eitaa logo
صالحه کشاورز معتمدی
6.4هزار دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
2.5هزار ویدیو
10 فایل
کمکتون میکنم تا حال خانواده شما بهتر بشه طراح و مجری طرح سفیر و همیار خانواده ادمین : @Admiin114 ثبت نام دوره: @Sabte_name_doreh واحد مشاوره https://eitaa.com/joinchat/4035444855C167ad52bed
مشاهده در ایتا
دانلود
VID_24730428_085440_523.m4a
27.63M
✅چهارشنبه های وبیناری ⚜صالحه کشاورز معتمدی ⚜ 🔸 علت سردی مردان در رابطه 🔹 توضیحات دوره تخصصی سیاستهای زنانه حتما این لایو رو برای دوستان خودتون ارسال کنید💯 ⚜نظر و تجربه خودتونو برامون کامنت کنید⚜ ادمین ایتا 👇 @Admiin114 🆔 @salehe_keshavarz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ ☘️ من فکر میکنم که صبح فقط برای اینکه به "شما" سلام دهم؛ می آید هر صبح سلامی به گل روی شما اي ارباب... @salehe_keshavarz سَلامٌ عليٰ آلِ يٰس ... پدرمهربانم، سلام ... 💢اللّهُمَّ عَجِّل فَرجَ مُنتَِقمِ الزَّهرٰاء سَلٰامُ اللهِ عَلَیهما...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام عزیزانم روزتون بخیر باشه ان شاءالله حالتون خوب و احوالتون عالی باشه🌺 من بعد چند صباحی که پیوست و روزانه با هم تمرین و مشارطه داشتیم ، تصمیم بر آن شد که زین پس هفته ای یک مشارطه رو با هم گذر کنیم و ریشه ای و خیلی عمیق روی اون متمرکز و قوی تر بشویم و عمل کنیم ان شاءالله و تعالی🤲 اما بعضا عزیزان در این مورد سوال پرسیدند که یه توضیحی میدم خدمتتون ⤵️⤵️
⤴️⤴️ 😊👇 ⚪️یعنی اینکه هر روز صبح و ابتدای روز ، عیب ظاهری یا اخلاقی و یا باطنی رو که میخواهیم اصلاح کنیم رو در نظرمون میاریم و بدی‌ها و زشتی اون رو مرور می کنیم و با خودمون و خدای سبحان شرط و عهد می بندیم که در طول روز و شب تا زمان خواب از ارتکاب آن خودداری کنیم، به این عمل مشارطه میگن👌✅ 🔰 💯🔆پس از اینکه شرط گذاشتیم که عملی رو مرتکب نشیم باید تمام روز مراقب باشیم دیگه ... و به نوعی تمرکز جدی بر اون عمل داشته باشیم که آگاهانه و حتی از روی عادت و سهو نیز اون رو انجام ندیم ... ☺️👈چرا که وقتی رفتاری برای ما انسان معمولی ها عادت و ملکه میشه ، بدون تفکر و تأمل اون رفتار رو انجام می‌دیم ... 👌✅پس لازمه که ما انسان معمولی ها مدام مراقب باشیم اون عمل و رفتار رو مرتکب نشویم. یا اصلا بالعکس اگر صفت خوبی رو می‌خوایم به دست بیاریم باید مداوم مراقب باشیم تا در شرایط لازم اون عمل رو انجام بدیم تا برامون عادت و ملکه بشه ...👌✔️🌺 و اما 👇 🔍📝هر شب قبل از خواب لازمه که ما مروری بر شرطی که در ابتدای روز با خودمون و خداوند گذاشته بودیم رو بررسی کنیم ... 📍به اینصورت که آیا مراقبه خوبی برای ترک عمل داشتیم یا نه... و اینکه چند مرتبه مرتکب اون عمل شدیم ... و چقدر در اون عمل موفق بودیم ... تا اینجا حله😉‼️🔰 🖇و مرحله نهاییمون میشه 😉👇 ⌛️زمانی که ما در انجام مشارطه موفق نبودیم و باید خودمون رو سرزنش کنیم و از قوه‌ی غضب خود علیه خودمون استفاده کنیم یا نه به خوبی انجام شده باید تشویق کنیم👌⤵️ 📌الان و اینجا وقتشه ... اما یادمون باشه که 👇👇 ✔️باید مراقب باشیم که این سرزنش موجب یأس و ناامیدی در ما نشه که باعث ترک تلاش و تمرین بشه ؛ بلکه بیشتر به گونه‌ای نصیحت کننده و خیرخواهانه و گاهی با عتاب شدیدتر انجام بشه لطفا و نکته ای که باید بهش توجه کنید اینه که👇👇 حتما باعث رشدمون باشه👌🌺 @salehe_keshavarz ⏺⏺⏺⏺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔊❤️🔊❤️🔊❤️🔊❤️🔊 🎓مدرس : صالحه کشاورز معتمدی 🖇 با دوره تخصصی هنر زن بودن شما شکوفا خواهد شد😉👌 عناوین⤵️ 🔅دروس شناختی 🔅تفاوتهای ساختاری زن و مرد 🔅مباحث آمیزشی 🔅شناخت زبان عشق همسر 🔅بحث خیانت و ... 📌دارای ۳۹ کلیپ😍👇 📀...صوتی و تصویری...🎥 و ۶ لایو تکمیلی...🖥 🔖مهلت ثبت نام⏳👇 📆 مورخ ۱۲ تیر الی ۱۸ تیر⌛️📍 ادمین ثبت نام↙️ @Admiin114 به کانال توانمند سازی بانوان بپیوندید👇👇 💌 @salehe_keshavarz
عزیزانم! این رو هرگز فراموش نکنیم🔰 💯تا خودمون رو نسازیم و تغییر ندیم ؛ جامعه ساخته نمیشه ...👌 https://digipostal.ir/cha8pta ♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡ @salehe_Keshavarz اگه دلتون‌ شکست و قطره اشکی جاری شد برا ما هم دعا کنید لطفا😭😭 التماس دعا ... 🥀لحظاتتون شهدایی🥀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✿❥◆◎◈◆❥✿⛱ ⚜ @salehe_keshavarz ✿○○••••••══ 🖋 به نام مهربانترین ... 📗داستان 📌 همانطور که از توضیحات شیرین شخصیت شناسیش کرده بودم ، کم حرف و درونگرا بود ، به سختی می شد ازش حرف کشید و باید از راه خودش وارد می شدم. خلاصه ی داستان زندگی این دو را اینبار از زبان مسعود یادداشت می کنم : ...از همان برخوردهای اول بر دلم نشست. نگران اختلاف سنی بینمان بودم ،تنها چیزی که بعدها اصلا اثری در زندگیمان نداشت. شیرین را با قلب و عقلم انتخاب کردم دختری که وقارش ، متانتش ، نمازش حجابش به من آرامش می داد . طول کشید تا فهمیدم که تقوای شیرین مرا جذب خودش کرده بود. سبک زندگی من و شیرین خیلی متفاوت بود. من در خانواده ای کاملا آزاد از تقیدات مذهبی رشد کرده بودم ، در فرهنگ ما محرم و نامحرمی معنایش طور دیگری بود ، اما شیرین گویا از دنیای دیگری وارد زندگیم شده بود. سخت بود اما به خاطر علاقه ی شدیدی که به او داشتم خودم را با شرایطش وفق دادم. قبل از شیرین یک مدت با دخترخاله ام بودیم. عاطفه برای من یک بسیار خوب بود اما در کنارش به عنوان همسر نبودم ، در همان سال ها بود که جرقه ای در دل و ذهنم زده شد اما نمی دانستم که چه می خواهم ، خودم آن نامزدی را بهم زدم و تاوانش را هم با قهر خانواده از من دادم . دو سالی طول کشید که خودم را پیدا کردم . با دیدن شیرین نیمه گمشده خودم را یافتم. همیشه نسبت به عاطفه احساس داشتم ، خودم را احساس و عمرش می دانستم از نظر کاری هم به او بدهکار بودم. بعد از ازدواجم با شیرین زنی برایم جلوه نداشت ، من را پیدا کرده بودم حساسیت های شیرین از همان دوران نامزدی خودش را نشان داد. به همه ی رفتار های من حساس بود ، در فرهنگ ما دست دادن با نامحرم و نشستن در جمع های مختلط رایج بود ، اما از نظر شیرین تمام این فرهنگ ما بوی خیانت داشت. از ترس شیرین گاهی از مواقع با فامیل و آشنایان دیدار می کردم نمی خواستم اذیت شود. یکبار که مرا با عاطفه دیده بود دعوای شدیدی بینمان در گرفت در حالیکه ما فقط مشغول برنامه ریزی کاری بودیم. وقتی هم که دعوا می کند نه حرف منطقی می زند نه توضیح می دهد فقط محکوم می کند و داد می زند و قهر و کم محلی می کند . بارها اتاق خوابش را جدا کرد ... بارها خودش را از من گرفت فقط به دلیل تفاوت هایی که در فرهنگمان داشتیم. از دست خودم و شیرین خسته بودم. بعد از به دنیا آمدن ریحانه بود که به صورت اتفاقی با دوستان دوران سربازیم ارتباط پیدا کردم. 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇 👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆👆 ارتباط با آن ها یک تغییر بزرگ در من شد. تغییری که مدت ها بود در پی آن بودم اما جراتش را نداشتم. عشق شیرین بزرگترین انگیزه من بود دلم می خواست عقایدم شبیه به او بشود تا کمتر آزارش بدهم. اما افسوس هر چه گذشت فاصله ما بیشتر و بیشتر شد. همکار شدن عاطفه با ما هم مشکلی بر مشکلات ما اضافه کرد. از احساس خودم نسبت به عاطفه مطمئن بودم ، اما نمی دانستم که بودن او در شرکت به هر دوی آن ها چقدر صدمه وارد می کند. متاسفانه شیرین را لا به لای توسعه شرکت و تغییرات خودم گم کردم. به خودم آمدم دیدم شیرین چادرش را زمین گذاشته... خدا می داند با این کارش چقدر از چشمم افتاد اما به خاطر زندگیمان کاری از دستم بر نمی آمد. اگر باب میلش حرف نمی زدم پرخاشگری می کرد. کوتاه آمدم باید همان موقع جلویش را می گرفتم. فکر می کنم و او را از راه به در کرد. شیرین همه کاره ی شرکت شده بود. طول کشید تا به من اثبات شد شیرین خیانت کرده است. از شنیدن کلمه " خیانت شیرین " تکان خوردم . در داستان شیرین هیچ وقت ذکر نشده بود . اما ترجیح دادم سکوت کنم تا مسعود به ادامه داستانش بپردازد . ...شیرین دیگر شیرین من . من بدنبال آرامش بودم اما هرچه از شیرین عایدم می شد تنش بود. رفتارش با کارمندان کرده بود ، پیش روی من با آقایون گرم می گرفت و خوش و بش می کرد . سه زوج در میان کارمندانمان داشتیم که هر سه به اصرار خانمهایشان از شرکت رفتند ، از بس که سبک بازیهای شیرین به زندگیشان صدمه وارد می کرد. و من تنها پناهم ریحانه کوچکم بود و دوستانم که وجودشان سرشار از آرامش بود. در دورهمی ها آموزش قرآن هم داشتیم و من رفته رفته اطلاعات مذهبی خودم را بالا می بردم ، اما نه به خاطر شیرین که از تقوای شیرین دیگر چیزی نمانده بود ، فقط به خاطر خودم چون احساس می کردم این مسیر مرا قوی می کند و با روحیاتم سازگار است . بارها متوجه نگاههای شیرین به عاطفه شدم ... اما نمی دانم ... شاید کرده بودم ... ... ✍صالحه کشاورز معتمدی 📤( انتشار بدون لینک کامل کانال جایز است ) ═══••••••○○✿