گروهی در حال عبور از غار تاریکی
بودند که سنگهایی را زیر پایشان احساس
کردند. بزرگشان گفت:
اینها سنگ حسرتند. هرکس بردارد حسرت
می خورد، هر کس هم برندارد باز هم
حسرت می خورد.
برخی گفتند پس چرا بارمان را سنگین کنیم؟
برخی هم گفتند ضرر که ندارد
مقداری را برای سوغاتی بر می داریم.
وقتی از غار بیرون آمدند فهمیدند که غار
پر بوده از سنگهای قیمتی و الماس. آنهایی
که برنداشته بودند حسرت خوردند و بقیه
هم حسرت خوردند که چرا کم برداشتند.
زندگی هم بدین شکل است، اگر از
لحظات استفاده نکینم حسرت می خوریم
و اگر استفاده کنیم باز هم حسرت میخوریم
که چرا کم. پس تلاشمان را بکنیم که هر
چه بیشتر از این لحظات استفاده کنیم
╭┅──────🍃
╰┅──@samen_meraj───┅
🍃🌺🍃🌸🍃🌼🍃🌺
💥﷽💥
♦️ای مردم!...
به خدا سوگند! هرگز ملّتی از ناز و نعمت زندگی گرفته نشدند، مگر به کيفر گناهانی که انجام داده اند، زيرا خداوند بر بندگان خود ستم روا نمی دارد.
♦️اگر مردم به هنگام نزول بلاها، و گرفته شدن نعمت ها، با درستی نيّت در پيشگاه خدا زاری کنند، و با قلب های پر از محبّت از خداوند درخواست عفو نمايند، آنچه از دستشان رفته، باز خواهد گشت، و هرگونه فسادی اصلاح خواهد شد.
♦️ من بر شما بیمناکم که در جهالت و غرور فرو رفته باشيد، چه اينکه در گذشته به سويی کشيده شديد که قابل ستايش نبود.
♦️ امّا اگر در زندگانی خود اصلاحاتی پديد آوريد، سعادتمند خواهيد شد.
♦️وظيفه من جز تلاش و کوشش در اصلاح امور شما نيست، اگر می خواستم، بی مهری های شما را بازگو می کردم.
خدا آنچه را گذشت ببخشايد.
📜 #نهج_البلاغه، #خطبه178
@samen_meraj
🌿🌸🌿🌸🌿🌸
🌷گاهی زندگـی یک آدم میشود معنی یک آیه،
گاهی نگاهش که میکنی
انگار قرآن تفسیر میشود
لبخند که میزند
میشود خودِ آیه!
[ اَشِدٰا عَلَی الْڪُفٰـار رَحِمٰـاءِ بَیْـنَـهُم ]
#حاج_قاسم_سلیمانی❤️
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🌹@samen_meraj
وقتی دانشمند ایرانی درخواست جاسوسی برای آمریکا را رد میکند
🔹روزنامه آمریکایی نیویورکر نوشت: سیروس عسگری، دانشمند ایرانی که مدتی در بازداشت آمریکا بود، یک روز در سال ۲۰۱۳ متوجه شد یک کارت ویزیت جلوی آپارتمانش در آمریکا افتاده. کارت متعلق به یک افسر ویژه افبیآی بود و در پشت آن از عسگری خواسته بود با او تماس بگیرد.
🔹او تماس گرفته و قرار ملاقاتی برای دقایقی بعد در کافهای در آن سوی خیابان صورت میگیرد. مامور افبیآی آنجا به دانشمند ایرانی میگوید چنانچه برگهای را که در دستان مرد دیگری در همین کافه است امضا کند ۵ هزار دلار دریافت خواهد کرد. آن مرد مامور ضداطلاعات افبیآی و متخصص امور ایران بود.
🔹عسگری متوجه شد که آنها میخواهند او را به عنوان جاسوس به خدمت بگیرد. او گفت که نه برگهای را امضا خواهد کرد و نه یک پنی از افبیآی پول دریافت خواهد کرد.
┄@samen_meraj┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
سلام دوستان
پیشنهاد میکنم این کتاب رو بخونید
کتاب در مورد فردیه که برای سه دقیقه در حین عمل از حالت کما خارج میشه... و در این سه دقیقه اتفاقاتی که براش رخ داده شرح داده شده.
(ان شاءالله بتوانیم در زندگی کنار خوانش مطالب عالی، درس گرفتن و عمل کردن به آن را فراموش نکنیم)
@samen_meraj
#ثامن_معراج(۸)
@samen_meraj
سلام✋واقعا خیلی خیلی آموزنده وزیباست خواهش دارم حتما بخوان 🔥👌خاطره ی یک دوست به یاد اینکه 👌هنوز جای تاوَلها روی مچ دستم باقی ست❗😯😯
✍️خاطره ای عجیب از راویِ کتاب سه دقیقه در قیامت☝☝☝
✔️(این خاطره، در ویرایشِ جدید به شکل رایگان تنظیم و به کتاب اضافه شده است) ☝☝
📗كتاب سه دقيقه در قيامت، چاپ و با ياري خدا، با اقبال مردم روبرو شد. استقبال مردم از اين كتاب خيلي خوب بود و افراد بسياري خبر ميدادند كه اين كتاب تأثير فراواني روي آنها داشته .👌👌👌
بارها در جلسات و يا در برخورد با برخي دوستان، اين كتاب به من هديه داده ميشد! آنها من را كه راوي كتاب بودم نميشناختند و من از اينكه اين كتاب در زندگي معنوي مردم موثر بوده بسيار خوشحال بودم.😊
☝☝يك روز صبح، طبق روال هميشه از مسير بزرگراه به سوي محل كار ميرفتم .
يك خانم خيلي بدحجاب😔 كنار بزرگراه ايستاده و منتظر تاكسي بود. از دور او را ديدم كه دست تكان ميداد، بزرگراه خلوت و هوا مساعد نبود، براي همين توقف كردم و اين خانم سوار شد.😐
بي مقدمه سلام كرد و گفت:ميخواهم بروم بيمارستان ... من پزشك بيمارستان هستم. امروز صبح ماشينم روشن نشد. شما مسيرتان كجاست؟☺
گفتم: محل كار من نزديك همان بيمارستان است. شما را ميرسانم. آن روز تعدادي كتاب سه دقيقه در قيامت روي صندلي عقب بود.👌👌
اين خانم يكي از كتابها را برداشت و مشغول خواندن شد. بعد گفت: ببخشيد اجازه نگرفتم، ميتونم اين كتاب را بخوانم؟☺
گفتم: كتاب را برداريد. هديه براي شماست. به شرطي كه بخوانيد.☺
تشكر كرد و دقايقي بعد، در مقابل درب بيمارستان توقف كردم .
خيلي تشكر كرد و پياده شد .😊
من هم همينطور مراقب اطراف بودم كه همكاران من، مرا در اين وضعيت نبينند! كافي بود اين خانم را با اين تيپ و قيافه در ماشين من ببينند و ...😔😔
چند ماه گذشت و من هم اين ماجرا را فراموش كردم. تا اينكه يك روز عصر، وقتي ساعت كاري تمام شد، طبق روال هميشه، سوار ماشين شدم و از درب اصلي اداره بيرون آمدم .☝
همين كه خواستم وارد خيابان اصلي شوم، ديدم يك خانم چادري از پياده رو وارد خيابان شد و دست تكان داد!☝
توقف كردم. ايشان را نشناختم، ولي ظاهرًا او خوب مرا ميشناخت! 😐
شيشه را پايين كشيدم. جلوتر آمد و سلام كرد وگفت: مرا شناختيد؟خانم جواني بود. سرم را پايين گرفتم وگفتم: شرمنده، خير.😐
گفت: خانم دكتري هستم كه چند ماه پيش، يك روز صبح لطف كرديد و مرا به بيمارستان رسانديد. چند دقيقه اي با شما كار دارم.
☝
گفتم: بله، حال شما خوبه؟
رسم ادب نبود، از طرفي شايد خيلي هم خوب نبودكه يك خانم غريبه، آن هم در جلوي اداره وارد ماشين شود .☝
ماشين را پارك كردم و پياده شدم و در كنار پياده رو، در حالي كه سرم پايين بود به سخنانش گوش كردم.😔
گفت: اول از همه بايد سؤال كنم كه شما راوي كتاب سه دقيقه هستيد؟ همان كتابي كه آن روز به من هديه داديد؟ درسته؟ ميخواستم جواب ندهم ولي خيلي اصرار كرد .
گفتم: بله بفرماييد، در خدمتم.🙏
گفت: خدا رو شكر، خيلي جستجو كردم. از مطالب كتاب و از مسيري كه آن روز آمديد، حدس زدم كه شما اينجا كار ميكنيد. از همکارانتان پيگيري کردم، الان هم يكي دو ساعته توي خيابان ايستاده و منتظر شما هستم.
گفتم: با من چه كار داريد؟
گفت: اين كتاب، روال زندگي ام را به هم ريخت. خيلي مرا در موضوع معاد به فكر فرو برد. اينكه يك روزي اين دوران جواني من هم تمام خواهد شد و من هم پير ميشوم و خواهم رفت. جواب خداوند را چه بدهم؟!😢
درسته که مسائل ديني رو رعايت نميكردم، اما در يك خانواده معتقد بزرگ شده ام ☝.
يك هفته بعد از خواندن اين كتاب، خيلي در تنهايي خودم فكر كردم. تصميم جدي گرفتم كه توبه كامل كنم .🙏
من نميتوانم گناهانم را بگويم، اما واقعاً تصميم گرفتم كه تمام كارهاي گذشتهام را ترك كنم. درست همان روز كه تصميم گرفتم ،تصادف وحشتناكي صورت گرفت و من مرگ را به چشم خود ديدم!😯
من كاملاً مشاهده كردم كه روح از بدنم خارج شد، اما مثل شما ،ملك الموت مهربان و بهشت و زيباييها را نديدم!😯
دو ملك مرا گرفتند تا به سوي عذاب ببرند، هيچكس با من مهربان نبود. من آتش را ديدم. حتي دستبندي به من زدند كه شعله ور بود.😯
اما يكباره داد زدم: من كه امروز توبه كردم. من واقعاً نيت كردم كه كارهاي گذشته را تكرار نكنم.😭
يكي از دو مأموري كه در كنارم بود گفت: بله، از شما قبول ميكنيم، شما واقعاً توبه كردي و خدا توبه پذير است. تمام كارهاي زشت شما پاك شده، اما حق الناس را چه ميكني؟ 😐
گفتم: من با تمام بديها خيلي مراقب بودم كه حق كسي را در زندگي ام وارد نكنم .😭
حتي در محل كار، بيشتر ميماندم تا مشكلي نباشد. تمام بيماران از من راضي هستند و...
آن فرشته گفت: بله، درست ميگويي، اما هزار و صد نفر از مردان هستند كه به آنها
در زمينه حق الناس بدهكار هستي!☝☝
وقتي تعجب مرا ديد، ادامه داد: خداوند به شما قد و قامت و چهره اي زيبا عطا كرد، اما در مدت زندگي، شما چه كردي؟! ☝☝
با لباسهاي تنگ و نامناسب و آرايش و موهاي رنگ شده و بدون حجاب صحيح از خانه بيرون ميآمدي، اين تعداد از مردان، با ديدن شما دچار مشكلات مختلف شدند .☝☝
بسياري از آنها همسرانشان به زيبايي شما نبودند و زمينه اختلاف بين زن و شوهرها شدي. برخي از مردان جوان كه همكار يا بيمار شما بودند، با ديدن زيبايي شما به گناه افتادند و ...😔😔
گفتم: خُب آنها چشمانشان را حفظ ميكردند و نگاه نميكردند .به من جواب داد: شما اگر پوشش و حريمها و حجاب را رعايت ميكردي و آنها به شما نگاه ميكردند، ديگر گناهي براي شما نبود. چون خداوند به هر دو گروه زن و مرد در قرآن دستور داده كه چشمانتان را حفظ كنيد.
اما اكنون به دليل عدم رعايت دستور خداوند در زمينه حجاب، در گناه آنها شريك هستي .😔😔
تو باعث اين مشكلات شدي و اين کار، از بين بردن حق مردم در داشتن زندگي آرام است. تو آرامش زندگي آنها را گرفتي و اين حق الناس است. پس به واسطه حق الناس اين هزار و صد نفر، در گرفتاري و عذاب خواهي بود تا تك تك آنها به برزخ بيايند و بتواني از آنها رضايت بگيري.😔😔
اين خانم ادامه داد: هيچ دفاعي نميتوانستم از خودم انجام دهم
هرچه گفتند قبول كردم
بعد مرا به سمت محل عذاب بردند. من آنچه كه از آتش و عذاب جهنم توصيف شده را كامل مشاهده كردم .😔😔
درست در زماني كه قرار بود وارد آتش شوم، يكباره ياد كتاب شما و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها افتادم .🙏💚🙏
همانجا فرياد زدم و گفتم: خدايا به حق مادرم حضرت زهرا سلام الله علیها به من فرصت جبران بده. خدا...🙏💚🙏
تا اين جمله را گفتم، گويي به داخل بدنم پرتاب شدم! با بازگشت علائم حياتي، مرا به بيمارستان منتقل كردند و اكنون بعد از چند ماه بهبودي كامل پيدا كردم .🙏💚🙏
اما فقط يك نشانه از آن چند لحظه بر روي بدنم باقي مانده . دستبندي از آتش بر دستان من زده بودند، وقتي من به هوش آمدم ،مچ دستانم ميسوخت، هنوز اين مشكل من برطرف نشده!☝☝
دستان من با حلقه اي از آتش سوخته و هنوز جاي تاولهاي آن روي مچ من باقي است! فكر ميكنم خدا ميخواست كه من آن لحظات را فراموش نكنم.
من به توبه ام وفادار ماندم.🙏 گناهان گذشته ام را ترك كردم. نمازها را شروع كردم و حتي نمازهاي قضا را ميخوانم .🙏
ولي آنچه مرا در به در به دنبال شما كشانده، اين است كه مرا ياري كنيد. من چطور اين هزار و صد نفر را پيدا كنم؟ چطور از آنها حلاليت بطلبم؟🙏
اين خانم حرفهاي آخرش را با بغض و گريه تكرار كرد .😭😭
من هم هيچ راه حلي به ذهنم نرسيد. جز اينكه يكي از علماي رباني را به ايشان معرفی کنم☝چرا عاقل کند کاری که باز آید پشیمانی ☝کاش قبل از انکه دیر شود بفهمیم🙏 خیلی التماس دعا🙏
@samen_meraj
🔴سر در ورودی پاستور بنویسید دولت تعطیل است
یزدیخواه، عضو کمیسیون فرهنگی مجلس:
🔹جهرمی میگوید زورم به اپراتورها نمیرسد،وزیر راهوشهرسازی میگوید مسکن نخرید تا ارزان شود، سرپرست وزارت صمت میگوید قیمت خودرو حباب است، لطفا سر در ورودی پاستور بنویسید دولت تعطیل است
@samen_meraj
✨﷽✨
☘ تـرک گنــاهان کبیره ☘
سعي کنيد گناهان کبيره را بشناسيد . بهترين کتاب ، کتاب گناهان کبيره شهيد دستغيب است . خدا در قرآن مي فرمايد : اگر از کبائر پرهيز بکنيد ما از گناهان صغيره ي شما مي گذريم . ممکن است که اين تلقي پيش بيايد که آيه باعث تجري بر گناه مي شود ، ولي اين طور نيست . اين برداشت اشتباهي از آيه است . مقصود آيه اين است که اگر کسي اين قدر خدا ترس و باتقوا هست که از گناهان کبيره دوري بکند ، خدا کم کم در وجودش آثار گناهان صغيره را از بين مي برد . مثلا اگر کسي مواد مخدر و غذاهاي مضر را ترک بکند ، مزاجش سالم مي شود و اگر مزاجش سالم شد ، مي تواند بعضي از غذاي ناسالم را دفع بکند . اگر کسي از گناهان کبيره اجتناب بکند روح سالم مي شود و آن وقت آثار گناه صغيره خيلي نمي تواند در زندگي فرد ضرر بزند . اگر کسي گناه صغيره را کوچک بشمارد و به آن بي اعتنا بکند اين به بدترين گناهان تبديل مي شد . اميرالمومنين مي فرمايد : بدترين گناه اين است که شخص انجام بدهد و بگويد اين چيزي نيست . حالا اگر اين فرد توبه نکند و گناه براي او عادت بشود و بر گناه اصرار بورزد ، اين خودش گناه کبيره است . گناه صغيره يکي از تورهاي شيطان است که اگر کسي آنرا انجام داد به سمت گناه کبيره هم مي رود. اين همان دانه پاشيدن شيطان است . يکي ديگر از موارد تکفير کهولت سن است . همان طور که خدا مي فرمايد به پيرها احترام کنيد ، خودش هم به پيرها احترام مي کند . کهولت سن باعث مي شود که خدا از بعضي گناهان آنها بگذرد . کسي که پير مي شود در مقابل خدا خاضع مي شود و گردن کشي ندارد و اين خودش تسليم در برابر خداست . کهولت سن يک نعمت است . وقتي ما طفل هستيم هيچ قدرتي نداريم ولي بعد که جوان شديم مغرور مي شويم .
〖از بیانات حجت الاسلام عالی〗
@samen_meraj
🔴شانس چیست؟
شانس همان کار مثبتی هست، که تو در طبیعت انجام دادی و طبیعت به تو، یک کار خوب یا یک انرژی مثبت بدهکار است و باید به تو، یک سود بدهد یا یک انرژی مثبت برساند.
چند راه بازگشت انرژی:
از نظر سنتی:
تو نیکی میکن و در دجله انداز،
که ایزد در بیابانت دهد باز
از نظر قرآن:
هر کس ذرهای بدی و خوبی کند به او بازمیگردد
از نظر بودا:
قانون 'کارما' یعنی هر چیزی کار ماست و به ما بر میگردد.
از نظر متافیزیک:
انرژی در طبیعت از بین نمیرود. وقتی انرژیای رها میکنی حالتش عوض میشود و بر میگردد...
👤 دکتر قمشهای
╭┅──────┅╮
🍃 @samen_meraj
╰┅──────┅
🍃🌺🍃🌸🍃🌼🍃🌺
📚حکایت طبیب و قصاب
قصابی در حال کوبیدن ساطور بر استخوان گوسفند بود که تراشه ای از استخوان پرید گوشه چشمش. ساطور را گذاشت و ران گوشت را برداشت و به نزد طبیب رفت و ران گوشت را به او داد و خواست که چشمش را مداوا کند.
طبیب ران گوشت را دید طمع او را برداشت و فکر کرد حالا که یکی به او محتاج شده باید بیشتر از پهلوی او بخورد بنابراین مرهمی روی زخم گذاشت و استخوان را نکشید. زخم موقتا آرام شد. قصاب به خانه رفت. فردا مجددا درد شروع شد به ناچار ران گوشتی برداشت و نزد طبیب رفت. باز هم طبیب ران گوشت را گرفت و همان کار دیروز را کرد تا چندین روز به همین منوال گذشت تا یک روز که قصاب به مطب مراجعه کرد طبیب نبود اما شاگرد طبیب در دکان بود قصاب مدتی منتظر شد اما طبیب نیامد. بالاخره موضوع را با شاگرد بیان کرد. شاگرد طبیب بعد از معاینه کوتاهی متوجه استخوان شد و با دو ناخن خود استخوان را از لای زخم کشید و مرهم گذاشت و قصاب رفت. بعد از مدتی طبیب آمد از شاگرد پرسید، کسی مراجعه نکرد.
گفت چرا قصاب باشی آمد طبیب گفت تو چه کردی شاگرد هم موضوع کشیدن استخوان را گفت طبیب دو دستی بر سرش زد و گفت: ای نادان آن زخم برای من نان داشت تو چطور استخوان را دیدی نان را ندیدی.
گرچه لای زخم بودی استخوان
لیک ای جان در کنارش بود نان
╭┅──────┅╮
@samen_meraj🍃
╰┅──────┅
🍃🌺🍃🌸🍃🌼🍃🌺
#خاطرات_شهید
●جواب مادرشهید(16ساله) به این سوال که موافق رفتن اوبودیدیانه؟
پاسخ زیبای ایشان:
مادرهیچ وقت تمایلی نداردکه پسرخودرا به جایی بفرستدکه دیگربرنگردد، ولی عقایداو بسیارمستحکم بودوقبل رفتن ازحرف هایی می زد که نشان میداد بسیاربزرگ شده است.
●من درآن زمان تصور نمیکردم که سخنان او وصیت باشد، چندین بارقبل رفتن به من گفت که مواظب خودت باش وبه هیچکس جزخداوند اتکانکن.
●اونذرکرده بود که روزی به سوریه برود وحرم حضرت زینب سلام الله علیها را زیارت کند که به آرزویش رسید.
#شهید_محمد_کلانتری
#سالروز_شهادت🌷
#تیپ_فاطمیون
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🌹@samen_meraj
📚ساختن دنیا
پدر روزنامه می خواند. اما پسر كوچكش مدام مزاحمش می شد. حوصله ی پدر سر رفت و صفحه ای از روزنامه را كه نقشه ی جهان را نمایش می داد جدا و قطعه قطعه كرد و به پسرش داد.
بیا! كاری برایت دارم. یك نقشه ی دنیا به تو می دهم. ببینم می توانی آن را دقیقا همان طور كه هست بچینی؟
دوباره سراغ روزنامه اش رفت. می دانست پسرش تمام روز گرفتار این كار است. اما یك ربع ساعت بعد پسرك با نقشه ی كامل برگشت.
پدر با تعجب پرسید: مادرت به تو جغرافی یاد داده؟
پسرجواب داد: جغرافی دیگر چیست؟
پدر پرسید: پس چگونه توانستی این نقشه ی دنیا را بچینی؟
پسر گفت: اتفاقا پشت همین صفحه تصویری از یك آدم بود. وقتی توانستم آن آدم را دوباره بسازم دنیا را هم دوباره ساختم
╭┅──────🍃
╰──@samen_meraj───┅
🍃🌺🍃🌸🍃🌼🍃🌺
🍃🌹،،،،،،،،،،،،،،،،،،🌺🌺🌺،،،،،،،،،،،،،،،،،،🌹🍃
💢توجه،توجه،توجه📣📣📣📣
♥️مشاوره خانواده
🔻به اطلاع اعضای محترم کانال می رسانیم
شنبه محتوای غالب کانال ، با موضوع :
اهمیت تربیت فرزند
نقش کلیدی مادر
هشدار جمعیتی میباشد.
دوست داریم شما همراهان عزیز با ما همراه باشید.
🍃🌹،،،،،،،،،،،،،،،،،،🌺🌺🌺،،،،،،،،،،،،،،،،،،🌹🍃
@samen_meraj
🍃💐،،،،،،،،،،،،،،،،،،🌼🌼🌼،،،،،،،،،،،،،،،،،،💐🍃
💢توجه،توجه،توجه📢📢📢
👈 مشاوره خانواده 👨👩👦👦
🔻به اطلاع اعضای محترم کانال می رسانیم
شنبه محتوای غالب کانال ، با موضوع :
⚘ اهمیت تربیت فرزند 👨👩👦👦
⚘نقش کلیدی مادر 👩👧👦
⚘هشدار جمعیتی ⚠️
میباشد.
♥️♥️ دوست داریم شما همراهان عزیز با ما همراه باشید.
🍃🌷،،،،،،،،،،،،،،،،،،🌼🌼🌼،،،،،،،،،،،،،،،،،،🌷🍃
@samen_meraj
امام خامنه ای: زن ایرانی این امتیاز را دارد که هویّت مستقلِ فرهنگی دارد و تحتتأثیر دیگران قرار نمیگیرد؛ این را باید در خودتان حفظ کنید.
@samen_meraj
🔴گنج تواضع
یکی از پادشاهان فاضل فرزندش را چنین پند میداد:
اگر میخواهی تا همه خلایق را با دادن مال دوست خود گردانی خزانه مملکت خالی میگردد و این مقصود حاصل نشود.
لیکن فروتنی کن و روی خوش نشان ده که همه ی خلایق دوست شما گردند بدون اینکه از خزانه اموال شما چیزی کم شود.
گنج خواسته را پایان است اما گنج تواضع را پایانی نیست. چنانکه از تواضع دوستی به دست آید و از تکبر هزار چندان دشمنی...
📚لطائف الامثال
╭┅──────┅╮
🍃 @samen_meraj
╰┅──────┅
🍃🌺🍃🌸🍃🌼🍃🌺