هدایت شده از سلمان رئوفی
باسمه تعالی
🔆بحث آداب الصلاه استاد امینی نژاد
🔆شنبه ها بعد از نماز ظهر
🔆مدرسه امام کاظم علیه السلام (ساختمان سمت چپ، مدرس شماره ۷)
@salmanraoofi
#عرفان_اسلامی
#استاد_امینی_نژاد
#زناشویی_در_عرفان_اسلامی ۶
د یکی دیگر از ابعاد مهم توجهات عرفانی ابنعربی در این زمینه است، وی در باب دوازدهم از فتوحات مکیه، ماجرای (حبب الیه النساء) را از ویژگیهای رسولالله- برمیشمارد که درباره هیچ پیامبری وارد نشده است. یعنی گرچه حب نساء از اخلاق همه انبیاء است، چنانچه از امام صادق- روایت شده است که ؛ من اخلاق الانبیاء حب النساء (طبری، ص۱۹۷) و پیامبری مثل حضرت سلیمان روزی فراوانی از زنان داشته است. اما سخن در آن است که خداوند زن را محبوب پیامبر اکرم- کرده است نه آنکه پیامبر- از پیش خود و ابتداء بدیشان محبت ورزیده باشد.
تحلیل این ماجرا از منظر ابنعربی این است که پیامبر اکرم- حتی پیش از خلقت نیز مقام نبوت داشته است (کنت نبیا و آدم بین الماء و الطین) و از این رو پیامبر خاتم- در چنان وضعی، در کمال انقطاع و توجه به حق بوده و در مقام مراعات ادب الهی و تلقی از پروردگار دل به هیچ امری جز حق تعالی نداشته است، در چنین بستری خداوند منان از باب عنایت کاملش به زن، وی را محبوب پیامبر خاتم- کرده و قلبش را متوجه محبت او ساخته است (ابنعربی، ج۱، ص۱۴۵)[۴].
محیالدین در باب ۳۵۶ از فتوحات، پس از آنکه درباره تحولات صور و استحالات در علم سخن میگوید، به پارهای از علوم و دانشهایی که میتواند از آن بحث استخراج شود اشاره میکند و از جمله آنها معرفت به ارزش و منزلت زن است. وی در آنجا میگوید شواهدی چند بر منزلت بلند زن در نظام هستی دلالت دارد. از آن شواهد ماجرای (حبب الیه النساء) است که جزو اختصاصات نبی مکرم اسلام است. شاهد دیگر آن است که حضرت موسی وقتی به ارزش و مقام زن پی برد، حاضر شد ده سال از عمر خود را به عنوان مهریه زن قرار دهد. شاهد سوم آنکه در روایت نبوی (حبب الیّ ثلاث: النساء و الطیب و جعلت قره عینی فی الصلوه) علاوه بر آنکه نساء در ابتداء آمده است، در کنار اموری همچون طیب (بوی خوش) و نماز قرار گرفته است و یکی از اسامی خدای متعال (طیب) است. شاهد چهارم آن است که حضرت موسی تجلی الهی را در دل آتش که مورد نیاز خانوادهاش بود یافت و حضرت به واسطه سعی و تلاشی که در رفع نیازمندی ایشان بکار برد به چنان درجه عظمی رسید و کلیم الله شد و در چنان شرفی به مقامات دست یافت و شاهد استحسافی پنجمی که ابنعربی به شکلی گذرا بدان اشاره میکند ـ تا کلماتش در خاطر شنوندگان موجب اثاره شهوت و آثار نامطلوب نشود ـ آن است که در شرافت زن همین بس که مرد در حال نزدیکی، هیئتی همچون سجده پیدا میکند و این همه در حالی است که قوه عقلیه را یارای درک و هضم این مطالب نیست، زیرا عقل از شهوت طبیعی دور است و نسبت به اسرار آن در جهل و نادانی بسر میبرد (ابنعربی، ج ۳، ص ۲۵۶)
هـ . نکاح همانند توجه ایجادی حق تعالی است که خلقی بر صورت خود ميسازد و از روح خود در او میدمد (و نفخت فیه من روحی) و او را خلیفه خود قرار میدهد و جمال و کمالش رادر او به نظاره مینشیند. در نکاح نیز انسان نطفه خود را که مشتمل بر بعض روح اوست در رحم زن نفخ میکند و متوجه ایجاد فرزندی همانند خویش میشود که او را خلیفه خود کرده و خویش را در او ببیند. ابنعربی در فص محمدی- میگوید: «وهو (ای النکاح) نظير التوجه الالهی علی مَنْ خَلَقَه علی صُورتِه لِیَخلُفَه فیری فیه صورتَه بل نفسَه فسوّاه و عدّله و نفَخ فیه مِن روحه الذی هو نفسه» (قیصری، ص۴۷۸)
@salmanraoofi
#عرفان_اسلامی
#استاد_امینی_نژاد
#زناشویی_در_عرفان_اسلامی ۷
و. عشق و محبت حاکم میان زن و مرد یکی دیگر از ابعاد مسئله زن و زناشويي است. تحلیل عرفانی ابنعربی ـ که ریشه را در امور تکوینی جستجو میکند ـ جالب توجه است . او میگوید سرّ عشق و علاقمندی مرد به زن برای آن است که زن جزئی از مرد است چرا که حوّا از استخوان ضلع سینه آدم و به صورت خود آدم خلقت یافته است . با اين حساب عشق و علاقمندی مرد به زن، در واقع عشق و علاقمندی مرد به ذات خويش است؛ زيرا زن از اوست وحقيقتي مغاير با او نيست. به همين سان سرّ عشق و محبت زن به مرد نیز در این است که مرد کل او و موطن اصلی و ریشه او است (ابنعربی، ج ۱، ص۱۲۴).
بر همین اساس ابنعربی در فص محمدی- از فصوص الحکم میگوید اگر «حقتعالی» و«مرد» و «زن» را مطمح نظر قرار دهیم، میبینیم مرد از آنجا که از حقتعالی است به اصل و ریشه خود میل و عشق دارد، چنانچه زن نیز چون از مرد است به اصل و ریشه خود علاقمند و محب است و از سوی دیگر خداوند متعال به مرد به جهت آنکه از او و بر صورت او خلق شده محبت دارد، چنانچه مرد نیز به همین جهت که زن از او و بر صورت او خلقت یافته است به او محبت دارد. ابنعربی میگوید: «...فحَنّ َالرجلُ الی ربه الذی هو اصله حَنینَ المراةِ الیه فحبَّب الیه ربُّه النساءَ کما احبَّ الله مَن هو علی صورته.» (قیصری، ص ۴۷۶)
این محبت طرفینی میان مرد و زن در پی خود، علاقمندی به رسیدن به یکدیگر و وصال و در نهایت فنا و اتحاد و عینیت با یکدیگر را به دنبال دارد، لکن نقطهی اوج این معنا در عالم عنصری و نشئه جسمانی، در نکاح میان مرد و زن و زناشویی تحقق مییابد که بالاتر از آن امکانپذیر نیست. ابنعربی در این باره میگوید: «.... و لمّا أحبَّ الرجلُ المراةَ طَلَبَ الوُصلةَ الی غایةِ الوُصلةِ التی تکون فی المحبةِ و لم تکن فی صورةِ النشاء العنصریةِ اعظم وُصلةً من النکاح...» (قیصری، ص۴۷۷)
نتیجهگیری
باری تأمل هرچه بیشتر درباره زن و زناشويي در حوزه عرفان و تصوف، و کنار هم گذاشتن کلمات محققان درجه اول عرفانی در این زمینه، علاوه بر آنکه بحثی جدی در حوزه مباحث زن و زناشویی و منزلت زن است، افزون بر آن در مسايل تربيتي و سلوکي اهميتي وافر دارد، شدت تباعد معنویتگرایان اسلامی از مدل رهبانیت مسیحی را به وضوح نشان داده و تأثیرپذیری ایشان از تعلیمات متعالی نبوی- را آشکار میکند.
بنابرين از منظر عرفان اسلامي:
۱. سنت و روش در معنويت اسلامي، ازدواج و تشکيل خانواده است و موارد نادرِ ترک تاهّل در ميان متصوفه و عرفا تنها به جهت مسايل فردي بوده است.
۲. از جمله انگيزههاي سلوکي در ازدواج، فراغت قلب براي توجه به خداوند و همراه ساختن نفس در مسير سلوک الي الله است.
۳. همسر شايسته و همراه، تاثيري بسزا در سلوک بجاي میگذارد و انس با او دل را قوتي الهي ميبخشد.
۴. ازدواج موجبات دوري از گناه و ورود در مقامات طهارت نفس و تصفيه باطن حتي از فکر معصيت را فراهم ميسازد.
۵. هدف نهايي سالک وصول به خداست. هر يک از ازدواج يا تجرد که وي را به حسب شرايطي که در آن بسر ميبرد براي وصول به آن هدف ياري ميرساند، همان در حق وي افضل است.
۶. پس از ازدواج بار مسؤوليت خانواده برعهده سالکست و نميتواند آنها را به بهانههاي سلوکي به امان خدا رها کند واساسا سرپرستي خانواده، خود رياضتي در راستاي تهذيب نفس و سلوک الي الله است.
۷. ازدواج بهترين و بالاترين عبادت در ميان امور طبيعي است، به گونهاي که ميتواند سالک را در درک برخي از معارف عرفاني ياري و او را تا مقام محبوبي و رتبه اهل اللهي برساند.
۸. ازدواج نعمتي بزرگ است؛ زيرا بسترساز تحقق بزرگترين خلقت عالم يعني انسان است و در همين راستا زن کاملترين منفعل و پذيرنده در نظام هستي است که خداوند او را محبوب پيامبر خاتم قرار داده است.
۹. انسان در عمل زناشويي ـ در صورت زدودن حجابهاي غفلت ـ در نقطه اوج شهوت، نيستيِ خويش و اضمحلال انانيت و مقهوريت صرف را تجربه و مقام فناء در حق و بيتعيني صرف را به صورت حضوري در مييابد.
۱۰. همه نکات پيشين موجب شده يکي از اوصاف انسان کامل الهي علاقمندي به زنان و رغبت به زناشويي است.
۱۱. نکته کليدي در سلوک اسلامي، رعايت کامل حق بُعد طبيعي و جسماني به نحو مشروع در کنار رعايت ابعاد روحاني و بهرهگيري از فرصتهاي مادي به نفع معنويت و معرفت و رعايت اعتدال و بنيادهاي فطري است.
۱۲. عمل زناشويي همانند توجه ايجادي خداوند است که خلقي به صورت خود ميسازد و از روح خود در او ميدمد و او را خليفه خود قرار ميدهد و جمال و کمال خود را در او مشاهده ميکند .
۱۳. تکوّن زن از مرد و بر صورت اوست. لذا مرد به زن و زن به مرد ميل و محبت داشته، به يکديگر عشق ميورزد؛ چنانچه کل و جزء به همديگر تمايل دارند.
@salmanraoofi
#عرفان_اسلامی
#استاد_امینی_نژاد
#زناشویی_در_عرفان_اسلامی ۸
فهرست منابع
۱. سراج طوسی، ابونصر، اللمع، تصحیح کامل مصطفی هندوای، دار الکتب العلمیه بیروت، ۱۴۱۲ق.
۲. قیصری، داود بن محمود،شرح فصوص الحکم، چاپ سنگی.
۳. سهرودی، شهاب الدین ابوحفص عمر، عوارف المعارف، تصحیح محمد عبد العزیز خالدی، دارالکتب العلمیه، بیروت ۱۴۲۰ ق.
۴. ابنعربی، محییالدین محمد بن علی، فتوحات مکیه، ج۱ و ج۲ و ج۳ و ج۴، داراحیاء التراث العربی، بیروت، (بی تا).
۵. هجویری، علیبنعثمان،کشف المحجوب، تصحیح محمود عابدی، انتشارات سروش، تهران، ۱۳۸۳ ش.
۶. فناری، محمدبنحمزه، مصباح الانس، انتشارات فجر (بن جا)، چاپ سنگی، ۱۳۶۳.
۷. طبرسی، مکارم الاخلاق،منشورات شریف رضی.
۸. قونوی،صدرالدین،مفتاحالغیب، به تصحیح محمد خواجوی، انتشارات مولی.
🔻🔻🔻🔻🔻
[۲]. ابنعربی در باب ۵۶۰ ج ۴ ص ۴۴۷ میگوید : کمک مالی به کسی که نیازمند به نکاح و ازدواج است تا با ازدواج دین خود را حفظ کند و پاک دامنی پیشه نماید، نه تنها آن شخصی از این ازدواج اجر میبرد بلکه شخص کمک کننده هم پاداش خواهد برد زیرا چنین شخص نائب خدا در اعانه بر نیازمندان به ازدواج شده است، چون به نص روایت،کمک در این امر بر خداوند واجب است و هر کس در این امر به دیگران کمک رساند در واقع آنچه برخداوند لازم بود را به انجام رسانده است.پس خداوند کرامت او را برعهده خواهد گرفت.
[۳]. تعبیر ابنعربی در این متن و امثال آن که عبادتانگاری نکاح را از اختصاصات نبی مکرم اسلام- دانسته است حکایت از آشنایی وی به فضای رهبانیتی ادیان سابق و تغيیر این فضا در رهبانیت اسلامی داشته و تسلط او را به روایات باب میرساند.
[۴].البته ابنعربی در فص محمدی از فصوص الحکم دو تحلیل دیگر در این زمنیه ارائه میدهد، رجوع شود به شرح فصوص الحکم قیصری، چاپ سنگی ص ۴۷۷.
@salmanraoofi
هدایت شده از محسن قنبریان
❓زکات یا کفاره؟!
🔺جامعه می داند طلبه هایی که شبی جای رفتگران(در گناباد) و روزی جای نیروهای امداد(در اهواز) و... رفتند، شهریه شان به نصف حقوق آنان نمی رسد؟!
🔺پیج داران اینستا خبر دارند گستره ی این نمونه ها چقدر وسیع است؟! از گروههای جهادی در صحراهای کرمان و سیستان تا مناطق صعب العبور چهارمحال و لرستان خبر دارند؟!
🔺بدبینان که همه چیز را نمایشی و ظاهر سازی می بینند از صدها نمونه گمنام و بی صدا سراغی نمی گیرند؟!
✅ بنده تقریبا با طلاب هر شهر و مدرسه ای مواجه میشوم کارهای کوچک و بزرگ از این دست می شنوم و می بینم. این همان "فضیلت فراموش شده" ای است که روزی از مثل ملاعباس تربتی در کتابی به همین نام می خواندیم و امروز به برکت انقلاب اسلامی و روحیه جهادی در حال گسترش است.
👇اما حرف اصلی ام با خود این عزیزان است:
❓فکر می کنید کار شما از مصادیق زکات و تبرع است یا کفاره؟!!
در احادیث "هرکار خیری، صدقه است" ، "زکات نیروی بدنی، کمک به افتادگان است" ، "کارهای خیر، زکات نعمت" و "نیکویی کردن به همسایه ها، زکات رفاه" ای است که ندارید!
اما کارهای زیبایتان، "کفاره"ی عمل سوء تعدادی اشراف ریش دار هم هست!
کفاره، کارکردش پوشاندن و دفن و بی اثر کردن کار قبیح است.
خانه های میلیاردی برخی اشراف مذهبی، ماشینهای دودی و دوری از مردم برخی بزرگترهایتان، تله کابین ها تا اروپاگردی های برخی عمامه به سرهای غیر روحانی، مهمانی ها و تالارهای آنچنانی و اسراف آقازادگان سفیه برخی پرطمطراق ها و ساختمانهای مجلل و اضافی برخی مدرسه داران و... اعتماد عمومی به نهاد روحانیت را بدجوری دارد تخریب می کند. ۵سال پیش در نظر سنجی ای ۵۷/۳%مردم نمره منفی به ساده زیستی روحانیت دادند حالا که خیلی بدتر!
ضربه اعتقادی آنانی -که به تعبیر حضرت آقا مثل موریانه اعتماد هزار ساله مردم به روحانیت را می جوند- موجب شده کارهای درست و عالی و به جای شما، صدقه و تبرع تلقی نشود بلکه کفاره عمل سوء دزدان لباس شما در جامعه دیده شود!
بخاطر همین جامعه با کار شما مواجهه کار ملاعباس تربتی در زلزله تربت حیدریه نمی کند و انگار اینها را وظیفه شما می داند! بلکه بدبین است که آیا آخوند پرنفوذی که شدید هم چنین می مانید؟!
⬅️پس کنار پرداخت کفاره ی عمل سوء هم لباسهای کمتر اما درشت تر خود، برای کاهش آن قبایح در لباس پیامبر(ص) هم کاری بکنید. نمی شود دانه درشتهایی گناه کنند و کفاره اش را کوچکترها بدهند!
بهترین دارایی شما "علم" و "بیان" است و زکات آنها، "وادار کردن[صنف]خود به عمل" و "اندرز دادن" و نهی از منکر کردن است. عمل خود را با قدرشناسی از اساتید زاهد و مهذب تکمیل و با دستبوسی و تملق غیر وارستگان تباه نکنید.
🔺مطالب مرتبط:
- با هجوم موریانه ها چه میتوان کرد؟
- آخوندها کجایید؟
📝محسن قنبریان ۹۷/۹/۳۰
☑️ @m_ghanbarian
باسمه تعالی
از آقایان
محمد صالحی
و
سید محمد عبداللهی
که هر کدام به نحوی در اداره کانال کمک کار بنده شدند
کمال تشکر را دارم
هنوز هم اگر رفقایی بتوانند کمک کنند
خصوصا افرادی که بیشتر با رایانه در نت هستند
محتاج کمکشان هستم
🔆در صورت داشتن وقت لازم
در آیدی بنده
@srsr1359
اعلام آمادگی کنید
متشکرم
@salmanraoofi
علوم_انسانی_اسلامی
#علم_دینی
🔆مبانی و چالش های فلسفی تحقق #علم_دینی ۱
🔹علم دینی به معنایی از علم گفته میشود که حتی می تواند شامل فیزیک هم باشد، اما دغدغه علوم دینی، علوم انسانی است.
🔹تلقی از علم، علم تجربی و تلقی از دین، متون نقلی است که در این فضاها علم دینی نامعقول است چراکه هم علم تجربی ابعاد غیر تجربی دارد و هم دین ابعاد غیر نقلی دارد و دین مساوی با نقل نیست و در بسیاری از موارد از عقل استفاده میشود.
🔆حجه الاسلام دکتر حسین سوزنچی
بخش اول
▫️نشست علمی «مبانی و چالشهای فلسفی تحقق علم دینی» از سلسله نشستهای مطالعات اسلامی علوم انسانی به همت مرکز تخصصی طوبی برگزار شد.
▫️در این نشست حجت الاسلام حسین سوزنچی، دانشیار دانشگاه باقرالعلوم(ع) به تعریف علم دینی و مشکلات پیش روی تحقق این علم پرداخت.
🔸سوزنچی در ابتدای سخنان گفت: علم دینی به معنایی از علم گفته میشود که حتی می تواند شامل فیزیک هم باشد، اما دغدغه علوم دینی، علوم انسانی است؛ حساسیتهایی که در این علم است در دیگر علوم وجود ندارد و در شرایطی که بین علم جدید و دین اسلام ناسازگاریهایی احساس میشود این پرسش پیش میآید که حال چه باید کرد؟
🔸 از طرفی باید جلوی تلقی نادرست از علم دینی را گرفت و در عین حال این برداشت که همه علوم غربی جدید باطل، کفر و دور ریختنی است و فقط باید به قرآن و روایت مراجعه شود و از دل آن علم دینی استخراج شود، صحیح نیست؛ اگرچه این نظر هم مدافعانی دارد و در عین حال انتقادهایی هم به فضای غربی وجود دارد.
🔸دانشیار دانشگاه باقرالعلوم(ع) تصریح کرد: نیاز نیست که همه چیز را از نو تولید کنیم چراکه در فضاهای غربی نیز عدهای بر دین مسیحیت و یهودیت هستند که مثل ما دغدغه دین و انسان متعالی دارند و در مقابل جریانهای ضد دینی و ضد خدایی ایستاده اند.
🔸به عنوان نمونه موج سوم فمنیست یک جریان خانواده گرا است که آراء و کتابهای آنان شبیه ما است و آنها در این موضوع با ما قرابت دارند و از طرفی در غرب جریانهایی هستند که استدلالهای همجنس گرایان را به خوبی نابود میکنند و با این امر مخالف هستند؛ بنابراین در این زمینهها دیگر نیاز به تولید نیست.
▫️نسبت صحیح علم و دین
🔸وی بیان داشت: مسئله اصلی در علم دینی این است که نسبت صحیح علم و دین را بشناسیم که علم چه جایگاهی در زندگی دارد؟ چرا به علم جدید نیاز است؟ چه نیازی به علم دینی است؟ در واقع مجموعه اینها میخواهد درک بهتری از واقعیت به ما بدهد که کار دین و علم مدرن هدفشان یکی است و میخواهند زندگی بهتر را ارائه دهند؛ در اینجا این پرسش پیش میآید که آیا با توجه به اهداف مشترک علم و دین؛ آیا این دو باید باهم رقابت داشته باشند یا رفاقت؟
🔸سوزنچی تصریح کرد: پرسش دیگری که مطرح میشود این است که این تلقی که بین دین و علم ناسازگاری وجود دارد مسئله ما است یا غربی ها؟
🔸متأسفانه در بحث علم دینی، برخی در میدان بازی غربیها بازی میکنند چراکه میدان بازی ما در تمدن اسلامی و نسبت علم و دین به گونهای بوده است که این دو به عنوان دو نهاد جداگانه در مقابل یکدیگر نبوده اند، اما در شرایط فعلی افتراق علم و دین به عنوان دو نهاد در جامعه ما تثبیت شده است.
http://meftaah.com/news/118908
@salmanraoofi
#علوم_انسانی_اسلامی
#علم_دینی
🔆مبانی و چالش های فلسفی تحقق #علم_دینی
🔹علم دینی به معنایی از علم گفته میشود که حتی می تواند شامل فیزیک هم باشد، اما دغدغه علوم دینی، علوم انسانی است.
🔹تلقی از علم، علم تجربی و تلقی از دین، متون نقلی است که در این فضاها علم دینی نامعقول است چراکه هم علم تجربی ابعاد غیر تجربی دارد و هم دین ابعاد غیر نقلی دارد و دین مساوی با نقل نیست و در بسیاری از موارد از عقل استفاده میشود.
حجه الاسلام دکترحسین سوزنچی
🔆بخش دوم (بخش آخر)
▫️نشست علمی «مبانی و چالشهای فلسفی تحقق علم دینی» از سلسله نشستهای مطالعات اسلامی علوم انسانی به همت مرکز تخصصی طوبی برگزار شد.
▫️در این نشست حجت الاسلام حسین سوزنچی ، دانشیار دانشگاه باقرالعلوم (ع) به تعریف علم دینی و مشکلات پیش رو تحقق این علم پرداخت.
▫️علم تجربی ابعاد غیر تجربی و دین ابعاد غیر نقلی دارد.
🔸دانشیار دانشگاه باقرالعلوم(ع) در ادامه گفت: تلقی از علم، علم تجربی و تلقی از دین، متون نقلی است که در این فضاها علم دینی نامعقول است چراکه هم علم تجربی ابعاد غیر تجربی دارد و هم دین ابعاد غیر نقلی دارد و دین مساوی با نقل نیست و در بسیاری از موارد از عقل استفاده میشود.
🔸از طرفی علم ابعاد متنوع دارد که یکی از این ابعاد تجربی است لذا راه شناخت واقعیت لزوما تجربی نبوده و ملاک علم نیز تنها روش تجربی نیست. در عین حال گفته اند که تجربه ناب وجود ندارد و به همین دلیل نسبی گرایی را نتیجه گرفته و میگویند روش، عامل انحطاط علم است.
🔸وی با طرح این سوال که آیا تفکیکِ روشی علوم تجربی قابل قبول است؟ گفت: در واقع این روش پذیرفته نمیشود و ما تمایز روشی را قبول نداریم؛ از طرفی انحصارعلم به روش تجربی به نسبی گرایی منجر شده است.
▫️جایگاه ارزشها در علم
🔸سوزنچی درباره جایگاه ارزشها در علم گفت: تجربه به شما ارزشها را نمیدهد و باید و نبایدها را نیز بیان نمیکند به همین دلیل ارزشها از فضای علم کنار رفته و مبنای واقعیت فقط تجربه شده می شود. از سوی دیگر دین مکتب ارزشها را بیان میکند و در همین راستا ارزشها را از دین، و علم را از علم می گیرد؛ وقتی ارزشها کنار گذاشته شد ارزشهای دلبخواهی در علم پدید آمد که مشخص نیست استانداردسازی و اخلاق حرفهای که از دل این ارزشهای دلبخواهی بیرون آمده برای علم کارآمدی داشته باشد.
🔸وی در پایان گفت: در موضوع واحد از همه منابع و ابزارهای شناخت(حس و برهان و شهود) به تناسب موضوع میتوان استفاده کرد. پیش فرضها و ارزشها قابلیت بحث معرفتی دارند و علم نسبت وجودی با عالم دارد و عالم در پیشبرد علم موثر است و تقلای اخلاق عالم در رشد خود او موثر است.
http://meftaah.com/news/118908
@salmanraoofi
#معرفی_کتاب
#علوم_انسانی_اسلامی
تالیف حجت الاسلام احمد حسین شریفی
چاپ موسسه علوم انسانی صدرا
برای طالبان علوم انسانی اکیدا توصیه میکنم
@salmanraoofi
#اخلاق_عرفانی
#امام_خمینی ره
🔻 مبادا شبههها و اشتباهات اهل کلام و وهمیّات و دروغهای باطل فیلسوفنماها، قدمهای تو را بلغزاند. زیرا نقد آنها در بازار یقین سودی ندارد و سرمایهشان در میدان مسابقه بسیار اندک است. «ذَرْهُمْ فی خَوْضِهِم یَلْعَبون، بگذار در بازیچههاشان فرو روند» و آیات و اسماء خداوند را انکار کنند که برای آنان عذابِ دوری از حق الیقین و آتش حرمان از همجواری مقربین است.
📚 #مصباح_الهدایة الی الخلافة و الولایة، ص ۴۵
@salmanraoofi
#اختصاصی (نشر بدون لینک کانال ممنوع است)
#علوم_مقدماتی_اجتهاد
#علوم_عقلی
#فلسفه ۶
#فقه
#نکته_های_نو_در_علوم_مقدماتی_اجتهاد ۷
👈👈این مباحث تدریس هم، شده است که بسیار مطالب بیشتری در تدریس گفته شد، برای دریافت بهتر مطالب، صوتهای تدریس را گوش کنید.
🔻🔻🔻🔻🔻
🔆مباحث مطرح شده نظر نهایی نیست، مقاله احتیاج به ویرایش دارد
🔻🔻🔻🔻🔻
🔆پس قضایای اعتباری که در حقیقت همان قضایایی هستند که محمولاتشان اعتباریست از آنجا که محمولاتشان در خارج نیستند و محمولاتشان فی نفسه مطابَقی در خارج ندارند مگر به حسب اعتبار ؛ یعنی وجودشان به حسب ظرف اعتبار و وهم است نه در خارج ، - و فرقی هم نمیکند که به حسب ظاهر موضوعاتشان امور حقیقی عینی در خارج باشد یا اعتباری باشد – لذا محمولات ذاتی برای موضوع نیستند بدین معنی که اگر موضوع وضع شود قطع نظر از همه موضوعات دیگر ثبوت محمول برای موضوع در جای خود نیست چراکه محمولی در نفس الامر و واقع وجود ندارد پس نسبتی هم وجود ندارد در نتیجه محمول در قضایای اعتباری ضرورتا برای موضوعش غیر ذاتیست و برهان بردار نیست و بدین دلیل که علومی که از آنها بحث میکنند مشتمل بر موضوعاتی هستند که در آنها از اعراض ذاتیشان بحث می شود.
اما اعتبار که همان اعطاء حد چیزی یا حکم چیزی به چیز دیگر است از آنجا که تصدیقاتی که منتسب به اعتبار است تصدیقات و علومی ما بین کمال حیوان فاعل بالاراده و نقص اوست - بنا بر آنچه در رساله اعتبارات روشن نمودیم.
لذا اینها خودشان مطلوب برای واسطه قرار گرفتن هستند پس طلب علم بواسطه اینها غیریست و هدف و غرض خاصی دارد پس قضیه اعتباری همانطور که مجعول و اعتبار شده به جعل اعتباری برای غرضی حقیقیست که با آن قضایا به آن هدف میرسند مثل مجموعه قضایای اعتباری جعل شده برای غرضی حقیقی یا آنچه همانگونه منتهی به غرض میشود و در تدوین مطلوب است یا برای فراگیری و رسیدن به غرض حقیقی یا آنچه منتهی به آن میشود برای شناخت سره از اسره مثل مجموعه ای از قضایا تدوین شده که فلان علم نامیده میشوند برای فلان غرض یا مطلوب برای فلان غرض. در نتیجه تمایز در علوم اعتباری به اهداف است نه به موضوعات و واجب نیست که محمولات مسائل در آنها ذاتی باشد بلکه واجب صحت حمل است همراه با داخل بودن در غرض مطلوب. از اینجا روشن میشود ضرورتی وجود ندارد که اقتضایش نفی واسطه در عروض محمولات برای موضوعات باشد و همینطور برای شرط مساوات بین موضوعات و محمولات پس محمول میتواند اعم یا اخص مطلق یا اعم من وجه از موضوع باشد مثل این گفتار که : فاعل مرفوع است ای اینکه بگوییم اسم بواسطه شباهتش به حرف مبنی میشود و گفتارمان که نماز واجب است و غیر این مثالها و به آنچه متحمل شده اند برای دفع این محذورات نیازی نیست همانطور که دانستی. همچنین از اینجا روشن میشود که ضرورتی که مقتضیِّ وجود جامع بین موضوعات مسائل باشد وجود ندارد البته گاهی عقلا اذعان دارند که در امور اعتباری متحد در غرض با توجه به وحدت غرض و هدف به اینکه جامع واحدی بین موضوعات مسائل که همه را به حسب موضوع جمع میکند وجود داشته باشد و این را از آثار ذی الغایه میدانند لکن ضروری نیست که نسبت این جامع در حالیکه جامع افراد است نسبت کلیات حقیقی به افرادش باشد همانطور که بیان خواهد شد.
👈ولی حضرت امام از ابتدا به این امر کلی پا فشاری ندارند ولی در هر مبحث با استفاده از فلسفه به رد مباحث فلسفی وارد شده در علم اصول میپردازند و در مواردی هم که ذکر شد به استفاده از فلسفه یا تحلیلات فلسفی روی آورده اند که البته بسیار کم است.
🔆مشی سوم: نیز مشی و روش کسانی است که معتقدند علوم فلسفه و اصول به هم ارتباط دارند و فلسفه به دقت و موشکافی در علم اصول کمک میکند این مشی و اعتقاد مرتبط به محقق غروی اصفهانی است که به شدت مباحث اصولی و فلسفی را گره زده و این مشی نیز ا کنون پیروئی ندارد.
🔆مشی چهارم: مرتبط به افرادی است که معتقدند تحصیل فلسفه به فهم عرفی و فطرت سالم فقهی و اصولی فرد صدمه رسانده و باعث کج سلیقگی در فهم صحیح مباحث فقهی و اصولی میشود این مشی مربوط به مکتب سامرا که بیشتر، افکارش در محقق فشارکی و موسس حوزه محقق حائری تبلور پیدا کرده و مکتب قم که افرادی چون آیت الله بروجردی پرچمدار آنند تبلور پیدا کرده که اکنون نیز پیروانی دارد.
@salmanraoofi