وقتى که حاتم.طایى از دنیا رفت، برادرش خواست جاى او رابگیرد.
حاتم مکانى ساخته بود که هفتاد در داشت.
هر کس از هر درى که مى خواست وارد مى شد و از او چیزى طلب مى کرد و حاتم به اوعطا مى کرد.
برادرش خواست در آن مکان بنشیند و حاتم بخشى کند!
مادرش گفت:
تو نمى توانى جاى برادرت را بگیرى،
بیهوده خود رابه زحمت مینداز...!!
برادر حاتم توجه نکرد.
مادرش براى اثبات حرفش،
لباس کهنه اى پوشید و به طور ناشناس نزد پسرش آمد و چیزى خواست.
وقتى گرفت از در دیگری رجوع کرد و باز چیزى خواست.
برادر حاتم با اکراه به او چیزى داد.
چون مادرش این بار از در سوم بازآمد و چیزى طلب کرد،
برادر حاتم با عصبانیت و فریاد گفت: تودوبار گرفتى و بازهم مى خواهى؟
عجب گداى پررویى هستى!
مادرش چهره خود را آشکار کرد و گفت: نگفتم تو لایق این کارنیستى؟
من یک روز هفتاد بار از برادرت به همین شکل چیزى خواستم و او هر بار مرا رد نکرد.
🍃بزرگان زاده نمیشوند٬ ساخته می شوند...
🍀
شغل مردی تمیز کردن ساحل بود.
او هر روز مقدار زیادی از صدفهای شکسته و بدبو را از کنار دریا جمع آوری می کرد و مدام به صدفها لعنت می فرستاد چون کارش را خیلی زیاد می کردند. او باید هر روز آن ها را روی هم انباشته می کرد و همیشه این کار را با بداخلاقی انجام می داد.
روزی، یکی از دوستانش به او پیشنهاد کرد که خودش را از شر این کوه بزرگی که با صدفهای بدبو درست کرده بود، خلاص کند.
او با قدرشناسی و اشتیاق فراوان این پیشنهاد را پذیرفت.
یک سال یعد، آن دو مرد یکدیگر را دیدند.
آن دوست قدیمی از او دعوت کرد تا به دیدن قصرش برود.
وقتی به آنجا رسیدند مرد نظافتچی نمی توانست آن همه ثروت را باور کند و از او پرسید چطور توانسته چنین ثروتی را بدست بیاورد.
مرد ثروتمند پاسخ داد:
من هدیه ای را پذیرفتم که خداوند هر روز به تو می داد و تو قبول نمی کردی. در تمام صدفهای نفرت انگیز تو، مرواریدی نهفته بود.
.
بیشتر وقتها هدیه ها و موهبت های الهی
در بطن خستگی ها و رنجها نهفته اند،
این ما هستیم که موهبتهایی را که خدا عاشقانه در اختیار ما قرار می دهد،
ندانسته رد می کنیم.
#السلام_علیک_یاصاحبالزمان
اللّٰهـمَ ڪُـڹ لـولیـڪَ الحُجَّـــة بـْـن الـحَسڹ
صلواٰتڪ علیہِ و علےٰ آبائٖہ فےٖ هذہ السّاعة
وَ فـےٖ ڪُلّ ســٰاعة ولیّاً وحافــظاً و قائــداً
ًوَ ناصِــراً وَ دَلیــلـاً وَ عَیــناً حتـے تُســڪِنہُ
أرضَـڪ طوْعـــاً و تُمتِّـــعَہُ فیٖـــھٰا طویــلـٰا
#اللهمعجللولیڪالفرج♥️🌱
ای طبیب درد های ما کجایی؟
✅حکایتهای پندآموز
✍گویند: صاحب دلی، برای اقامه نماز به مسجدی رفت.
نمازگزاران، همه او را شناختند؛ پس، از او خواستند که پس از نماز، بر منبر رود وپند گوید. پذیرفت. نماز جماعت تمام شد. چشم ها همه به سوی او بود. مرد صاحب دل برخاست و بر پله نخست منبر نشست. بسم الله گفت و خدا و رسولش را ستود. آن گاه خطاب به جماعت گفت: مردم! هر کس از شما که می داند امروز تا شب خواهد زیست و نخواهد #مرد، برخیزد! کسی برنخاست. گفت: حالا هر کس از شما که خود را آماده #مرگ کرده است، برخیزد! باز کسی برنخاست.
🍃
گفت: شگفتا از شما که به ماندن اطمینان ندارید؛ اما برای رفتن نیز آماده نیستید
📚 تذكرة الاولياء، عطار نیشابوری🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍علامه امینی "ره" وکرامت حضرت علی (ع)
🎙#استاد_عالی
6.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅ چهارتا کار که گره های زندگی رو باز میکنه👌
👈 توصیه آیت الله بهاءالدینی(ره)
🎤 استاد عالی
#گره_گشایی