#سلام_امام_زمانم♥
سلام اے گل غـائب
دریـاها با ذڪـر نام و یاد تو
بيڪـرانہ ميشونـد
گلہـا رنگ و بـويشاڹ را
از جمـاڸ تـو وام ميگيرند
زميـڹ و آسمـاڹ و انسـاڹ
دسـت بـہ دسـت هـم ميدهنـد
و بـا نجــوايي سبـز
بـراےطلـوعِ روےماهـت دعـا ميڪننـد
🌤أللَّہـمَ عَـجِّـڸْ لِـوَلـیڪ الفـرج🌤
🌹@samen_meraj
به فدای رخ چون ماه و چنین سروری ات
جان به قربان تو و عکس تو و دلبری ات
همه عالم شده مبهوت تو ای آقا جان
مات مردی تو و رسم ِ خوش ِ رهبری ات
#رهبرم_دوستت_دارم
🌹@samen_meraj
#ریحآنہخلقٺ|♥️☘
|| همہ مےگویند:{🙆♀}•°
میاݩ عِده اے بآٰ ڪٰلاس
اُمُل بودݩ جرأتــ مےخواهد...
امٰا منـ مےگویَم:↻
ٰݦیان عِده اے حُرمتـ•••
شڪن حُرمَتـ نِگه
داشتن،شجاعتـ استـ . ∙͜•
شـ•_•ـیر زن✨💚
به خودتــ ببال 🙆♀
بدان که از میان عدهے ڪثیرے
#لیــــاقتـداشتےڪهمدافع
چــادر مـ💚ـادر باشے...
#مداآفعان_حیآ 😇💚
🌹@samen_meraj
🌹یاد کنیم یکدیگر را
تا خدا ما را یادکند.🌹
🌹در گذریم؛تا خدا
از ما در گذرد.🌹
🌹خوب بخواهیم؛تا خدا
برایمان خوب بخواهد.🌹
🌹خطاهای دیگران را
بپوشانیم؛ تا خدا
خطاهایمان را بپوشاند.!🌹
@samen_meraj
🔆 پندانه
✍ کور، کر، لال
🔹 بهلول بر جمعی وارد شد.
🔸یکی از او پرسید:
کدامیک زین سه بر تو سختتر میبود؟ کوربودن، کربودن یا لالبودن؟
🔹بهلول گفت:
از قضا من به هر سه دچارم و مرا خیالی نیست!
🔸جماعت پرسیدند:
چگونه اینچنینی؟ وانگهی کوری و کری و لالی همزمان بسیار نامحتمل است!
🔹بهلول پاسخ چنین داد:
آن هنگام که پایمالشدن حق خویش را ببینم و هیچ نکنم، ندای مظلومی که حقش ادا نشده را بشنوم و یاری نرسانم، و به خیال عافیت دم ز گفتن حتی کلامی فروبندم، هم کورم هم کر و هم لال!
🔸وین فقره چون من در این روزگار بسیار است.
@samen_meraj
💕پسر فقیری که از راه فروش خرت و پرت در محله های شهر، خرج تحصیل خود را بدست میآورد یک روز به شدت دچار تنگدستی شد. او فقط یک سکه ناقابل در جیب داشت. در حالی که گرسنگی سخت به او فشار میاورد، تصمیم گرفت از خانه ای تقاضای غذا کند.
با این حال وقتی دختر جوانی در را به رویش گشود، دستپاچه شد و به جای غذا یک لیوان آب خواست.
دختر جوان احساس کرد که او بسیار گرسنه است.
برایش یک لیوان شیر بسیار بزرگ آورد. پسرک شیر را سر کشیده و آهسته گفت: چقدر باید به شما بپردازم؟
دختر جوان گفت: هیچ.
مادرمان به ما یاد داده در قبال کار نیکی که برای دیگران انجام می دهیم چیزی دریافت نکنیم.
پسرک در مقابل گفت: از صمیم قلب از شما تشکر می کنم. پسرک که هاروارد کلی نام داشت، پس از ترک خانه نه تنها از نظر جسمی خود را قویتر حس می کرد، بلکه ایمانش به خداوند و انسانهای نیکوکار نیز بیشتر شد. تا پیش از این او آماده شده بود دست از تحصیل بکشد.
سالها بعد... زن جوانی به بیماری مهلکی گرفتار شد. پزشکان از درمان وی عاجز شدند. او به شهر بزرگتری منتقل شد. دکتر هاروارد کلی برای مشاوره در مورد وضعیت این زن فراخوانده شد. وقتی او نام شهری که زن جوان از آنجا آمده بود شنید، بلافاصله بیمار را شناخت. مصمم به اتاقش بازگشت و با خود عهد کرد هر چه در توان دارد، برای نجات زندگی وی بکار گیرد. مبارزه آنها بعد از کشمکش طولانی با بیماری به پیروزی رسید.
روز ترخیص بیمار فرا رسید. زن با ترس و لرز صورتحساب را گشود. او اطمینان داشت تا پایان عمر باید برای پرداخت صورتحساب کار کند. نگاهی به صورتحساب انداخت.
جمله ای به چشمش خورد: همه مخارج با یک لیوان شیر پرداخته شده است. امضا دکتر #هاروارد_کلی زن مات و مبهوت مانده بود. به یاد آنروز افتاد. پسرکی برای یک لیوان آب در خانه را به صدا در آورده بود و او در عوض برایش یک لیوان شیر آورد. اشک از چشمان زن سرازیر شد.
فقط توانست بگوید: خدایا شکر... خدایا شکر که عشق تو در قلبها و دستهای انسانها جریان دارد.
@samen_meraj
يكی از شاگردان بزرگوار شيخ رجبعلی خیاط گفت :
فرزند دو سالهام - كه اكنون حدود چهل سال دارد - در منزل ادرار كرده بود
و مادرش چنان او را زد كه نزديك بود نفس بچه بند بيايد.
خانم پس از يك ساعت تب كرد ، تب شديدی كه به پزشك مراجعه كرديم
و در شرايط اقتصادی آن روز شصت تومان پول نسخه و دارو شد ،
ولی تب قطع نشد ، بلكه شديدتر شد.
مجدداً به پزشك مراجعه كرديم
و اين بار چهل تومان بابت هزينه درمان پرداخت كرديم كه در آن روزگار برايم سنگين بود.
باری ، شب هنگام جناب شيخ را در ماشين سوار كردم تا به جلسه برويم
همسرم نيز در ماشين بود ،
جناب شيخ كه سوار شد ، اشاره به خانم كردم و گفتم :
والده بچههاست ، تب كرده ، دكتر هم برديم ولی تب او قطع نمیشود.
شيخ نگاهی كرد و خطاب به همسرم فرمود :
« بچه را كه آن طور نمیزنند ،
استغفار كن ، از بچه دلجويی كن و چيزی برايش بخر ، خوب میشود. »
چنين كرديم تب او قطع شد !
@samen_meraj
🕊🌹🕊
در تمناے نگاهت بے قرارم تا بیایے
من ظهور لحظہ ها را مےشمارم تا بیایے
خاڪ لایق نیست تا بہ رویش پا گذارے
در مسیرت جانفشانم گلبڪارم تا بیایے
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
🌹@samen_meraj
•°🌱
#سلام_امام_زمانم♥
آقا سلام
از شما سپاسگزارم
که هر صبح رخصت میدهید
سلامتان کنم، یادتان کنم...
من با این سلام ها تازه میشوم
جان میگیرم و یادم میآید
جان پناه دارم راه بلد دارم...
#اللهم_عجل_لولیڪ_الفرج
🌹@samen_meraj
🍃🌙
بُرشی از شعری که شهریار خطاب به آیتالله خامنهای سرود
جهاد عشق تو پیروزی است پایانش
که سایه پرور سیمرغ پور دستانش
شهید زنده مثالش رئیس جمهوری
که دست داده به قرآن که جان به قربانش
🌹@samen_meraj
↻💎❄••||
چادࢪ یعنے: ⇣
↫نہ فقط ٻک پارچھ مشکے . . !
بلکہ چـادࢪ یعنے: ⇣
↫تمرین صبوࢪے ...
↫تمرین وقــاࢪ ...
↫تمرین حجـاب ...
💙⃟📘¦⇢ #چادرانہ🥀
🌹@samen_meraj
🇮🇷
📝#یادداشت_کوتاه | روایت کنیم یا روایت شویم؟
🍃🌹🍃
🔻 آمار می گوید بین ۲۷ تا ۳۶ میلیون از جامعه ما در واتساپ، اینستاگرام و تلگرام عضو هستند. در مواجهه با این جمعیت عظیم، هرکسی که روایت را زودتر شروع کند و روایتش دلنشین باشد در جنگ روایتها پیروز خواهد شد.
🔹 در سفر آیتالله رئیسی به اراک، احیا و تقویت دو کارخانه هپکو و آذرآب که روزی غولهای صنعتی کشور و غرب آسیا بودند، یکی از شیرینترین خبرهای منتشرشده بود؛ اما آنچه بیشتر از اشتغال مجدد صدها کارگر و مهندس و برگشت امید به عرصه صنعت، ضریب خورد و دیده شد، یاد کردن رئیسجمهور از «آیتالله حائری یزدی» با پسوند «اراکی» بود! همانطور که در سفر به گیلان از میان دهها خبر خوب و امیدوارکننده، سؤال دلسوزانه رئیسجمهور از یکی از دستاندرکاران سفر مبنی بر خوردن یا نخوردن ناهار، تا به امروز هم در فضای مجازی و رسانهای دستبهدست چرخیده و دیده میشود.
🔸این وضعیت نشان میدهد که رسانههای انقلابی در عرصه جنگ روایتها با مشکلات و چالشهای اساسی مواجهاند و وظیفه امروز آنها قدرتمند شدن در این عرصه است؛ همانطور که رهبر معظم انقلاب فرمودند: «شما روایت کنید حقایق جامعه خودتان و کشور خودتان و انقلابتان را. شما اگر روایت نکنید، دشمن روایت میکند.» نکته مهم اینکه جنگ روایتها منحصر به عرصه داخلی نیست بلکه به عرصه فراملی و بینالمللی هم برمیگردد؛ جایی که روایت از ایران، ایرانی و توانمندی یا کاستیهای ما در اذهان ملل مینشیند؛ لذا نیازمند بازنگری جدی در حوزه نقشآفرینی در این عرصه مهم هستیم.
✍ یعقوب ربیعی
#روشنگری | #ثامن | #مباهله
@samen_meraj