eitaa logo
سلام بر ابراهیم
8.4هزار دنبال‌کننده
58.9هزار عکس
18.8هزار ویدیو
34 فایل
"خداحافظ رفیق "واژه ای است که شهدابه ما می‌گویند،نه مابه شهدا خداحافظ رفیق،یعنی خدا،ما راخرید وبرد وخدا، شمارا دربلیات دنیاحفظ کند😔💔 میزبان شما هستیم با خاطرات زندگی #شهدا،پست های ناب #سیاسی ، #توییت های داغ، #شاه_بیت و ... به ما بپیوندید. یا علی
مشاهده در ایتا
دانلود
امام سجّاد علیه السلام: ستايش خدايی را كه با من دوستی كند در صورتی كه از من بی نياز است الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي تَحَبَّبَ إِلَيَّ وَ هُوَ غَنِيٌّ عَنِّي از دعای ابوحمزه ثمالی 🆔 @salambarebrahem
✨قسمت شصت و دوم داستان دنباله دار : 🌀 مادر برای اولین بار، بعد از 17سال، یاد مادرم افتادم ... اون شب، تمام مدت چهره اش جلوی چشمم بود ... . . پیداش کردم ... 60 سالش شده بود اما چهره اش خیلی پیر نشونش می داد ... کنار خیابون گدایی می کرد ... . . با دیدنش، تمام خاطراتم تکرار شد ... مادری که هرگز دست نوازش به سرم نکشیده بود ... یک بار تولدم رو بهم تبریک نگفته بود ... یک غذای گرم برای من درست نکرده بود ... حالا دیگه حتی من رو به یاد هم نداشت ... اونقدر مشروب خورده بود که مغزش از بین رفته بود ... . . تا فهمید دارم نگاهش می کنم از جا بلند شد و با سرعت اومد طرفم ... لباسم رو گرفت و گفت ... پسر جوون، یه کمکی بهم بکن ... نگام نکن الان زشتم یه زمانی برای خودم قشنگ بودم ... اینها رو می گفت و برام ادا در میاورد تا نظرم رو جلب کنه و بهش کمک کنم ... . . به زحمت می تونستم نگاهش کنم ... بغض و درد راه گلوم رو گرفته بود ... به خودم گفتم: تو یه احمقی استنلی، با خودت چی فکر کردی که اومدی دنبالش ... . اومدم برم دوباره لباسم رو چسبید ... لباسم رو از توی مشتش بیرون کشیدم و یه 10 دلاری بهش دادم ... از خوشحالی بالا و پایین می پرید و تشکر می کرد ... . . گریه ام گرفته بود ... هنوز چند قدمی ازش دور نشده بودم که یاد آیه قرآن افتادم ... و به پدر و مادر خود نیکی کنید ... همون جا نشستم کنار خیابون ... سرم رو گرفته بودم توی دست هام و با صدای بلند گریه می کردم ... . . اومد طرفم ... روی سرم دست می کشید و می گفت: پسر قشنگ چرا گریه می کنی؟ گریه نکن. گریه نکن ... . سرم رو آوردم بالا ... زل زدم توی چشم هاش ... چقدر گذشت؛ نمی دونم ... بلند شدم دستش رو گرفتم و گفتم: می خوای ببرمت یه جای خوب؟ 💌دعوت نامه 🌷سلام بر ابراهیم https://eitaa.com/salambarebraHem
✨قسمت شصت و سوم داستان دنباله دار : 🌀پسر قشنگ . دستش رو گرفتم و بردم سوار ماشینش کردم ... تمام روز رو دنبال یه خانه سالمندان گشتم ... یه جای مناسب و خوب که از پس قیمت و هزینه هاش بربیام ... . . بالاخره پذیرشش رو گرفتم و بستریش کردم ... با خوشحالی، ۱۰ دلاریش رو دستش گرفته بود و به همه نشون می داد ... اینو پسر قشنگ بهم داده ... پسر قشنگ بهم داده ... . . دیگه نمی تونستم خودم رو کنترل کنم و اونجا بایستم ... زدم بیرون ... سوار ماشین که شدم از شدت ناراحتی دندون هام روی هم صدا می داد ... . - تمام عمرت یه بار هم بهم نگفتی پسرم ... یه بار با محبت صدام نکردی ... حالا که ... بهم میگی پسر قشنگ ... . . نماز مغرب رسیدم مسجد ... اومدم سوئیچ رو پس بدم که حسنا من رو دید ... با خوشحالی دوید سمتم ... خیلی کلافه بودم ... یهو حواسم جمع شد ... خدایا! پولی رو که به خانه سالمندان دادم پولی بود که می خواستم باهاش حسنا رو ماه عسل ببرم ... نفسم بند اومد ... . . حسنا با خوشحالی از روزش برام تعریف می کرد ... دانشگاه و اتفاقاتی که براش افتاده بود ... منم ناخودآگاه، روز اون رو با روز خودم مقایسه می کردم ... و مونده بودم چی بهش بگم ... چطور بگم چه بلایی سر پول هام اومده؟ ... . . چاره ای نبود ... توکل کردم و گفتم ... . 💌دعوت نامه 🌷سلام بر ابراهیم https://eitaa.com/salambarebraHem
#پوستر | روزه‌داری، روز کاری ⚪میزبانی می‌کند از هرکه مهمانش شود https://eitaa.com/salambarebraHem
✨قسمت شصت و چهارم داستان دنباله دار : 🌀خدای رحمان من . - حسنا! منم امروز یه کاری کردم. می دونم حق نداشتم یه طرفه تصمیم بگیرم ... قدرت توضیح دادنش رو هم ندارم ... اما، تمام پولی رو که برای ماه عسل گذاشته بودم ... دیگه ندارمش ... . . به زحمت آب دهنم رو قورت دادم ... . خنده اش گرفت ... شوخی می کنی؟ ... یه کم که بهم نگاه کرد، خنده اش کور شد ... شوخی نمی کنی ... . - چرا استنلی؟ ... چی شد که همه اش رو خرج کردی؟ . . ملتمسانه بهش نگاه می کردم ... سرم رو پایین انداختم و گفتم: حسنا، یه قولی بهم بده ... هیچ وقت سوالی نکن که مجبور بشم بهت دروغ بگم ... . . مکث عمیقی کرد ... شنیدنش سخت تره یا گفتنش؟ . - برای من گفتنش ... خیلی سخته ... اما نمی دونم شنیدنش چقدر سخته ... . . بدجور بغض گلوش رو گرفته بود ... پس تو هم بهم یه قولی بده ... هرگز کاری نکن که مجبور بشی به خاطرش دروغ بگی ... کاری که شنیدنش از گفتنش سخت تر باشه ... . به زحمت بغضش رو قورت داد ... با چشم هایی که برای گریه کردن منتظر یه پخ بود، خندید و گفت: فعلا به هیچ کسی نمی گیم ماه عسل جایی نمیریم ... تا بعد خدا بزرگه... . . اون شب تا صبح توی مسجد موندم ... توی تاریکی نشسته بودم ... . . - خدایا! من به حرفت گوش کردم ... خیلی سخت و دردناک بود ... اما از کاری که کردم پشیمون نیستم ... کمترین کاری بود که در ازای رحمت و لطفت نسبت به خودم، می تونستم انجام بدم ... اما نمی دونم چرا دلم شکسته ... خدایا! من رو ببخش که اطاعت دستورت بر من سخت شده بود ... به قلب من قدرت بده و از رحمت بی کرانت به حسنا بده و یاریش کن ... به ما کمک کن تا من رو ببخشه ... و به قلبش آرامش بده ... 💌دعوت نامه 🌷سلام بر ابراهیم https://eitaa.com/salambarebraHem
✨قسمت شصت و پنجم داستان دنباله دار : 🌀ماشاء الله . نمی دونستم چطور باید رفتار کنم ... رفتار مسلمان ها رو با همسران شون دیده بودم اما اینو هم یاد گرفته بودم که بین بیرون و داخل از منزل فرقی هست ... . . اون اولین خانواده من بود ... کسی که با تمام وجود می خواستم تا ابد با من باشه ... خیلی می ترسیدم ... نکنه حرفی بزنم یا کاری بکنم که محبتش رو از دست بدم ... . . بالاخره مراسم شروع شد ... بچه ها کل مسجد و فضای سبز جلوش رو چراغونی کردن ... چند نفر هم به عنوان هدیه، گل آرایی کرده بودند ... هر کسی یه گوشه ای از کار رو گرفته بود ... . . عروس با لباس سفیدش وارد مسجد شد ... کنارم نشست... و خوندن خطبه شروع شد ... . همه میومدن سمتم ... تبریک می گفتن و مصافحه می کردن ... هرگز احساس اون لحظاتم رو فراموش نمی کنم ... بودن در کنار افرادی که شاید هیچ کدوم خانواده من نبودند اما واقعا برادران من بودند ... حتی اگر در پس این دنیا، دنیایی نبود ... حتی اگر بهشتی وجود نداشت ... قطعا اونجا بهشت بود و من در میان بهشت زندگی می کردم ... . . دورم که کمی خلوت شد، حاجی بهم نزدیک شد... دست کرد توی جیبش و یه پاکت در آورد ... داد دستم و گفت: شرمنده که به اندازه سخاوتت نبود ... پیشانیم رو بوسید و گفت ... ماشاء الله ... . . گیج می خوردم ... دست کردم توی پاکت ... دو تا بلیط هواپیما و رسید رزرو یک هفته ای هتل بود ... ادامه دارد. 💌دعوت نامه 🌷سلام بر ابراهیم https://eitaa.com/salambarebraHem
امام على عليه السلام: شكر خداوند نعمت ها را سرازير كند شُكرُ الإِلهِ يُدِرُّ النِّعَمَ غرر الحكم حدیث 5658 🆔 @salambarebrahem
دوش حمام رو نگاه کن. آب از بالای سرت میاد ولی این که اصلا آب بازشه یا نه،کم باشه یا زیاد سرد باشه یا گرم،به تو مربوط می شه که کدوم شیرو بچرخونی. کم بچرخونی یا زیاد اصلا بچرخونی یا نه! همه به خودت ربط داره. مثالو زدم که بگم ماجرای "رزق و روزی" یک چنین ماجراییه رزق ما تو آسمونه،اون بالا به همین خاطر قرآن میگه : "فی السماء رزقکم" ولی این که فرو بباره یا نه و یا کم بباره یا زیاد به سعی و تلاش ما بستگی داره. " لیس للانسان الا ما سعی" فرمود اگر کسی رزقش کمه ،انفاق کنه . می گیم دست خودم خالیه اما خدا می گه از همونی که داری ببخش تا برات زیادش کنم. چه حساب کتاب قشنگی داره خدا. همه چیش بوی محبت می ده میگه غمگینی ؟ دلی رو شاد کن خسته ای ؟ دست افتاده ای رو بگیر نگاه نکن کم داری ، ببخش من برات زیادش می کنم. درستش می کنم باور کنیم خدا رو دیدید وقتی حال کسی را خوب می کنیم،دل کسی رو شاد می کنیم تا چند وقت خودمون شارژیم؟ کل قصه ی زندگی همینه همش بده بستون محبته. اگه تو این داد و ستد شرکت نکنی و بلدش نباشی پس «زندگی» نمی کنی همین. 🌼طاعات و عبادات شما قبول درگاه الهی🌼 🌷سلام بر ابراهیم https://eitaa.com/salambarebraHem
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 ببینید|| حکم شرعی روزه مشاغل سخت چیست؟ https://eitaa.com/salambarebraHem
✨قسمت شصت و ششم داستان دنباله دار : 🌀تو رحمت خدایی . اولین صبح زندگی مشترک مون ... بعد از نماز صبح، رفته بود توی آشپزخونه و داشت با وجد و ذوق خاصی صبحانه آماده می کرد ... گل های تازه ای رو که از دیشب مونده بود رو با سلیقه مرتب می کرد و توی گلدون می گذاشت ... . . من ایستاده بودم و نگاهش می کردم ... حس داشتن خانواده ... همسری که دوستم داشت ... مهم نبود اون صبحانه چی بود، مهم نبود اون گل ها زیبا می شدن یا نه ... چه چیزی از محبت و اشتیاق اون باارزش تر بود ... . . بهش نگاه می کردم ... رنجی که تمام این سال ها کشیده بودم هنوز جلوی چشم هام بود ... حسنا و عشقش هدیه خدا به من بود ... بیشتر انسان هایی که زندگی هایی عادی داشتند، قدرت دیدن و درک این نعمت ها رو نداشتند اما من، خیلی خوب می فهمیدم و حس می کردم ... . . من رو که دید با خوشحالی سمتم دوید و دستم رو گرفت ... چه به موقع پاشدی. یه صبحانه عالی درست کردم ... . . صندلی رو برام عقب کشید ... با اشتیاق خاصی غذاها رو جلوی من میذاشت ... با خنده گفت: فقط مواظب انگشت هات باش ... من هنوز بخیه زدن یاد نگرفتم ... . . با اولین لقمه غذا، ناخودآگاه ... اشک از چشمم پایین اومد... بیش از ۳۰ سال از زندگی من می گذشت ... و من برای اولین بار، طعم خالص عشق رو احساس می کردم ... . . حسنا با تعجب و نگرانی به من نگاه می کرد ... استنلی چی شده؟ ... چه اتفاقی افتاد؟ ... من کاری کردم؟ ... سعی می کردم خودم رو کنترل کنم اما فایده نداشت ... احساس و اشک ها به اختیار من نبودن ... . . با چشم های خیس از بهش نگاه می کردم ... به زحمت برا ی چند لحظه خودم رو کنترل کردم ... . - حسنا، تا امروز ... هرگز... تا این حد ... لطف و رحمت خدا رو حس نکرده بودم ... تمام زندگیم ... این زندگی ... تو رحمت خدایی حسنا ... . . دیگه نتونستم ادامه بدم ... حسنا هم گریه اش گرفته بود... بلند شد و سر من رو توی بغلش گرفت ... دیگه اختیاری برای کنترل اشک هام نداشتم 💌دعوت نامه 🌷سلام بر ابراهیم https://eitaa.com/salambarebraHem
✨قسمت آخر داستان دنباله دار : 🌀خوشبخت ترین مرد دنیا . قصد داشتم برم دانشگاه ... با جدیت کار می کردم تا بتونم از پس هزینه ها و مخارج دانشگاه بربیام که خدا اولین فرزندم رو به من داد ... . . من تجربه پدر داشتن رو نداشتم ... مادر سالم و خوبی هم نداشتم ... برای همین خیلی از بچه دار شدن می ترسیدم ... . اما امروز خوشحال و شاکرم ... و خدا رو به خاطر وجود هر سه فرزندم شکر می کنم ... . . من نتونستم برم دانشگاه چون مجبور بودم پول اجاره خونه و مکانیکی، خرج بچه ها، قبض ها و رسیدها، پول بیمه و ... بدم ... . . مجبورم برای تحصیل بچه ها و دانشگاه شون از الان، پول کنار بگذارم ... چون دوست دارم بچه هام درس بخونن و زندگی خوبی برای خودشون بسازن ... . . زندگی و داشتن یک مسئولیت بزرگ به عنوان مرد خانواده و یک پدر واقعا سخته ... اما من آرامم ... قلب و روح من با وجود همه این فراز و نشیب ها در آرامشه ... . . من و همسرم، هر دو کار می کنیم ... و با هم از بچه ها مراقبت می کنیم ... وقتی همسرم از سر کار برمی گرده ... با وجود خستگی، میره سراغ بچه ها ... برای اونها وقت می گذاره و با اونها بازی می کنه ... . . من به جای لم دادن روی مبل و تلوزیون دیدن ... می ایستم و ساعت ها به اونها نگاه می کنم ... و بعد از خودم می پرسم: استنلی، آیا توی این دنیا کسی هست که از تو خوشبخت تر باشه؟ ... . . و من این جواب منه ... نه ... هیچ مردی خوشبخت تر از من نیست ... . . اتحاد، عدالت، خودباوری ... من خودم رو باور کردم و با خدای خودم متحد شدم تا در راه برآورده کردن عدالت حقیقی و اسلام قدم بردارم ... و باور دارم هیچ مردی خوشبخت تر از من نیست . پایان 🌼❣🌼❣🌼❣🌼❣ 💌دعوت نامه 🌷سلام بر ابراهیم https://eitaa.com/salambarebraHem
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله وسلم : تفكّر مايه زندگانى دل بيناست إنَّ التَّفَكُّرَ حَياةُ قَلبِ البَصيرِ الكافی جلد ۲ صفحه ۵۹۹ 🆔 @salambarebrahem
آقاا فضای اینستاگرام بشدت به مخاطب دروغ میگه . یعنی اون چیزی که می بینی اکثراً واقعیت نیست و چه بسا ۱۸۰ درجه با واقعیت فرق داشته باشه ولی تو می بینی و حسرت می خوری مثلا زنه هر روز پست میذاره تولد شوهرش یا سالگرد ازدواجشونو یا مناسبتهای دیگه رو به عشقش(همسرش) با کلی عکس و متن عاشقانه تبریک میگه. بعد تو می بینی و حسرت زندگی اونارو می خوری که چقدر خوشبختن و توچقدر بدبختی و از هیچی شانس نیاوردی تو این زندگی. بعد میری می بینی یارو شوهره اصلا اینستاگرام نداره، یعنی پست رو برا اینکه چشم شما دربیاد گذاشته. بعد میری به شوهره میگی سالگرد ازدواجتون یا تولدت مبارک میگه تو از کجا می دونی میگه خانومت تو اینستا پست گذاشته بود، میگه عهههه؟ چرا پس به خودم تبریک نگفت😐 بعد می بینی اصلا یکی دو هفتس باهم قهرن. بعد بیشتر میری جلو همسایه هاشون میگن شبی نیست اینا جیغ و دادشون مزاحم ما نشه یعنی فیها خالدون زندگی طرفو دربیاری همونجا می شینی براش گریه می کنی چقدر بدبختن😭 یا مثلا دختره تو خونش بابای داغون و معتادی داره، کمبود محبت شدید داره از طرف باباهه، مادره هم که اصلا معلوم نیست کجاس، خلاصه یه زندگی درپیتی داره و افسردگی گرفته و چند بار الکی رفته برا خودکشی ولی متاسفانه نمرده بعد گفته چیکار کنیم، بریم حالا یه پیج تو اینستا بزنیم ببنیم چه خبره. یه عکس هم از خودش گذاشته لب هارم غنچه کرده دوتا پسر هم با عکس های خفن با هیکل های ورزشکاری که سیکس پک هاشون زده بیرون با موهای بالا زده و فشن که به دور دست خیره شدن، کامنت میذارن چه زیبایی بانو، nice❤️ اینم قند تو دلش آب میشه یه نفر مارو آدم حساب کرد. روزهای بعد هی عکسارو بیشتر می کنه، آرایش هارو تغییر میده، زاویه لب ها رو بالا پایین میکنه هی فالوورهاش زیاد میشه آخرشم میشه بعد ماحسرت می خوریم چقدر این خوشبخته. در حالی که واقعیت این نیست اصلا دقت کنی تو ایسنتا همه خوشگل و خوش اندام و ورزشکارن ولی تو جامعه هر کیو می بینی از برآمدگی شکم رنج میبره و از شنبه میخواد رژیم بگیره. آقا خلاصه تو اینستا هرچیو می بینی باور نکن، زندگی خودت خیلی بهتره. تو زندگی خوبتو جار نمیزنی ولی اون زندگی داغونشو خوب جلوه میده و جار میزنه (ادامه دارد...) (قسمت اول) ✍حسین دارابی https://eitaa.com/salambarebraHem
#پوستر | روزه‌داری، روز کاری ⚪میزبانی می‌کند از هرکه مهمانش شود https://eitaa.com/salambarebraHem
💫خدای متعال وعده کرده است که دعا را مستجاب خواهد کرد 🔻رهبرانقلاب: خدای متعال در چند آیه از آیات قرآن وعده کرده است که را مستجاب خواهد کرد. 🔺گاهی ممکن است قوانین خلقت، اقتضای این را نکند که خدا آن حاجت را حتماً برآورده کند. در مواردی آن خواسته برآورده شدنی نیست، یا به‌زودی برآورده شدنی نیست. در غیر این موارد، قاعدتاً خدای متعال پاسخش این است که خواسته شما را برآورده می کند.۱۳۷۷/۱۰/۰۴ 🌷سلام بر ابراهیم https://eitaa.com/salambarebraHem
ای تو با قلبم صمیمی یا حسن تو کریم بن کریمی یا حسن داری از زهرا نشان یا مجتبی مهربانی دل رحیمی یا حسن 💝میلاد کریم اهل بیت مبارک💝 https://eitaa.com/salambarebraHem
امام حسن عليه السلام : 🔷با مردم به گونه اى رفتار كن كه دوست دارى با تو آن گونه رفتار كنند أعلام الدّين ، ص ۲۹۷ @salambarebrahem
🔰آناتومی سلبریتی‌ها سلبریتی‌ها عقده‌ی دیده‌شدن دارند! برای آن‌ها، زیر تابوت مردگان هم غنیمت است، بل‌که عوض فاتحه‌خوانی برای مرحوم، کمافی‌السابق خودشان را در معرض دید بگذارند! سلبریتی از همین الان، برای فوت هر پیش‌کسوت هر عرصه‌ای، نقشه‌اش را کشیده! که چه بپوشد، چه بگوید، چه بگرید و چه بکند! سلبریتی عاشق جنجال است! ابراز وجود! و اظهار نظر! و این‌همه اگر مثلا با مرگ شجریان، به‌تر میسر شود، سلبریتی را باکی از نقشه‌کشی برای تابوت استاد و ریختن آب‌غوره در افق معلوم‌تر نیست! 🔺 سلبریتی همان است که دهه‌ی ۶۰ شجریان را مسخره می‌کرد که چیست این هاهاهاهاها؟! و همان است که صدا و سیما را می‌زند که چیست این‌همه نمایش دعا و غم و گریه؟! و همان است که وسط روز روزه، پیج خود را با عکس غذا به‌روز می‌کند! اما خب! صاحب‌عزای عدم پخش ربنا هم هست! پس سلبریتی یعنی لاش‌خور! اگر به روحانی رأی می‌دهد، از ورای «تشخیص» نیست؛ از برای «لاش‌خوری» است! برای سلبریتی، اگر که ماده باشد، حسن روحانی و حتی با عرض معذرت، پرویز پرستویی، ارزشی بیش از رژلبش ندارند! نوشتم «ماده» چرا که «زن» را موجودی مقدس می‌دانم! صدالبته سلبریتی از نوع نرش هم در حکم «ماده» است! به همان بی‌شعوری مواد! چوب خشک! شیر خشک! لنگ خشک! سلبریتی دوست دارد مردم بفهمند؛ دعوت افطار رئیس‌جمهور را لبیک می‌گوید یا نه! آهای مردم! هان ای خلق‌الله! بدبخت شدیم ما! می‌دانید چه شده؟! 🔸 جماعتی از سلبریتی‌ها نمی‌خواهند افطار روحانی را بروند! چی؟! «به شخمم»! چی؟! «می‌روند، به شخمم! نمی‌روند هم به شخمم!» نه! دیگر قرار نشد جگر خود را به رخ سلبریتی‌ها بکشید! آخر، آخر طبع لطیف هستند سلبریتی‌ها! آن‌قدر لطیف که حاضرند با ترک خانه‌ی زلزله‌زده‌ها سلفی بگیرند ولی حتی آجری را هم جابه‌جا نکنند! پس لاش‌خوری، شغل اصلی سلبریتی‌ها است! اگر در لندن، برجی آتش بگیرد، ربطی به دولت انگلیس ندارد اما این‌جا مورچه‌ای هم موری را گاز بگیرد، حتما تقصیر نظام است! 🔻 سلبریتی از جنگ، متنفر است ولی به رزمندگانی که بیرون مرزها می‌جنگند تا قدوم اجنبی، هرگز روی ناموس وطن ننشیند، ناسزا می‌گویند! به خدا قسم، هر ناسزایی، سزای سلبریتی‌ها است، ولو آن‌که بازی‌گر نقش حاج‌کاظم، عوض عباس، سلبریتی‌ها را تصدیق و تقدیس کند! آقای بازی‌گر! کلا ۲ ساعت، فرورفتی در جلد قهرمان که آن‌هم فیلم بود و فیلم در به‌ترین تعریف ممکن یعنی دروغ، اما مادر من هر شب، نقش قهرمان را در عالم واقعیت، بازی می‌کند! با اشک‌هایش در فراق بابااکبر! دلم کباب شد نمی‌خواهی افطار روحانی بروی! دقیقا به شخمم! https://eitaa.com/salambarebraHem
#پوستر | دریای‌کرم ⚪گمان مبر که حسن بی‌ضریح و بی‌حرم است کریم آل ‌عبا هرچه هست می‌بخشد. ✨🌹۱۵رمضان ولادت امام‌حسن‌مجتبی علیه‌السلام🌹✨ https://eitaa.com/salambarebraHem
#پوستر | روزه‌داری، روز کاری ⚪میزبانی می‌کند از هرکه مهمانش شود https://eitaa.com/salambarebraHem
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شوخی‌ دانشجوها با آقا.... 🌷سلام بر ابراهیم https://eitaa.com/salambarebraHem
🔹 #تصویر_روز السلام علیک یا علی بن موسی الرضا المرتضی https://eitaa.com/salambarebraHem
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷ولادت امام حسن مجتبی علیه السلام کریم اهل بیت مبارک 🌷 مولودی زیبای حاج محمود کریمی https://eitaa.com/salambarebraHem
امام مهدى عليه السلام : ما از همه خبرهاى شما آگاهيم و چيزى از خبرهاى شما از ما پنهان نيست. بحار الأنوار ، ج ۵۴ ،ص ۱۷۵ 🆔 @salambarebrahem
وَالْعْصر؛ قسم به عبورِ تک تکِ ثانیه‌ها زندگی؛ لحظه‌ای بی حضور شما خُسرانِ مطلق است ... می‌شود که بشود؟ با حضورتان کمی تازه شویم؟ سلام انتظارِ هر روزم امام عصر علیه‌السلام https://eitaa.com/salambarebraHem