این روزها با هر بهانہ ای ،
درمیان بغض هاے گاه و بیگاه ما
همچنان دلتنگےتان می بارد ...
کجاییدمردان بی ادعا😔
#بازى_هفت_باره_ى_هفت_تير....!
🌷در ۷ تیر متولد می شود.
🌷در ۷ تیر اسمش برای حج در می آید.
🌷در ۷ تیر به عضویت سپاه در می آید.
🌷در ۷ تیر عازم جبهه می شود.
🌷در ۷ تیر ازدواج می کند.
🌷در ۷ تیر تنها دخترش بدنیا می آید.
🌷در ۷ تیر هم به #شهادت می رسد....
🌹عجب حگایتی دارد؛ شهید والامقام احمد اللهیاری
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
💖...عاشقانه های شهدا...❤️
💕❤💕❤💕❤💕💕❤💕❤💕❤💕❤
#عشق_دو_طرفه...
سالگرد ازدواجمون بود...💕
از بچه ها خواستم...
ساعت ۳ عصر بیان سر مزارش...
تا دور هم باشیم...
ولی خودم...
یه ساعت جلوتر...
قبل اینکه بچه ها بیان...
با جعبه ی شیرینی و شکلات و...
یه شاخه گل…
كه گلفروش روی گل با آبپاش آب پاشیده بود...
رفتم سر خاكش...
وقتی رسیدم کنار مزارش...💔
شاخه گلو رو پرچمی که رو قبرش بود گذاشتم...
"سلام کمیل جان…❤
اینجایی...؟
اگه هستی یه نشونه بهم بده...؟
اگه هستی و صدامو میشنوی...
میخوام بهت بگم که...
من همیشه بیادتم...❤
#از_یاد_تو_دست_بر_نداشتم_هنوز...
#دل_هست_بیاد_نرگست_مست_هنوز...
حداقل تو هم سالگرد ازدواجمونو بهم تبریک بگو...💕
یه نشونه بده...
که بدونم بیادمی...
که بفهمم تو هم دوسم داری...💕"
#دوستت_دارم_جوابش_ساده_و_بی_پرده_است…
#می_شود_واضح_بگویی_همچنین_من_هم_تو_را...
کم کم سر و کله ی بچه ها پیدا شد و...
مراسم قشنگی گرفتیم...
آخر مراسم...
چون رو پرچم خورده های شیرینی ریخته بود...
بچه ها خواستن روی پرچمو تمیز کنن...
شاخه گلو که جابجا میکنن...
در کمال تعجب دیدیم...
زیر گل با شبنمی که روش بود...
تبدیل شده به یه قلب...❤
با گذشت یه ماه...
هنوز اون شبنمی که تبدیل به قلب شده بود و…
نشونه ای از عشق کمیل بود...
خشک نشده بود و روش باقی مونده بود...
(همسر شهید #کمیل_صفری_تبار)
#شهید_کمیل_صفری_تبار
گمان میکنم
تاریخ را عده ای می سازند
و عده ای دیگر، زنده نگه می دارند.
و اجر آنها که با قلم شان، زبانشان، اشکهایشان و با همه وجودشان آن را زنده نگه میدارند،
کم از تاریخ سازان نیست.
و باز گمان میکنم این قاب ها،
که بر سر مزار شهدا جوانه زده اند
نه فقط حکایت گر
محبت مادری به فرزندی
یا عشق و علاقه همسری به شوهری
بلکه حکایت گر تاریخ و قدمی در
راه زنده نگه داشتن آنند.
#شهید_محمدرضا_محرابی
یه نوجوان 16ساله بود،
یه نوار روضه #حضرت_زهرا (سلام الله علیها) زیر و روش کرد.
بلند شد اومد جبهه. یه روز به فرماندمون گفت:من از بچگی حرم امام رضا (علیه السلام) نرفتم.می ترسم شهید بشم و حرم آقا رو نبینم.یک 48 ساعته به من مرخصی بدین برم حرم امام رضا(ع) زیارت کنم و برگردم ...
اجازه گرفت و رفت مشهد.
دو ساعت توی حرم زیارت کرد و برگشت جبهه.
توی وصیت نامه اش نوشته بود:
در راه برگشت از حرم امام رضا (علیه السلام) ، توی ماشین خواب حضرت رو دیدم.آقا بهم فرمود: حمید! اگر همینطور ادامه بدهی خودم میام می برمت... یه قبری برای خودش اطراف پادگان کنده بود.
نیمه شبا تا سحر می خوابید داخل قبرگریه می کرد و میگفت:یا امام رضا (علیه السلام) منتظر وعده ام...آقا جان چشم به راهم نذار... توی وصیتنامه ساعت شهادت، روزشهادت و مکان شهادتش رو هم نوشته بود. شهید که شد، دیدیم حرفاش درست بوده.دقیقا توی روز،ساعت و مکانی شهیـد شدکه تو وصیت نامه اش نوشته بود!
خاطره ای ازشهید #حمید_محمودی
🔅 کشور را این ها نگه داشته اند.
رهبر انقلاب:
جمهوری اسلامی نیرومند است
با معنویتش،
با فکرش،
با انسان های فداکارش،
با ایمانش،
با پدر و مادر های مؤمن،
با همسر های مؤمن و با جوانان مؤمن.
کشور را این ها نگه داشته اند؛ نیرومندی انقلاب به وجود یک چنین انسانهایی و یک چنین ایمانهایی است. دشمن نمیفهمد.
١٣٩٧/٩/٢١
#وقتی_جسد_عراقی_بالشت_زیر_سرم_شد!
🌷بالاخره پس از گذراندن آموزش های فشرده ی نظامی، ما را به مناطق جنگی غرب کشور اعزام کردند. نیمه های شب بود که به محل استقرارمان رسیدیم. منطقه ای که پیش از ورود ما، محل درگیری و زد و خورد شدید بود.
🌷به قدری خسته بودم که نفهمیدم کی خوابم برد. نرمی خاصی زیر سرم احساس می کردم و به همین دلیل به یک خواب راحت فرو رفتم. تازه چشم هایم سنگین شده بود که متوجه شدم یک نفر صدایم می کند. صدا، صدای رمضان بود. بچه محل و دوست همیشگی ام که با هم به جبهه رفته بودیم.
🌷از خواب پریدم. چشم هایم را که باز کردم، با ابروهایش به زیر سرم اشاره کرد، متوجه منظورش نشدم، با تعجب به زیر سرم نگاه کردم، آنجا بود که متوجه شدم نرمی زیر سرم به خاطر کوله پشتی و پتوی همراهم نبود و جسد یک عراقی درشت هیکل، زیر سرم قرار داشت؛ یکه خوردم و از جا پریدم.
🌷چون بار اولی بود که به جبهه آمده بودیم و برخورد با جنازه و آن هم در این شرایط، هنوز برای مان عادی نشده بود، شوکه شده بودم. هر چند بعد از چند دقیقه، وضعیت روحی و جسمی ام به شرایط عادی برگشت اما آنقدر ترسیده بودم که تا صبح جرأت خوابیدن نداشتم.
راوی: رزمنده رضا خرسندی
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷میدونی کیه؟این شهید آیندست⁉️
🌹 شهید کمیل ( #مصطفی_صفری_تبار )
شهادت خود را با خنده و در حال تاب خوردن با شیطنت های جالب می گوید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕊عاشقانحسین(ع) این کلیپ رو ببینید....
نه یکبار ...بلکه ده بار....
اگه دلت لرزید بگو
🕊 السلام علیک یا سیدالشهدا
#کلامشهید
#شهیدحسن_باقری
تا زمانیکهاین
بانگ «اللهاکبر» هست
مبارزه هم هست
تا زمانیکه «ظلمتی» هست
مبارزههم هست
شِکلش فرق میکند
اصلشکه فرق نمیکند!
375442762.mp3
5.17M
حواسـت هست..!
برای اصلاح به این فضا اومدی..!
قرار نبود غرق شی..؛
#مجازی
🎤حاج_حسین_یکتا
🍃 @SALAMbarEbrahimm 🍃
عباس در آخرین روزهای قبل از رفتنش می گفت بعضیها میگویند کسانی باید به جنگ بروند که تجربه داشته باشند
ولی در این جنگ مانند دفاع مقدس، جوانان خط شکن لازم است وعباس یکی از این جوانان خط_شکن و فدایی بود.
تنها ۴۰روز قبل از اینکه به سوریه اعزام شود نامزد کرده بود. تقریباً ۴۰ روز بعد از اعزام هم به شهادت رسید.😔
میگفت این همه شبکههای ماهوارهای و اینترنت و شبکههای اجتماعی فضای شهر را پر کردهاند، اما خودمان باید #دیندار باشیم.
اینکه توانستیم دیندار بمانیم یعنی به مرزشهادت رسیدیم و شهیدیم. پس باید مراقب باشیم #ایمانمان را از دست ندهیم
شهیدمدافع_حرم_عباس_دانشگر🌷
🌷یادش با #صلوات
🍃 @SALAMbarEbrahimm 🍃
💌 ڪــلامشهـــید
🌹 شــهید علــی تجلایـــی
اگر میخواهی محبوب خدا شـوی
گمنـام باش
برای خـدا کار کن
اما نه بـرای معـروفیـت...
🌷یادش با #صلوات
⭕️شهید سیاهکالی مرادی جدولی از ذکر و نام ائمه آماده کرده و در آشپزخانه روی یخچال نصب کرده بودند و #توصیه داشتند تا موقع پخت غذا🍲 در هر وعده نام آن معصوم برده شده و غذا به نیت ایشان آماده شود☺️
⭕️به این شکل در تمام ایام سال غذای_نذر شده به نیت ائمه معصومین(ع)صرف می کردند👌
#شهید_حمید_سیاهکالی_مرادی
🌷یادش با #صلوات
🍃 @SALAMbarEbrahimm 🍃
#سیره_شهدا
💠همسر شهید دقایقی:
یک بار سر یک مسئله ای با هم به توافق نرسیدیم؛ هر کدام روی حرف خودمان ایستادیم؛ او عصبانی شد؛ اخم کرد و لحن مختصر تندی به خودش گرفت و از خانه بیرون رفت. شب که برگشت، همان طور با روحیه باز و لبخند آمد و به من گفت: «بابت امروز صبح معذرت می خواهم.»🌹 می گفت: «نباید گذاشت اختلاف خانوادگی بیشتر از یک روز ادامه پیدا کند...»
📚«نیمه پنهان ماه/ جلد چهارم/ صفحه 37»
🍃 @SALAMbarEbrahimm 🍃
کانال کمیل
کلام شهید : 🍃هر شهرى که توسط اسرائیلىها محاصره شده آزاد خواهیم کرد و اسرائیل را به سقوط مىکشانیم.
آیا روا نیست که اسم های شهدای ما در تاریخ این ملت ثبت بشود؟اگر که ما به برکت انقلاب اسلامی وارد یک دوره تاریخی مردمی شده ایم و اگر بنا بر این است که بایستی تاریخ مان تاریخ مردمی باشد،باید رشادت برادران شهید ما و حماسه های آنان در تاریخ ثبت بشود.
جاویدالاثر حاج احمد متوسلیان🌹
از خواب گران خیز
🌹شهید محمد بروجردی🌹
بچه ها را برای نماز صبح بیدار می کرد. این بیت را می خواند:
ای لاله خوابیده چون نرگس نگران خیز
از خواب گران خواب گران خواب گران خیز
می گفت: اگر آیه آخر سوره کهف رو بخونین، هر ساعتی که بخواین بیدار می شین. آمد بالای سرم گفت: مگر آیه رو نخوندی؟ گفتم: چرا؟! گفت پس چرا دیر بلند شدی؟ درست موقع اذان بود.گفتم نیت کرده بودم سر اذان بیدار شم که شدم.خندید.گفت:مرد مومن این رو گفتم برای نماز شب بلند شین! گفتم: حاجی ما خوابمون سنگینه. اگر بخوایم برای نماز شب بلند بشیم، باید کل سوره کهف رو بخونیم،نه آیه آخرش رو!
عاشق حضرت زهرا سلام الله علیها بود .
روضه های فاطمیه را خیلی با سوز میخواند .
یک وقت هایی هم آخر شب زنگ میزد میگفت ، باهات کار دارم .
حالا دو تا هیئت رفته ، هم مداحی کرده ، هم روضه خوانده ، هم گریه کرده و سینه زده .
اما آخر شب میگفت بیا یک روضه چند نفری بخونیم و گریه کنیم .
میگفت هر چی برای مادر گریه کنیم ، کمه .
خط خوبی هم داشت .
همیشه کنار دفتر یادداشت یا کتاب و جزوش اسماء متبرک اهل بیت را با خط خوش مینوشت .
و زیباترینش هم نام مبارک حضرت فاطمه سلام الله علیها بود .
#عمار_حلب
#شهید_محمدحسین_محمدخانی
🍃 @SALAMbarEbrahimm 🍃
هدایت شده از سلام برابراهیم
YEKNET.IR - zamine2 - 97.11.05 - ebadi.mp3.mp3
4.96M
#سیره_شهدا 💞 ازدواج
🌷سردارشهیدمحمدگرامی
✍خيلی از حضر ت علی(ع) و حضرت فاطمه (س) ياد ميڪرد.می خواست ڪه آنها را الگوی زندگی قرار دهيم. صـداقـت حاج محمد خيلی به دلم نشست ،به خصوص ڪه وسط صحبت همين ڪه صدای اذان شنيد،عذر خواهی ڪرد و گفت :اگر من نمـازم را اول وقت نخوانم ،تا آخر شب حالم گرفته است...
💞ازدواج خيلی_ساده برگزار شد.محمد ڪتابهایی تدارڪ دیده بود و متنهای زیبا روی جلد ڪتاب نوشتند ڪه به مهمانان هدیه بدهند
🔖به چند تا از دوستانش گفته بود پلاکارتهايی بنويسند و به در و ديوار نصب کنند .
👌 زن در اسلام زنده، سازنده و رزمنده است به شرط این که #لباس_رزمـش_لباس_عفتـش باشد.
💞روي دو تا پارچه هم نوشته بود عالم محضـر خداست در محضر خدا معصيت نڪنيد .من پرسيدم علت نوشتن اين مطلب چيست ؟
💞گفت:درهيچ مجلسی و هيچ کجا انسان نبايد گنـاه ڪند،بخصوص در مراسم ازدواج ما ..
محمد جان روحت شاد و یادت تا ابد جاودان باد
شادی روحش #صلوات
🍃 @SALAMbarEbrahimm 🍃