعتراض کردم که بابا خسته ایم..
یوسف با شرمندگی تمام ، برقارو خاموش کرد
پتو رو انداخت رو سرش
چراغ گوشی رو زیر پتو روشن کرد و قرآنش رو به رسم هرشب ادامه داد...😔
اگه من جاموندم و یوسف شهید شد ، چون سیم ما اتصالی داشت و یوسف سیمش وصل بود😭