*🟣 متروی تهران ایستگاهی دارد به نام جوانمرد قصاب*
*🔹️این جوانمرد، همیشه با وضو بود.*
*🔹️می گفتند: عبدالحسین، چه خبر از وضع کسب و کار؟ می گفت: الحمدلله، ما از خدا راضی هستیم، او از ما راضی باشد......!!*
*🔹️هیچکس دو کفه ترازوی عبدالحسین را مساوی ندیده بود، سمت گوشت مشتری همیشه سنگین تر بود.*
*🔹️اگر مشتری مبلغ کمی گوشت میخواست، عبدالحسین دریغ نمی کرد. می گفت: «برای هر مقدار پول، سنگ ترازو هست.»*
*🔹️وقتی که میشناخت که مشتری فقیر است، نمی گذاشت بجز سلام و احوالپرسی چیزی بگوید. مقداری گوشت می پیچید توی کاغذ و می داد دستش.*
*🔹️گاهی هم پول را میگرفت و دستش را می برد سمت دخل و دوباره همان پول را می داد دست مشتری و می گفت: «بفرما ما بقی پولت.»*
*🔹️این جوانمرد با مرام، چهل و سه بهار از عمرش را گذراند و در نهایت در یکی از عملیات های دفاع مقدس با ۱۲ گلوله به شهادت رسید.*
*''شهید عبدالحسین کیانی'' همان ''جوانمرد قصاب'' است ...*🌹🌹
@samen_meraj
✍ آیا ما "لااله الاالله" را به دلهایمان آموختهایم؟
🔹 شیخی بود که به شاگردانش عقیده میآموخت، "لااله الاالله" یادشان میداد، آن را برایشان شرح میداد و بر اساس آن تربیتشان میکرد.
🔸روزی یکی از شاگردانش طوطیای برای او هدیه آورد، زیرا شیخ پرورش پرندگان را بسیار دوست میداشت.
🔹شیخ همواره طوطی را محبت میکرد و او را در درسهایش حاضر میکرد تا آنکه طوطی توانست بگوید: "لااله الا الله"
🔸طوطی شب و روز "لااله الا الله" میگفت.
🔹یک روز شاگردان دیدند که شیخ به شدت گریه میکند. وقتی از او علت را پرسیدند، گفت:
طوطی به دست گربه کشته شد.
🔸گفتند:
برای این گریه میکنی؟ اگر بخواهی یکی بهتر از آن را برایت تهیه میکنیم.
🔹شیخ پاسخ داد:
من برای این گریه نمیکنم. ناراحتی من از این است که وقتی گربه به طوطی حمله کرد، طوطی آنقدر فریاد زد تا مُرد.
🔸با آن همه "لااله الاالله" که میگفت، وقتی گربه به او حمله کرد، آن را فراموش کرد و فقط فریاد میزد. زیرا او تنها با زبانش میگفت و قلبش آن را یاد نگرفته و نفهمیده بود.
🔹سپس شیخ گفت:
میترسم من هم مثل این طوطی باشم! تمام عمر با زبانمان "لااله الاالله" بگوییم و وقتی که مرگ فرا رسد، فراموشش کنیم و آن را ذکر نکنیم، زیرا قلوب ما هنور آن را نشناخته است.
@samen_meraj
754.5K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
میلاد باسعادت🌸🍃
حضرت امام رضا علیه السلام 💖
مبارک باد🌸🎊🌸
دعا می کنم امام رضا(ع)💖
مشکلات همه رو حل کنه🌸🍃
دعا می کنم ضامن آهو💖
ضامن غریبی و بی پناهی🌸🍃
همه ی ما توی دنیا و آخرت باشه🌸🍃
الهی همه تون حاجت روا باشید🌸🙏🌸
💖زندگیتون امام رضایی💖
@samen_meraj
✨﷽✨
⚜حکایتهای پندآموز⚜
🔻نماز بیوضو🔻
✍فردی تعریف می کرد که در وضو خانه مسجد شاهد بودم امام جماعت از دستشویی بیرون آمد و یکراست به محراب مسجد رفت و بدون وضو نماز خواند!! از آن مسجد بیرون رفتم و جای دیگری نماز خواندم! از آن به بعد به همه دوستان و آشنایان گفتم که در فلان مسجد نماز نخوانید چون امام جماعت آن آلزایمر گرفته!! و نماز بی وضو می خواند!!
این رویداد گذشت تا یک زمان به علت بیماری؛ آمپولی تزریق کردم و هنگام نماز با خود گفتم یکبار دیگر محل تزریق را در دستشویی ببینم تا از طهارت لباس و بدن اطمینان داشته باشم. وقتی از دستشویی بیرون آمدم و آماده نماز شدم؛ گویی به من الهام شد:
شاید آن روز هم امام جماعت مسجد؛ مشابه من به قصد دیگری وارد دستشویی شده است. از خودش این را پرسیدم. حرفم را تایید کرد.
💥اما چه فایده من آبروی او را پیش افراد زیادی برده بودم!
📚مجموعه شهرحکایات
@samen_meraj
3.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥پاسخ ابوذر روحی به ادعای یک خبرنگار درباره ملودی «سلام فرمانده»
🔹یک خبرنگار حوزه موسیقی چندی پیش در توئیتی مدعی شد که ملودی سرود «سلام فرمانده» کپی شده از یک سرود عربی است.
🔹بعد از انتشار این ادعا، ابوذر روحی خواننده این قطعه به همراه تهیه کننده این سرود با انتشار ویدیویی به این ادعا پاسخ دادند و اعلام کردند که آهنگ ارائه شده در سرود «سلام فرمانده» مربوط به زمزمه یکی از شبهای محرم هیأت منتظران ظهور شهرستان لنگرود بوده است
🔹ابوذر روحی در پایان خطاب به این خبرنگار موسیقی گفت: برای دیده شدن گفتی که ملودی «سلام فرمانده» را از آهنگ عربی که تنها سه ـ چهار روز است منتشر شده، کاور کردیم؛ گرینکارتت مبارک باشد. راههای دیگری برای دیده شدن وجود دارد.
@samen_meraj
7.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دکتر حسن عباسی با لودر از روی سلبریتیها رد شد
سخنان حسن عباسی درباره عنکبوت مقدس، گوگوش، ساسی و نوید محمدزاده و جشنواره کن
@samen_meraj
9.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فشنشو عجیب و غریب در دل امریکا😐
غربی که زن رو فقط کالا میدونه قطعا در آینده بدتر از این وضعیت را خواهد داشت
به نظرتون خیلی شبیه جن و شیاطین نشدن ؟
@samen_meraj
📚 #داستان
داستان تاریخی حاکم و دهقان !
🤴روزی حاکم نیشابور برای گردش به بیرون از شهر رفته بود که مرد میانسالی را در حال کار بر روی زمین کشاورزی دید.
حاکم پس از دیدن آن مرد بی مقدمه به کاخ برگشت و دستور داد کشاورز را به کاخ بیاورند.
👨🏼🌾روستایی بی نوا با ترس و لرز در مقابل تخت حاکم ایستاد.
به دستور حاکم لباس گران بهایی بر او پوشاندند.
حاکم گفت یک قاطر راهوار به همراه افسار و پالان خوب به او بدهید.
حاکم که از تخت پایین آمده بود و آرام قدم میزد به مرد کشاورز گفت: میتوانی بر سر کارت برگردی، ولی همین که دهقان بینوا خواست حرکت کند حاکم کشیده ای محکم پس گردن او نواخت.
همه حیران از آن عطا و حکمت این جفا، منتظر توضیح حاکم بودند.
🤴حاکم از کشاورز پرسید: مرا می شناسی؟
👨🏼🌾کشاورز بیچاره گفت: شما تاج سر رعایا و حاکم شهر هستید.
حاکم گفت: آیا بیش از این مرا میشناسی؟ سکوت مرد حاکی از استیصال و درماندگی او بود.
حاکم گفت: به خاطر داری بیست سال قبل که من و تو با هم دوست بودیم در یک شب بارانی که در #رحمت_خدا باز بود من رو به آسمان کردم و گفتم خدایا به حق این باران و رحمتت مرا حاکم نیشابور کن و تو محکم بر گردن من زدی و گفتی که ای ساده دل! من سالهاست از خدا یک قاطر با پالان برای کار کشاورزیم می خواهم هنوز اجابت نکرده آن وقت تو حکومت نیشابور را می خواهی؟
یک باره خاطرات گذشته در ذهن دهقان مرور شد.
🤴حاکم گفت: این قاطر و پالانی که می خواستی، این کشیده هم تلافی همان کشیده ای که به من زدی.
فقط می خواستم بدانی که برای خدا حکومت نیشابور یا قاطر و پالان فرق ندارد.
فقط #ایمان و #باور من و توست که فرق دارد....
"از خدا بخواه فقط بخواه و زیاد هم بخواه" خدا بی نهایت بخشنده و مهربان است و در بخشیدن بی انتهاست ولی به خواسته ات ایمان داشته باش !👏
@samen_meraj