eitaa logo
شبکه تربیتی صالحین
842 دنبال‌کننده
5هزار عکس
1هزار ویدیو
458 فایل
کانال را جهت تقویت شبکه تربیتی صالحین راه اندازی نموده ایم
مشاهده در ایتا
دانلود
حلقه قرآنی همراه با پذیرایی جمعه ۲۸ بهمن ماه مسجد وپایگاه المهدی (عج) حوزه شهید محلاتی ناحیه لنجان
حلقه قرآنی همراه با پذیرایی جمعه ۲۸ بهمن ماه مسجد وپایگاه المهدی (عج) حوزه شهید محلاتی ناحیه لنجان
📗📗 کتاب «یادت باشد»، داستان زندگی شهید مدافع حرم حمید سیاهکالی‌مرادی،دومین شهید مدافع حرم استان قزوین است که در کمتر از ده روز به چاپ هجدهم رسید. این کتاب، عاشقانه‌ترین کتاب شهدای مدافع حرم برای شهید پاییزی دفاع از حریم اهل بیت علیه السلام است. شهید سیاهکالی‌مرادی، در پاییز سال ۱۳۸۹ به کربلا رفت، در پاییز سال ۱۳۹۱ عقد کرد، در پاییز سال ۱۳۹۲ ازدواج کرد و نهایتاً در پاییز سال ۱۳۹۴ به شهادت رسید! «یادت باشد» یک عاشقانه آرام در دل هیاهوهای زندگی است که با زبانی ساده و شیرین به‌قلم «رسول ملاحسنی» و به روایت همسر شهید نوشته شده است و طراحی جذاب جلد آن، گویای همین غربت همسرانه از جنس پاییز است که کتاب «یادت باشد» را بیش از هر چیزی به کتابی سراسر عشق و محبت و دلدادگی بدل کرده است. @salehinlenjan
" یک کتابی تازه خوانده‌ام که خیلی برای من جالب بود. دختر و پسر جوان -زن و شوهر- متولّدین دهه‌ی ۷۰، می‌نشینند برای اینکه در جشن عروسی‌شان گناه انجام نگیرد، نذر میکنند سه روز روزه بگیرند! به ‌نظر من این را باید ثبت کرد در تاریخ که یک دختر و پسر جوانی برای اینکه در جشن عروسی‌شان ناخواسته خلاف شرع و گناهی انجام نگیرد، به‌ خدای متعال متوسّل میشوند، سه روز روزه میگیرند. پسر عازم دفاع از حریم حضرت زینب (سلام‌الله‌علیها) میشود؛ گریه‌ی ناخواسته‌ی این دختر، دل او را میلرزاند؛ به این دختر -به خانمش- میگوید که گریه‌ی تو دل من را لرزاند، امّا ایمان من را نمیلرزانَد! و آن خانم میگوید که من مانع رفتن تو نمیشوم، من نمیخواهم از آن زنهایی باشم که در روز قیامت پیش فاطمه‌ی زهرا سرافکنده باشم! ببینید، اینها مال قضایای صد سال پیش و دویست سال پیش نیست، مال سال ۹۴ و ۹۵ و مال همین سالها است، مال همین روزهای در پیش [روی] ما است؛ امروز این است. در نسل جوانِ ما یک چنین عناصری حضور دارند، یک چنین حقیقت‌های درخشانی در آنها حضور دارد و وجود دارد؛ اینها را باید یادداشت کرد، اینها را باید دید، اینها را باید فهمید. فقط هم این [یک نمونه] نیست که بگویید «آقا! به یک گل بهار نمیشود»؛ نه، بحث یک گل نیست؛ زیاد هستند از این قبیل. این دو -زن و شوهری که عرض کردم- هر دو دانشجو بودند که البتّه آن پسر هم بعد میرود شهید میشود؛ جزو شهدای گران‌قدر دفاع از حریم حضرت زینب (سلام‌الله‌علیها) است. وضعیّت این‌جوری است..." 👈سخنان رهبر انقلاب در دیدار اعضای مجلس خبرگان درباره کتاب ۱۳۹۷/۰۶/۱۵ @salehinlenjan
طرح کلی اندیشۀ اسلامی در قرآن - جلسۀ اول - ایمان 1.mp3
12.33M
📻 پای منبر استاد سید علی حسینی خامنه ای 📻 📢 سلسله جلسات طرح کلی اندیشۀ اسلامی در قرآن 📢 💠 جلسۀ اول: ایمان (١) 🗓 پنجشنبه ۲۸ شهریور ۱۳۵۳ شمسی، دوم رمضان المبارک ۱۳۹۴ قمری سوال از جلسه تقوا امام خامنه ای 1👈تقوا از منظر رهبری را توضیح دهید ؟؟؟
02 - طرح کلی اندیشۀ اسلامی در قرآن - ایمان 2.mp3
19.21M
یا مهدی (عج): 📻 پای منبر استاد سیدعلی حسینی خامنه‌ای 📻 📢 #صوت_کامل سلسله جلسات طرح کلی اندیشۀ اسلامی در قرآن 💠 جلسۀ دوم: ایمان (۲) 🗓 جمعه ۲۹ شهریور ۱۳۵۳ شمسی، سوم رمضان المبارک ۱۳۹۴ قمری سوال 1👈فرمان خدا از نظر مقام معظم رهبری چیست؟؟
📻 پای منبر استاد سیدعلی حسینی خامنه‌ای 📻 📢 سلسله جلسات طرح کلی اندیشۀ اسلامی در قرآن 💠 جلسۀ سوم: ایمان (۳) ایمان آگاهانه 🗓 شنبه ۳۰شهریور ۱۳۵۳ شمسی، چهارم رمضان المبارک 1394 قمری 1👈اقسام ایمان را در جلسه سوم استاد توضیح دهید؟؟
چگونگی جذاب سازی آموزش های تربیتی ۱. جذاب بودن شخصیت مربی: مربی باید از روش هایی که شخصیت او را دوست داشتنی می کند استفاده کند تا باعث جذب متربی شود چرا که وقتی متربیان به او علاقه مند شوند به سخنان او گوش و عمل می کنند، این علاقه باعث یادگیری مطالب و عمل به آنها خواهد شد طبق قواعد روانشناسی کودکان و نوجوانان وقتی به کسی علاقه مند میشوند سعی می کنند خود را به او شبیه کنند پس سعی کنید دوست داشتنی و جذاب باشید. راه های جذاب بودن: 🔹اهمیت دادن به متربی کاری کنید که متربی با نشان داده شود چرا که انسان به طور ذاتی نیاز دارد که او را ارزشمند بدانند اگر کاری کنید که احساس مهم بودن بکند باعث ایجاد علاقه و جذابیت شما نزد اوخواهد بود. وقتی متربی صحبت می کند چنان محو در او شوید که گویی کسی جز او در جهان نیست وقتی به سخنانش گوش می دهید طوری رفتار کنید که گویی هر کلمه ای که به زبان می آورد مهم است از سخنانش تعریف کنید و به او بگویید که چه قدر از سخنانش لذت می برید . 🔹پذیرش افراد همانگونه که هستند متربی رابی قید و شرط بپذیرید به طورکامل! ازآنها انتقاد و عیب جویی نکنید چنان و انمود کنید که گویی آنها معجزه خلقت هستند، این است خواهید پرسید چگونه پذیرش تمام و کمال خودرانشان دهیم؟ با وقتی باخوشحالی لبخند بزنید اعتماد به نفس آنها افزایش می یابد و احساس خوبی درباره ی خودشان پیدا می کنند و شخصی که این احساس رابه آنها القاء کند دوست می دارند قبل از انکه چیزی بگویید. 🔹تقدیر و تشکر از متربی از متربیان به خاطرکارهای کوچک و بزرگ آنها کنید این طوری بیشتر احساس قابلیت و توانایی میکنند در این صورت بازدهی دو برابر خواهد بود و شما هم به فردی باجذبه تبدیل می شوید. 🔹تحسین و تایید همه انسان ها درطول زندگی نیازی ناخودآگاه به شدن دارند. هرگاه کسی را تایید یا به عبارتی ستایش کنید اعتماد به نفسشان افزایش یافته احساس شگفت انگیز بودن می کنند آنان را تحسین نمایید. همیشه دنبال چیزی در متربی بگردید که قابل تحسین باشد، دراین صورت او خود را موثر و ارزشمند می یابد و شما را هم بسیار دوست خواهد داشت. 🔹توجه این خصوصیت مهم ترین خصیصه و کلید جذبه آنی و وسیله ای قوی برای القاء اعتماد به نفس به متربی است. 🔹استفاده ازکلمات محبت آمیز درهنگام برخورد با متربی از الفاظی و محبت آمیز استفاده کنید مثلا: سلام خدمت بچه های گل چه بچه های شاد و مهربونی بچه های باایمان و نمازخون معلومه که حافظه شما خیلی خوبه آفرین به این بچه ها می خوام به شما جایزه بدم و… 🔹استفاده ازاسم کوچک متربی اگر کودک ببیند مربی همچون دوستانش او را با اسم کوچک صدامی کند احساس دوست داشتن بیشتر و نزدیکی بالاتری به مربی می کند زیرا کسانی او را با اسم کوچک صدا می کنند که به او نزدیک ترند و شما با این ابتکار چون نزدیکان او خواهید شد. 🔹روی خندان وبشاش روی خندان و بشاش از لحاظ روحی و روانی باعث آرامش می شود. در لحظات مختلف لبخند بزنید مثل:هنگام شروع صحبت/ سلام کردن /جواب سؤال دادن/ لحظه خداحافظی یاهنگام صدا زدن بچه ها بزنید وبشاش باشید. 🔹چون آشنایی دیرینه با متربی طوری رفتار نمایید که گویی انگار مدت هاست آنها را می شناسید همچون دوستی قدیمی که مدت ها او را ندیده اید و ناگهان او را ملاقات کرده اید. ،خوشحال ، سپاسگزار و ! ۲. استفاده ازروش های جذاب و مورد توجه متربیان : درصورت جذاب بودن روش های ارائه مطلب به متربی اهتمام او به فراگیری بیشتر و دقت و سرعت انتقال مطلب بالاتر خواهد بود ازجمله روش های: ۱- روش بازی ۲- روش قصه گویی ۳- نمایش وپانتومیم ۴- مسابقات مختلف ۵-اهداءجایزه ۶-تعامل و شرکت دادن متربیان درتدریس، اجراء و مسابقات ۷- برگزاری تدریس در زمان ومکان مناسب ۸-آراستگی ظاهر مربی ‌@salehinlenjan
چرا باید تربیت کنیم؟! تربیت ما بیش از این نبوده است که به بزرگ‌ترها احترام بگذاریم، کلمات زشت نگوییم، پیش دیگران پای خود را دراز نکنیم، حرف‌شنو باشیم، صبح‌ها به همه سلام کنیم، دست و روی خود را با صابون بشوییم، لباس تمیز بپوشیم، دست در بینی نبریم و… اما ساده‌ترین و ضروری‌ترین مسائل زندگی را به ما یاد ندادند. کجا به ما آموختند که چگونه نفس بکشیم، چگونه اضطراب را از خود دور کنیم، موفقیت چیست، ازدواج برای حل چه مشکلی است، در مواجهه با مخالف چگونه رفتار کنیم…؟ در کودکی به ما آموختند که چموش نباشیم، اما پرسشگری و آزاداندیشی و شیوه‌های نقد را به ما نیاموختند. داگلاس سیسیل نورث، اقتصاددان آمریکایی و برندۀ جایزۀ نوبل اقتصاد در سال ۱۹۹۳می‌گوید: «اگر می‌خواهید بدانید کشوری توسعه می‌یابد یا نه، سراغ صنایع و کارخانه‌های آن کشور نروید. اینها را به‌راحتی می‌توان خرید یا دزدید یا کپی کرد. می‌توان نفت فروخت و همۀ اینها را وارد کرد. برای اینکه بتوانید آیندۀ کشوری را پیش‌بینی کنید، بروید در دبستان‌ها؛ ببینید آنجا چگونه بچه‌ها را آموزش می‌دهند. مهم نیست چه چیزی آموزش می‌دهند؛ ببینید چگونه آموزش می‌دهند. اگر کودکانشان را پرسشگر، خلاق، صبور، نظم‌پذیر، خطر‌پذیر، اهل گفتگو و تعامل و برخوردار از روحیۀ مشارکت جمعی و همکاری گروهی تربیت می‌کنند، مطمئن باشید که آن کشور در چند قدمی توسعۀ پایدار و گسترده است.» از «نفس کشیدن» تا «سفر کردن» تا «مهرورزی» به آموزش نیاز دارد. بخشی از سلامت روحی و جسمی ما در گرو «تنفس صحیح» است. آیا باید در جوانی یا میان‌سالی یا حتی پیری، گذرمان به یوگا بیفتد تا بفهمیم تنفس انواعی دارد و شکل صحیح آن چگونه است و چقدر مهم است؟! به ما حتی نگاه کردن را نیاموختند. هیچ چیز به اندازۀ «نگاه» نیاز به آموزش و تربیت ندارد. کسی که بلد است چطور ببیند، در دنیایی دیگر زندگی می‌کند؛ دنیایی که بویی از آن به مشام بینندگان ناشی نرسیده است. هزار کیلومتر، از شهری به شهری دیگر می‌رویم و وقتی به خانه برمی‌گردیم، چند خط نمی‌توانیم دربارۀ آنچه دیده‌ایم بنویسیم. چرا؟ چون در واقع «ندیده‌ایم». همه چیز از جلو چشم ما گذشته است؛ مانند نسیمی که بر آهن وزیده است. اگر حرف مولوی درست باشد که «فرع دید آمد عمل بی‌هیچ شکر پس نباشد مردم الا مردمک»، باید بپذیریم که آدمیت ما به اندازۀ مهارت ما در «نگاه» است. جان راسکین، آموزگار بزرگ نگاه، در قرن نوزدهم می‌گفت: «اگر دست من بود، درس طراحی را در همۀ مدارس جهان اجباری می‌کردم تا بچه‌ها قبل از اینکه به نگاه‌های سرسری عادت کنند، درست نگاه کردن به اشیا را بیاموزند.» می‌گفت: «کسی که به کلاس‌های طراحی می‌رود تا مجبور شود به طبیعت و پیرامون خود، بهتر و دقیق‌تر نگاه کند، هنرمندتر است از کسی که به طبیعت می‌رود تا در طراحی پیشرفت کند.»(آلن دو باتن، هنر سیر و سفر، ص۲۶۹) اگر در خانه یا مدرسه، یاد گرفته بودیم که چطور نگاه کنیم، چطور بشنویم و چطور بیندیشیم، انسانی دیگر بودیم. انسانی که نمی‌‌تواند از چشم و گوش و زبان خود درست استفاده کند، پا از غار بدویت بیرون نگذاشته است؛ اگرچه نقاشی‌های غارنشینان نشان می‌دهد که آنان با «نگاه» بیگانه نبودند. من پدرانی را می‌شناسم که در آتش محبت فرزندانشان می‌سوزند و برای رفاه و آسایش آنان سر از پا نمی‌شناسند، اما تا دهۀ هفتاد یا هشتاد عمرشان ندانستند که فرزندانشان بیش از خانه و ماشین، به آغوش گرم او نیاز دارند و او باید آنان را لمس می‌کرد و می‌بوسید و دست محبت بر سر و روی آنان می‌کشید. بسیارند پدرانی که نمی‌دانند اگر همۀ دنیا را برای دخترشان فراهم کنند، به اندازۀ یک‌بار در آغوش گرفتن او و بوسیدن روی او، به او آرامش و اعتماد به نفس نمی‌دهد. در جامعه‌ای که از در و دیوار آن، سخن از حق و باطل می‌بارد، کسی به ما یاد نداد که چگونه از حق خود دفاع کنیم یا چگونه حق را مراعات کنیم و مسئلۀ «حق و باطل» را به حقوق افراد گره نزنیم. عجایب را در آسمان‌ها می‌جوییم، ولی یک‌بار به شاخۀ درختی که جلو خانۀ ما مظلومانه قد کشیده است، خیره نشده‌ایم. نگاه کردن، شنیدن، گفتن، نفس کشیدن، راه رفتن، خوابیدن، سفر کردن، بازی، تفریح، مهرورزی، عاشقی، و اعتراض، بیشتر از املا و انشا نیاز به مربی و آموزش دارد. @salehinlenjan
هو ✍🏻..حقیقت صوم بر می گردد به تجرد نفس .منتهی تجرد نفسی که نه به طور کلی از عالم طبیعت جدا شود برود ، بلکه یک نحوی از ناحیۀ بدن با عالم ماده و طبیعت هم مرتبط باشد. و چون انسان برزخ بین این دو عالم است لذا اگر توجه او با عالم ظاهر بیشتر باشد از عالم باطن منصرف می شود , رابطۀ او با غیب کمتر می شود این باعث می شود نفس باید به آنچه که مربوط به ذات اوست و شکار کند از شکارهای ذاتی خودش منسلخ می شود. اما اگر آمدیم ارتباط نفس را در این مقام برزخیت بین او و ظاهر که بدن است، این ارتباط را کم کردیم ،از آن طرف اگر نفس قوتی هم دارد بیکار هم نیست و لذا به تعبیر جناب مولوی می گوید که به محض اینکه شکم را از طعام و از نان خالی کردی، یعنی توجه ات را از اینسوی عالم کم کردی می بینی آن دهن دیگرت باز می شود آن حقیقت دیگرت دهن باز می فرماید. و لذا تا نفس توجه به بدن دارد احساس ادراکات او و تشرف او به عالم غیب کم می شود. و لذا کانه مثل اینکه از آن طرف دهن بسته ای دارد دهن باز نیست . این اشتغالات به عالم ماده آنچنان کرد که او از عالم غیب منصرف شد. اما به محض اینکه با روزه توانست این دهن ظاهری را ببندد و غذای جسمی را منقطع کند از آن طرف می بینید دهن باطنی اش باز می شود. جناب مولوی فرمودند که گر تو این انبان زنان خالی کنی پر ز گوهرهای اجلالی کنی این گوهر های اجلالی کدام گوهر است؟ آنان گوهرهایی هستند که از عالم غیب در نفس اجلال نزول می فرمایند.فقط کافی است این انبان شکم از اینسوئی ها تخلیه شود، که تا جهنم شکم ،آتش او خاموش شد آتش دل افروخته می شود.. 🔈گزیده ایی از جلسات اسرار روزه استاد صمدی آملی @salehinlenjan
هرکس مجموعهٔ کردار و نیات خود است ، و جمیع اعمال و نیاتش بذرهائی است که در خود می افشاند و خود همان بذرها می شود ، و اخلاق وی ملکات ذاتش و صفات لازمش می گردند و همیشه با آن ها محشور است ، و آن ها او می شوند و او آنها. استاد علامه حسن زاده آملی نصوص الحکم بر فصوص الحکم ، فص ۴۰ ، صفحه ۲۲۹ @salehinlenjan