کسی که با وضو بخوابد، گویا شب تا صبح بیدار و به عبادت مشغول بوده است.
وسائل الشیعه، پیامبر رحمت
#شبتون_شهدایی
محفلی روشنگرانه ،، در فضای امن خانه
🍃🌹سلام خدمت اعضای فهیم کانال🌹🍃
✅نشست روشنگری بصیرتی صوتی توسط کارشناس سیاسی ،،، امروز سه شنبه مورخ ۲۸ مردادماه ،،، راس ساعت ۱۴:۰۰ در همین کانال بارگذاری میگردد،،، ان شاالله همراهی یکایک شما عزیزان را داشته باشیم.
⁉️ضمنا میتوانید سوالات مرتبط را به آیدی ذیل ارسال نمایید تا همراه با پاسخ ،،مجددا در همین کانال بارگذاری گردد.
@midwife
🍃🌹سلام خدمت اعضای فهیم کانال🌹🍃
✅نشست روشنگری بصیرتی صوتی توسط کارشناس سیاسی ،،،
عزیزان میتوانید سوالات مرتبط را به آیدی ذیل ارسال نمایید تا همراه با پاسخ ،،مجددا در همین کانال بارگذاری گردد.👇👇👇
🍀🍀 آدر س آیدی🍀🍀
@midwife
209.2K
شماره 1⃣﷽
━━━💠🌸💠━━━
آیا راهکاری برای مشکلات امروز کشور وجود دارد⁉️
💯برای پاسخ به سوالاتی از این دست با ما همراه شوید....
━━━💠🌸💠━━━
989.1K
شماره ۲
─┅═༅𖣔🌺𖣔༅═┅─
💢خانم عسگری تحلیلگر مباحث سیاسی و رسانه
─┅═༅𖣔🌺𖣔༅═┅─
727.6K
شماره ۳
─┅═༅𖣔🌺𖣔༅═┅─
💢خانم عسگری تحلیلگر مباحث سیاسی و رسانه
─┅═༅𖣔🌺𖣔༅═┅─
424.5K
شماره ۴
─┅═༅𖣔🌺𖣔༅═┅─
💢خانم عسگری تحلیلگر مباحث سیاسی و رسانه
─┅═༅𖣔🌺𖣔༅═┅─
272.3K
شماره ۵
─┅═༅𖣔🌺𖣔༅═┅─
💢خانم عسگری تحلیلگر مباحث سیاسی و رسانه
─┅═༅𖣔🌺𖣔༅═┅─
540.9K
شماره ۶
─┅═༅𖣔🌺𖣔༅═┅─
💢خانم عسگری تحلیلگر مباحث سیاسی و رسانه
─┅═༅𖣔🌺𖣔༅═┅─
571.9K
شماره ۷
─┅═༅𖣔🌺𖣔༅═┅─
💢خانم عسگری تحلیلگر مباحث سیاسی و رسانه
─┅═༅𖣔🌺𖣔༅═┅─
419.4K
شماره ۸
─┅═༅𖣔🌺𖣔༅═┅─
💢خانم عسگری تحلیلگر مباحث سیاسی و رسانه
─┅═༅𖣔🌺𖣔༅═┅─
سوال۱
نگاه رویکرد اول برای حل مشکلات چگونه است؟
جواب
راه حل مشکلات تنها اعتماد وداشتن تعامل با سایر کشورهاست و اینکه تنها راه برای داشتن زندگی بهتر پذیرفتن ابرقدرتی کشورهاست از همین رو تمام مشکلات بعد از انقلاب مثلا بحث اشتغال و نفت وآب و... را به مسئله برجام ربط دادند
سوال ۳
راه کاربیرون رفت از مشکلات اقتصادی چیست؟
جواب
برای بیرون رفت ازبحران اقتصادی ...مدیریت جهادی.... عزم جدی در مبارره بافساد..... مدیریت واردات .... اصلاح چرخه مدیریت... اصلاح سیاست پولی وبانکی و..
سوال۲
دستاوردهای انقلاب اسلامی ایران چیست؟
جواب
برخلاف تبلیغات دشمنان نظام اسلامی، انقلاب اسلامی ایران، با وجود موانع و امکانات محدود، دستاوردهای چشم گیر و شگرفی را در عرصه های گوناگون سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، علمی، فناوری، نظامی و امنیتی به دست آورده و جایگاه رفیعی را در منطقه و جهان کسب کرده است
۱.m4a
1.59M
✅ویژه ثامن (1)
🌀 صوتی/ اختصاصی
♦️ پیام بصیرتی و روشنگری دکتر قاسم حبیب زاده- مسئول محترم سیاسی نمایندگی ولی فقیه در سازمان بسیج مستضعفین به جوانان مومن و پایِ کار انقلاب اسلامی
❇️ مبارزه جوانان مومن انقلابی با جریان تحریف در قالب نشست های بصیرتی در فضای مجازی.
🛑 جریان تحریف و مکمل آن جریان تحریم در پی ناامید کردن مردم هستند.
🔷 همواره اراده مردم انقلابی ایران، تقویت انسجام ملی، فتح قله های شرافت و کرامت و پیشرفت می باشد.
@samen_meraj
امیدآفرینی.pdf
6.36M
✅ویژه ثامن (1)
🛑 پرده نگار اختصاصی/
💢راهبردها و اقدامات کلان امید آفرینی
@samen_meraj
صوت.mp3
7.61M
✅ویژه ثامن(1)
✳️ صوتی/ اختصاصی
❌ پیام روشنگری و بصیرتی سردار سرتیپ غلامرضا سلیمانی- رییس محترم سازمان بسیج مستضعفین-
✅نقشه راه بسیج در عرصه فضای مجازی با ایجاد طرح ثامن
✅ بسیج پرچمدار روشنگری و بصیرتی است
✅ ایجاد یک جهاد امید آفرینی در عرصه روشنگری و بصیرتی
✅حداکثر استفاده از فضای مجازی برای تقویت سرمایه اجتماعی
@samen_meraj
جبهه انقلاب.doc
52.2K
✅ویژه ثامن (1)
🌀نسخه word
🛑 یادداشت اختصاصی
✍️ فرصت ها و چالش های جبهه انقلاب اسلامی با رویکرد امید آفرینی و ارائه راهکارها
❇️به قلم: دکتر علی مرادزاده-کارشناس مسایل سیاسی
@samen_meraj
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ویژه رزمایش ثامن(1)
✳️ صوتی/ اختصاصی
❌ پیام انقلابی سردار یدالله جوانی- مسئول محترم سیاسی نمایندگی ولی فقیه در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی- به اولین رزمایش بصیرتی ثامن(1)
✅در دهه ی پنجم انقلاب، مردم و نظام اسلامی در برابر جنگ ترکیبیِ هوشمند دست به مقاومت زده اند.
✅ مقاومت حداکثری نیازمند دو مقوله صبر و بصیرت است.
✅ جریان تحریف به دنبال اشتباه محاسباتی مردم هستند.
✅جریان تحریف با سیاه نمایی و بزرگ نمایی مشکلات به دنبال بدبین کردن مردم نسبت به نظام هستند.
@samen_meraj
1_431105171.opus
469.3K
✳️ صوتی/ اختصاصی
❌ پیام مهم حجت الاسلام و المسلمین تویسرکانی-مسئول محترم نمایندگی ولی فقیه در سازمان بسیج مستضعفین- خطاب به جوانان مومن انقلابی
✅حضور پرشور جوانان و جریان انقلابی در همه عرصه ها
✅حضور جوانان مومن انقلابی در فضای مجازی با هدف روشنگری و بصیرت افزایی
✅ خالی نکردن فضای مجازی برای سو استفاده دشمن
✅طرح رزمایش ثامن مقدمه ای برای عملیات های بزرگ بصیرتی
@samen_meraj
357.9K
✅ویژه ثامن (1)
🌀 صوتی/ اختصاصی
♦️ پیام بصیرتی و روشنگری سردار عبدالرضا آزادی- معاون محترم فرهنگی و هنری سازمان بسیج مستضعفین-
❇️ لزوم تبلیغ و ترویج ارزش های انقلاب و منویات مقام معظم رهبری در فضای مجازی
🛑 جوانان انقلابی باید پرچمدار بصیرت و ارزش های دینی و انقلابی باشند
🔷 تبیین نشانه های افول آمریکا نشانه روحیه انقلابی و تعهد به نظام اسلامی است
🔴این داستان فوق العاده زیباست و میتونه تاثیر زیادی روی روابط خانوادگی شما داشته باشه... پس حتما بخونیدش🙏🌸
🔹ته پیاز و رنده رو پرت کردم توی سینک، اشک از چشمو چارم جاری بود. در یخچال رو باز کردم و تخم مرغ رو شکستم روی گوشت، روغن رو ریختم توی ماهی تابه و اولین کتلت رو کف دستم پهن کردم و خوابوندم کف تابه... برای خودش جلز جلز خفیفی کرد که زنگ در رو زدند.
💚پدرم بود. بازم نون تازه آورده بود. نه من و نه شوهرم حس و حال صف نونوایی نداشتیم. بابام میگفت: نون خوب خیلی مهمه.
من که بازنشسته ام، کاری ندارم، هر وقت برای خودمون گرفتم برای شما هم میگیرم. در میزد و نون رو همون دم در میداد و میرفت. هیچ وقت هم بالا نمی اومد. هیچ وقت.
🔹دستم چرب بود، شوهرم در را باز کرد و دوید توی راه پله. پدرم را خیلی دوست داشت. کلا پدرم از اون جور آدمهاست که بیشتر آدمها دوستش دارند. صدای شوهرم از توی راه پله می اومد که به اصرار تعارف می کرد و پدر و مادرم را برای شام دعوت میکرد بالا.
🔹برای یک لحظه خشکم زد! آخه ما خانوادۀ سرد و نچسبی هستیم. همدیگه رو نمی بوسیم، بغل نمی کنیم، قربون صدقه هم نمیریم و از همه مهم تر سرزده و بدون دعوت جایی نمیریم. اما خانواده ی شوهرم اینجوری نبودن، در می زدند و میامدند تو، روزی هفده بار با هم تلفنی حرف می زدند.
قربون صدقه هم می رفتند و قبیله ای بودند. برای همین هم شوهرم نمی فهمید که کاری که داشت میکرد مغایر اصول تربیتی من بود و هی اصرار می کرد، اصرار می کرد. آخر سر در باز شد و پدر مادرم وارد شدند. من اصلا خوشحال نشدم.
🔹خونه نا مرتب بود، خسته بودم. تازه از سر کار برگشته بودم، توی یخچال میوه نداشتیم. چیزهایی که الان وقتی فکرش را میکنم خنده دار به نظر میاد اما اون روز لعنتی خیلی مهم به نظر می رسید.
💚شوهرم توی آشپزخونه اومد تا برای مهمان ها چای بریزد و اخم های درهم رفته ی من رو دید. پرسیدم: برای چی این قدر اصرار کردی؟ گفت: خب دیدم کتلت داریم گفتم با هم بخوریم.
گفتم: ولی من این کتلت ها رو برای فردامون هم درست کردم.
گفت: حالا مگه چی شده؟ گفتم: چیزی نشده؟
در یخچال رو باز کردم و چند تا گوجه فرنگی رو با عصبانیت بیرون آوردم و زیر آب گرفتم.
💚پدرم سرش رو توی آشپزخونه کرد و گفت: دختر جون، ببخشید که مزاحمت شدیم. میخوای نون ها رو برات ببرم؟ تازه یادم افتاد که حتی بهشون سلام هم نکرده بودم. پدر و مادرم تمام شب عین دو تا جوجه کوچولو روی مبل کز کرده بودند.
وقتی شام آماده شد، پدرم یک کتلت بیشتر بر نداشت. مادرم به بهانه ی گیاه خواری چند قاشق سالاد کنار بشقابش ریخت و بازی بازی کرد. خورده و نخورده خداحافظی کردند و رفتند و این داستان فراموش شد و پانزده سال گذشت.
💚پدر و مادرم هردو فوت کردند. چند روز پیش برای خودم کتلت درست می کردم که فکرش مثل برق از سرم گذشت: نکنه وقتی با شوهرم حرف می زدم پدرم صحبت های ما را شنیده بود؟ نکنه برای همین شام نخورد؟
از تصورش مهره های پشتم تیر می کشد و دردی مثل دشنه در دلم می نشیند.
راستی چرا هیچ وقت برای اون نون سنگک ها ازش تشکر نکردم؟
آخرین کتلت رو از روی ماهیتابه بر می دارم. یک قطره روغن می چکد توی ظرف و جلز محزونی می کند.
واقعا چهار تا کتلت چه اهمیتی داشت؟
حقیقت مثل یک تکه آجر توی صورتم می خورد. حالا دیگه چه اهمیتی داشت وسط آشپزخانه ی خالی، چنگال به دست کنار ماهیتابه ای که بوی کتلت می داد، آه بکشم؟
💚چقدر دلم تنگ شده براشون. فقط، فقط اگر الان پدر و مادرم از در تو می آمدند، دیگه چه اهمیتی داشت خونه تمیز بود یا نه، میوه داشتیم یا نه. چرا همش میخواستم همه چی کامل باشه بعد مهمون بیاد!
همه چیز کافی بود، من بودم و بوی عطر روسری مادرم، دست پدرم و نون سنگک. پدرم راست میگفت که:
نون خوب خیلی مهمه. من این روزها هر قدر بخوام می تونم کتلت درست کنم، اما کسی زنگ این در را نخواهد زد، کسی که توی دستهاش نون سنگک گرم و تازه و بی منتی بود که بوی مهربونی می داد. اما دیگه چه اهمیتی دارد؟ چیزهایی هست که وقتی از دستش دادی اهمیتشو می فهمی.
👈🏻«زمخت نباشیم»
زمختی یعنی: ندانستن قدر لحظه ها، یعنی نفهمیدن اهمیت چیزها، یعنی توجه به جزییات احمقانه و ندیدن مهم ترین ها...
#روانشناسی
@samen_meraj
😔روضه ای که قبول شد 😭
مرحوم سید علی اکبر کوثری روضه خوان امام خمینی (ره ) میگه بعد از اتمام جلسه اومدم از درب مسجد بیام بیرون یکی از دختر بچه های محله اومد جلوم و گفت اقای کوثری برای ماهم روضه میخونی؟
گفتم:دخترم روز عاشوراست و من تا شب مجالس مختلفی وعده کردم و چون قول دادم باید عجله کنم که تاخیری در حضورم نداشته باشم.
میگه هر چه اصرار کرده توجهی نکردم تا عبای منو گرفت و با چشمان گریان گفت مگه ما دل نداریم!؟
چه فرقی بین مجلس ما و بزرگترها هست؟
میگه پیش خودم گفتم دل این کودک رو نشکنم و قبول کردم و به دنبالش باعجله رفتم تا رسیدیم. حسینیه ی کوچک و محقری بود که به اندازه سه تا چهار نفر بچه بیشتر داخلش جا نمیشدند.
سر خم کردم و وارد حسینیه ی کوچک روی خاکهای محله نشستم و بچه های قد و نیم قد روی خاک دور و اطرافم نشستند.
سلامی محضر ارباب عالم حضرت سیدالشهدا عرضه کردم
السلام علیک یاابا عبدالله...
دو جمله روضه خوندم و یک بیت شعر از آب هم مضایقه کردند کوفیان...
دعایی کردم و اومدم بلند بشم باعجله برم که یکی از بچه ها گفت تا چای روضه رو نخوری امکان نداره بزاریم بری ؛ رفت و تو یکی از استکانهای پلاستیکی بچه گانشون برام چای ریخت، چایی سرد که رنگ خوبی هم نداشت ، با بی میلی و اکراه استکان رو آوردم بالا و برای اینکه بچه ها ناراحت نشن بی سر و صدا از پشت سر ریختم روی زمین و بلند شدم و رفتم...
شام عاشورا (شب شام غریبان امام حسین) خسته و کوفته اومدم منزل و از شدت خستگی فورا" به خواب رفتم.
وجود نازنین حضرت زهرا، صدیقه ی کبری در عالم رویا بالای سرم آمدند طوری که متوجه حضور ایشان شدم
به من فرمود؛ آسید علی اکبر مجالس روضه ی امروز قبول نیست. گفتم چرا خانوم جان فرمود؛
نیتت خالص برای ما نبود.
برای احترام به صاحبان مجالس و نیات دیگری روضه خواندی فقط یک مجلس بود که از تو قبول شد و ما خودمون در اونجا حضور داشتیم، و اون روضه ای بود که برای اون چند تا بچه ی کوچک دور از ریا و خالص گوشه ی محله خواندی....
آسید علی اکبر ما از تو گله و خورده ای داریم!
گفتم جانم خانوم، بفرمایید چه خطایی ازم سر زده؟
خانوم حضرت زهرا با اشاره فرمودند اون چای من با دست خودم ریخته بودم چرا روی زمین ریختی!!؟
میگه از خواب بیدار شدم و از ان روز فهمیدم که توجه و عنایت اونها به مجالس با اخلاص و بی ریاست و بعد از اون هر مجلس کوچک و بی بضاعتی بود قبول میکردم و اندک صله و پاکتی که از اونها عاید و حاصلم میشد برکتی فراوان داشت و برای همه ی گرفتاری ها و مخارجم کافی بود.
بنازم به بزم محبت که در آن
گدایی و شاهی برابر نشیند.
📚 منبع؛
کتاب خاطرات مرحوم کوثری (ره)
🔴 #آیت_الله_حائری_شیرازی
💠 من یادم هست وقتی که بچه بودم، در خانواده وقتی همه به #خواب میرفتند، آخر شب میآمدم خدمت پدر. پدرم این قصههای پیغمبران را در همان طفولیت برای من نقل میکرد و گاهی مثلاً یک قصه چندین شب طول میکشید و همینطور مقید بودم و گوش میکردم. وقتی این برنامهاش مصادف شد به ایام محرم، پدرم جریان #عاشورا و جریان مسافرت حضرت، جریان بیعت گرفتن از امام حسین در مدینه، جریانی که از این ماه رجب شروع شده است، به تفصیل، شب به شب نقل میکرد.
🔺اینها کارهای موثری است. یعنی پدر و مادر یکی از خدمات بزرگی که به #فرزند میکنند همین است که سرگذشت اینها را برای طفل بیان کنند. این در وجود طفل از همان طفولیت اثر میگذارد. در اخلاقش، کردارش، رفتارش، در عبادتش، نمازش، روزه اش اثر میگذارد و همهٔ اینها را اصلاح میکند.
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈