eitaa logo
صالحه کشاورز معتمدی
6.1هزار دنبال‌کننده
4.7هزار عکس
2.4هزار ویدیو
9 فایل
کمکتون میکنم تا حال خانواده شما بهتر بشه دبیر خانواده استان البرز در جبهه فرهنگی و قرارگاه تحول ادمین : @Admiin114 ثبت نام دوره: @Sabte_name_doreh واحد مشاوره https://eitaa.com/joinchat/4035444855C167ad52bed
مشاهده در ایتا
دانلود
࿐❁🌸❒◌🕊◌❒🌸❁࿐ سلام روز آدینه تون بخیر امروز یه موضوع خوبی رو میخوام تحت الشعاع قرار بدیم ان شاءالله😉👇 ‼️تفکر روز جمعه مون این باشه لطفا 💭کی میدونه لذت نفس چه لذتی هست ؟!! 💭اگه تابع اون باشیم چه عاقبتی خواهیم داشت ؟!! 💭بهم بگید چه کار کنیم که دچار اسفل السافلین نشیم و به أعلی علیین دعوت داشته باشیم ؟!! خیلی دقت کنیم ان شاءالله👌✅🌺 میتونید نظراتتون رو برای دوستانتون هم به اشتراک بگذارید ...⤵️ این مشارطه ، شرط خوبی برای رسیدن به عرش کبریایی ست اگه عامل باشیم😍 ان شاءالله و تعالی ...🤲❤️ خواستی ارسال نظر داشته باشی ادمین در خدمت شماست💌🔰 @Admiin114 ࿐❁🌸❒◌🕊◌❒🌸❁࿐ ⚜توانمندسازی بانوان⚜ کانال 🌺 @salehe_keshavarz
┄┄┄┅═✧❁✦﷽✦❁✧═┅┄┄┄ بانو بیست تو در شکست نفس قهرمانی🤩💪 📌🔍و در انجام برنامه هات حتی تو روزهای تعطیل تبحر خاصی داری احسنت به اراده و همت والاتون👏👏 🖇💐یگانه معبودم! امروز میخوام قول بدم که در قبال این نفس سرکش مقاومت و مداومت داشته باشم و این امر مهم رو مشارطه امروزم قرار بدم😎✌️ حتم دارم مقابله نفس شدید هست👿 اما ... 👌یدالله فوق ایدیهم🌹 تا تو در کنارم هستی موفق ترینم ...🤝 💬 @salehe_keshavarz ❁✦✨❅ೋ❅📝❅ೋ❅✨✦❁
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ا🚫ꕥ♻️ꕥ☢ꕥ اꕥ♻️ꕥ ا☢ꕥ اꕥ 🧕بانو بیست و گاهی پاگذاشتن بر روی «خواسته‎های نفس» لذت‎بخش هست. در اين كار، انسان احساس پیروزی و غلبه می‎کنه و در کشمکش‎های «ميدان درون» بر حريف نفس چيره می شود.💪✌️💪✌️ عزیزان من!😊🔰 ✔️از اون‎جا كه انسان در «جسم» خلاصه نمیشه، لذت‌ها هم تنها در «لذات جسمی» منحصر نيست و لذت بالاتر و عميق‌تر و ماندگار، «لذت روحی» ست.👌🌺 🍝🍜اگر لذت جسمی با خوردن و آشاميدن و امور جنسی و تفريحات مادی و آب و هوای خوب و گشت‎وگذار در طبيعت همراه هست🌴🍄🎄 اما ...⤵️ ⛱👻«لذت روح» هم عوامل خاص خودش رو داره ، چه‎بسا بيشتر و متنوع‌تر از اسباب مادی و حسی هست.🏝🏕 یه مثال بریم 👇👇 😋افراد شكم‌چران، از اين‌كه خوردنی‌های خوب و لذيذ و متنوع در اختيارشون باشه و استفاده كنند، كيف می‌كنند.🤪🤪 ولی كسانی هم هستند كه نه از «خوردن»، بلكه از «خوراندن» و نه از «طعام»، بلكه از «اطعام» لذت می‌برند.🎗📌🔎  ✅🌺رأفت و نوع‎دوستی در نهاد بشر است. وقتی كسی كاری انجام بده كه در راستای كشش‌های فطری باشه خب بالطبع خوشحال میشه و لذت میبره‌ و روحش شاداب ميشه.💫💥 این شعر یادتونه چند روز پیش گفتم بهتون😉👇 اگر لذت ترك لذت بدانی دگر لذت نفس، لذت ندانی ♻️💯💯در اين حالت ... احساس «رهايی از چنبره طبيعت» و گسستن «حلقه‌های نفسانی» و خارج شدن از مدار «جاذبه هوس»، بسی شيرين و دلنشين هست.💯💯🔆 ⚔⛓⚙هم‌چنانكه در ميدان نبرد يا در صحنه كشتی، اون‌كه به حريف خودش غالب ميشه ، از اين غلبه احساس لذت میكنه. 👌✔️🌺 🔺آيا طعم شيرين اين غلبه رو چشيده‌ايد؟ 🔺و یا آيا لذت «اميرنفس» شدن رو به جای «اسير نفس» شدن دريافته‌ايد؟ ⚜یک بانو بیستی اینگونه زندگی می کنه و از فرصت هاش استفاده می کنه ... و امروز ، روز توست برای غلبه بر بزرگترین دشمنت مهیا شو ...💪💪 🎯 @salehe_keshavarz 💎════‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌══‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌══‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌═‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌✿ ◦•●⊙◎-4⃣5⃣🌹
سلام عزیزانم الحمدلله رسیدیم به محاسبه نفس امشب👇👇 در مورد ترک لذت نفس میدونید به چه مواردی باید دقت داشته باشیم🤔⁉️🔰 پس بریم سراغشون و یه مرور⤵️ 💯پا گذاشتن روی من می خواهم ها ... ✅انتخاب هر آنچه که شما رو از اسفل السافلین دور کنه ... 😍👈و به اعلی علیین نزدیک کنه ... از ذلت اسیر نفس بریم به سمت لذت امیر نفس بودن ...👏👏 یه نکته هم بدم بهتون🙃🔰 ✔️🌺هر چقدر از لذت های هوای نفس دور بشیم به همون اندازه به لذت های ناب نزدیک تر میشیم این یادتون باشه😉👌 ادمین ایتا در خدمت شماست برای دریافت تمام تجربیاتتون‌👌↙️ @Admiin114 🎁 @salehe_keshavarz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✿❥◆◎◈◆❥✿⛱ ⚜ @salehe_keshavarz ✿○○••••••══ 🖋 به نام مهربانترین ... 📗داستان 📌 ۱ ...مسعود راست می گفت ، این معامله ی پرسود حسابی مرا کرده بود. درضمن چون خودم مجری آن بودم و به هلند می رفتم نگرانی های همیشگی را نداشتم . با اشتیاق فراوان به همه ی حرف های مسعود گوش دادم. سوالاتم را پرسیدم و توجیه شدم . فقط بحث دوری از مسعود و ریحانه آزارم می داد اما در نهایت پذیرفتم. دو ماهی طول کشید تا همه ی کارها انجام شود. مسعود و عاطفه هرروز چندین بار باهم صحبت می کردند ، و من هم در جریان کامل قرار داشتم. دو نفر از دوستان مسعود از گروه دورهمی ، یک ماه زودتر از من به هلند رفتند تا کارهای مقدماتی انجام شود. شب قبل از رفتن مهمانی دادم ... با خانواده ها خداحافظی کردم ... مسعود کل مهمانی را کرد تا من به کارهای اداری و خرید های شخصی ام برسم . وقتی که آخر شب با هم تنها شدیم حسابی برایش کردم و از این که مثل اوایل ازدواجمان اینهمه بهم توجه می کرد لذت می بردم . مسعود هم کلی می کرد ، هم از نظر کاری و هم از نظر شخصیتی ، موضوعی که چندبار توصیه کرد بحث بود. +خانومم خیلی مراقب باش... نکنه همین حجاب نصفه و نیمه رو هم از دست بدی ها... بدون که من راضی نیستم... چندوقتی بود که می دیدم نسبت به سر و وضعم شده‌ اما توجهی نمی کردم. خودش باعث شده بود که من به این شیرین تبدیل شوم... سلیقه مسعود از اول این بود حالا برایم سخت بود که هر آن چه ریسیده بودم پنبه کنم. دل‌کندن از مسعود و ریحانه ، پدر و مادرم و خانواده مسعود ، حتی کارمندانم برایم سخت بود. می دانستم حداقل ۵ یا ۶ ماه آن جا خواهم ماند و همین دلتنگیم را بیشتر می کرد. ریحانه کلاس اولی بود و به من داشت. برای همیشه مدیون مسعود و مادرم هستم که برایش چیزی کم نگذاشتند اما حرف های ریحانه که "اگه هر روز بهم زنگ نزنی دیگه دوستت ندارم" نشانه ی بغضی بود که بچه ام در سینه داشت. وقتی از‌ گیت رد شدم و برگشتم و مسعود را نگاه کردم با همه ی وجودم پشیمان شدم اما... نمی دانم چرا هروقت به حرف دلم گوش ندادم بعدها چوبش را خوردم. بعد از یک سفر طولانی و خسته کننده بالاخره به فرودگاه رسیدم... عاطفه آمده بود دنبالم ... دیدن او در آن کشور غریب حال خوبی داشت محکم در آغوشش گرفتم ... یک بلوز و دامن بلند پوشیده بود با ساق دست و روسری که شبیه لبنانی ها بسته بود. دو سه روز اول حسابی دلتنگی می کردم و روزی چندبار تماس می گرفتم اما کم کم شرایط برایم بهتر شد و درگیری های کاریم هم سرم را گرم کرد... 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇 👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆 دوستان مسعود به همراه عاطفه بیشتر را فراهم کرده بودند. جلساتی برای عقد قراردادها گذاشته شد . برای شرکت در جلسات سنگ تمام می گذاشتم و حسابی به ظاهرم می رسیدم . می دانستم هر چه بیشتر آنها شوم بیشتری را جلب خواهم کرد. بودن عاطفه با آن در کنارم به شرکت نبود ، خیلی سربسته بهش گفتم ، فهمیدم ناراحت شد ، اما چیزی نگفت . رابطه دوستان مسعود با عاطفه گرمتر و صمیمی تر از من بود ، معلوم بود آنها چندان از من خوششان نمی آمد . یکی از دو دوست مسعود آقای هدایتی مرد موجهی بود که همسرش را از دست داده بود ، از حرکاتش مشخص بود که از عاطفه آمده اما عاطفه مثل همیشه در مقابل مردان و رسمی برخورد می کرد . نزدیک دو ماه با موفقیت سپری شد ، همه چیز ظاهرا خوب پیش می رفت ، به جز مکالمات عاطفه و مسعود که می داد . خنده های عاطفه را حین صحبت با مسعود می دیدم و مواردی پیش آمد که عاطفه زودتر از من از احوالات ایران با خبر شد ، مثل مریض شدن ریحانه یا دنیا آمدن فرزند برادرم ، اعصابم خورد می شد وقتی می دیدم مسعود قبل از من حرفهایش را به عاطفه می گوید . ... ✍صالحه کشاورز معتمدی 📤( انتشار بدون لینک کامل کانال جایز است ) ═══••••••○○✿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ ☘️ سَلامٌ عليٰ آلِ يٰس ... پدرمهربانم، سلام ... @salehe_keshavarz درست است که یک روز خوبیم و یک روز بد! درست است که یک روز شکرگزاریم و یک روز ناشکر! درست است که یک روز خوشحالیم و یک روز ناراحت! درست است که یک روز امیدواریم و یک روز ناامید! درست است که یک روز دردمندیم و یک روز بی درد! اما به اسم زیبایتان قسم مهدی جان خیلی خسته ایم ! ... 💢اللّهُمَّ عَجِّل فَرجَ مُنتَِقمِ الزَّهرٰاء سَلٰامُ اللهِ عَلَیهما...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا