eitaa logo
شرح کتب علامه حسن زاده آملی
8.1هزار دنبال‌کننده
503 عکس
159 ویدیو
10 فایل
⭐کپی فقط با ذکر منبع جایز است🌟 🏡شرح کتب نامه ها اندیشه ها خاطرات پیام‌ها معرفی شاگردها علامه حسن زاده آملی ره تبلیغات https://eitaa.com/joinchat/3841065622Cd7e4318d12
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
از دقیقه ۱۵تا دقیقه ۲۰ ________________ پس ما در خلقت همیشه باید توجهمان به اصل خلقت باشد. این جوان عزیز، این دختر عزیز ما، این پسر عزیز ما که بناست ان‌شاءالله ازدواج بکند باید توجه بفرمایند بگویند آقا برای چی ازدواج کنیم؟ برای چی بچه‌دار بشیم؟ برای چی فلان؟ خب بروید در بحث‌های حکمت و خلقت غرق بشوید، تحصیل علم را در بخش تحصیل حکمت اساس قرار بدهید. برمی‌گردیم به اون نکته، می‌گفتیم آدم ازدواج هم بکند ولی درعین‌حال تحصیل علم هم داشته باشد. اصل تحصیل علم برمی‌گردد به همان کیفیت خلقت نفس ناطقه انسانی و قوای نفس که مهم‌ترین قوای نفس قوه عاقله هست، همه قبول داریم، دیگه هیچ‌کس نیست در روی زمین قوه عاقله را، داشتن این قوه ای را که یک مِیزی هست بین انسان و سایر موجودات، هیچ‌کس آن را منتفی نمی‌داند و منکر هم نیست، پس قوه عاقله داریم. مراد از تحصیل این هست که قوای ادراکی انسان درست مُدرکاتشان را ادراک بکنند و بخصوص در این بین قوه عاقله که دنبال واحد می‌گردد، قوه عاقله شاکله‌اش این است که واحد خواه هست، دوست دارد که یکی را که همه‌چیز هست، یکی که همه چیز هست و در حدی منتهی نمی‌شود، بی‌نهایت هست دوست دارد این یکی را بفهمد، حالا آیا قدرت دارد به کُنهش برسد یا نه، آن بحث دیگری هست، نه می‌گوییم آن یکی، یکیی هست که جز خودش به کُنه خودش هیچ‌یک از غیر او نمی‌تواند به کُنه او برسند، عقل هم به کُنه او نمی‌رسد، قلب هم به کنه او نمی‌رسد. در مقام شهود عارف و پیغمبران و انبیاء و رسولان و خاتم انبیاء هم هیچ‌گاه آن کُنه حقیقت وجود، کُنه حقیقت الله حتی به شهود آن‌ها هم درنمی‌آید. اما قوه عاقله دوست دارد دنبال این یکی بگردد و همه‌اش راجع‌ به احوال این یکی تحقیق بکند، اصلا کارش این است، دوست دارد. و لذا آن که این عقل را آفرید شاکله عقل را خودش می‌داند که چه جور آفریده، براساس چه چیز هست، شاکله عقل این هست که دوست دارد معرفت به واحد پیدا کند به احد و یکتا پیدا کند و دائماً در او غرق باشد، در او تفکر کنند، در او سیر کند، در او شهود کند، در او زحمت بکشد، در او به تحیّر بیفتد بخصوص، اصلاً به‌دنبال این هست که در این یکی به تحیّر بیفتد، در شئون این یکی به تحیّر بیفتد: کُلّ يومٍ هُوَ في شأنٍ، می‌خواهد به تحیّر بیفتد، این شاکله عقل هست. یک جوانی که به سرحد ازدواج مصطلح رسیده حالا درست هست از جنبه تکوینی خیلی از ازدواج‌ها ما انجام دادیم، نطفه پدر وقتی با نطفه مادر با همدیگر به‌اصطلاح التقاط کردند و امتزاج کردند و ازشون مزاج حاصل‌شده اووووو چقدر ازدواج‌ها انجام‌گرفته، چقدر جفت‌ها کنار هم جمع شده‌اند، چقدر اسماءالله در این‌جا ظهور کردند و در این‌جا تجلی کردند باهمدیگر تجمع کردند، این‌جا ازدواج اَزواج اَسمائی پیش‌آمده، ازدواج عالم عقل و مثال و ماده پیش‌آمده، ازدواج بین ماهیّت و وجود پیش‌آمده، ازدواج‌های بین ظاهر و باطن ها پیش‌آمده، این‌قدر ازدواج‌ها شده تا الان رسیدیم به یک نقطه ‌ای که یکی از مهم‌ترین مصادیق ازدواج که یک طرف این جفت را جنبه فاعلیت و فعل و انشاء و تأخیر برعهده دارد در طرف دیگرش قابلیت و انفعال و پذیرش و قبول تأخیر برعهده دارد. ___________________ ⛔️ هرگونه نشر و کپی فقط با ذکر نام کانال جایز است. 🌺کانال ریحانه بهشتی @reihane110 https://eitaa.com/joinchat/3273981962C171d4d16f3
از دقیقه ۲۰تا دقیقه ۲۵ _________________ حالا می‌خواهیم برسیم به یک همچین ازدواجی و آن ازدواج بین زن و مرد هست، بین مذکر و مؤنث هست، بین دونفری که یک نفرش جنبه فعلیت دارد مقام تأثیری و انشاء دارد و طرف دیگر مقام انفعال و قبول دارد و هر دو تا هم همدیگر را براساس میل طبیعی و باطنیشان می‌خواهند. و لذا در مرد میل به زن خوابیده‌است، در زن میلی به مرد خوابیده‌است، چرا؟ برای اینکه زن مقام قابلیتِ همیشه قابل و قبول به‌دنبال فاعل می‌گردد، چون دوست دارد بپذیرد، خب باید یک چیزی باشد بپذیرد یا نه؟ مرد هم دوست دارد که زن بگیرد، دوست دارد که ازدواج کند میلش هست، وقتی به یک حدی رسیدند هر دو تا که درشان یک قوه‌ای پدیدآمده همین‌جوری که قوه‌ی میل در بشر از همان لحظه‌ای که از مادر متولد شده از ناحیه دهانش به‌دنبال پستان و شیر و غذا و این‌ها می‌گردد، چه این‌که چشم میل دارد که ببیند، قوه باصره سرشت او و میل سرشتی او این است که رؤیت داشته باشد، قوه سامعه میل و غذای سرشتی او این است که شنوا باشد، بله این میلی هم در بشر می‌آید خودش را نشان می‌دهد و آن این‌که با دستگاه گوارش دوست دارد که غذا بخورد چون محتاج هست نیازمند هست و لذا با دهان به‌دنبال شیر می‌گردد یک کودکی که تازه از مادر به دنیا آمده، هنوز به‌ظاهر هیچ‌چیز بهش تعلیم داده نشده، کسی بهش نگفته که چون تو نیاز داری بیا شیر بخور بلکه خودش به‌دنبال پستان می‌گردد، خودش دنبال شیر می‌گردد، خودش احساس گرسنگی دارد، خودش احساس این‌که نیاز به غذا دارد، درست است این مفاهیم در ذهن نداره اما آن فهم شهودیش برایش حاصل هست، یک میل این‌جوری است. بعد همین بچه تا یک مقطعی از سنی پسر باشد یا دختر باشد می‌رسد که یک چیزی در او پیدا می‌شود به‌عنوان نطفه و این قوّه که در او پیدا می‌شود یعنی تا قبل‌ از این توانایی درش نبود ولذا اصلا به فکر میل به جانب مخالف به‌ظاهر در او به‌وضوح دیده نمی‌شد اما وقتی می‌رسد به یک مقطعی از سنش که یکسری موادی در او خدای متعال پدید می‌آورد و قوّه‌ای و توانایی در او پیدا می‌شود که بتواند این را به فعلیت برساند، به یک تعبیری بذری در او محقق می‌شود، نطفه‌ای در او پیدا می‌شود بعد این بذر را می‌بیند در خودش نمی‌تواند بکارد، زمینش را ندارد دنبال یک زمین می‌گردد که بذر را در آن‌جا بکارد و از بذر خودش حاصل به دست بیاورد مثل این‌که کشاورز هست بذر مختلف از حبوبات و گندم و جو و برنج و فلان دارد منتها یک زمین می‌خواهد که درش کشت کند، حالا قرآن از باب اِخبار از تکوین، این‌گونه تشریعیات، تشریعیات برای بخصوص مثل قرآن کریم که علم انباشته روی‌هم هست برای بیان متن واقع تکوین هست، که از یک موجود به ذات واجب حتمی شروع می‌شود تا تمام موجودات عالم را به‌صورت اجمال معرفی می‌کند و اگر کسی هم قدرت استخراج داشته باشد حتی می‌تواند تمام جزئیات عالم را و تمام حالات جزئیات عالم را از قرآن استخراج کند. __________________ ⛔️ هرگونه نشر و کپی فقط با ذکر نام کانال جایز است. 🌺کانال ریحانه بهشتی @reihane110 https://eitaa.com/joinchat/3273981962C171d4d16f3
از دقیقه ۲۵تا دقیقه ۳۰ ______ به‌هرحال می‌آید در جنبه تکوینی، اِخبار از متن واقع می‌کند می‌گوید آقای انسان شما الان مورد خطاب منی بدان سبحان‌الله الذی: پاک و منزه است آن کسی که الذی خلق الأزواج کلها، همه‌چیز را به‌صورت ازواج آفرید، همه را به‌صورت جفت آفرید به قول آقاجان که حتی تا این برق هم می‌رسی می‌بینید مثبت و منفی نباشد نمی‌شود هر دو تا مثبت باشد جواب نمی‌دهد، هر دو منفی باشد جواب نمی‌دهد حالا هر کجا می‌بینید زوجش، ازواجش، زوجش، جفت بودنشان به وفق خودشان هست. حالا یه جا می‌بینیم الان دو تا گیاه است یک گیاه نر هست یک گیاه ماده هست، اونی که نر هست مثلاً یک موادی دارد، گرده‌ای دارد و یک مثلاً شی‌ء خاصی دارد مثل درخت خرما آن درختی که نر هست بهار که شده از او چی آقا؟ آن شاخه‌هایی که توش گرده هست آن‌ها درمی‌آید آن درختی که ماده هست نه، منتظر هست تا بهش نطفه بدهند،بهش تلقیحش بکنند. آن‌وقت آن آقای باغدار و به‌اصطلاح باغبان می‌آید می‌رود از آن درخت نر آن شاخه ی خاص نر او را که برای تلقیح هست می‌بُرد، می‌بَرد روی درخت ماده و روی شاخه ماده آن را براساس اونی که خودش می‌داند و خداوند بهش لطف کرده فهمیده این را تلقیحش می‌کند. مطلقا همه‌جا جفت هست منتها جفت در هر شیئی، در هر نوعی به وفق همان نوع هست. این‌جا هم یک مقطعی می‌رسیم می‌بینیم به سرحد جفت می‌رسد. از آن روزی‌که بچه متولد شد، خب این بچه غذا می‌خواهد، رشد جسمی می‌خواهد، قوای ادراکی دارد از قوای حواس ظاهریه با مَحال قوا و آلات قوا مثل چشم، گوش، اعضا، جوارح، اینها آلات قوا هستند، مَحالّ قوا که مثلا چشم می‌شود محلی برای دیدن قوه باصره، گوش می‌شود محلی برای شنیدن قوه سامعه، شنیدن قوه ی سامعه، این‌گوش و پرده گوش و پرده صماخ و عصب‌ها و مغز و بعد مغز با دهلیزهای مختلف و با قسمت پیشانی و قسمت عقبه و مخچه و هزار هزار اسرار درش هست این‌ها همه می‌شود آلات قوا. بعد آن قوه بینایی، شنوایی، آن قوه، آن توانمندی که در نفس انسان پیدا می‌شود که می‌تواند ببیند و آن می‌شود چی اقا؟ آن می‌شود قوای نفس. حالا این‌ها همه در فلسفه بحث شده از این‌جا که این بچه با قوایی که دارد راه می‌افتد برای ادراکات حسی کم‌کم می‌رسد به ادراکات خیالی و وهمی آهسته‌آهسته می‌رسد به ادراکات عقلی، می‌رسد تا به این‌جا خب می‌بیند که یک قوه‌ای، یک توانمندی در او پیدا شده که می‌تواند با این قوه یک کاری بکند خودش را در آینده به‌طور شخصی باقی نگه دارد که با قوای خودش برای همیشه بتواند از عالم و نظام هستی دم به دم بهره‌برداری بکند چون ادراکات نفس غذای نفس هست، ادراکات نفس به نفس سعه وجودی می‌دهد، چون نفس با ادراکات و مُدرکاتش اتحاد وجودی پیدا می‌کند و هرچه ادراک او زیاد بشود نفس دارد زیاد می‌شود، ازدیاد نفس پیش می‌آید، ازدیاد ذات انسان پیش می‌آید. ________________ ⛔️ هرگونه نشر و کپی فقط با ذکر نام کانال جایز است. 🌺کانال ریحانه بهشتی @reihane110 https://eitaa.com/joinchat/3273981962C171d4d16f3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
از دقیقه ۳۵تا دقیقه ۴۰ ________________ برای اینکه یک بذری در او در این مقطع سنی پدید آمده و می‌خواهد این بذر را ببرد در یک سرزمینی بکارد و ازش نتیجه بگیرد، نتیجه‌ای که از بذر او حاصل می‌شود خب معلوم هست که نتیجه هر بذری به شاکله آن بذر هست، به شاکله صاحب آن بذر هست، وقتی می‌خواهد نتیجه بگیرد نتیجه‌اش این هست که چون انسان هست و آن قابل او هم مثل او انسان است منتها ایشون انسانی هست که در این بخش جفت فعلی است و آن خانم و آن دختر عزیز در طرف دیگر قابل است به‌عنوان جفت قابلی، این بذر را میخواهد در آنجا بکارد و نتیجه این بذر این هست که مثل خودش برای بقاء شخص خودش در نوع خودش می‌خواهد که برای الی‌الابد باقی بماند. نسائکم حرث لکم، زنان شما کشتزار شمایند ببینید این آیات قرآن کریم همه دارد اِخبار از غیب می‌کند می‌گوید آقا شما وقتی‌که خلق شدید به‌صورت جفت خلق شدید، بعد آقای مرد که جنبه فاعلی داری، واسطه‌ای هستی که از حق متعال نطفه دریافت می‌کنی که نطفه بذر است منتها بذر انسان‌سازی هست، در این کارخانه و در این مَسند بنام رحم زن این بذرت را بیفشان تا اینکه در این کشتزاری که به نام زن هست در آن‌جا انشاء صورت انسانی بشود. آن‌وقت نفس ناطقه زن چقدر قوی هست که هم به‌دنبال این بذر می‌گردد، هم این بذر را تحویل می‌گیرد، هم خودش هم یک بذری دارد که می‌تواند با تحویل گرفتن این بذر فاعلی آن بذر قابلی خودش را هم با این ممزوج کند، هم زمینش را هم دارد که بتواند این بذر را بپروراند، عنایت می‌فرمایید؟ و لذا جایگاه زن در نظام تکوین چیز عجیبیه اصلا، خیلی عجیبه. حالا اگر در مقام تحقیقات علمی به این نقطه برسیم که بچه درحقیقت از همان نطفه‌ی مادر هست منتها نطفه مادر بدون نطفه پدر به تحریک درنمی‌آید که باید یک جوری تحریک بشود تا در او بچه پدید بیاید، عنایت می‌فرمایید؟ مثل این‌که الان مثلا بگوییم که فرض یک مرغ، یک کبک درست هست که در او قوه برای تخم گذاشتن و تخم پدید آمدن هست، درست؟ اما در صورتی تخم او از او متولد شده می‌تواند مثل او را تحویل بدهد که هنگامی‌که می‌خواهد این تخم در این مرغ محقق بشود تا او را بگذارد بیرون، وضعش بکند با یک نطفه نر آمیخته بشود که اگر تخم‌مرغ‌ها، تخم کبک‌ها، تخم غازها، اردک‌ها و از هر یک از این تخم گذارها اگر بخواهد تخم این‌ها در هنگامی‌که می‌خواهد درونشان تحقق پیدا بکند با نطفه نر آن جنس حالا اگر آهو هست آهو، اگر پلنگ هست پلنگ، جالب‌تر چون مرغ گفتیم اگر مرغ هست مرغ، اگر کبک هست کبکه، از هر کدام اگر از نر او یک مقدار نطفه‌ای را تحویل نگیرد این تخم او بچه درست نمی‌شود. __________ ⛔️ هرگونه نشر و کپی فقط با ذکر نام کانال جایز است. 🌺کانال ریحانه بهشتی @reihane110 https://eitaa.com/joinchat/3273981962C171d4d16f3
از دقیقه ۳۰تا دقیقه ۳۵ _____________ وقتی این هست، وقتی می‌رسد به یک مقطعی می‌بیند که تا این‌جا که مرد و زنده شد هیچ‌گونه ضرری نکرده از جمادی مرد نامی شده، از نمو مرده به این معنا ارتقاء پیدا کرده حیوان شده یک موجود زنده متحرک مدرِک، بعد از حیوانیت هم مرد الان انسان شده به قوه‌ی عاقله هم رسیده، دیگه به این فکر می‌افتد که بار دیگر از فلک یا مَلَک پَرّان شوم، از مَلک هم بالاتر بروم حتی از فرشته‌ها هم بالاتر بروم، اصلاً نه، چرا از فرشته‌ها بگویم بالاتر بروم، بروم به‌جایی که: آنچه که اندر وهم ناید آن شوم، تا به‌حق، به ذات الهیّه برسم، به ذات خدای متعال راه پیدا کنم تا آن‌جا و لذا می‌خواهد بماند، دوست دارد. براساس حبّ ذاتی خلق شد، براساس حبّ ذاتی هم می‌خواهد بماند چون آن کسی که او را خلقش کرده براساس بغض، کینه، دشمنی، جهل، نقص، عیب این‌ها خلقش نکرده بر اساس علم هست، براساس حب هست، دوست‌داشت، آن هم دوستی با حبّی که حبّ او عین ذات او، عین علم او هست، این حبّ ذاتی او هم حبّ به ذات خودش هست چون خدای متعال به ذات خودش عالم هست حب دارد به ذاتش و باقی اَزلی و ابدی هست و لذا دوست دارد که چیزها بیافریند و ظهورات کند که ظهورات او هم ازلی و ابدی باشد، لذا دم‌به‌دم از ازل به ابد غیرمتناهی در تجلی هست: کُلّ یوم هُوَ فی شأن. چون انسان از این حب برخاسته آن هم از آن‌ حب ذاتی حق متعال برخاسته که اگر از حق متعال بپرسی برای چی این همه عالم خلق کردی، می‌گوید دوست داشتم این یک موجود خودش را ظهور بدهد، دوست داشتم خودم را در آینه این موجود مشاهده بکنم بنام انسان چون این انسان براساس محبوبیت حق متعال آفریده شد و برمبنای حب ذاتی حق متعال به ذاتش که خلقت را درپیش گرفته و این‌همه خلق کرد که در خلقت اشیا در ذات الهیّه حب به خلقت انسان نهفته‌است. و لذا انسان وقتی می‌رسد به یک مرتبه‌ای که قوای ادراکی او، حسی او به کار می‌افتد کم‌کم قوه وهم و خیال او هم به کار می‌افتد تااینکه قوه‌ی عاقله‌ی او که به کار بیفتد یک قوه عاقله دوست دارد ابدی باشد که هرگز انتها پیدا نکند و این قوه عاقله هم به یک وتعبیری آلاتی میخواهد در نشئه طبیعت قوه‌ی عاقله‌ی انسان و لذا مغز می‌خواهد، قلب می‌خواهد، چشم می‌خواهد، گوش می‌خواهد، اعضا و جوارح می‌خواهد، تمام قوای مادون همه در استخدام او باشند و ایشون ریاست اداره همه را، مدّبر بودن همه را بتواند اِعمال بکند و همه را در اختیار بگیرد، در تحت تسخیر او باشند و الی‌الابد ادراک اون حب ذاتی ازلی و ابدی حق متعال را داشته باشد. ما به‌دنبال این تحصیلیم، باید این تحصیل را دنبال کنیم. بله خب حالا برای این‌که این هست می‌خواهیم باقی بمانیم، می‌گوید اگر می‌خواهی باقی بمانی زوج آفریده شدی می‌رسی به یک نقطه ای می‌بینی که در تو میلی به یک جنسی که آن جنس مثل تو جنس فاعلی اگر مرد هست، نیست و اگر زن هست که می خواهد یک جنسی پیدا بکند جفتی، آن از جنس قابلی نیست، بلکه چون زن هست قابل هست دوست دارد، این زمین را برای چی شیار کرده؟ برای چی آماده‌سازی‌ش کرده؟ این را برای این آماده‌سازی کرد که توش بذرافشانی بشود این‌جا بروید، ایشون به محل پرورش تبدیل بشود. چه اینکه اگر مرد هست دوست دارد نطفه‌ای که خدای متعال در او پدید آورده، بذری که در او پدید آورده، این بذر را در یک سرزمینی که قابلیت و پذیرش این بذر را دارد در آن‌جا بکارد. به تعبیر قرآن کریم: نِسائُکُم حَرث لکُم ، زنان شما کشتزار شمایند، حرث، کشتزار را می‌گویند،حرث یعنی محلی هست که آقای حارث می خواهد در این جا کشت کند پس آقای مرد می شود حارث ،کشت کننده،چرا؟ ____________ ⛔️ هرگونه نشر و کپی فقط با ذکر نام کانال جایز است. 🌺کانال ریحانه بهشتی @reihane110 https://eitaa.com/joinchat/3273981962C171d4d16f3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا