⚫️ همسر آیت الله شبیری زنجانی و مشاهده حضرت زهرا (س) در مجلس روضه!
💥 آیت الله حاج آقا موسی شبیری زنجانی🔻
1⃣ دو مرتبه يا بيشتر از خانواده شنيدم: روز تاسوعا كه منزل حاج آقا مصطفى برقعى روضه بود، نوعاً زنها دور منبر را احاطه مىكردند. من هم جلوی منبر بودم. حاج آقا محمد كوثرى دستمالچى ـ كه از دنيا رفته است ـ منبرى بود. ناگهان ديدم كه مجلس خلوت شد و هيچكس نيست و فقط چند زن دور منبر هستند و گفتند كه يكى از آنها حضرت زهرا عليهاالسلام است. قدرى گذشت، آن حالت بر طرف شد. اين قضيه حدود بيست سال پيش اتفاق افتاد. [مکاشفه]
2⃣ [آیت الله شبیری (دامت معالیه) در ادامه افزودند:] مجلس روضه در منزل آقاى برقعى خيلى سابقه دارد. من اگر مقدورم باشد، در روضه آنجا شركت مىكنم و تبرك مىجويم، حتى امسال با وجود پا درد در مجلس روضه آنجا شركت كردم . بركت آن منزل دو علت داشت: يكى اينكه 130 سال يا بيشتر در آنجا روضهخوانى شده است؛ يعنى قبل از زمان آسيد عبدالله برقعى، در آن مكان روضه خوانى مىشد . آسيد عبدالله تقريباً صد سال است كه وفات كرده است. حدود سى سال در زمان خودش روضهخوانى شده است . احتمالاً قبل از او در زمان پدرش نيز در آنجا روضهخوانى برقرار بود.
در آن موقع معمولاً اخلاص بيشتر بود. امروزه نوعاً چشم و همچشمى است و افراد به هم نگاه مىكنند و جنبه مسابقه پيدا كرده است، ولى آن موقع چون غربت دين بود، لذا داعىِ قوىِ ايمانى مىخواست كه اين شعائر را ترويج كنند. اين انگيزهها سبب بركت يافتن اين مجلس روضه بود.
3⃣ علت ديگر اين است كه در طول اين مدت حتماً افرادى كه مورد عنايت خداى متعال بودند، در آنجا وارد مىشدند و در مجلس روضه آن خانه شركت مىكردند. روضهخوانى و توسّل به معصومين عليهمالسلام از عبادات مهم و موجب جلب عنايات الهى است . هم اولياى خدا در آن خانه رفت و آمد مىكردند و هم روضهخوانى و عبادت خدا در آن مكان انجام مىشد. اينها سبب مزيد بركت آن منزل شده است. (زمستان 1388 ش)
📚 ارسال از صدیق ارجمند، آقای جواد شعبانی، از تدوینکنندگان کتاب جرعهای از دریا - از قضایای مندرج در همان کتاب
╭────────────╮
🆔 کانال اسرار تاریخ
http://eitaa.com/monzer_ir
╰────────────╯
🟢 فضیلت عجیب پیاده روی برای زیارت امام حسین علیه السلام
💠 عَلِیِّ بْنِ مَیْمُونٍ الصَّائِغِ عَنْ الصادق علیه السلام قَالَ: یَا عَلِیُّ زُرِ الْحُسَیْنَ وَ لَا تَدَعْهُ قَالَ قُلْتُ مَا لِمَنْ أَتَاهُ مِنَ الثَّوَابِ قَالَ مَنْ أَتَاهُ مَاشِیاً کَتَبَ اللَّهُ لَهُ بِکُلِّ خُطْوَهٍ حَسَنَهً وَ مَحَى عَنْهُ سَیِّئَهً وَ رَفَعَ لَهُ دَرَجَهً و...
(على بن میمون صائغ، از حضرت صادق (علیه السلام) نقل کرده که آن حضرت فرمودند: «اى على! قبر حسین علیه السّلام را زیارت کن و ترک مکن.» عرض کردم: «ثواب کسى که آن حضرت را زیارت کند چیست؟» حضرت فرمودند: «کسى که پیاده زیارت کند خداوند به هر قدمى که برمی دارد یک حسنه برایش نوشته و یک گناه از او محو می فرماید و یک درجه مرتبه اش را بالا می برد و ...)
📚 کامل الزیارات، باب۴۹
#ماه_صفر
#اربعین
#زیارت_امام_حسین_علیه_السلام
#مهدویت
#اربعین_شاهراه_ظهور
💥 نشر حداکثری
🚩🇮🇷🏴🚩🇮🇷🏴🚩🇮🇷🏴
7.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دیوونگی جز آیین منه
این ستونها ستون دین منه
خستگی راه و خواب موکبا
عمریه رویای شیرین منه
#12_روز تا #اربعین🏴
#حسن_عطایی🎙
#کلیپ | #استوری | #ریلز📲
♨️ @Maddahionlin 👈
هدایت شده از حلقه محبت
🌷💫 امان نامه
✍️شیخ عباس قمی در فوائدالرضوی نقل می کند: کاروانی از سرخس آمدند به پابوسی امام رضا علیه السلام. پیرمرد نابینایی با آن کاروان بود، به نام حیدر قلی. آمدندحرم امام زیارت کردند و از مشهد خارج شدند و در منزلی در مشهد اُطراق کردند. به اندازه یک روز راه از مشهد دور شده بودند.
🍂شب جوانها گفتند برویم مقداری سر به سر این حیدر قلی بگذاریم، خسته ایم ، بخندیم و سر گرم بشیم!
کاغذهای خالی برداشتند گرفتند جلو و تکان میدادند، بعد به هم می گفتند،تو از این برگه ها گرفتی؟ یکی می گفت: بله حضرت مرحمت کردند، فلانی تو هم گرفتی؟ گفت: بله من هم یکی گرفتم.
🍂حیدر قلی کنجکاو شد و گفت: چی گرفتید؟
گفتند: مگر تو نداری؟
گفت : نه من اصلا خبر ندارم!
گفتند : امام رضا علیه السلام برگ سبز دست مردم می داد.
گفت : این برگ سبزها چیست؟
🍂گفتند : امان نامه از آتش جهنم است. ما این را می گذاریم در کفن هایمان قیامت دیگر نمی سوزیم، جهنم نمی رویم چون از امام رضا علیه السلام گرفته ایم.
🍂تا این را گفتند پیرمرد دلش شکست با خود گفت: امام رضا علیه السلام از تو توقع نداشتم، بین کور و بینا فرق بگذاری، حتما من فقیر بودم، کور بودم و از قلم افتادم که به من اعتنایی نکردی!
🍂بلند شد و عصای خود را برداشت، راه افتاد طرف مشهد، گفت: به خودش قسم تا امان نامه را نگیرم به سرخس نمی آیم باید بگیرم.
🍂گفتند: آقا ما شوخی کردیم ما هم نداریم! ولی هرچه کردند آرام نمی گرفت خیال می کرد که آنها برای دلداری به او این را می گویند.
🍂شیخ عباس نقل می کند: هنوز یک ساعت نشده بود که دیدند حیدر قلی دارد می آید یک برگه هم در دستش که با خط نور نوشته شده است «اَمانٌ مِّنَ النار،من ابن رسول الله على بن موسى الرضا» گفتند: این چیست که در دست داری؟
🍂گفت: همین که یک مقدار از شما در بیابان فاصله گرفتم آقا را دیدم ایشان خودشان به استقبالم آمدند، گفتند حیدر قلی خسته ای برگرد این هم برگه برائت از آتش تو بگذار در کفنت شب اول قبر خودم می آیم پیشت. امام رضا علیه السلام به من هم برگ امان نامه دادند.
ان شاءالله خداوند متعال ما را با امان نامه مولا ثامنالحجج علیهالسلام بپذیرد.
https://eitaa.com/pasog2
🟢🟢🟢
🟢 الگوی تمام بشریت در تاریخ
🟢 پنجاه خصلت از خصلتهای اخلاقی پیامبر اکرم حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله و سلم
🟢 بي تردید تأسي به سيره و سنت آن حضرت براساس آيهکريمه «و لکم في رسولالله اسوه حسنه» و از جمله آنچه در اين مطلب به آن اشاره شده، راهگشاي مشکلات و مسائل مبتلا به جامعه مسلمانان خواهد بود.
۱-هنگام راه رفتن با آرامي و وقار راه مي رفت
۲-در راه رفتن قدم ها را بر زمين نمي کشيد.
۳-نگاهش پيوسته به زير افتاده و بر زمين دوخته بود.
۴-هرکه را مي ديد مبادرت به سلام مي کرد و کسي در سلام بر او سبقت نگرفت.
۵-وقتي با کسي دست مي داد دست خود را زودتر از دست او بيرون نمي کشيد.
۶-با مردم چنان معاشرت مي کرد که هرکس گمان مي کرد عزيزترين فرد نزد آن حضرت است.
۷-هرگاه به کسي مي نگريست به روش ارباب دولت با گوشه چشم نظر نمي کرد.
۸-هرگز به روي مردم چشم نمي دوخت و خيره نگاه نمي کرد.
۹-چون اشاره مي کرد با دست اشاره مي کرد نه با چشم و ابرو.
۱۰-سکوتي طولاني داشت و تا نياز نمي شد لب به سخن نمي گشود.
۱۱-هرگاه با کسي، هم صحبت مي شد به سخنان او خوب گوش فرا مي داد.
۱۲-چون با کسي سخن مي گفت کاملا برمي گشت و رو به او مي نشست.
۱۳-با هرکه مي نشست تا او اراده برخاستن نمي کرد آن حضرت برنمي خاست.
۱۴-در مجلسي نمي نشست و برنمي خاست مگر با ياد خدا.
۱۵-هنگام ورود به مجلسي در آخر و نزديک درب مي نشست نه در صدر آن.
۱۶-در مجلس جاي خاصي را به خود اختصاص نمي داد و از آن نهي مي کرد.
۱۷-هرگز در حضور مردم تکيه نمي زد.
۱۸-اکثر نشستن آن حضرت رو به قبله بود.
۱۹-اگر در محضر او چيزي رخ مي داد که ناپسند وي بود ناديده مي گرفت.
۲۰-اگر از کسي خطايي صادر مي گشت آن را نقل نمي کرد.
۲۱-کسي را بر لغزش و خطاي در سخن مواخذه نمي کرد.
۲۲-هرگز با کسي جدل و منازعه نمي کرد.
۲۳-هرگز سخن کسي را قطع نمي کرد مگر آنکه حرف لغو و باطل بگويد.
۲۴-پاسخ به سوالي را چند مرتبه تکرار مي کرد تا جوابش بر شنونده مشتبه نشود.
۲۵-چون سخن ناصواب از کسي مي شنيد. نمي فرمودـ« چرا فلاني چنين گفت» بلکه مي فرمود « بعضي مردم را چه مي شود که چنين مي گويند؟»
۲۶-با فقرا زياد نشست و برخاست مي کرد و با آنان هم غذا مي شد.
۲۷-دعوت بندگان و غلامان را مي پذيرفت.
۲۸-هديه را قبول مي کرد اگرچه به اندازه يک جرعه شير بود.
۲۹-بيش از همه صله رحم به جا مي آورد.
۳۰-به خويشاوندان خود احسان مي کرد بي آنکه آنان را بر ديگران برتري دهد.
۳۱-کار نيک را تحسين و تشويق مي فرمود و کار بد را تقبيح مي نمود و از آن نهي مي کرد.
۳۲-آنچه موجب صلاح دين و دنياي مردم بود به آنان مي فرمود و مکرر ميگفت هرآنچه حاضران از من مي شنوند به غايبان برسانند.
۳۳-هرکه عذر مي آورد عذر او را قبول مي کرد.
۳۴-هرگز کسي را حقير نمي شمرد.
۳۵-هرگز کسي را دشنام نداد و يا به لقب هاي بد نخواند.
۳۶-هرگز کسي از اطرافيان و بستگان خود را نفرين نکرد.
۳۷-هرگز عيب مردم را جستجو نمي کرد.
۳۸-از شر مردم برحذر بود ولي از آنان کناره نمي گرفت و با همه خوشخو بود.
۳۹-هرگز مذمت مردم را نمي کرد و بسيار مدح آنان نمي گفت.
۴۰-بر جسارت ديگران صبر مي فرمود و بدي را به نيکي جزا مي داد.
۴۱-از بيماران عيادت مي کرد اگرچه دور افتاده ترين نقطه مدينه بود.
۴۲-سراغ اصحاب خود را مي گرفت و همواره جوياي حال آنان مي شد.
۴۳-اصحاب را به بهترين نام هايشان صدا مي زد.
۴۴-با اصحابش در کارها بسيار مشورت مي کرد و بر آن تاکيد مي فرمود.
۴۵-در جمع يارانش دايره وار مي نشست و اگر غريبه اي بر آنان وارد مي شد نمي توانست تشخيص دهد که پيامبر کداميک از ايشان است.
۴۶-ميان يارانش انس و الفت برقرار مي کرد.
۴۷-وفادارترين مردم به عهد و پيمان بود.
۴۸-هرگاه چيزي به فقير مي بخشيد به دست خودش مي داد و به کسي حواله نمي کرد.
۴۹-اگر در حال نماز بود و کسي پيش او مي آمد نمازش را کوتاه مي کرد.
۵۰-اگر در حال نماز بود و کودکي گريه مي کرد نمازش را کوتاه مي کرد.
سلسبیل معرفت | حسن صادقی
🟢🟢🟢 🟢 الگوی تمام بشریت در تاریخ 🟢 پنجاه خصلت از خصلتهای اخلاقی پیامبر اکرم حضرت محمد مصطفی صلی ال
🌷🌷آزمون خوداظهاری
اگر برای هر ویژگی، بیست نمره در نظر بگیریم، در هر کدام به خود چه نمره می دهیم؟
چند دقیقه وقت بکذاریم، ارزش دارد.
اگر نمره کامل گرفتیم، خدا را شکر کنیم و تداوم توفیق بخواهیم در حد خودمان.
و در هر کدام که نمره ما کم شد، تلاش کنیم، در حد خود، جبران کنیم.
خود بنده به تک تک ویژگی ها نسبت به خودم نمره دادم، جالب بود و مایه تعجب....هم نمرات ویژگی ها نسبت به هم و هم جمع نهایی...
حقیقت این است که در آخرت، این حسابرسی صورت می گیرد، خدا کمک کند...
🌺 کاربرد واژه «شیعه» در احادیث رسول اکرم(ص)
🌸با مراجعه به روایات فراوانی که در کتابهای شیعه و اهل تسنن نقل شده، به روشنی میتوان دریافت که کلمه «شیعه» در زمان رسول خدا(ص) و توسط ایشان بر یاران و پیروان امیرمؤمنان (ع)بکار رفته است.
برخی از این روایات عبارتاند از:
أ. ابن عساکر از جابربن عبدالله انصاری نقل میکند: كنّا عند النبي صلّى اللّه عليه و سلّم فأقبل علي فقال النبي صلّى اللّه عليه و سلّم و الذي نفسي بيده ان هذا و شيعته لهم الفائزون يوم القيامة؛ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج42، ص371.
ما در محضر رسول اکرم(ص) بودیم که علی(ع) وارد شد. رسول اکرم(ص) فرمود: سوگند به کسی که جانم در دست اوست، این و شیعیانش رستگاران در روز قیامتاند.
ب.حاکم حسکانی از ابن عباس نقل میکند: لما نزلت )إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ أُولئِكَ هُمْ خَيْرُ الْبَرِيَّةِ)بینه:7( قال رسول الله صلى الله عليه و سلم لعلي: هو أنت و شيعتك يوم القيامة راضين مرضيين.
حسکانی، شواهد التنزیل، ج2، ص 461
هنگامی که آیه ) همانا كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته كردهاند، آنانند كه بهترين آفريدگانند) نازل شد، رسول اکرم(ص) به علی (ع) فرمود: آن تو و شیعیان تو در روز قیامت هستید که راضی و مرضی هستید.
ج. از امیرمؤمنان(ع) از رسول اکرم (ع) نقل شده است: يَا عَلِيُ شِيعَتُكَ وَ اللَّهِ آمِنُونَ فَرِحُونَ فَيَشْفَعُونَ فَيُشَفَّعُونَ ثُمَّ قَرَأَ«فَلا أَنْسابَ بَيْنَهُمْ يَوْمَئِذٍ وَ لا يَتَساءَلُون»)مؤمنون:101(كوفى، تفسير فرات الكوفي، ص311)
ای علی! به خدا سوگند شیعیان تو درامان و خوشحالاند، پس شفاعت میکنند و شفاعتشان پذیرفته میشود. سپس این آیه را تلاوت کردند: «در آن روز، ميانشان خويشاوندى نمىماند و از حال و كار يكديگر نخواهند پرسيد»
د. همچنین از ایشان نقل شده است: يَا عَلِيُّ لَوْ أَنَّ رَجُلًا أَحَبَّ فِي اللَّهِ حَجَراً لَحَشَرَهُ اللَّهُ مَعَهُ وَ إِنّ مُحِبِّيكَ وَ شِيعَتَكَ وَ مُحِبِّي أَوْلَادِكَ الْأَئِمَّةِ بَعْدَكَ يُحْشَرُونَ مَعَكَ وَ أَنْتَ مَعِي فِي الدَّرَجَاتِ الْعُلَى وَ أَنْتَ قَسِيمُ الْجَنَّةِ وَ النَّارِ يُدْخِلُ مُحِبِّيكَ الْجَنَّةَ وَ مُبْغِضِيكَ النَّارِ؛ (خزاز رازى، كفاية الأثر في النص على الأئمة الإثني عشر، ص151- 152)
ی علی! اگر مردی در راه خدا سنگی را دوست داشته باشد، خدا او را با آن محشور کند و به راستی دوستانت و شیعیانت و دوستان اولادت- امامان پس از تو-، با تو محشور میشوند و تو با من در درجات برتری و تو تقسیم کننده بهشت و جهنّمی، دوستانت وارد بهشت میشوند و دشمنانت وارد آتش میشوند».
✅کانال سلسبیل معرفت👇👇👇
🌸@salsabilmarifat
🌺حدیث لوح
🌸 عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قَالَ أَبِي ع لِجَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْأَنْصَارِيِّ إِنَّ لِي إِلَيْكَ حَاجَةً فَمَتَى يَخِفُّ عَلَيْكَ أَنْ أَخْلُوَ بِكَ فَأَسْأَلَكَ عَنْهَا قَالَ لَهُ جَابِرٌ فِي أَيِّ الْأَوْقَاتِ شِئْتَ فَخَلَا بِهِ أَبِي ع فَقَالَ لَهُ يَا جَابِرُ أَخْبِرْنِي عَنِ اللَّوْحِ الَّذِي رَأَيْتَهُ فِي يَدِ أُمِّي فَاطِمَةَ بِنْتِ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ مَا أَخْبَرَتْكَ بِهِ أُمِّي أَنَ فِي ذَلِكَ اللَّوْحِ مَكْتُوباً قَالَ جَابِرٌ أَشْهَدُ بِاللَّهِ أَنِّي دَخَلْتُ عَلَى أُمِّكَ فَاطِمَةَ فِي حَيَاةِ رَسُولِ اللَّهِ ص لِأُهَنِّئَهَا بِوِلَادَةِ الْحُسَيْنِ ع فَرَأَيْتُ فِي يَدِهَا لَوْحاً أَخْضَرَ ظَنَنْتُ أَنَّهُ زُمُرُّدٌ وَ رَأَيْتُ فِيهِ كِتَاباً أَبْيَضَ شِبْهَ نُورِ الشَّمْسِ فَقُلْتُ لَهَا بِأَبِي أَنْتِ وَ أُمِّي يَا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ ص مَا هَذَا اللَّوْحُ فَقَالَتْ هَذَا اللَّوْحُ أَهْدَاهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَى رَسُولِهِ ص فِيهِ اسْمُ أَبِي وَ اسْمُ بَعْلِي وَ اسْمُ ابْنَيَّ وَ أَسْمَاءُ الْأَوْصِيَاءِ مِنْ وُلْدِي فَأَعْطَانِيهِ أَبِي ع لِيَسُرَّنِي بِذَلِكَ قَالَ جَابِرٌ فَأَعْطَتْنِيهِ أُمُّكَ فَاطِمَةُ فَقَرَأْتُهُ وَ انْتَسَخْتُهُ فَقَالَ أَبِي ع فَهَلْ لَكَ يَا جَابِرُ أَنْ تَعْرِضَهُ عَلَيَّ قَالَ نَعَمْ فَمَشَى مَعَهُ أَبِي ع حَتَّى انْتَهَى إِلَى مَنْزِلِ جَابِرٍ فَأَخْرَجَ أَبِي ع صَحِيفَةً مِنْ رَقٍ قَالَ جَابِرٌ فَأَشْهَدُ بِاللَّهِ أَنِّي هَكَذَا رَأَيْتُهُ فِي اللَّوْحِ مَكْتُوباً بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ هَذَا كِتَابٌ مِنَ اللَّهِ الْعَزِيزِ الْحَكِيمِ لِمُحَمَّدٍ نُورِهِ وَ سَفِيرِهِ وَ حِجَابِهِ وَ دَلِيلِهِ نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِينُ مِنْ عِنْدِ رَبِّ الْعَالَمِينَ عَظِّمْ يَا مُحَمَّدُ أَسْمَائِي وَ اشْكُرْ نَعْمَائِي وَ لَا تَجْحَدْ آلَائِي إِنِّي أَنَا اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا أَنَا قَاصِمُ الْجَبَّارِينَ وَ مُذِلُّ الظَّالِمِينَ وَ دَيَّانُ الدِّينِ إِنِّي أَنَا اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا أَنَا فَمَنْ رَجَا غَيْرَ فَضْلِي أَوْ خَافَ غَيْرَ عَذَابِي عَذَّبْتُهُ عَذَاباً لَا أُعَذِّبُ أَحَداً مِنَ الْعالَمِينَ فَإِيَّايَ فَاعْبُدْ وَ عَلَيَّ فَتَوَكَّلْ ْ إِنِّي لَمْ أَبْعَثْ نَبِيّاً فَأَكْمَلْتُ أَيَّاماً وَ انْقَضَتْ مُدَّتُهُ إِلَّا جَعَلْتُ لَهُ وَصِيّاً وَ إِنِّي فَضَّلْتُكَ عَلَى الْأَنْبِيَاءِ وَ فَضَّلْتُ وَصِيَّكَ عَلَى الْأَوْصِيَاءِ وَ أَكْرَمْتُكَ بِشِبْلَيْكَ بَعْدَهُ وَ بِسِبْطَيْكَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ فَجَعَلْتُ حَسَناً مَعْدِنَ عِلْمِي بَعْدَ انْقِضَاءِ مُدَّةِ أَبِيهِ وَ جَعَلْتُ حُسَيْناً خَازِنَ وَحْيِي وَ أَكْرَمْتُهُ بِالشَّهَادَةِ وَ خَتَمْتُ لَهُ بِالسَّعَادَةِ فَهُوَ أَفْضَلُ مَنِ اسْتُشْهِدَ وَ أَرْفَعُ الشُّهَدَاءِ دَرَجَةً عِنْدِي وَ جَعَلْتُ كَلِمَتِيَ التَّامَّةَ مَعَهُ وَ الْحُجَّةَ الْبَالِغَةَ عِنْدَهُ بِعِتْرَتِهِ أُثِيبُ وَ أُعَاقِبُ أَوَّلُهُمْ عَلِيٌّ سَيِّدُ الْعَابِدِينَ وَ زَيْنُ أَوْلِيَائِيَ الْمَاضِينَ وَ ابْنُهُ شَبِيهُ جَدِّهِ الْمَحْمُودِ مُحَمَّدٌ الْبَاقِرُ لِعِلْمِي وَ الْمَعْدِنُ لِحُكْمِي سَيَهْلِكُ الْمُرْتَابُونَ فِي جَعْفَرٍ الرَّادُّ عَلَيْهِ كَالرَّادِّ عَلَيَّ حَقَّ الْقَوْلُ مِنِّي لَأُكْرِمَنَّ مَثْوَى جَعْفَرٍ وَ لَأَسُرَّنَّهُ فِي أَشْيَاعِهِ وَ أَنْصَارِهِ وَ أَوْلِيَائِهِ👇👇👇
انْتَجَبْتُ بَعْدَهُ مُوسَى وَ انْتَحَبَتْ بَعْدَهُ فِتْنَةٌ عَمْيَاءُ حِنْدِسٌ لِأَنَّ خَيْطَ فَرْضِي لَا يَنْقَطِعُ وَ حُجَّتِي لَا تَخْفَى وَ إِنَّ أَوْلِيَائِي لَا يَشْقَوْنَ أَلَا وَ مَنْ جَحَدَ وَاحِداً مِنْهُمْ فَقَدْ جَحَدَ نِعْمَتِي وَ مَنْ غَيَّرَ آيَةً مِنْ كِتَابِي فَقَدِ افْتَرَى عَلَيَّ وَ وَيْلٌ لِلْمُفْتَرِينَ الْجَاحِدِينَ عِنْدَ انْقِضَاءِ مُدَّةِ عَبْدِي مُوسَى وَ حَبِيبِي وَ خِيَرَتِي إِنَّ الْمُكَذِّبَ بِالثَّامِنِ مُكَذِّبٌ بِكُلِّ أَوْلِيَائِي وَ عَلِيٌّ وَلِيِّيوَ نَاصِرِي وَ مَنْ أَصْنَعُ عَلَيْهِ أَعْبَاءَ الْنُّبُوَّةِ وَ أَمْنَحُهُ بِالاضْطِلَاعِ يَقْتُلُهُ عِفْرِيتٌ مُسْتَكْبِرٌ يُدْفَنُ بِالْمَدِينَةِ الَّتِي بَنَاهَا الْعَبْدُ الصَّالِحُ إِلَى جَنْبِ شَرِّ خَلْقِي حَقَّ الْقَوْلُ مِنِّي لَأُقِرَّنَّ عَيْنَيْهِ بِمُحَمَّدٍ ابْنِهِ وَ خَلِيفَتِهِ مِنْ بَعْدِهِ فَهُوَ وَارِثُ عِلْمِي وَ مَعْدِنُ حُكْمِي وَ مَوْضِعُ سِرِّي وَ حُجَّتِي عَلَى خَلْقِي جَعَلْتُ الْجَنَّةَ مَثْوَاهُ وَ شَفَّعْتُهُ فِي سَبْعِينَ مِنْ أَهْلِ بَيْتِهِ كُلُّهُمْ قَدِ اسْتَوْجَبُوا النَّارَ وَ أَخْتِمُ بِالسَّعَادَةِ لِابْنِهِ عَلِيٍّ وَلِيِّي وَ نَاصِرِي وَ الشَّاهِدِ فِي خَلْقِي وَ أَمِينِي عَلَى وَحْيِي أُخْرِجُ مِنْهُ الدَّاعِيَ إِلَى سَبِيلِي وَ الْخَازِنَ لِعِلْمِي الْحَسَنَ ثُمَّ أُكْمِلُ ذَلِكَ بِابْنِهِ رَحْمَةً لِلْعَالَمِينَ عَلَيْهِ كَمَالُ مُوسَى وَ عيون أخبار الرضا عليه السلام ؛ ج1 ؛ ص44
وَ بَهَاءُ عِيسَى وَ صَبْرُ أَيُّوبَ سَيَذِلُّ فِي زَمَانِهِ أَوْلِيَائِي وَ تَتَهَادَوْنَ رُءُوسَهُمْ كَمَا تُتَهَادَى رُءُوسُ التُّرْكِ وَ الدَّيْلَمِ فَيُقْتَلُونَ وَ يُحْرَقُونَ وَ يَكُونُونَ خَائِفِينَ مَرْعُوبِينَ وَجِلِينَ تُصْبَغُ الْأَرْضُ بِدِمَائِهِمْ وَ يَفْشُو الْوَيْلُ وَ الرَّنِينُ فِي نِسَائِهِمْ أُولَئِكَ أَوْلِيَائِي حَقّاً بِهِمْ أَدْفَعُ كُلَّ فِتْنَةٍ عَمْيَاءَ حِنْدِسٍ وَ بِهِمْ أَكْشِفُ الزَّلَازِلَ وَ أَرْفَعُ الْآصَارَ وَ الْأَغْلَالَ أُولئِكَ عَلَيْهِمْ صَلَواتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ رَحْمَةٌ وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ
قَالَ عَبْدُ الرَّحْمَنِبْنُ سَالِمٍ قَالَ أَبُو بَصِيرٍ لَوْ لَمْ تَسْمَعْ فِي دَهْرِكَ إِلَّا هَذَا الْحَدِيثَ لَكَفَاكَ فَصُنْهُ إِلَّا عَنْ أَهْلِهِ.
(عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج1،ص۴۱-۴۵)ابو بصير گويد: امام صادق عليه السّلام فرمودند: پدرم عليه السّلام به جابر بن عبد اللَّه انصارى فرمودند: با تو كارى دارم، چه وقت برايت راحت است كه تنها بنزد من بيايى تا مطلبى از تو سؤال كنم؟
جابر عرض كرد: هر وقت شما مايل باشيد.
سپس پدرم، جابر را تنها به حضور پذيرفتند و به او فرمودند: در باره لوحى كه در دست مادرم فاطمه دختر رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله ديدى و مطالبى كه مادرم در باره نوشتههاى آن لوح برايت گفتند، برايم بگو،
گفت: به خدا قسم، در زمان حيات رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله براى تهنيت و تبريك تولّد حسين عليه السّلام به خدمت مادرتان فاطمه رسيدم، در دست ايشان لوحى سبز رنگ ديدم، كه گمان كردم زمرّد است و در آن لوح نوشتهاى سفيد همانند نور خورشيد ديدم. عرض كردم: پدر و مادرم فداى شما اى دختر رسول خدا اين لوح چيست؟ حضرت فرمود: اين لوح راخداوند- عزّ و جلّ- به رسول خود صلى اللَّه عليه و آله هديه فرموده است و اسامى پدر و شوهر و دو پسرم و نيز اسامى اوصياء- كه همگى فرزندانم هستند- در آن است.پدرم صلى اللَّه عليه و آله براى اينكه مرا خوشحال كند، آن را به من دادند.
جابر ادامه داد:
سپس مادرتان حضرت فاطمه آن را به من دادند، من آن را خواندم و از روى آن نسخهاى برداشتم.
امام صادق عليه السّلام در ادامه چنين فرمودند:
پدرم گفتند: ممكن است آن را به من نشان دهى؟
جابر عرض كرد: بله،
سپس پدرم به همراه او به منزلش رفتند،
براى پدرم صحيفهاى از پوست را در آورد، و گفت: خدا را شاهد مىگيرم كه من به همين ترتيب آن را در لوح، مكتوب ديدم: بسم اللَّه الرّحمن الرّحيم، اين نوشتهاى است از خداوند مقتدر حكيم براى محمّد، نور و سفير و حجاب او و راهنماى به سوى او. كه روح الامين آن را از نزد حضرت ربّ العالمين نازل كرده است، اى محمّد اسامى مرا بزرگ بدار و نعمتهايم را شكر كن و منكر مباش. منم اللَّه، جز من معبودى نيست درهم شكننده جبّاران، خواركننده
ظالمان، صاحب دين، منم اللَّه، جز من معبودى نيست، هر كس به غير از فضل و كرم من اميد بندد، يا از چيزى غير از عذاب من بترسد، آنچنان او را عذاب كنم كه احدى را عذاب نكرده باشم، پس فقط مرا بپرست، و فقط بر من توكّل كن👇👇
من پيامبرى را مبعوث نكردهام كه ايّامش به سر آمده باشد مگر اينكه براى او وصيّي قرار دادم، من تو را بر ساير انبياء و وصىّ تو را بر ساير اوصياء برترى دادم،
و تو را با دو شير بچّه و دو نوهات حسن و حسين گرامى داشتم، حسن را بعد از انقضاء زمان پدرش معدن علم خود قرار دادم و حسين را خزانهدار وحى خود نمودم و او را با شهادت گرامى داشتم و كار او را ختم به خير و سعادت كردم، او از همه شهيدان افضل و برتر است و درجه او در نزد من از همه شهداء بالاتر است. و كلمه تامّه خود را همراه او قرار دادم و حجّت بالغه را در نزد او گذاردم، به توسّط عترت و نسل او ثواب و عقاب مىدهم،
اوّل آنها علىّ، سيّد العابدين و زينت اولياء گذشتهام است،
پسرش محمّد، كه شبيه جدّ ستودهاش است، شكافنده علم من و معدن حكمت من مىباشد،
شكّاكان در مورد جعفر هلاكخواهند شد، كسى كه او را نپذيرد، مرا نپذيرفته است، به حقّ مىگويم: جعفر را بسيار گرامى و محترم مىدارم، او را در مورد پيروان و ياوران و دوستانش خوشحال خواهم كرد،
بعد از او موسى را برگزيدم و بعد از او فتنهاى تاريك برپا مىشود با اينكه ريسمان امامت پاره نمىشود و حجّت من مخفى نمىماند و اولياء من به شقاوت نمىافتند، بدانيد، هر كسى يكى از آنها را إنكار كند، نعمت مرا انكار كرده است و هر كس آيهاى از كتاب مرا تغيير دهد بر من دروغ بسته است، واى بر افتراء زنندگان و منكران،
در موقع پايان يافتن مدّت بنده، حبيب و برگزيدهام موسى، كسى كه هشتمين را تكذيب كند همه اولياءم را تكذيب كرده است، و علىّ، ولىّ و ناصر من است، او كسى است كه بار نبوّت را بر دوش او مىگذارم و قدرت و توانمندى به او مىدهم، خبيثى متكبّر او را به قتل مىرساند و در شهرى كه بنده صالح آن را بنا نهاده است در كنار بدترين خلق من، دفن خواهد شد،
به حقّ مىگويم: او را به جانشين و فرزندش محمّد، خوشحال خواهم كرد، او وارث علم من و معدن حكمت و محلّ اسرار من است، و حجّت من بر مردم مىباشد، بهشت را جايگاه او قرار دادم و شفاعت او را در هفتاد نفر از خانوادهاش كه همگى مستحقّ عذاب دوزخ شدهاند قبول نمودم،
و امر فرزندش علىّ را كه ولىّ و ناصر من و گواه در ميان خلق مىباشد و امين وحى من است، ختم به خير و سعادت مىكنم،
از او فرزندى به وجود خواهم آورد به نام حسن كه مردم را به راه من دعوت مىكند و خزانهدار گنجينه علم من است،و سپس آن را با فرزندش كه مايه رحمت براى همه عالم است كامل مىگردانم، كمال موسى، نورانيّت عيسى و صبر ايّوب همه در او جمع است، در زمان او، اولياء من مورد خفّت و ذلّت واقع مىشوند، سرهاى آنها را همچون سرهاى ترك و ديلم (كه دشمنان اسلام بودهاند) به يك ديگر هديّه مىدهند و سوزانيده مىشوند، مرعوب و وحشت زدهاند، زمين از خون آنان رنگين مىشود، و فغان و فرياد و آه و ناله در بين زنانشان فراگير مىگردد، آنها به حقّ، اولياء من هستند. توسّط آنها هر فتنه ظلمانى را دفع مىكنم، به وسيله ايشان زلزلهها را برطرف مىكنم و ثقل و سنگينى و سختى را مرتفع مىسازم، بر آنان باد درود و رحمت پروردگارشان و آنها هستند كه هدايت يافتهاند».
عبد الرّحمن بن سالم گويد: «ابو بصير گفت: اگر در تمام عمرت غير از اين حديث را نشنيده بودى همين برايت كافى بود، پس آن را از غير اهلش، مصون و محفوظ بدار».
🌺رسول اکرم(ص) و امام صادق(ع) در حدیث لوح
🌸 در حدیث لوح خدای متعال رسول اکرم(ص) را با این ويژگی ها معرفی می کند:
مُحَمَّدٍ نُورِهِ وَ سَفِيرِهِ وَ حِجَابِهِ وَ دَلِيلِهِ
۱.نور خدا
۲.سفیر خدا
۳.حجاب خدا
۴.دلیل خدا
🌸سفارشهای خدای متعال به رسول اکرم(ص) در حدیث لوح:
عَظِّمْ يَا مُحَمَّدُ أَسْمَائِي
وَ اشْكُرْ نَعْمَائِي وَ لَا تَجْحَدْ آلَائِي
إِنِّي أَنَا اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا أَنَا قَاصِمُ الْجَبَّارِينَ وَ مُذِلُّ الظَّالِمِينَ وَ دَيَّانُ الدِّينِ إِنِّي أَنَا اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا أَنَا فَمَنْ رَجَا غَيْرَ فَضْلِي أَوْ خَافَ غَيْرَ عَذَابِي عَذَّبْتُهُ عَذَاباً لَا أُعَذِّبُ أَحَداً مِنَ الْعالَمِينَ
فَإِيَّايَ فَاعْبُدْ
وَ عَلَيَّ فَتَوَكَّلْ
۱.اسامى مرا بزرگ بدار
۲.نعمتهايم را شكر كن و منكر مباش.
۳.توجه به صفات خدای متعال: منم اللَّه، جز من معبودى نيست درهم شكننده جبّاران، خواركننده ظالمان، صاحب دين، منم اللَّه، جز من معبودى نيست، هر كس به غير از فضل و كرم من اميد بندد، يا از چيزى غير از عذاب من بترسد، آنچنان او را عذاب كنم كه احدى را عذاب نكرده باشم،
۵.فقط مرا بپرست،
۶. فقط بر من توكّل كن
🌸درباره امام صادق(ص) می فرماید:
سَيَهْلِكُ الْمُرْتَابُونَ فِي جَعْفَرٍ الرَّادُّ عَلَيْهِ كَالرَّادِّ عَلَيَّ حَقَّ الْقَوْلُ مِنِّي لَأُكْرِمَنَّ مَثْوَى جَعْفَرٍ وَ لَأَسُرَّنَّهُ فِي أَشْيَاعِهِ وَ أَنْصَارِهِ وَ أَوْلِيَائِهِ
(عیون اخبار الرضاع،ج1،ص42-43)
در مورد جعفر هلاك خواهند شد، كسى كه او را نپذيرد، مرا نپذيرفته است، به حقّ مىگويم: جعفر را بسيار گرامى و محترم مىدارم، او را در مورد پيروان و ياوران و دوستانش خوشحال خواهم كرد.
✅کانال سلسبیل معرفت👇👇👇
🌸@salsabilmarifat
🌸درنگی پیرامون توصیف رسول خدا(ص) به «حجاب و دلیل خدا» در حدیث لوح
🌺با توجه به اینکه این روایت در مقام ستایش رسول اکرم(ص) است، پس «حجاب خدا» به معنای مثبت باید معنا شود.
ظاهرا مراد از «حجاب خدا» آن است که رسول اکرم(ص) واسطه میان خدای متعال و مخلوقات است و کسی مقربتر از ایشان نیست. به بیان دیگر، چون پیامبر اکرم(ص) برترین مقام و مرتبه را در میان مخلوقات دارند و همه بعد از ایشان و به برکت ایشان از فیض الهی بهرهمند میشوند، رسول اکرم(ص) حجاب خدا است.
در حقیقت، امکان مستقیم فیض از خدای متعال برای همگان میسر نیست و رسول اکرم(ص) واسطه فیض هستند، پس «حجاب خدا» هستند.
از سوی دیگر، همین بیان نشان میدهد که رسول اکرم(ص) در عین حال، «دلیل خدا» هستند؛ زیرا شناخت خدای متعال، قرب به خدای متعال و بهرهمندی از فیض الهی به برکت ایشان است.
🔶روایات فراوانی در این زمینه وجود دارد که برخی عبارتند از:
🔸۱.« عن الحسين بن عبدالله قال: قلت لأبي عبدالله(ع): كان رسول الله (ص) سيد ولد آدم؟ فقال: كان والله سيد من خلق الله وما برأ الله بريّةً خيراً من محمد B»(الكافى، ج1، ص440)
«حسين بن عبدالله خدمت امام صادق (ع) عرض میكند: آيا رسول الله (ص) سيد فرزندان آدم است؟ و امام (ع) میفرمايد: به خدا سوگند، سيد همهٔ مخلوقات الهی است، يعنی هيچ مخلوقی در عالم امكان نيست مگر آنكه رسول خدا (ص) از او افضل است، و هيچ موجودی را خدای سبحان بالاتر از او خلق نكرده است».
🔸۲.عن أبي بصير عن أبي عبدالله (ع) قال: لمّا عرج برسول الله (ص) انتهی به جبرئيل إلی مكان فخلّی عنه، فقال له: يا جبرئيل تخليني علی هذه الحالة، فقال: امضه فوالله لقد وطئت مكاناً ما وطئه بشر وما مشی فيه بشرٌ قبلك».(الکافى، ج1، ص442)
«امام صادق (ع) فرمود چون رسول خدا (ص) را به معراج بردند، جبرئيل او را به جايی رسانيد و خود بازماند. حضرت رسول (ص) فرمود: جبرئيل، مرا در اين حال تنها میگذاری؟! جبرئيل عرض كرد: پيش رُوْ به خدا قسم، در جايی قدم گذاردهای كه هيچ بشری قدم نگذارده است و پيش از تو نيز بشری در آنجا راه نرفته است».
🔸۳.در روايتی ديگر از امام صادق (ع) آمده است: «عدة من أصحابنا عن أحمد بن محمد عن ابن محبوب، عن صالح بن سهل، عن أبي عبدالله، أنَّ بعض قريش قال لرسول الله (ص): بأيّ شيء سبقت الأنبياء وأنت بعثت آخرهم وخاتمهم؛ قال: إنّي كنت اوّل من آمن بربّي واوّل من أجاب حين أخذ الله میثاق النبيين ﴿و اَشهَدَهُم عَلىٰ اَنفُسِهِم اَلَستُ بِرَبِّكُم قالوا بَلىٰ﴾ ( سورهٔ اعراف، آيهٔ 172) فكنت أنا اوّل نبي قال بلى، فسبقتهم بالإقرار بالله».(الكافى، ج1، ص441)
«برخی از قريش از رسول خدا (ص) سؤال کردند كه شما به چه چيزی از انبيا پيشی گرفتی و حالآنكه پس از آنها مبعوث شدی و خاتم آنها هستی؟ حضرت رسول (ص) فرمود: من اوّلين كسی بودم كه به پروردگارم ايمان آوردم، و هنگامی كه خداوند از انبيا (ع) میثاق میگرفت و آنها را بر نفسهای خود گواه گرفت و فرمود: آيا من پروردگار شما نيستم؟! و گفتند: چرا، من اولين كسی بودم كه به جواب سبقت گرفتم، و اوّل پيامبری بودم كه گفتم آرى؛ پس من در اقرار به خداوند بر آنها سبقت جستم».
نکته مهم: روشن است که سبقت و پيشی گرفتن در اين روايت، پديدهای زمانی نيست، زیرا بلكه سبقت رتبی است
🔸۴. عن جابر بن يزيد قال: قال لي أبوجعفر: يا جابر، إنّ الله اوّل ما خلق، خلق محمداً (ص) و عترته الهداة المهتدين فکانوا أشباح نور بين يدي الله قلت: وما الأشباح؟ قال: ظل النور و أبدانٌ نورانية بلا أرواح وكان مؤيداً بروح واحدة وهي روح القدس، فبه كان يعبد الله وعترته ولذلك خلقهم حلماءَ علماءَ بررة أصفياء يعبدون الله بالصلاة والصوم والسجود والتسبيح والتهليل ويصلون الصلوات ويحجّون ويصومون».( الكافى، ج1، ص442)
جابر بن يزيد از امام باقر (ع) نقل میكند كه آن حضرت به من فرمود: «ای جابر خداوند در اوّل آفرينش، محمد (ص) و عترت او را كه هدايتكننده و هدايتشده هستند، آفريد؛ و آنان در پيش روی خداوند اشباح نور بودند. من عرض كردم اشباح چيستند؟ فرمود: سايهٔ نور، بدنهای نورانی بدون ارواح؛ و پيامبر به روح واحدی مؤيّد بود و آن روحالقدس است. او و خاندانش به آن روح واحد، خدا را عبادت میكردند؛ و لذا خداوند آنها را حليم، عالم، نيکكردار و برگزيده آفريد. آنها خداوند را به نماز و روزه و سجود و تسبيح و تهليل عبادت میكنند، نمازها را به جا میآورند و حج میكنند و روزه میگيرند».
🔸۵.عن سنان بن طريف عن أبي عبدالله (ع) يقول: قال: إنا أول أهلبيت (ع) نوّه الله بأسمائنا، إنّه لمّا خلق السماوات والأرض أمر منادياً فنادى: أشهد أن لا إله إلّا الله ثلاثاً أشهد أنّ محمداً رسول الله ثلاثاً أشهد أنّ علياً أميرالمؤمنين حقاً ثلاثاً».