eitaa logo
صالحین دامغان
338 دنبال‌کننده
19.9هزار عکس
2.9هزار ویدیو
603 فایل
ارتباط با ادمین @a_mohammadi61
مشاهده در ایتا
دانلود
✨چند نکته امنیتی درباره ویندوز ۱۰ 👈امنیت در ویندوز موضوع بسیار مهمی است که نباید از آن غافل شوید. در این مقاله به بررسی سه نکته مهم می‌پردازم که با رعایت آن می‌توانید امنیت‌تان را بالا ببرید. 🔰نسرا استان سمنان 🔰مرکز فضای مجازی دامغان
🌺زبان هنر زبان دفاع از اهداف و آرمان‌های والای انقلاب‌اسلامی است. 🦋🦋اعلام نتایج جشنواره سرود🦋🦋 ✳️گروه های برتر جشنواره مجازی سرود❤️آوای عاشقی❤️ به شرح ذیل می باشد: 1⃣ گروه سرود حلقه شهید ابوالفضل هراتیان 🌺پایگاه عطیه🌺 2⃣گروه سرود منتظران ظهور 🌼پایگاه حجاب🌼 🎁 اهدای جوایز نقدی به فرماندهان پایگاه عطیه وحجاب جهت تشویق اعضای گروه 🎁 ┈┈┈••✾🌻✾••┈┈┈ 🍃قرارگاه صالحین دامغان @salehin_damghan
13.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♻️پویش فخر ایران فاطمه اکبری کلاس چهارم آموزشگاه حضرت رقیه سلام الله 🍃قرارگاه صالحین دامغان @salehin_damghan
🌹 ♻️خانواده محوري در فعالیت اجتماعی 🌼خانواده محوری مقتضـی آن اسـت کـه زن حضـور در جامعـه و فعالیـتهـای اجتماعی خود را با موافقت شوهر و مصالح خانواده تنظیم کند. از مباحث بسیار مهم برای روابط همسری، حق حضور زنان در جامعه از یـک سو و اختیار شوهر در ممانعت آنان براي خروج از منـزل اسـت. 🌼اهمیـت ایـن مسئله از آنجاست که اگر اختیار شوهر در کنترل معاشرت همسر و خروج وی از منزل مطلق باشد، ممکن است بدون دلیل همسرش را در خانه حبس کند ودر عمل به همان «خانه نشینی» زن منجر گردد؛  🌼بسیاری از فقهای عظام و بلکه مشهور آنان بر حرمت خروج بـی اجـازه زن از منزل به طور کلی فتوا داده اند؛ اعم از اینکه منافی حق استمتاع شوهر باشد و به تضییع آن بینجامد یا اینگونه نباشد. 🌿بعضی از فقها نوشته اند: از وظایف زوجه آن است که بدون اذن شوهر از منـزل خـود خـارج نشـود، اگرچه به سوی منزل خانواده و خویشان خود، حتی عیادت بیماران یا حضوربر مردگان و تعزیت آنان باشد. 📚زین‌الدین علی عاملی؛ مسالک الأفهام إلی تنقیح شرائع الإسلام؛ ج۸ص۳۹۸ 📚 محمدباقر سبزواري؛ کفایۀالأحکام؛ ج۲،ص۲۵۱(.محمدبن:محمـدبـن نعمـان عکبـرى بغدادي؛ أحکام النساء؛ ص۳۸)  (على بن محمد حائري طباطبایى؛ ریاض المسـائل؛ ج۱۲ص۱۶۶) 📲 ارسالی خانم ابراهیمی، مربی پایگاه نجمه 🍃قرارگاه صالحین دامغان @salehin_damghan
36.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
؛ بخش اول 🇮🇷چرا ایران به دنبال پیشرفت در فناوری هسته‌ای هست؟ 🎬 (رئیس اندیشکده راهبردی فتح) 🌿 🕊 🌷 🍃قرارگاه صالحین دامغان @salehin_damghan
هدایت شده از صالحین دامغان
🕗 به چه مشغول كنم ديده و دل را كه مدام دل تو را می‌طلبد ديده تو را می‌جويد... السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا أَمِينَ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ وَ حُجَّتَهُ عَلَى عِبَادِهِ 🍃صلوات خاصه امام رضا علیه السلام🍃 ✨اللهّمَ صَلّ عَلی عَلی بنْ موسَی الرّضاالمرتَضی الامامِ التّقی النّقی وحُجَّّتکَ عَلی مَنْ فَوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثری الصّدّیق الشَّهید صَلَوةَ کثیرَةً تامَةً زاکیَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَه کافْضَلِ ما صَلّیَتَ‌عَلی‌اَحَدٍ مِنْ اوْلیائِک.✨ 🍃قرارگاه صالحین دامغان @salehin_damghan
🌸 خندید و گفت: «به خدا خیر است. از این خیرتر نمی شود!» قرآن را برداشت و بوسید. گفت: «این دستور دین است. آدم مسلمانِ زنده باید وصیتش را بنویسد. همه چیز را برایتان تمام و کمال نوشته ام. نمی خواهم بعد از من حق و حقوقتان از بین برود. مال و اموالی ندارم؛ اما همین مختصر هم نصف مال توست و نصف مال بچه ها. وصیت کرده ام همین جا خاکم کنید. بعد از من هم بمانید همدان. برای بچه ها بهتر است. اگر بعد از من جسد ستار پیدا شد، او را کنار خودم خاک کنید.» بغض کردم و گفتم: «خدا آن روز را نیاورد. الهی من زودتر از تو بمیرم.» خندید و گفت: «در ضمن باید تمرین کنی از این به بعد به من بگویی ستار، حاج ستار. بعد از شهادتم، هیچ کس مرا به اسم صمد نمی شناسد. تمرین کن! خودت اذیت می شوی ها!» اسم شناسنامه ای صمد ستار بود و ستار، برادرش، صمد. اما همه برعکس صدایشان می زدند. صمد می گفت: «اگر کسی توی جبهه یا محل کار صدایم بزند صمد، فکر می کنم یا اشتباه گرفته یا با برادرم کار دارد.» می خندید و به شوخی می گفت: «این بابای ما هم چه کارها می کند.» بلند شدم و با لج گفتم: «من خوابم می آید. شب به خیر، حاج صمد آقا.» سردم بود. سُریدم زیر لحاف. سرما رفته بود توی تنم. دندان هایم به هم می خورد. ‌
🌹🌹
🌸 از طرفی حرف های صمد نگرانم کرده بود. فردا صبح، صمد زودتر از همه ما از خواب بیدار شد. رفت نان تازه و پنیر محلی خرید. صبحانه را آماده کرد. معصومه و خدیجه را بیدار کرد و صبحانه شان را داد و بردشان مدرسه. وقتی برگشت، داشتم ظرف های شام را می شستم. سمیه و زهرا و مهدی هنوز خواب بودند. آمد کمکم. بعد هم رفت چند تا گونی سیمان را که توی سنگر بود، آورد و گذاشت زیر راه پله. بعد رفت روی پشت بام را وارسی کرد. بعد هم رفت حمام. یک پیراهن قشنگ برای خودش از مکه آورده بود. آن را پوشید. خیلی بهش می آمد. ظهر رفت خدیجه و معصومه را از مدرسه آورد. تا من غذا را آماده کنم، به درس خدیجه و معصومه رسیدگی کرد. گفت: «بچه ها! ناهارتان را بخورید. کمی استراحت کنید. عصر با بابا می رویم بازار.» بچه ها شادی کردند. داشتیم ناهار می خوردیم که در زدند. بچه ها در را باز کردند. پدرشوهرم بود. نمی دانم از کجا خبردار شده بود صمد برگشته. گفت: «آمده ام با هم برویم منطقه. می خواهم بگردم دنبال ستار.» صمد گفت: «بابا جان! چند بار بگویم. تنها جنازه پسر تو و برادر ما نیست که مانده آن طرف آب. خیلی ها هستند. ‌
8.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بابا تام کاتن، بابا زبون دنیا بلد جواد جون اون سکه ها رو بده، فاضلاب اهواز رو درست کنیم 🍃قرارگاه صالحین دامغان @salehin_damghan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 ۲۴ روز مانده... ❤️ چه می‌جویی؟ عشق همینجاست.. 🍃قرارگاه صالحین دامغان @salehin_damghan
دوستان همراه بابت همراهی شما سپاسگزاریم کانال تا صبح تعطیل می باشد 😊 شبتون و عاقبتتون بخیر و نیکی 🌙🌙🌺