🥀🥀🥀🌸🌸🌸🥀🥀🥀
🗓 #احادیث_ناب
حضرت امام على عليه السلام
أَحسِنِ الصُّحبَةَ لَها فَيَصفُوَ عَيشُكَ؛
با همسرت خوش رفتار باش تا زندگى ات با صفا گردد.
من لايحضره الفقيه، ج4، ص392، ح5834
🍃🍃🍃➖➖➖🍃🍃🍃
#تعلیم_و_تربیت_ناحیه_لنجان
┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
@salehinlenjan
✔️ #تلنگر
🔥 آتشی نمیسوزاند #ابراهیم را . . .
🌊 و دریایى غرق نمی کند #موسى را . . .
🧕مادری ،کودک دلبندش را به دست موجهاى خروشان "نیل" می سپارد ، تا برسد به خانه ی فرعونِ تشنه به خونَش
🔸دیگری را برادرانش به چاه مى اندازند، سر از خانه ی عزیز مصر درمی آورد !
مکر زلیخا زندانیش می کند، اما عاقبت بر تخت ملک می نشیند
📚 از این "قِصَص" قرآنى هنوز هم نیاموختی؟! که اگر همه ی عالم قصد ضرر رساندن به تو را داشته باشند ، و خدا نخواهد ؛ #نمیتوانند . . .
♥️ او که یگانه تکیه گاه من و توست
#اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج💔
#تعلیم_و_تربیت_ناحیه_لنجان
┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
@salehinlenjan
Robot_01.mp3
11.83M
#کتاب_صوتی_ویژه_کودک
😇 قصه ربات 😴
(قسمت اول)
#تعلیم_و_تربیت_ناحیه_لنجان
┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
@salehinlenjan
#قصه_خوانی
🐻💕خرس کوچولو خالی بند! 💕🐻
قصه ای کودکانه و آموزنده درباره دروغگویی
خرس کوچولو به تنهایی می تواند از رودخانه رد شود. او می تواند دکمه و زیبش را ببندد. حتی می تواند بند کفشش را هم خودش ببندد ، ولی نمی تواند ۷۶ مگس را در یک چشم بر هم زدن بخورد. این مشکل جدید خرس کوچولو بود. خرس کوچولو خالی بند به دروغ به دوستانش گفته بود که می تواند این کار را بکند.
ماجرا این گونه شروع شد : میمون با افاده گفت : « من می توانم از بلند ترین درخت بالا بروم. » بعد از یک درخت کاج به راحتی بالا رفت تا به نوک درخت رسید.
عقاب با غرور گفت : « من می توانم بدون بال زدن بالای مزرعه توت فرنگی پرواز کنم. » او اوج گرفت و بدون این که بال هایش را بر هم بزند ، روی جنگل و مزرعه توت فرنگی پرواز کرد.
سمور آبی گفت : « من هم می توانم یک درخت بزرگ را با دندان هایم قطع کنم. » سمور یک درخت بزرگ پیدا کرد. به سرعت به این طرف و آن طرف درخت رفت و چوب درخت را جوید تا این که درخت قطع شد و به زمین افتاد. بعد آن را برداشت به داخل آب برد و گفت : « حالا برای خودم یک سد درست می کنم. »
خرس کوچولو خالی بند نمی توانست از درخت بالا برود. نمی توانست درخت را بجود و نمی توانست پرواز کند. تازه تمام کار هایی را هم که می توانست انجام بدهد از یاد برده بود ولی به دروغ به دوستانش گفت :« من می توانم در یک شم به هم زدن ۷۶ مگس را بخورم. »
خرس کوچولو خالی بند زبانش را بیرون آورد. شش تا مگس خورد. ولی دیگر مگسی پیدا نکرد. بعد گفت این جا تنها شش مگس بود. ولی من ۷۰ تای دیگر را هم می توانم یک جا بخورم.
سمور آبی گفت : « اگر راست می گویی ، نشان بده ! » خرس کوچولو دنبال راه چاره ای گشت. سر شام مادرش پرسید : « چیزی شده ؟ »
خرس کوچولو خالی بند گفت : « من نمی توانم ۷۶ مگس را در یک چشم بر هم زدن بخورم. » پدر گفت : « من هم نمی توانم این کار را بکنم. » مادر گفت : « من هم همین طور. » خرس کوچولو گفت من باید بتوانم. بعد تمام ماجرا را برای پدر و مادرش تعریف کرد. مادر سری تکان داد و پدر گفت : « که این طور ! » مادر گفت : « راستی راستی خیالاتی شده ای . »
روز بعد دوست های فرانکلین منتظر او بودند. سمور آبی چیز غیر منتظره ای برای او آورده بود ؛ یک شیشه پر از مگس. خرس کوچولو که شال پشمی دور گردنش پیچیده بود ، با ناله گفت : « منم نمی توانم چیزی بخورم ، گلویم درد می کند. » خرس کوچولو بد جوری گیر افتاده بود. از ناراحتی خواب و خوراک نداشت. دیگر فکرش کار نمی کرد. از این که به دوستانش دروغ گفته بود ، خجالت می کشید.
از پدرش پرسید : « می توانم با تمرین کردن ۷۶ مگس را در یک چشم بر هم زدن بخورم ؟ » پدر جواب داد : « بله ! می توانی ولی یاد گرفتن این کار وقت زیادی می خواهد. » خرس کوچولو پیش مادرش رفت و گفت : « از این به بعد با دوستانم بازی نمی کنم. » مادر گفت : « آن وقت خیلی تنها می شوی. »
خرس کوچولو خالی بند فکری کرد و گفت : « پس به آن ها می گویم که دروغ گفته ام. » مادر و پدرش گفتند : « این همان کاری است که باید انجام دهی. بعد می توانی کارهایی را که بلدی به آن ها نشان بدهی. » روز بعد خرس کوچولو پیش دوستانش رفت. آن ها منتظربودند. خرس کوچولو از آن ها معذرت خواست و گفت : « من دروغ گفتم. چون نمی توانم ۷۶ مگس را در یک چشم به هم زدن بخورم. »
میمون گفت : « ما حدس زده بودیم.» خرس کوچولو گفت : « ولی می توانم ۷۶ مگس را بخورم. » دوستانش سری تکان دادند و آه کشیدند. خرس کوچولو گفت:« راست می گویم. به شما نشان می دهم. » خرس کوچولو دوان دوان به خانه آمد. او تعداد زیادی مگس گرفت. مقداری آرد ، شیر ، تخم مرغ و عسل تهیه کرد. همه ی مواد و مگس ها را با هم مخلوط کرد ، هم زد و یک کیک پخت. کیک مگس آماده شد.
خرس کوچولو جلوی چشم دوست هایش تمام کیک مگس را خورد. بعد دهانش را پاک کرد و گفت : « دیدید راست گفتم. »
سمور آبی گفت : « خیلی عجیب است ! دیگر چه کاری می توانی انجام دهی ؟ »
خرس کوچولو از این که حرفش را به دوستانش ثابت کرده بود ، خوشحال بود. او می خواست با افتخار بگوید که می تواند دو تا کیک مگس را در یک وعده بخورد که … ناگهان فکری کرد و گفت : « دیگر ، هیچی » بله حتی خرس کوچولو هم از خوردن آن همه کیک مگس خسته شده بود.
از کودک بپرسید :
– خرس کوچولو چرا دروغ گفت ؟
– اگرخرس کوچولو خالی بند از اول راست می گفت ، چی می شد ؟
– خرس کوچولو خالی بند چرا تصمیم گرفت راستش را بگوید ؟
به کودک بگویید :
ما باید به آن چه هستیم افتخار کنیم و همه توانایی و ناتوانی خودمان را بپذیریم. برای همین برای این که آدم دیگری باشیم و بخواهیم چیزی را که نیستیم نشان دهیم ، نباید دروغ بگوییم چون فایده ای ندارد و آخرش هم دروغ مان برملا می شود.
#تعلیم_و_تربیت_ناحیه_لنجان
┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
@salehinlenjan
🍃💝🍃
🎀 #اخلاق_در_خانواده 🎀
❣مثبت اندیشی نسبت به وقایع و مشکلات زندگی ، اثرات خیلی خوبی را به همراه دارد...
💕قطعا هر کدام از زوجین ایراداتی دارند که طرف مقابل به آن آگاه است
پس بجای اینکه به ایرادات طرف مقابل فکر کنیم :
✨اولا به این فکر کنیم که ما نیز ایراداتی داریم
✨ثانیا نگاهمان به ویژگی های مثبت همسرمان باشد
✨ثالثا درصدد برطرف کردن ایراد های خودمان باشیم
#تعلیم_و_تربیت_ناحیه_لنجان
┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
@salehinlenjan
#احادیث_ناب
💕 امام علی (ع):
فرزندان خود را به عادتها و آداب خود مجبور نکنید زیرا آنها برای زمانی غیر از زمان شما خلق شدهاند.
📚 (نهج البلاغه، گفتار ۲۴۰)
#تعلیم_و_تربیت_ناحیه_لنجان
┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
@salehinlenjan
7.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دکتر عباسی
واقعا هدف خلقت چیست؟!!!
#تعلیم_و_تربیت_ناحیه_لنجان
┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
@salehinlenjan
🍃💝🍃
🎀 #اخلاق_در_خانواده 🎀
⁉️ چگونه همسرم را #نقد کنم که موجب آزارش نشود؟
به هنگام نقد کردن، عزت نفس فرد مورد نظر مورد مخاطره قرار می گیرد، افراد معمولا در برابر نقد مقاوم هستند و (به جز افرادی که عزت نفس بالایی دارند ...) بنابراین سعی کنید تا حد ممکن از روش های جایگزین استفاده کنید.
مثلا به جای این که همسرتان را به دلیل رعایت نکردن نظم انتقاد کنید، هنگامی که نظم را رعایت می کند خیلی او را تقدیر کرده و از او تعریف کنید. این کار به مرور زمان، باعث می شود عدم رعایت نظم او کم رنگ شده و رعایت کردن نظمش بیشتر شود.
قبل از نقد طرف مقابل، نیتتتان را با خودتان مرور کنید! آیا واقعا قصد کمک به او و اصلاحش را دارید یا صرفا می خواهید دلتان خنک شود یا او را ضایع کنید؟؟؟!!! با خودتان رو راست باشید. چون نیت شما در صحبتتان حتما اثر گذار خواهد بود.
قبل از نقد نقاط منفی او، حتما به نقاط مثبتش فکر کنید و آن ها را به زبان آورده و به خاطر آن نقاط مثبت، تقدیرش کنید (نقاط مثبتی که ذکر می کنید و تقدیرتان واقعی باشد، چاخان نباشد!)
مراقب باشید رفتارش را نقد کنید و نه شخصیتش را. مثلا نگویید "شلخته ای" بلکه رفتارش را مثلا این که هنگام خانه امدن لباس هایش را روی تخت می اندازد یا جوراب و کیفش را کنار اتاق می انداز نقد کنید.
حتی الامکان نقدتان را کوتاه و خلاصه و در حد ضرورت بگویید. یعنی نقدتان را شاخ و برگ های اضافی ندهید و آن را طولانی نکنید.
جملاتتان را با ضمیر "من" آغاز کنید و نه ضمیر "تو". مثلا به جای این که بگویید "تو به ظاهرت نمی رسی و به آراستگیت اهمیت نمی دهی." بگویید: " من دوست دارم بیشتر به خودت برسی."
رفتار منفی طرف مقابل را تعمیم افراطی ندهید. مثلا نگویید :"تو هیچ وقت حوصله ی حرف زدن نداری!" آیا واقعا هیچ زمانی نبوده که او با شما با حوصله حرف زده باشد؟؟؟
مبهم صحبت نکنید و حرفتان را واضح و حتی با مثال بیان کنید. مثلا نگویید :"من از رفتارایی که با من داری راضی نیستم!"
#تعلیم_و_تربیت_ناحیه_لنجان
Part3.mp3
2.74M
#کتاب_صوتی_ویژه_والدین
پادشاه و غلام عجمی
👑👑👑👑👑👑👑👑
#تعلیم_و_تربیت_ناحیه_لنجان
┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
@salehinlenjan