سلام بر ابراهیم
🚨 تکذیب جمله تحریف شده منتسب به رهبر انقلاب در دیدار ۲۲ مرداد ۹۷ و انتشار اصل آن @salambarebraHem
🚨 تکذیب جمله تحریف شده منتسب به رهبر انقلاب در دیدار ۲۲ مرداد ۹۷ و انتشار اصل آن
🔰 پیرو سخنان حضرت آیتالله خامنهای (مدظله العالی) رهبر معظم انقلاب اسلامی که در تاریخ ۲۲ مردادماه در جمع هزاران تن از اقشار مختلف مردم بیان شد، از آنجایی که برخی از حاضران دربارهی فرازی از سخنان معظمله دچار ابهام شدند و به دنبال آن، این فراز انعکاس تحریف شدهای در رسانهها یافت، به اطلاع میرساند:
🔻فرمایشات معظمله ناظر به صدور اجازه برای مذاکرات وزیر خارجه دولت یازدهم با همتای آمریکاییاش بوده است.
📝 رهبر معظم انقلاب اسلامی در این دیدار فرمودند:
👈 «در قضیهی برجام، بنده اشتباه کردم اجازه دادم که وزیر خارجهی ما با آنها صحبت کند، ضرر کردیم.»
https://eitaa.com/salambarebraHem
6.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سفیر اسراییل میگه به احترام سالگرد قتل یهود به دست نازیها همه باهم می ایستیم!!!
جواب سفیر کوبا:
ما الان توی سیرک نیستیم
شما مثل آشغال هستید و یه تاریخ دروغین رو حمل میکنید و من از رییس جلسه میخوام که اجازه بده به احترام میلیونها فلسطینی کشته شده سرپا بایستیم
https://eitaa.com/salambarebraHem
🌺 #تمام_زندگی_من
قسمت بیست و ششم : خدا هم ایرانی است
تیر گروه دوم هم به سنگ خورده بود ...
من مهره پیاده نظام بازی شطرنج اونها نبودم ... شطرنجی که نمی دونستم شاه و وزیرش چه افرادی هستن ...
من توی این سه سال، به اندازه کل عمرم سختی کشیدم ... تلخی تک تک لحظه هاش رو فراموش نکرده بودم ... اما برای من مفاهیم عمیقی زنده بود ...
خودم وضعیت درستی نداشتم اما به شدت نگران اخبار ایران بودم ... اخباری که از شبکه های خارجی پخش می شد وحشتناک بود ... از طرفی هم شبکه های خبری ایران رو نمی تونستم ببینم ...
پرس تیوی هم ممنوع بود و اجازه پخش نداشت ... اخباری که از طرف خود ایران مخابره می شد، سانسور یا قطع می شد ... ما نمی تونستیم اون رو از روی ماهواره ببینیم ... و من مجبور می شدم اخبار ایران رو جداگانه از روی اینترنت دنبال کنم ...
برای من، تک تک اون روزها ... روزهای ترس و وحشت بود ... روزهایی که هر لحظه با خودم فکر می کردم؛ آخرین روزهای حکومت ایرانه ...
تا اینکه سخنرانی اون روز آقای خامنه ای پخش شد ... وقتی پای تریبون گریه کرد ... با هر قطره اشکش، من هم گریه می کردم ...
نمی تونستم باور کنم ... حکومت و انقلابی که روزهای آخرش رو می گذروند ... دوباره جان گرفت و زنده شد ...
به خصوص زمانی که دیوید میلیبند ، نخست وزیر وقت انگلستان گفت ...
- ما همه چیز را پیش بینی کردیم ... جز اینکه خدا هم یک ایرانی است ...
اون روز ... من از شدت خوشحالی ... فقط گریه می کردم ...
ادامه دارد....
🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁
نويسنده: سيد طاها ايمانی
🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁
🌷سلام بر ابراهیم
https://eitaa.com/salambarebraHem
🌺 #تمام_زندگی_من
قسمت بیست و هفتم : جلوه تمام عیار دنیا
چند روز بعد دوباره اومدن سراغم ... این بار واضح برای معامله کردن بود ...
بهم گفتن که من یه زخم خورده ام ... و اگر باهاشون همکاری کنم یه تیر و دو نشانه ... هم انتقامم رو می گیرم و هم هر چی بخوام برام مهیا می کنن ...
کار، موقعیت اجتماعی، ثروت، جایگاه ... حتی اگر بخوام از لهستان برم و هر جای دنیا که بخوام زندگی کنم ... زندگی خودم و پسرم رو تضمین می کنن ... و دیگه نیاز نیست نگران هیچ چیزی باشم ...
در خواست هاشون رده بندی داشت ...
درجه اول، اگر فقط زندگیم رو تعریف کنم و اجازه بدم اونها روش مانور کنن و هر چی می خوان بگن ...
درجه دوم، همکاری کنم و خودم هم توی این سناریو، نقش بازی کنم ...
درجه سوم، خودم کارگردان این سناریو بشم و تبدیل به پرچم دار این حرکت علیه ایران بشم ...
و آخرین درجه، برائت از اسلام بود ...
اگر نسبت به اسلام اعلام برائت کنم و بگم پشیمون شدم... تبدیل به یه قهرمان بین المللی میشم ... بهم مدال شجاعت و افتخار میدن ... زندگیم رو چاپ می کنن ... ازش فیلم یا سریال می سازن ...
حتی توی سازمان ملل و مدافعان حقوق بشر بهم پیشنهاد جایگاه کاری کردن ...
به خاطر استقامتی که به خرج داده بودم ... و رد کردن تمام اون فرستاده ها ... حالا به یک باره ... قدرت، ثروت، شهرت ... با هم به سمت من اومده بود ... هر چقدر من، بیشتر سکوت می کردم و فکر می کردم ... اون ها برگ های بیشتری رو برای وسوسه و فریفتن من، رو می کردن ...
- من برای همکاری، یه دلیل می خوام ... شما کی هستید؟ و از این کار من چه سودی می برید که تا این حد براش خرج می کنید؟ ...
ادامه دارد....
🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁
نويسنده: سيد طاها ايمانی
🍂🍁🍂🍁🍂🍁🍂🍁
🌷سلام بر ابراهیم
https://eitaa.com/salambarebraHem
در ادامه حواشی کمپین #فرزندت_کجاست
دختر وزیر که دارو احتکار کرده بود گفت: من محتکر نیستم!
این روند عادی ماست.. ما در ده سال چندین شرکت تاسیس کردیم که ربطی به پدرم نداشت.. فقط بعد بازنشستگی ازش خواستم یه مدت کوتاهی اسمش توی یه شرکت باشه.
خلاصه من با عرق جبین به اینجا رسیدم مردم!
https://eitaa.com/salambarebraHem
💠هر چی از پشتِ درِ آشپزخونه خواهش کردم فایده نداشت.در رو بسته بود ومیگفت:«چیزی نیست الآن تموم میشه».
💠وقتی اومدبیرون دیدم آشپزخونه رومرتب کرده،کفِ آشپزخونه رو شسته،ظرفها رو چیده سرِ جاشون،روی اجاق گاز روتمیز کرده وخلاصه آشپزخونه شده مثل یه دسته گل.گفتم:«با این کارهامنو خجالت زده میکنی». میگفت:«فقط خواستم #کمکی کرده باشم».
#شهید_صیاد_شیرازی
🌹یادشهدا باصلوات
https://eitaa.com/salambarebraHem
•••••••••••••••❤️•••••••••••••••
#چـندڪلامـی_خودمونــی
تو مترو یا اتوبوس نشستی روی صندلی ...
یه خانم یا آقایی میاد روبه روی شما می ایسته ...شما بلند میشی
و جاتو میدی بهش ...😊
از این ڪار میتونی اهداف مختلفی داشته باشی
حالا یا مبارزه با هوای نفس 👊
یا خدمت به خلق الله ۰۰۰ ☺️
خادمی عباد الله ۰۰۰ 😉
خانم یا آقایی ڪه جاتو دادی بهش
از این لطف شما احساس شرمندگی میڪنن ۰۰۰
شرمنده می شن وقتی می بینن شما ایستادی
و اون جای شما نشسته ۰۰۰
خودشو به شما مدیون می دونه و هی تشڪر میڪنه ۰۰۰
#رفقا_حواسمون_هست?....💚 😊 👇
خیییلی وقتههه ۰۰۰
#شهدا #جاشونو دادن ڪه ۰۰۰
مابشینیم....
نههه . . . راستی " جاشونو " ندادن ما بشینیم !!!
" #جونشونو " دادن تا ما " بایستیم "😔💐
اونوقت ما چیڪار میڪنیم ؟
مگه خدا نگفته ۰۰۰
«ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا»
حواسمون هست ؟!
داریم جلوی چشم ڪسانی ڪه
#جونشونو بخاطر ما دادن
#گناه میڪنیم
#ببخشید_ای_شهید 😔😔
ڪه #بجای #راهت
👈 «من راحت ادامه می دهم و راحتی را انتخاب ڪردم» 😢
••••••••••••❤️••••••••••••
🌹 #یـادشهـدابـاصلـوات
به ما بپیوندید
https://eitaa.com/salambarebraHem