🍃🌸🍃
•┈┈• 🍃 #لطیفه_نکته ۳۶۳🍃••┈┈•
دیشب خواب دیدم ۱۸ تا ماشین دارم
گریه میکردم که سر سال؛
چطوری میخوام پول بیمه اینا رو بدم !
میدونی! دست خودم نیست
روحم فقیره 😞😂😂😂
--------🔸😜🔸---------
🤲 به نام خداوند آرامبخش
✋ سلام
💐 از #امام_رضا علیهالسلام؛
لَا تُحَدِّثُوا أَنْفُسَكُمْ بِفَقْرٍ
وَ لَا بِطُولِ عُمُرٍ
فَإِنَّهُ مَنْ حَدَّثَ نَفْسَهُ بِالْفَقْرِ بَخِلَ
وَ مَنْ حَدَّثَهَا بِطُولِ الْعُمُرِ يَحْرِص
به خود تلقين تنگدستي و عمر دراز ننماييد؛
چرا كه هر كس تنگدستي را به خود تلقين كند بخيل
و هر كس به خود عمر دراز را تلقين كند زيادهخواه میشود
📚 بحارالانوار؛ ج۷۵، ص۳۲۱
┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅
✍ خداوند متعال دوست دارد بندگانش از نعمتها استفاده کنند و شاکر باشند و از تفاقر (خود را فقیر نشان دادن) بیزار است.
🔸🌺🔸--------------
📚"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
📖 @salonemotalee
🍃🌸🍃
🇮🇷 #تقویم_امروز
┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄
امروز؛ پنجشنبه
۷ اردیبهشت ۱۴۰۲
۶ شوال ۱۴۴۴
۲۷ آوریل ۲۰۲۳
منسوب به #امام_حسن_عسکری علیهالسلام
ذکر امروز؛ یکصد مرتبه
لَا اِلَهَ اِلَّا اللهُ المَلِکُ الحَقُّ المُبِینُ
•┈┈••✾•🌸مناسبتهای امروز🌸•✾••┈┈•
📆 مناسبتهای شمسی
📆 مناسبتهای قمری
🔹دستور پیامبر (ص) به جداشدنِ #یهودیان همپیمانِ عبدالله بن ابی از سپاه اسلام در #غزوهٔ_احد (٣ق)
📆 مناسبتهای میلادی
🔹اعطای لقب سلطنتی «سِر» از سوی استعمار انگلیس به عباس افندی معروف به #عبدالبهاء دومین رهبر کالت #بهائیت (١٩٢٠م)
🔹تأسیس دادگاه #تفتیش_عقاید معروف به #انکیزیسیون در اسپانیا (١٢٣١م)
🖊 بیشتر بدانیم؛
👈 #ردپای_یهود_در_جنگ_احد https://eitaa.com/salonemotalee/5158
👈 رمزگشایی از لقب سِر و نشان شوالیهگری عبدالبهاء https://eitaa.com/salonemotalee/10639
🔸🌺🔸--------------
📚"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
تصویر صفحه اول بعضی روزنامههای امروز پنجشنبه ۷ اردیبهشت ۱۴۰۲
🔸🌺🔸--------------
📖 @salonemotalee
🍃🌸🍃
#متن_سخنرانی
#امام_خامنهای
#دیدار_رمضانی_دانشجویان ۱۴۰۲
قسمت قبل؛ https://eitaa.com/salonemotalee/10600
◀️ قسمت هفتم؛
🔹امروز همه دارند میگویند دیگر ــ ما گفتیم، دیگران هم همه دارند میگویند ــ که دنیا در حال تحوّل است؛
این تحوّل را چه کسی به وجود میآورد؟
مغزهای متفکّر، آدمهای فعّال، دستاندرکاران کارهای بزرگ؛ تحوّل را اینها به وجود میآورند.
او همین شما هستید؛
شما امروز دانشجویید،
فردا همان کسی هستید که میتوانید آن تحوّل را به وجود بیاورید.
بنابراین، توقّع ما این است که شما به آینده اینجوری نگاه کنید.
🔹البتّه این کسی که میتواند فردا تحوّل ایجاد کند، لزوماً یک انسانِ پارسای برجستهی مؤمنِ وفاداری نیست؛گاهی هم بعضیها منحرف میشوند.
باید سعی کنید منحرف نشوید؛
باید سعی کنید در خطّ درست و صراط مستقیم الهی حرکت کنید؛
شما دارید به سمت آنچنان فردایی میروید.
بنیهی خودتان را، بنیهی فکری را، بنیهی ایمانی را، بنیهی عقلانی را، در خودتان از امروز قوی کنید برای اینکه برای آنچنان فردایی آماده باشید.
🔶🔸من اینجا به نظرم رسید چهار نکته هست:
دین،
خرد،
علم،
عزم.
این چهار چیز لازم است.
بنیهی دینی، بنیهی علمی، بنیهی عقلی، و بنیهی ارادی، عزمی؛ عزم راسخ، ارادهی راسخ؛
اینها را باید در خودتان قوی کنید.
🔹هر کس که در این کارها خودسازی بیشتری انجام بدهد، فردا امکان تأثیرگذاری بیشتری خواهد داشت.
بعضیها به قلّه میرسند؛
بعضیها ممکن است به قلّه نرسند، امّا در یک حدودی تأثیر میگذارند.
بستگی دارد به اینکه شما چقدر خودتان را آماده کنید.
این هم یک مطلب.
🔶🔸مطلب دیگر در مورد مجموعههای دانشجویی.
خب وقتی میگوییم دانشجو، عنوان «دانشجو» یک سلسله عناوین را جلوی چشم ما متبادر میکند، به ذهن ما متبادر میکند.
🔹مثلاً وقتی میگوییم «دانشجو»، دانشطلبی، جوان بودن، پُرتحرّک بودن، نوطلبی، نوزایی، احساسات انساندوستانه مثل دشمنی با فساد، دشمنی با بیعدالتی و مانند اینها به ذهن انسان متبادر میشود،
لکن از همهی اینها مهمتر، به نظر من داشتن یک زیربنای فکری است که اوّل هم به آن اشاره کردم.
🔹زیربنای فکری را باید محکم کنید، مستحکم کنید.
ببینید؛
نمیخواهم بگویم که حالا فعلاً برنامههای دیگر را کنار بگذارید، بروید مشغول فکر کردن و مطالعه کردن [بشوید]؛ نه، اینها همزمان باید انجام بگیرد؛
یعنی مطالعه و فکر و خودسازی در حال عمل، شانس و اقبال پیشرفت بیشتری دارد تا اینکه آدم برود بنشیند، همهی کارها را تعطیل کند، فعّالیّتهای دانشجویی را تعطیل کند و [فقط] مثلاً کتابهای خوب را مطالعه بکند.
با منابع دینی اُنس پیدا کنید، با متفکّران عمیق و امین ارتباط برقرار کنید.
امروز در بین افراد متفکّر، علمای متفکّر، آدمهای خوبی داریم.
🔶🔸یک مطلب دیگری که اینجا یادداشت کردهام که بگویم، این است که در مورد شناخت نقشه و راهبرد دشمن، بِروز باید باشیم؛
🔹همهی ما باید بِروز باشیم.
البتّه بعضی هستند تا ما اسم دشمن را میآوریم عصبی میشوند که باز انداختند به گردن دشمنان خارجی!
کأنّه وقتی که ما میگوییم:
«ما دشمن داریم»،
ضعف خودمان و سستیها و کمکاریهای خودمان را میخواهیم انکار کنیم؛
نه، اینها هست
امّا آن را نباید فراموش کرد.
دشمن وجود دارد، چه ما بخواهیم، چه نخواهیم، چه بفهمیم، چه نفهمیم، دشمن وجود دارد،
مشغول کار هم هست،
دائم دارد کار میکند.
پول خرج میکنند، امکانات فراهم میکنند، علیه جبههی حق دارند کار میکنند.
ما غافل هم باشیم، او غافل نمیشود.
«مَن نامَ لَم یُنَم عَنه»،(۱۴)
امیرالمؤمنین در نهجالبلاغه میگوید. مَن نامَ لَم یُنَم عَنه!
اینجور نیست که اگر شما در سنگر خوابت برد، در سنگر دشمن هم خواب غلبه کرده باشد و او هم خوابش برده باشد؛ نه.
ممکن است شما خواب باشی، او بیدار باشد.
بنابراین دشمن وجود دارد و نمیشود این را انکار کرد.
🔹راهبرد دشمن این است که ما به خودمان بدبین بشویم.
حالا یکی از برادرها اینجا راجع به مسئلهی امید صحبت کردند؛
البتّه صحبت خوبی هم بود،
من رد نمیکنم آن صحبت را،
امّا اینکه ناامیدی عمدتاً منشأ داخلی دارد، این را من قبول ندارم.
بله، مشکلاتی در داخل حتماً وجود دارد و ما این مشکلات را میدانیم امّا اینجور نیست که این مشکلات، جوان دانشجوی پُرانگیزه را ناامید کند.
🔹جوان دانشجوی پُرانگیزه جور دیگری ناامید میشود؛
[آن وقتی که] استاد یا مثلاً فرض کنید فلان آدمی که تعهّدی ندارد، مینشیند پای دل جوان ــ به صورت فردی و البتّه همین کار به شکل دیگری به صورت جمعی و گسترده انجام میگیرد ــ که؛
«شما به چه دلخوشیای اینجا درس میخوانی؟ ول کن برو»!
🔗 ادامه دارد ...
🔸🌺🔸--------------
📚"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
🍃🌸🍃
#مسلمانان_صهیونیست
#کودتای_مخملی_در_بستر_علم_سکولار
◀️ سکولاریسم مقدس آمریکایی
قسمت قبل؛ https://eitaa.com/salonemotalee/10601
قسمت سوم؛
🔹از نگاه حنایی کاشانی، نه تنها پیروزی انقلاب اسلامی، بلکه دلبستگی ایرانیان به تشیع انقلابی «بخت گمراهی» بود؛
پس «چاره» نبود جز آنکه به هر نحوی با «اسلام انقلابی» مبارزه کرد
و در این راه از آثار آرنت بهره گرفت.
او از دهه ۱۳۷۰ عضو حلقه کیان و از شرکاء سیاسی رامین جهانبگلو و عزتالله فولادوند در پروژه «براندازی نرم» است (۱۰۳) که تا امروز نیز با نهادهای دولتی نظیر سازمان صدا و سیما و مرکز بازشناسی ایران و اسلام (زیرنظر سیدمصطفی میرسلیم) برای اجرای پروژههای پژوهشی در زمینهی «علوم انسانی» همکاری نزدیک دارد، (۱۰۴)
اما در نوشتارهایش مانند یادداشت «آخوند – خدا» با تقلید از ادبیات گروهک تروریستی منافقین، نظام جمهوری اسلامی را «یک حکومت آخوندی» میخواند (۱۰۵)
و همداستان با عطاءالله مهاجرانی از زبان محمد عابد الجابری (فیلسوف مراکشی) برای تمسخر روحانیت انقلابی میگوید:
"همیشه فکر میکردم که علما نمایندگان خداوند بر روی زمیناند، اما بعد از انقلاب اسلامی ایران دریافتم که درست برعکس، خداوند نماینده آقایان در آسمان است! متدینان واقعی را نباید در میان روحانیون جست." (۱۰۶)
🔹حنایی کاشانی سال ۱۳۸۳ با تحریر یادداشتی پیرامون «ماجرای کسب قدرت پس از انقلاب اسلامی» مدعی است:
"آنان که بهتر و بیشتر میتوانند بکُشند حاکم مطلق میشوند." (۱۰۷)
او سال ۱۳۸۴ برای تعقیب نقشهی راه جنگ نرم، ابتدا پروژهای مشترک را با رامین جهانبگلو و منصور انصاری در تجلیل از اندیشههای صهیونیستی آرنت برای برنامه «اندیشهها» در BBC فارسی به انجام رساند. (۱۰۸)
سپس در نشریات دانشگاه آزاد اسلامی به ترجمه نظریههای دین ستیزانهی #هانا_آرنت پرداخت (۱۰۹) تا فروپاشی نظامهای دینی را اجتنابناپذیر نشان دهد؛
گفتارهایی که آرنت در آنها حتی وجود خداوند را انکار میکند و میگوید:
"هر نوع فلسفه و علمی که به سراغ اثبات وجود خدا برود، دارای «نگرش غیرانتقادی خرافی» است." (۱۱۰)
سپس نتیجه میگیرد که جهان راهی جز «سکولار شدن» ندارد:
"مایلم به شما هشدار دهم که در اهمیت «احیاء دین» در عصر کنونی مبالغه نکنید. این «پُفهای روح زمانه» از عصر روشنگری تا به حال، خط مارپیچ خود را دنبال کردهاند و هر بیست سال یا در همین حدود، نگرشی طبیعتگرایانه با ادعای «احیاء دین» میآید. امر واقع مهم تاریخی این است که اکثریت غالب مردم از اعتقاد به «روز جزاء در آخرالزمان» دست برداشتهاند… این تصور که آدم «میتواند» یا «میباید» دین را همچون «نهادی» سازمان دهد، همواره به نظرم بیشتر خندهآور بوده است. به نظر میآید که همهی چنین کوششهایی محکوم به شکست خواهد بود." (۱۱۱)
🔹آرنت دین را «پُفهای روح زمانه» میدانست که هیچگاه «احیاء» نخواهد شد و به «سامان سیاسی» نخواهد رسید؛
چون دیگر مردمان جهان به اعتقادات مذهبی همچون «قیامت» معتقد نیستند و «آگاهی عمومی به سوی دور شدن از مقولات دینی است.» (۱۱۲)
🔹او در این گفتار «زوال اعتقادات دینی» را بسیار قدرتمندتر از «احیاء دینی» میبیند و میگوید جهان آینده صرفاً سکولار است؛
«به این دلیل که جهانی توأم با شک است.» (۱۱۳)
🔹علیرغم شکست این پیشبینیِ او با وقوع انقلاب اسلامی که به روایت میشل فوکو «روح یک جهان بی روح»، بود، (۱۱۴) محمدسعید حنایی کاشانی همزمان با اقبال اکثریت ایرانیان به اندیشه «دینباوری» ترجمه و تبلیغ این تزها را در دانشگاههای کشور گسترش داد تا این بار از رهگذر نفی «وجود خداوند» به تبیین «سکولاریسم از منظر آرنت» بپردازد:
"«سکولاریسم» از حیث سیاسی، دقیقاً بدان معناست که «اعتقادات» و «نهادهای دینی» هیچ آمریت و «ولایت» الزمآور عمومی ندارند و به عکس، «زندگانی سیاسی» نیز هیچگونه «حرمت دینی» ندارد." (۱۱۵)
🤲 والحمدلله
🔸🌺🔸--------------
📚"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
🍃🌸🍃
#مسلمانان_صهیونیست
#اسرار_عملیات_طبس
👈 سؤالاتی درباره عملیات طبس
👈چراییِ ازبینبردن اسناد و مدارک
👈دستگیری فرمانده وقت نیروی هوایی ارتش
قسمت قبل؛ https://eitaa.com/salonemotalee/10602
◀️ قسمت سوم
🔹آیتالله مهدویکنی سرپرست وزارت کشور در مورد بمباران هلیکوپترها و هواپیماهای آمریکایی گفت:
«شکاریهای نیروی هوایی بهدستور رئیسجمهور آنها را بمباران کردند، بهشکلی که بعداً بتوان از آنها استفاده کرد، ولی در حال حاضر قابل استفاده نباشند.»
🔹امیربهمن باقری فرمانده وقت نیروی هوایی ارتش هرچند اعلام کرد که مخالف این تصمیم بوده است، اما نیروهای تحت امر او اقدام به اجرای این تصمیم کردند.
🔶🔸انتقادها به بمبارانها
🔹برخی از شخصیتها و گروهها با پذیرفتن ادعای بنیصدر در خصوص دلایل تیراندازی بهسوی بالگردهای آمریکایی، اما عنوان کردند که با اقدامات دیگری میشد بالگردها را از کار انداخت که هم محمد منتظرقائم به شهادت نرسد و هم اسناد از بین نرود.
🔹برخی از این گروهها که موضعگیری نرمتری داشتند عنوان کردند:
«اما آن نگرانی که رسماً عامل بمباران بود، میتوانست با هماهنگی بیشتر بین سپاه و ارتش و توجه بیشتر به گزارشها و اقدامات سپاه مرتفع شود.
خبر حضور نیروهای زبده از سپاه که ظرف مدت کوتاهی در محل حادثه حاضر شدند و درصدد گردآوری اسناد و وسایل جامانده در منطقه برآمدند، خود نشانهی امکان چنین اطمینانی میتوانست باشد.»
🔹دانشجویان پیرو خط امام نیز در مجموعهای با عنوان “نگرشی بر ماجرای طبس” اینگونه انتقاد خود را عنوان کردند:
«کسی که دائماً دم از تخصص و علم میزد، در بهکار انداختن هلیکوپترهایی که حامل اسناد بسیار مهم عملیاتی بودهاند و مضافاً اینکه در آینده با بهکارگیری آنها قدرت نظامی ما نیز دامنه وسیعتری میگرفت، بهجای از کار انداختن آنها بهوسیله بازنمودن وسایل حساس پروازی، تنها راه را بمباران آنها مییابد!»
🔶🔸ارتباط عناصر داخل کشور با آمریکاییها
🔹هرچند گزارش مستند و رسمی از برنامه آمریکاییها در ایران و نوع همکاری عناصر داخل کشور با آنان هیچگاه اعلام نشده است؛ اما آمریکاییها اعتراف کردهاند که عدهای در داخل قصد همکاری با آنان را داشتند.
🔹برژینسکی مشاور امنیت ملی کارتر و تصمیمگیرنده اصلی عملیات نجات گروگانها در یادداشتهای خود درباره روند حوادث شب اول عملیات طبس آورده است که:
«ترنر رئیس سیا به او گفته است گروهی که در تهران با ما همکاری خواهند کرد خیلی به امکان موفقیت خوشبین هستند.»
🔹یک ژنرال آمریکایی نیز در روز دهم اردیبهشت بهصراحت اذعان کرد که:
«ما از کمک شایان از خارج از محوطه سفارت برخوردار بودیم.»
🔹بنیصدر نیز در نشست خبری که در روز ۶ اردیبهشت برگزار شد، در پاسخ به سؤال خبرنگار نیویورک تایمز که پرسید:
“آیا هیچ نشانهای در دست دارید که در این جریان ایرانیان نیز دخالت داشتهاند؟”
رئیسجمهور پاسخ داد:
«بله، نشانههای بسیار داریم و به همین جهت گفتیم این مسئله بیرابطه با آنچه هفته پیش در ایران گذشت نبوده است و بیعقبه هم نخواهد بود و ادامه پیدا خواهد کرد.»
🔹امیر بهمن باقری فرمانده وقت نیروی هوایی ارتش هم گفت:
«عوامل ضدانقلاب در حمله نظامی آمریکا به ایران دخالت داشتهاند.»
🔗 ادامه دارد ...
🔸🌺🔸--------------
📚"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
🍃🌸🍃
#رمانهای_دفاع_مقدس_و_شهدا
🌹 🇮🇷 #خداحافظ_سالار 🇮🇷🌹
روایتی از زندگی ۴۰ساله همسر گرامی
سرلشکر شهید حاج حسین همدانی
◀️ قسمت ۱۵۴م؛
میدانستم که سالهاست منتظر رسیدن همین دوسه روز بوده است.
از همان روز که میگفت:
"همهی کار من به زینب حسین (ع)، گره خورده تا من امتحانی حسینی بدهم و تو امتحانی زینبی"
از همان روز که خواب دید از یک معبر تنگ و تاریک به سختی میگذرد و به یک کانون نور میرسد.
دلم داشت توفانی میشد
قرآنی را که سیدحسن نصرالله به سارا هدیه کرده بود باز کردم و "سوره یاسین" را خواندم
قلبم آرامتر شد.
عقربهها ساعت ۹ را نشان میدادند
یعنی وقت پرواز تهران - دمشق
از گوشیام صدای دریافت پیامک آمد
اسم بابا حسین افتاده بود.
پیام این بود:
«خداحافظ.»
سه روز از رفتنش به سوریه گذشته بود
هر روز دو سه بار زنگ زد
احوال بچهها را پرسید
و آخر سر تأکید کرد که حتماً برای عروسی برادر یکی از دوستانش به شمال برویم.
شمال و عروسی برای من و بچههایی که دلمان با حسین بود زندان به حساب میآمد
اما نمیتوانستم حرف و تأکید چندباره او را زمین بگذارم و عملی نکنم،
حتماً این تأکیدها علتی داشت که من متوجه آن نبودم
با امین و زهرا و سارا راهی شمال شدیم.
همان جمعی که چهار سال پیش در آن شرایط بحرانی به سوریه رفته بودیم
حالا حسین تنها درسوریه بود و ما بیحوصله و دلگرفته در شمال.
امین پشت فرمان بود
زهرا و سارا هم دمق و کمحرف، چپ و راست من نشسته بودند و شاید که نه، حتماً به حرفهای روز آخر بابایشان فکر میکردند
حرفهایی که یادش از درون آتشم میزد و مدام در ذهنم تکرار میشد:
"این دفعه آخره که میرم، اما خیلی زود برمیگردم"
"یک کار ناتمام دارم که باید تمامش کنم."
"کار از نخوردن قند گذشته."
"منو پیش دوستان شهیدم، توی گلزار شهدای همدان دفن کنید."
و ...
هر چقدر با خودم کلنجار میرفتم، خودم را مهیای رفتن به عروسی نمیدیدم
آخر چه دلیلی داشت که بعد از آن وداع تلخ از سوریه زنگ بزند و اصرار کند:
"برید شمال! عروسی پسر دوستم و آدرس بدهد و هی زنگ بزند تا مطمئن شود که رفتهایم به عروسی یا نه!"
غروب روز سومی که حسین رفته بود؛ به ساری رسیدیم.
شمال سرسبز و همیشه زیبا در هجوم پاییز رنگ باخته بود و از آن گرفتهتر آسمان بود که در تودههایی از ابرهای خاکستری و سیاه به هم میپیچید که شاید ببارد.
به سالن محل برگزاری عروسی رسیدیم
نماز مغرب و عشا را خواندیم
بعد بیحوصله با نگاهمان با هم حرف زدیم
حرفهای بیکلامی که پر بود از یاد «بابا حسین».
داشتیم آماده رفتن به سالن میشدیم که عقده دل آسمان باز شد و بدون اینکه ببارد چند رعدوبرق به جان ابرها افتاد
سارا گفت:
"مامان! اومدیم اینجا که چی؟! وقتی بابا نیست!"
جوابی ندادم
یعنی جوابی نداشتم که بدهم.
آسمان دوباره صاعقه زد و توفان روی زمین خودی نشان داد و آنسوی دشت گردبادی عظیم و چرخان ساخت که تنوره میکشید ومثل هیولا همه چیز را در خود میبلعید.
خودمان را جمع و جور کردیم
باز غبار تردید
این بار از زبان زهرا:
"مامان! برگردیم تهران، شاید بابا امشب بیاد"
غمی تلنبار شده وجودم را چنگ میزد و بغضی گلوگیر داشت خفهام میکرد.
امین به جای من جواب زهرا را داد:
"اگه برگردیم خیلی بد میشه. حالا که تا اینجا آمدیم، امشب رو بمونیم، فردا برگردیم."
🔗 ادامه دارد ...
🔸🌺🔸--------------
📚"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
بزرگی را پرسیدند:
تا بهشت چقدر راه است؟
گفت: یک قدم
گفتند: چطور؟!
گفت: یک قدم را روی نفس بگذارید
قدم دیگرتان در بهشت خواهد بود ...
درست مثل شهداء ...
🔸🌺🔸--------------
📖 @salonemotalee