eitaa logo
سلام بر ابراهیم
8.5هزار دنبال‌کننده
70.2هزار عکس
26.9هزار ویدیو
40 فایل
"خداحافظ رفیق "واژه ای است که شهدابه ما می‌گویند،نه مابه شهدا خداحافظ رفیق،یعنی خدا،ما راخرید وبرد وخدا، شمارا دربلیات دنیاحفظ کند💔 میزبان شما هستیم با خاطرات زندگی #شهدا،پست های ناب #سیاسی ، #شاه_بیت و ... انتقاد و پیشنهاد ⬇️: @Jahad_Emad
مشاهده در ایتا
دانلود
♥️ #خاطرات_شهدا 💐 #بیت_المال آخرين نفری ڪه از عمليات برمی گشت خودش بود . يڪ ڪلاه خود سرش بود ، افتاد تہ دره . حالا آن طرف دموڪرات‌ها بودند و آتششان هم سنگين ؛ تا نرفت ڪلاه خود را برنداشت ، برنگشت . گفتيم : «اگہ شهيد می شدی …؟!» گفت : «اين ڪلاه بيت المال بود .» 🌷 #حاج_احمد_متوسلیان http://eitaa.com/joinchat/2627731459Cc1072cffd0
تیراندازیش محشر بود👌 هیچ کس نمیتوانست وسط سیبل بزنه ولی محمدحسین میزد تو خال...🎯 تو عمرم جوانی به پاکی و نجابتش ندیده بودم💕 به جای بچه ها نگهبانی میداد اگر کسی سیر نمیشد سهم غذاش رو میداد به اون ...🍃 ✍برشی از وصیت نامه یک لحظه از فرهنگ جهاد و شهادت و امر به معروف و نهی از منکر غافل نباشید که اگر خون شهدای کربلا و پیام زینب س نبود امروز اسلام و قرآن در عالم پیشرفت نمیکرد...☝️ #شهید_جاویدالاثر_مدافع_حرم محمدحسین_مومنی 💔 دیروزسالروزشهادت🕊 🌹یاد شهدا با ذکر صلوات http://eitaa.com/joinchat/2627731459Cc1072cffd0
سلام بر ابراهیم
داستان پسرک فلافل فروش🌹 #قسمت‌ششم #گمگشته 🌿حجت‌الاسلام سميعي سال ۱۳۸۴ بود كه كادر بسيج مسجد موسي
داستان پسرک فلافل‌فروش🌹 🌿جمعي از دوستان شهيد هميشه روي لبش لبخند بود. نه از اين بابت كه مشكلي ندارد. من خبر داشتم كه او با كوهي از مشكلات دست و پنجه نرم ميكرد كه اينجا نميتوانم به آنها بپردازم. اما هادي مصداق واقعي همان حديثي بود كه ميفرمايد: مؤمن شادي هايش در چهره‌اش و حزن و اندوهش در درونش مي باشد. همه‌ي رفقاي ما او را به همين خصلت ميشناختند. اولين چيزي كه از هادي در ذهن دوستان نقش بسته، چهره‌اي بود كه با لبخند آراسته شده. از طرفي بسيار هم بذله‌گو و اهل شوخي و خنده بود. رفاقت با او هيچ كس را خسته نميكرد. در اين شوخي‌ها نيز دقت ميكرد كه گناهي از او سر نزند. يادم هست هر وقت خسته ميشديم، هادي با كارها و شيطنت هاي مخصوص به خود خستگي را از جمع ما خارج ميكرد. ٭٭٭ بار اولي كه هادي را ديدم، قبل از حركت براي اردوي جهادي بود. وارد مسجد شدم و ديدم جواني سرش را روي پاي يكي از بچه‌ها گذاشته و خوابيده. رفتم جلو و تذكر دادم كه اينجا مسجد است بلند شو.ديدم اين جوان بلند شد و شروع كرد با من صحبت كردن. اما خيلي حالم گرفته شد. بنده‌ي خدا لال بود و با اَده‌اَده كردن با من حرف زد. خيلي دلم برايش سوخت. معذرت‌خواهي كردم و رفتم سراغ ديگر رفقا. بقيه‌ي بچه‌هاي مسجد از ديدن اين صحنه خنديدند! چند دقيقه بعد يكي ديگر از دوستان وارد شد و اين جوان لال با او همانگونه صحبت كرد. آن شخص هم خيلي دلش براي اين پسر سوخت. ساعتي بعد سوار اتوبوس شديم و آماده‌ي حركت، يك نفر از انتهاي ماشين با صداي بلند گفت: نابودي همه‌ي علماي اس... بعد از لحظه‌اي سكوت ادامه داد: نابودي همه علماي اسرائيل صلوات.😂 همه صلوات فرستاديم. وقتي برگشتم، با تعجب ديدم آقايي كه شعار صلوات فرستاد همان جوان لال در مسجد بود! به دوستم گفتم: مگه اين جوان لال نبود!؟ دوستم خنديد و گفت: فكر كردي براي چي توي مسجد ميخنديديم. اين هادي ذوالفقاري از بچه‌هاي جديد مسجد ماست كه پسر خيلي خوبيه، خيلي فعال و در عين حال دلسوز و شوخ‌طبع و دوست‌داشتني است. شما رو سر كار گذاشته بود. يادم هست زماني كه براي راهيان نور به جنوب ميرفتيم، من و هادي و چند نفر ديگر از بچه‌هاي مسجد، جزء خادمان دوكوهه بوديم. آنجا هم هادي دست از شيطنت بر نميداشت. ً مثال، يكي از دوستان قديمي من با كت و شلوار خيلي شيك آمده بود دوكوهه و ميخواست با آب حوض دوكوهه وضو بگيرد. هادي رفت كنار اين آقا و چند بار محكم با مشت زد توي آب! سر تا پاي اين رفيق ما خيس شد. يكدفعه دوست قديمي ما دويد كه هادي را بگيرد و ادبش كند هادي با چهره‌اي مظلومانه شروع كرد با زبان لالي صحبت كردن. اين بنده‌ي خدا هم تا ديد اين آقا قادر به صحبت نيست چيزي نگفت و رفت. شب وقتي به اتاق ما آمد، يك ِ باره چشمانش از تعجب گرد شد. هادي داشت مثل بلبل تو جمع ما حرف ميزد!😊 💌رفقای شهدا، لینک دعوت👇🏻 http://eitaa.com/joinchat/2627731459Cc1072cffd0
داستان پسرک فلافل‌فروش🌹 در دوكوهه به عنوان خادم راهيان نور فعاليت ميكرديم. در آن ايام هادي با شوخ طبعي ها خستگي كار را از تن ما خارج ميكرد. يادم هست كه يك پتوي بزرگ داشت كه به آن ميگفت "پتوي اِجكت" يا پتوي پرتاب! كاري كه هادي با اين پتو انجام ميداد خيلي عجيب بود. يكي از بچه ها را روي آن مينشاند و بقيه دورتادور پتو را ميگرفتند و با حركات دست آن شخص را بالا و پايين پرت ميكردند. يك بار سراغ يكي از روحانيون رفت. اين روحاني از دوستان ما بود. ايشان خودش اهل شوخي و مزاح بود. هادي به او گفت: حاج آقا دوست داريد روي اين پتو بنشينيد؟ بعد توضيح داد كه اين پتو باعث پرتاب انسان ميشود. حاج آقا كه از خنده هاي بچه ها موضوع را فهميده بود، عبا و عمامه را برداشت و نشست روي پتو. هادي و بچه ها چندين بار حاج آقا را بالا و پايين پرت كردند. خيلي سخت ولي جالب بود. بعد هم با يك پرتاب دقيق حاج آقا را انداختند داخل حوض معروف دوكوهه.😁😂 بعد از آن خيلي از خادمان دوكوهه طعم اين پتو و حوض دوكوهه را چشيدند! شيطنت هاي هادي در نوع خودش عجيب بود. اين کارها تا زماني که پاي او به حوزه ي علميه باز نشده بود ادامه داشت. يادم هست يک روز سوار موتور هادي از بهشت زهرا به سوي مسجد بر ميگشتيم. در بين راه به يکي از رفقاي مسجدي رسيديم. او هم با موتور از بهشت زهرا سلام الله علیها بر ميگشت. همينطور که روي موتور بوديم با هم سلام و عليک کرديم. يادم افتاد اين بنده ي خدا توي اردوها و برنامه ها، چندين بار هادي را اذيت کرد. از نگاه هاي هادي فهميدم که ميخواهد تلافي کند! اما نميدانستم چه قصدي دارد. هادي يکباره با سرعت عملي که داشت به موتور اين شخص نزديک شد و سوييچ موتور را درحاليكه روشن بود چرخاند و برداشت. موتور اين شخص يکباره خاموش شد. ما هم گاز موتور را گرفتيم و رفتيم! هر چه آن شخص داد ميزد اهميتي نداديم. به هادي گفتم: خوب نيست الان هوا تاريک ميشه، اين بنده ي خدا وسط اين بيابون چي کار کنه؟ گفت: بايد ادب بشه. يک کيلومتر جلوتر ايستاديم. برگشتيم به سمت عقب. اين شخص همينطور با دست اشاره ميکرد و التماس ميکرد. هادي هم کليد را از راه دور نشانش داد و گذاشت کنار جاده، زير تابلو. بعد هم رفتيم... 💌رفقای شهدا، لینک دعوت👇🏻 http://eitaa.com/joinchat/2627731459Cc1072cffd0
1.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥سلام مسیح جون، اینجا پتو کمه، میخوایم پتوهامونو برداریم😂😂 برای چندمین بار، مسیح پولینژاد مورد تمسخر مردم قرار می‌گیرد😄 🌷 به #کانال_سلام_برابراهیم بپیوندید http://eitaa.com/joinchat/2627731459Cc1072cffd0
🔸جلیلی دریافته بود که ایران فقط باید به خود متکی باشد «ویلیام برنز» عضو ارشد تیم مذاکره‌کننده دولت سابق آمریکا با ایران: 🔹«سعید جلیلی» دریافته بود که ایران فقط باید به خود متکی باشد. 🔹او یک باورمند واقعی به انقلاب اسلامی بود و به واسطه تجاربی تلخ به این باور رسیده بود. 🔹او در سنگرها این راه دشوار را آموخته بود که ایران نباید به هیچ‌کس اعتماد کند. 🔹خروج آمریکا از توافق هسته‌ای اقدامی اشتباه بود. 🌷 🆔 @salambarebraHem
رکورد زنی عیسی کلانتری معاون #روحاني در ماهیگیری او بالا آمدن دریاچه ارومیه را حاصل برنامه ریزی #دولت دانست حقیقتا پُررویی هم حد دارد... .سلام بی صدا. http://eitaa.com/joinchat/2627731459Cc1072cffd0
⭕️ اونایی که تا اسم بسیج رو میشنوید تحت القائات شبکه های معاند و مزدوران داخلی عین برق زده ها فیوزتون میپره بسیج چیز عجیب غریبی نیس همین مردمه در لباس خدمت ، نه میزی هست نه ادعایی به همین زیبایی 👤 تورک قیزی http://eitaa.com/joinchat/2627731459Cc1072cffd0
⭕️ جنگ، جنگه چه نظامی ،چه نرم ،چه سازندگی چه ... مهم اینه که جنگ جهاد می خواهد و مرد میدان و وقتی ناقوس این جنگ به صدا درمیاد نامردهای آشنا از پستوی کاخ، شیپور تفرقه و خیانت میزنن و مردان مرد وسط میدان جهاد می کنند #سیل #بازهم_بسیج #روایت_خدمت 👤 مرتضی مقدم #کانال_سلام_برابراهیم http://eitaa.com/joinchat/2627731459Cc1072cffd0
ولی من سرانگشتی حساب کردم دیدم راحت ترین کار تو ایران ریاست جمهوریه! ساعت ده میایی سرکار ساعت ۴ میری استخر سونا جکوزی ریاست جمهوری تعطیلات نوروز و بقیه روزا هم که سرجاشه سفر خارجی و داخلی هم با پول بیت المال که به راهه جلسات مهم بحران هم که اگر عشقت کشید نمیری پروژه های ملی هم که با درآمد و کارکرد سپاه انجام میشه دلار،؛پست، وام های کلان قرض الپس نده و شرکتهای خصوصی هم بین داداشیا، پدر داماد، داماد، پسرعمه، شوهر دخترعموی زن داداش و رفقا و بچه هاشون تقسیم میکنی تقصیرا هم که میندازی گردن سپاه و دولتای قبل اقتصاد همم گره میزنی به خارج و تحریم و وقتی خوبه میگی کار ماست وقتی بده از دست خودت خارج اعلام میکنی وسط بحران هم سپاه، ارتش، بسیج، نهادهای انقلابی و خود مردم میان پای کار تو هم هی می شینی از جای گرم و نرم یه نگاه عاقل اندر سفیه میکنی و متلک میندازی 🌷 http://eitaa.com/joinchat/2627731459Cc1072cffd0
www.jelveh.org1_58163431.mp3
زمان: حجم: 6.15M
‌🔉 بشنوید| توصیه‌ها و دستورات ویژه ماه شعبان 🔹استاد 🆔 @salambarebraHem
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا