یه استاد #ریاضی داشتیم که همیشه،
جای بنام خدا های اول کلاسش می نوشت:
هو المطلوب
روز آخر کلاس بود،
گچ رو برداشت و نوشت و رو کرد به ما وگفت :
#خدامطلوبه !
یعنی دقیقا همونجوری که ما میخوایم ...
بخوایم ما هم #بنده ای بشیم که اون میخواد !
دیدی یه وقتایی میشه بدجوری کارت گیره بعد یکی میاد بهت میگه فلانی غصه نخور من حلش میکنم ! تا منو داری غم نداری
توام خیلی خوشحال میشی و ازش کلی تشکر میکنی حتی مورد داشتیم هر چی طرف امر میکرد درجا انجام میداده که مبادا ناراحت بشه و کار اینو راه نندازه !
اگه به اندازه ای که به #همنوع خودت ایمان داشتی که میتونه کارتو راه بندازه به #خدای_خودت ایمان داشتی دیگه هیچ وقت خودتو #بنده ی #همنوعت نمیکردی !
بنده ی کسی نمیشدی که نگران باشی نکنه الان یه چیزی بگم بهش بربخوره یا لج کنه کارمو درست نکنه ! نگران نباشی که نکنه نتونه یا نخواد هر کاری از دستش برمیاد انجام بده !
گوش کن دوست من .....
خدا خودش بهمون قول داده گفت من مولا و سرپرست مؤمنان هستم!
گفته تو دعا کن من خودم ضامن مستجاب شدنش هستم !
گفته در مقابل مشکلاتت صبر کن منو داری دیگه از هیچی نترس !
یکم ازش تشکر کن، قربون صدقه اش برو...
ببین اون موقع چجوری برات سنگ تموم میذاره ......
حواست باشه که خدا ارحم الراحمین هست و زود میبخشه، مثل بنده هاش نیست
#خدایا_بغلم_کن
یَدُالله فَوقَ اَیدیهَم...
این آیه میدونی یعنی چی؟!
یعنی؛
#بندہ من! نگران فردات نباش،
از آدم ها دلگیر نباش!
کاری از اونها برنمیاد، تا من نخوام برگی از درخت نمیفته...