#لطیفه_نکته ۲۰۵
یکی میره کله پاچه فروشی
یارو بهش میگه: قربون چشم بزارم ؟
جواب میده: نه آقا حداقل صبر کن من برم قایم بشم😑🤪🤪🤣🤣
امیرالمومنین علی علیه السلام می فرمایند:
اندیشیدن با عقل همانند دیدن نیست، زیرا گاهی چشمها خطا می کنند و فریب می دهند، امّا عقل هرگز کسی که از او نصیحت بخواهد را فریب نمی دهد.
لَیسَتِ الرَّوِیةُ کَالْمُعَاینَةِ مَعَ الْإِبْصَارِ؛ فَقَدْ تَکْذِبُ الْعُیونُ أَهْلَهَا، وَلَا یغُشُّ الْعَقْلُ مَنِ اسْتَنْصَحَهُ.
نهج البلاغه حکمت ۲۸۱
عقل محض خطا نمی کند و مهمترین حجت خدا بر بشر است. عقل از انبیاء هم مهمتر و اعتنای به آن لازمتر است زیرا اثبات نبوت هم بر عهده عقل است. هرگز عقل خود را دست کم نگیرید و از آن بیشترین استفاده را ببرید. عقل اگر با شهوت و قدرت و شفقت و وهم و خیال و این گونه امور مخلوط شود دچار اشتباه می شود ولی عقل خالص هرگز خطا نمی کند.
ببخشید اگر طنزش خیلی ربط نداشت همین که چشم داشت بسه دیگه😂😂
🔸🌺🔸--------------
سالن مطالعه محله زینبیه، با کلی کتاب، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
KayhanNews759797104121505549120360.pdf
11.65M
بسم الله الرحمن الرحیم
امروز پنجشنبه
۲۱ مهر ۱۴۰۱
۱۶ ربیعالاول ۱۴۴۴
۱۳ اکتبر ۲۰۲۲
ذکر روز پنجشنبه؛ صد مرتبه:
لا الهَ الا اللهُ المَلِکُ الحَقُّ المُبینُ
تمام صفحات #روزنامه_کیهان
🔸🌺🔸--------------
🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
#کودکانه
#معرفی_بازی ۳۳
✅ تیر و کمان
🏹 از بیرون میتوانید تیروکمانهای اسباببازی را تهیه کنید. یا کش شلوار را به دو سر حصیر ببندید. این، کمانتان می شود.
📍 یک در خودکار هم به نوک حصیر دیگری بزنید که تیرتان بشود. حالا بچه شما به همین سادگی یک تیروکمان دارد.
🍎 یک شیء چند قدم آن طرفتر بگذارید تا هدف قرار بگیرد.
🔸 اگر کودک توانایی درست کردن تیروکمان را دارد، شما آموزش بدهید و بگذارید خودش تیرو کمان بسازد.
✴️ این بازی برای پسرها جذابیت خاصی دارد. از آن جایی که تیر اندازی موفق، وابسته به حفظه تعادل دستهاست، کودک برای نشانهگیری موفق، تلاش خود را برای حفظ این تعادل زیاد میکند.
🔹 رقابتی شدن این بازی هیجای بازی را دو چندان میکند.
🔸🌺🔸--------------
🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
#تحلیل_تاریخی
#دشمن_شناسی
✡ #قبیله_لعنت. ✡
📖 تاریخ فرهنگی "قبیله لعنت"
قسمت بیست و ششم
◀️ #فرهنگ_معبدی ۴
🔹استاد جلالالدین آشتیانی دربارهی ورود آیین کاهنان معابد به میان «قوم اسرائیل» مینویسد:
قبایل و عشایر ایبری که قوم اسرائیل را بهوجود آوردند، قبل از ورود به «کنعان» فاقد معبد و آداب و رسوم خاصّ معبدی و دین شعائری بودهاند و به طوریکه از روایات مختلف برمیآید، آنها پس از ورود به «کنعان»، رفتهرفته شعائر محیط متمدّن و متدیّن را پذیرفتند و همانگونه که شرح داده شد، فرهنگ معبدی این سرزمین را سرمشق قرار دادند.
🔹این قبایل، حتّی به نام یهوه، خدایان کنعانی را میپرستیدند و به شعائر پرستش بعل، اشرات، اِل و… نام یهوهپرستی میدادند.
مکانهای مقدّس آنان، معابد قدیم بعل و اِل و تپّههای مقدّس کنعانی بود…
در «کتاب مقدس»، غیرمستقیم به نقش کهانت کنعانی اشاره شده است.
🔹با توجه به شرح فوق و گزارشهای کتاب مقدس میتوانیم با احتمال نزدیک به یقین، کاهنان کنعانی را اجداد و پیشروان روحانیت اسرائیلی بدانیم.
روحانی موظف را در عبری کوهن مینامند.
اغلب محققان معتقدند این نام از کنعانیان اقتباس شده است.
در «کنعان» به کشیش بزرگ «راوکُهنیم» میگفتهاند. وظیفه او نظارت بر آداب و رسوم قربانی و شعائر معبدی بوده و در ضمن، به پیشگویی و فالبینی و سؤال از خدای معبد نیز میپرداخته است.
رئیس کاهنان را «کوهِن هاروش» و کاهن اعظم را «کوهِن گادول» و دستیار او را «کوهِن میشنه» مینامیدند…
🔹…با وجود آنکه در تورات، از کاهنان نام برده شده و حتی از زبان موسی (ع) درباره لباس و تزئینات و تشریفات و وظایف آنها به تفصیل سخن رفته است؛ ولی مسلّم گردیده که این روایات بلااستثناء، پس از دوران سلطنت و بهخصوص درباره مسائل مربوط به کهانت پس از تبعید، تدوین شده است. (۷)
🔹پس از تبعید تا مدتی معبد وجود نداشت و یهودیان برای دعاخوانی و قرائت قانون (تورات) در مکانهایی جمع میشدند که به آن «سیناگوگ» میگفتند.
سیناگوگ به زبان یونانی به معنی محل اجتماع و ملاقات است و در اصطلاح عبری، به آن «کِنسِت» و «بِیت-ها-کِنسِت» میگویند که اطلاح دوم به معنی خانه اجتماع است.
در کنست علاوه بر اجتماع دین، جایگاههایی برای تعلیم تورات، شبیه مدرسه وجود داشت که به آن «بیت-ها-میدرش» یا خانه تعلیم و آموزش میگفتند.
🔹چون یهویان فقط «معبد اورشلیم» را «خانه خدا» میدانستند، قربانی را مختصّ این معبد میشمردند و در کنست آداب قربانی انجام نمیگرفت.
هنگامی که معبد اورشلیم مجدداً ساخته شد تا انهدام کامل آن در ۷۰م. بهطور منظم در آن مکان، آداب قربانی و آتش نیاز انجام میگرفت؛ ولی کنستها در سراسر «دیاسپورا» و حتى «فلسطین» توسعه مییافت. (۸)
🔹یهودیان در دوران تبعید به گناه شرک بسیار آلوده شدند و به بتپرستی روی آوردند.
در این میان، کاهنان از این موضوع بهرههای فراوان بردند:
آنان از مصریان پرستش بعلسفون (۹) را آموخته بودند که بنابر روایت، بسته به قوانین نجومی گاهی در هیئت مادیان و گاهی به شکل سگ ظاهر میشد.
یهودیانی که هنگام خروج فریفتهی زنان سیتیم (۱۰) شده بودند، بیمحابا برای بتهای بعلفهگور (۱۱) بت پلید عامونیها (۱۲) که در میان گودالها و لای صخرهها به سر میبردند، قربانی میکردند.
🔹مؤلّف کتاب «تاریخ جادوگری»، در معرّفی بتهای مورد پرستش بنیاسرائیل مینویسد:
یهودیها، داگون (۱۳) الههی فلسطینیها را که نیمی زن و نیمی ماهی بود، میپرستیدند.
مجسّمهی برنزی این الهه به شکل زنی زیبا ساخته شده بود که مانند درکهتو (۱۴) و دیرکه (۱۵) دو الهه سریانیها در اشکلون (۱۶) دُمی مانند دم یک ماهی عظیم داشت.
🔹آنها الههی بابلی سوککوتی بهنوتی (۱۷) را هم میپرستیدند که بنا به روایت افسانهها این الهه به صورت مرغی با جوجههایش نمایانده میشد.
یا «آسیما» (۱۸) خدای اماتیتها که به شکل بز بود و یا اناملک که هیئت اسب را داشت و نرگال سامریها که شبیه خروس بود.
در «آکارون» تندیس بعلزبوب به شکل یک پشه ساخته میشد و آحاب شاه اسرائیل بیهوده او را احضار کرد تا بیماریاش را مداوا کند.
🔹امّا مخوفترین خدایان، مولوخ (۱۹) بچّهخوار خدای عامونی بود.
مولوخ تنها بتی بود که در خود اورشلیم معبد نداشت و درّهی مجاور اورشلیم مقرّ بنیهیوم، جایگاه تندیس آهنین او بود که پیروانش را به شرارت و تباهی میکشاند و از سرنوشت هلاکتبار آنها لذّت میبرد.
نام مولوخ از واژهی عبرانی ملک به معنی شاه گرفته شده بود و آیین پرستش او به نیّت طلب سلامتی و طول عمر برای شاه انجام میشد. (۲۰)
ادامه دارد ...
🔸🌺🔸--------------
🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
🌺❤️ #بی_تو_هرگز ❤️🌺
🇮🇷قسمت بیست و ششم🇮🇷
✒برو دایسون
چند قدم رفتم سمتش و خیلی آروم گفتم ...
- اگر این خصوصیاتی که گفتید ... در مورد شما صدق می کرد ... می دونستید که نباید قبل از عمل با اعصاب جراح بازی کنید ... حتی اگر دستیار باشه ...
خندید ... سرش رو آورد جلو ...
- مشکلی نیست ... انجام این عمل برای من مثل آب خوردنه ... اگر بخوای، می تونی بایستی و فقط نگاه کنی ...
برای اولین بار توی عمرم، دلم می خواست ... از صمیم قلب بزنم یه نفر رو له کنم!
با برنامه جدید، مجبور بودم توی هر عملی که جراحش، دکتر دایسون بود ... حاضر بشم ... البته تمرین خوبی هم برای صبر و کنترل اعصاب بود ... چون هر بار قبل از هر عمل، چند جمله ای در مورد شخصیتش نطق می کرد ... و من چاره ای جز گوش کردن به اونها رو نداشتم ...
توی بیمارستان سوژه همه شده بودیم ... به نوبت جراحی های ما می گفتن ... جراحی عاشقانه ..
یکی از بچه ها موقع خوردن نهار رسما من رو خطاب قرار داد:
- واقعا نمی فهمم چرا اینقدر برای دکتر دایسون ناز می کنی... اون یه مرد جذاب و نابغه است ... و با وجود این سنی که داره تونسته رئیس تیم جراحی بشه!
همین طور از دکتر دایسون تعریف می کرد ... و من فقط نگاه می کردم. واقعا نمی دونستم چی باید بگم ... یا دیگه به چی فکر کنم ... برنامه فشرده و سنگین بیمارستان ... فشار دو برابر عمل های جراحی ... تحمل رفتار دکتر دایسون که واقعا نمی تونست سختی و فشار زندگی رو روی من درک کنه ... حالا هم که ...
چند لحظه بهش نگاه کردم ... با دیدن نگاه خسته من ساکت شد ...از جا بلند شدم و بدون اینکه چیزی بگم از سالن رفتم بیرون ... خسته تر از اون بودم که حتی بخوام چیزی بگم.
سرمای سختی خورده بودم ... با بیمارستان تماس گرفتم و خواستم برنامه ام رو عوض کنن.
تب بالا، سر درد و سرگیجه ... حالم خیلی خراب بود ... توی تخت دراز کشیده بودم که گوشیم زنگ زد.
چشم هام می سوخت و به سختی باز شد ... پرده اشک جلوی چشمم نگذاشت اسم رو درست ببینم ... فکر کردم شاید از بیمارستانه ... اما دایسون بود ... تا گوشی رو برداشتم بدون مقدمه شروع کرد به حرف زدن
- چه اتفاقی افتاده؟ گفتن حالتون اصلا خوب نیست ...
گریه ام گرفت ... حس کردم دیگه واقعا الان میمیرم ... با اون حال ... حالا باید ...
حالم خراب تر از این بود که قدرتی برای کنترل خودم داشته باشم ...
- حتی اگر در حال مرگ هم باشم اصلا به شما مربوط نیست!
و تلفن رو قطع کردم ... به زحمت صدام در می اومد ... صورتم گر گرفته بود و چشمم از شدت سوزش، خیس از اشک شده بود.
پشت سر هم زنگ می زد ... توان جواب دادن نداشتم ... اونقدر حالم بد بود که اصلا مغزم کار نمی کرد که می تونستم خیلی راحت صدای گوشی رو ببندم یا خاموشش کنم ... توی حال خودم نبودم ... دایسون هم پشت سر هم زنگ می زد.
- چرا دست از سرم برنمی داری؟ برو پی کارت ...
- در رو باز کن زینب ... من پشت در خونه ات هستم ... تو تنهایی و یک نفر باید توی این شرایط ازت مراقبت کنه.
- دارو خوردم ... اگر به مراقبت نیاز پیدا کنم میرم بیمارستان!
یهو گریه ام گرفت ... لحظاتی بود که با تمام وجود به مادرم احتیاج داشتم ... حتی بدون اینکه کاری بکنه ... وجودش برام آرامش بخش بود ... تب، تنهایی، غربت ... دیگه نمی تونستم بغضم رو کنترل کنم.
- دست از سرم بردار ... چرا دست از سرم برنمی داری؟ ... اصلا کی بهت اجازه داده، من رو با اسم کوچیک صدا کنی؟
اشک می ریختم و سرش داد می زدم ...
- واقعا ... داری گریه می کنی؟ ... من واقعا بهت علاقه دارم... توی این شرایط هم دست از سرسختی برنمی داری؟
پریدم توی حرفش ...
- باشه ... واقعا بهم علاقه داری؟ ... با پدرم حرف بزن ... این رسم ماست ... رضایت پدرم رو بگیری قبولت می کنم!
چند لحظه ساکت شد ... حسابی جا خورده بود!
- توی این شرایط هم باید از پدرت اجازه بگیرم؟
آخرین ذره های انرژیم رو هم از دست داده بودم ... دیگه توان حرف زدن نداشتم ...
- باشه ... شماره پدرت رو بده ... پدرت می تونه انگلیسی صحبت کنه؟ ... من فارسی بلد نیستم.
- پدرم شهید شده ... تو هم که به خدا ... و این چیزها اعتقاد نداری ...
به زحمت، دوباره تمام قدرتم رو جمع کردم ... از اینجا برو ... برو ...
و دیگه نفهمیدم چی شد ... از حال رفتم ...
◀️ ادامه دارد ...
🔸🌺🔸--------------
🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#پهلوی
#فساد_اخلاقی
#زن_زندگی_آزادی
❌🎥 تجاوز مقام مسئول به دختر ایرانی!
💢 واکنش مردم به پرونده رسوایی مقام عالی رتبه کشوری
🔸🌺🔸--------------
@salonemotalee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ
#شهید_بهشتی
#حجاب
#آزادی_جنسی
شهید مظلوم دکتر بهشتی چه زیبا علت این اتفاقات اخیر را فرمودند.
#زن_عفت_افتخار
#مرد_غیرت_اقتدار
👌🏼 بسیار زیباست و قابل تأمل...
حتما ببینید...
🔸🌺🔸--------------
@salonemotalee
#دشمن_شناسی
#جنگ_نرم
🔴 لطفا بس؛ ماجرا کف خیابان نیست...
🔸برای تحلیل اغتشاشات اخیر اگر کف خیابان متوقف شویم دچار یک خطای تودرتو و فاحش شدهایم.
ماجرای اغتشاشات اخیر با همه نمونههای گذشته متفاوت است و مهمترین تفاوت آن سهم و نقش پلتفرم هاست.
🔹شبکههای اجتماعی تنها آتش بیار و معرکه گیر نبودند، بلکه آتش ساز بودند.
شبکههای اجتماعی تنها محلی برای قرار و مدار اغتشاش نبوده و نیست.
شبکه های اجتماعی تنها محلی برای پوشش گسترده اغتشاشات نیست.
تنها برای اطلاع رسانی شبکه برانداز نیست.
برای خبر راست و دروغ نیست؛
از این نگاه های سنتی و بسیط خارج شویم.
👈 شبکه های اجتماعی، همهی اغتشاشات است نه جزء وابسته و ضمیمه.
گذشت روزگاری که رسانه صرفا جهت اطلاع رسانی بود.
نقش کلیدی و نهایی رسانه، ساخت تصویر در ذهن است و برای ساخت تصویر، فراتر از هشنگ سازی نیازمند رویداد سازی است
و لذا رویداد را ساختند تا تصویر را بسازند.
هر کس در شبکههای اجتماعی میچرخید احساس میکرد شهر در کنترل تروریستهای وطنی است و حال آنکه در واقع خبری نبود جز گروههای کوچک پراکنده و محلی که دانسته و ندانسته آمده بودند تا حلقههای تصویر ذهنی را تکمیل و نهایی کنند.
⭕️ متاسفانه هنوز یک نگاه ساده اندیشانه درباره عصر پلتفرم وجود دارد که سیستم حکمرانی در کشور ما را دچار برآوردهای کج و معوج کرده است.
استقلال حاکمیتی و قدرت حکمرانی در حال صدمه دیدن جدی است.
خیال میکنند پلتفرم یک ابزار اطلاع رسانی صرف است؛
خیال میکنند ابزار سرگرمی است؛
خیال میکنند جزئی و گوشهای از زندگی است. خیال میکنند مردم تنها اوقات فراغت با پلتفرم میگذرانند.
⭕️ آقایان مسوول؛
پلتفرم، همه زندگی است.
خود زندگی است.
مجاز نیست؛ واقعیت است.
متوجه باشیم درباره چه چیز حرف می زنیم.
اراده انسان ها از ذهن آغاز می شود و پلتفرم در نقطه شروع اراده انسان ها قرار گرفته است.
ذهن را دستکاری میکند. رفتارها را رها کنید و ببینید چه چیز رفتار را میسازد.
جنگ در ذهن است نه در کف خیابان.
کف خیابان نشانه است و آیت که بدانید در ذهنها چه خبر است.
پلتفرم ها تنها در ایام اغتشاش فعال نبودند.
اساسا پروژه اغتشاشات اخیر برای این روزها و چند روز پیشتر نیست.
پروژه مستمر اهریمن است.
یک سناریوی همیشگی که پایان نیز ندارد.
بهوش نباشیم، زین پس چنین صحنه هایی را کف خیابان باید بیشتر بشماریم.
🔹آقایان مسوول؛
جنگ در ذهن است.
هر کس ذهن را در اختیار بگیرد اراده آدمها را مختل می کند.
اصلا مهم نیست آدم ها حتی چه اعتقاد و گرایشی دارند.
شناختشان از واقع تغییر کند؛ اراده شان تغییر می کند.
کم نبودند این روزها خواصی که در میانه حق و باطل و در وسط میدان متحیر ماندند و اگر با سیلی واقعیت هوشیار نشدند، زیر دست و پا له شدند.
🔸آقایان حکومت؛
جنگ کف خیابان نیست
معطل نمانید.
گذشت ۷۸ و ۸۸ و حتی ۹۸.
نقطه شروع را در پلتفرم ها و قدرت شبکه بیابید.
راه اصلاح بسیار است به شرط اینکه این ادراک کلیدی شکل بگیرد که؛
یله سازی فضای مجازی راه رابرای جولان اهریمن هموار می سازد
و مارپیچ سکوت ساختاری پلتفرمها راه را برای کنشگری جبهه حق می بندد،
جامعه را مسخ میکند
و معنای قدرت را تغییر میدهد
و استقلال کشور را میگیرد و حاکمیت را مسلوب الاراده میسازد. به هوش شویم شما رابه حضرت عباس.
✍ محسن مهدیان
🔸🌺🔸--------------
@salonemotalee
🇮🇷 #مزد_خون 🇮🇷
#بر_اساس_واقعیت
📖 قسمت سوم
سری تکون داد و گفت:
"بریم، ولی به نظر من با توجه به روحیات تو، شما دانشجویِ آدم، هم باشی موثری آقا مرتضی!
گفتم:
"ای باباااا شیخ مهدی بی خیال نمیشیاا!!! اینقدر مانع حوزه رفتن من میشی، اون دنیا یقهات رو میگيرنداااا که آقا شما برای وصل کردن آمدید نه برای فسخ کردن!
حالا هی بفرمایید بهتر است چنین شود چنان شود! والله ازتون می پرسن چرا در بهشت رو به روی مردم میبندین!!!
با دست زد روی فرمون ماشین و گفت:
"تکرار مکررات! ولی مجددا میگم برادرم جمع نبند! این یک! دوما هر کسی رفته حوزه بهشتی نشدهها!!
بعضیها هم بودن پاشون رو گذاشتن توی حوزه با کارهاشون درهای جهنم رو به روی خودشون باز کردن! باید بدونی اخوی! در بهشت اونجایی که کار بهت محول شده رو درست انجام بدی؛ چه بنا باشی! چه آشپز! چه سرباز باشی! چه دکتر، مهندس، معلم یا وزیر! دانشجو یا طلبه!
مهم اینه کارت رو درست انجام بدی!
سوما خیلی جالبه یه عده به ما میگن ما رو نمیخواد به زور ببرید بهشت چکار ما دارید! یه عده هم مثل شما میگن چرا در رو بستید ما میخوایم بریم تو بهشت!
بابا به پیر! به پیغمبر! ما دربان بهشت نیستیم!
راه باز و مسیر مشخص! هر کسی بر اساس انتخاب خودش حرکت میکنه!
ما هم فقط راهنمایی کننده و کمک کنندهایم والسلام...."
با جدیت گفتم:
"حاج آقا منم همین رو میخوام قربون شکلت والسلام...."
لبخندی زد و متفکرانه گفت: ولی...
و بعد ساکت شد...
گفتم: ولی چی؟!
گفت: ولیاش بماند فعلا اما را بچسب!
نفس عمیقی با حرص کشیدم و گفتم: اما چی؟!
آروم گفت:
"اما اگه پدر و مادرت راضی نباشن بدون آخرش خوب نمیشه!
چه اینجا چه هر جای دیگه! از ما گفتن...."
بعد هم ساکت شد و مسیر فرمون ماشین رو به سمت خونمون چرخوند...
دلم مثل سیر و سرکه می جوشید...
میدونستم بابام هر چقدر هم مخالف باشه احترام شیخ مهدی رو نگه میداره و مطمئنا روی حرفش حرف نمیزنه. البته امیدوار بودم چنین اتفاقی بیفته!
رسیدیم خونه...
مهدی در ماشین رو باز کرد و خیلی صبورانه عمامه و عباش رو در آورد و مرتب گذاشت توی ماشین و اومد راه بیفته!!!
گفتم: عه عه! چرا اینا رو در آوردین؟!
یه نگاه خاص بهم کرد و گفت: قرار شد من برم صحبت کنم که دارم میرم!
چکار به این لباس ها داری؟!
عصبی گفتم: خدا پدرت رو بیامرزه! اینا اعتبار داره! خوب واضحه با این لباس بری احتمال اینکه راضی بشه بیشتره...!
دستش رو گذاشت روی پیشونیش و به در تکیه داد و خیره به رو به روش دو دقیقهای رفت توی فکر...
بعد جدی نگاهم کرد و گفت:
"مرتضی جان دقیقا به خاطر همین اعتبارش نباید هر جایی ازش استفاده کرد!"
گفتم:
"حاج آقا! بیانصافی نکن! این کار که خوب و خیره!"
و چون خیلی باهاش راحت بودم ادامه دادم:
"آدم فروشی نکن بپوش دیگه حاجی!"
بعد هم به حالت خواهش دستم رو گذاشتم روی محاسنم که هنوز یکی در میون بود و اعتباری محسوب نمیشد و ادامه دادم:"جان من!"
بدون توجه به درخواستم در رو بست و گفت:
"انشاالله که خیره..."
راه افتاد به سمت خونمون...
کمی ماشین رو با فاصله پارک کرده بود و تا رسیدن به در خونه چند قدمی راه بود ...
تا در خونه که رفت کلی توی دلم غر زدم که چقدر منت میذاره!
حالا مگه چی میشد این یه تکه پارچه رو میپوشید! آدم باید کار ملت رو راه بندازه! بذار خودم پام به حوزه برسه...
در حال کلنجار رفتن با خودم بودم که دستش به سمت آیفون رفت...
قلبم داشت از جا کنده میشد که خدا کنه صحبتهاش اثری داشته باشه!
خیلی طول نکشید که بابام در را باز کرد و اومد دم در...
مطمئنن از دیدن مهدی که میدونست امام جماعت مسجد محلمونه کمی جا خورده!!!
من ترجیح دادم بمونم توی ماشین تا شاید شیخ مهدی اینجوری راحتتر بتونه بابام رو راضی کنه!
هزارتا فکر و خیال توی ذهنم میومد که بابام اگه قبول کنه چکار کنم، اگه قبول نکنه چکار کنم...
هر جوری بود باید می رفتم حوزه...
این فقط یه تصمیم نبود...!
ادامه دارد ....
🔸🌺🔸--------------
🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
#دشمن_شناسی
#غرب_همچنان_وحشی (۲۱)
✳️ در سال ۲۰۲۲ میلادی بیش از ۴ هزار نوجوان آمریکایی بر اثر #تیراندازی کشته (۱۰۴۵) یا مجروح (۲۹۶۸) شدهاند! (لینک)
🔺بر اساس آخرین آمار، بیش از ۴۱۵ میلیون #اسلحه در دست مردم آمریکاست! جمعیت فعلی آمریکا حدود ۳۳۳ میلیونه، یعنی حدود ۱/۲۵ اسلحه به ازای هر نفر.
(لینک)
🔸🌺🔸--------------
@salonemotalee
#پاسخ_به_سوالات_جنبش_اخیر (مهسا امینی، براندازی)
#جهاد_تبیین
🔰 #شبهه ی ۱
#رفراندوم
چرا نظام خود را به رفراندوم نمیگذارد؟
🔹این شبهه را میتوان هم از منظر اسلام و هم با نگاه سکولار پاسخ داد:
👈 از منظر اسلام:
اسلام اجازه نمیدهد حاکمیت اسلام را به رفراندوم بگذاریم.
ممکن است سوال شود که چرا اول انقلاب امام (ره) این کار را انجام دادند؟
پاسخ این است که آن زمان حکومت اسلامی تشکیل نشده بود و پیش از تشکیل، حکومت اسلامی خود را به رفراندوم گذاشت. اما وقتی که حکومت اسلامی تشکیل شد که دیگر برای براندازی آن رفراندوم برگزار نمی شود.
امیرالمومنین علی (ع) نیز که مردم پس از سالها برای قبول خلافت به ایشان مراجعه کردند، در ابتدا نپذیرفتند؛ تا اینکه عموم مردم با اصرار ایشان را به عنوان خلیفه انتخاب کردند.
اما بعد که پذیرفتند و حکومت خود را آغاز کردند، در برابر مخالفین خود جنگیدند و سه جنگ بزرگ برای حفظ حکومت اسلامی انجام دادند.
از سوی دیگر، فرض کنید رفراندوم برگزار شده و جمهوری اسلامی از بین برود؛ آنگاه نیروهای انقلابی باید دوباره قیام کنند تا آن حکومت طاغوت از بین برود و حکومت اسلامی شکل بگیرد.
👈 از منظر سکولار:
شخص میگوید به اسلام کاری ندارم؛
سوال این است که چرا خود را به رفراندوم نمیگذارید؟
پاسخ این است که این سوالات را فقط برای مردم ایران درست می کنند.
وگرنه شما از هیچ یک از مردم آمریکا نشنیدید که چرا آمریکا خود را به رفراندوم نمیگذارد!
🔹 اولاً هیچ کشوری در دنیا حتی یکبار خودش را به رفراندوم نگذاشته است. نزدیک ۲۵۰ سال از زمان حکومت آمریکا میگذرد. چرا آمریکا یکبار خودش را به رفراندوم نمیگذارد؟ چرا انگلیس، ایتالیا، آلمان، کره، ژاپن و... یکبار خودشان را به رفراندوم نمیگذارند؟!
🔹 ثانیا اصلاً امکان برگزاری رفراندوم وجود ندارد چون سیستم انتقال قدرت همراه با قوانینش توسط چه کسی اجرا شود؟
مثلاً میگویند این حکومت فاقد صلاحیت است حالا اگر فاقد صلاحیت است چطوری انتخابات برگزار کنند اصلاً انتخابات زیر نظر چه کسی قرار بگیرد؟
🔹 ثالثاً کسانی که این درخواست را دارند چند سال یکبار می خواهند رفراندوم برگزار شود؟
مثلاً شخصی میگوید دو سال یکبار؛ نظر دیگری این است که ۸ سال یکبار، ۱۰ سال یکبار یا ۴۰ سال یکبار.
سوال این است که کدام حکومتی برنامهی خودش را ۲ ساله ۵ ساله یا ۴۰ ساله میبندد؟ حکومتها برنامهی خود را ۲۰۰ ساله، ۵۰۰ ساله میبندند؛
مثلاً فرض کنید شما مدرسهای ساختهاید و مدیر آن عوض میشود. بعد مدیر جدید بگوید این ساختمان خوب نیست. آن را خراب کنید من نقشهی دیگری دارم و شروع به ساختن کند، تا به اواسط کار میرسد نفر بعدی میآید و میگوید من نقشهی دیگری دارم! نتیجه این میشود که آن ساختمان هیچ وقت ساخته نمیشود.
چون در یک کشور باید ثبات باشد، آن کشور هیچ وقت اجازه نمیدهد رفراندوم برگزار شود و مردم کشور را به رأی بگذارند و حکومت عوض شود.
🔹 رابعا فرض کنید جمهوری اسلامی نباشد؛ حالا چه کسی بیاید؟
وقتی خبرنگار از یکی از افرادی که صریح ترین دشمنی با جمهوری اسلامی را دارد، یعنی نیما (روح الله) زم، سوال کرد آیا شما تا به حال ناامید شدهاید؟
گفت بله؛ جایی ناامید شدم که با خود گفتم حالا جمهوری اسلامی نه؛ چه کسی بیاید؟ یعنی رضا پهلوی اینجا بیاید و حکومت کند؟! فرضاً جمهوری اسلامی هم رفت خودِ رضا پهلوی آمد؛ چه کسی نخستوزیر شود؟ یا باید همین افرادی که الان در کشور سرکار هستند نخستوزیر شوند یا کسانی که رضا پهلوی مدنظرش است، بالاخره کسی از کرهی ماه و مریخ نمیآید که رئیس جمهور شود.
اصلاً فرض کنید مردم ولایت فقیه را نمیخواهند، مردم برای ریاست جمهوری به چه کسی رأی میدهند؟ به یکی از همین افراد رأی میدهند پس فرقی نکرد.
🔹 برشی از سخنرانی #حجت_الاسلام_راجی
🔸🌺🔸--------------
🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee