eitaa logo
ثامن فانوس(حلقه صالحین طرح شهید بهنام محمدی )
926 دنبال‌کننده
26هزار عکس
12.3هزار ویدیو
334 فایل
کانال معرفتی و تربیتی دوستان بهنامی نو+جوان+بهشتی الّلهُمَ اِستَعمَلنی بِما خَلَقتَنی لَه خدایامرا بخاطر هر انچه خلق نمودی خرج نما ارتباط با ادمین 👇👇 @abasaleh14
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 و باز هشتگ " اعـدام نکـنید " ایـن بـار بــــرای حیــدر قــربـانی 🔺اما در یک دقیقه جنایت حیدر قربانی را ببینید ♦️ضد انقلاب های خبیث 👈نـمــیگـــــن؛ حیدر قربانی چند نفر را یتیم کرد! 😔😒😏 👈امـــــــــــا حرف یتیم شدن فرزندان حیدر قربانی را وسط میکشن با متن های احساسی! که مردم‌ بپذیرن نباید اعدام کرد... 😏😒😑 .@fanos25
📸 سارا و نیکا هم برای نظام شاخ شدند!! ⚠️ وقتی دوتا طفل صغیر را از اروپا بیارید و در پربیننده‌ترین سریال رسانه ملی به زور جلوی دوربین بفرستید اینطور سریالی رسوایی به باز میاورند... ❗️ رسوایی اخلاقی اینها در مهمانی‌ها و مصرف مواد مخدر و استخرپارتی و ... به کنار؛ حالا برای نظام هم شاخ شده‌اند و هشتگ می‌زنند.. پ ن : شوالیه علی عسکری؛ این مورد از رویش‌های صداوسیما را هم به ریحانه پارسا و ساناز طاری و ... اضافه کنید...علی برکت الله...😏👍 @fanos25
درددل وزیر بهداشت با حاج قاسم ✍نمکی در بخشی از دل‌نوشته‌ای خطاب به سردار سلیمانی نوشته: حدود ۸ ماه خودم و یارانم یک روز آرام نداریم. هرچه می‌گوییم همه‌گیری را نمی‌شود با التماس و تمنا و بدون کمک‌های ویژه مهار کرد کسی باور نمی‌کند. من امروز از سربازانم در جبهه سلامت شرمسارم. مطالبات‌شان معوق مانده، انبارهایم از سلاح خالی می‌شود. پاییز سنگینی فرامی‌رسد. موج حمله جدیدی شکل گرفته، یک میلیارد دلاری که رهبری از صندوق توسعه موافقت کردند ماه‌هاست به جز سهم کوچکی نگرفته‌ام. نمی‌دانم برای کدام کار مهم‌تر گذاشته‌اند؟ شب‌های زیادی‌ست با دل نگرانی نخوابیده‌ام و برای آنکه مردم مشوش نشوند روزه سکوت گرفته‌ام اما تاب‌آوری تا کجا؟! @fanos25
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⬅️ وقتی تبلت‌ش رو روشن می‌کرد، یه آدم دیگه می‌شد! پسرم بود اما انگار نمی‌شناختم‌ش! همیشه سرش غر میزدم... بسه دیگه... بلند شو... خسته نشدی؟... چشمات در اومد... به بابات میگما...😤 هیچ وقتم اثری نداشت... ✅ یه بار تصمیم گرفتم، رَوش‌م رو عوض کنم... - گفتم: پسرم، منم می‌خوام بازی کنم... به نظرم خوشحال شد که منو به راه آورده و از دست غرام راحت میشه! بازی عجیبی بود... پا به پا مثل یه مادر که با بچه نوپاش راه میاد، شروع کرد به آموزش بازی به من!... برای رفتن به مرحله بالاتر، هر چی بیشتر جنایت می‌کردم، امتیاز بیشتر... - مامان خیلی کندی، باید بیشتر بکشی!!! یه لحظه ازش ترسیدم... بازی نمی‌کرد که! زندگی می‌کرد!! چه زندگی وحشتناکی...!! توی یه هوای کثیف نفس می‌کشید و طبیعی بود که سلامت‌ش به خطر بیافته! ✅صدای رهبرم، توی گوشم پیچید...❤️ "عزیزان من! فرهنگ، به معنای هوایی است که ما تنفّس می‌کنیم؛ شما ناچار هوا را تنفّس می‌کنید، چه بخواهید، چه نخواهید؛ اگر این هوا تمیز باشد، آثاری دارد در بدن شما؛ اگر این هوا کثیف باشد، آثار دیگری دارد." شب خواب‌م نبرد... فکر کردم و راه رفتم... لیست علاقه‌مندی‌هاش رو نوشتم و از فردای اون روز، دقیقه، دقیقه‌ی بازی رو، با علاقه‌مندی‌هاش جایگزین کردم... برام حتی یک دقیقه تنفس‌ش توی هوای پاک، یک دقیقه بود... "الف.نون" عضو جبههٔ اسلامی در فضای مجازی @fanos25
امروز قرارگاه حسین بن علی علیه سلام ایران است. هفته دفاع مقدس گرامی باد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ثامن فانوس(حلقه صالحین طرح شهید بهنام محمدی )
پروانه ای در دام عنکبوت #بخش_دهم شب ازنیمه گذشته وخبری از طارق نشده,پدرم چندبار بااحتیاط کامل بیرو
پروانه ای دردام عنکبوت ازپنجره اتاق بیرون رانگاه میکردم,پدرم تا دررا باز کرد دوتا سرباز داعش با لگد به جانش افتادند واورا کشان کشان به درون خانه اوردند,عماد بیدار شده بود وچون ترسیده بود مدام جیغ میزد,یکی از سربازان داعش با قندان تفنگش برسر مادرم زد وبا لهجه ای خاص ازمادرم میخواست تا عماد راساکت کند ,بچه بیچاره حق داشت من که چندین سال ازاو بزرگتر بودم زهره ام درحال ترکیدن بود,لیلا خودش را به من چسپانده بود انگار من بیچاره تکیه گاه امنی برایش بودم پدرم مدام التماس میکرد ومیگفت:هرچه دارم وندارم مال شما ,فقط بازن وبچه هایم کاری نداشته باشید ,من رابگیرید بگذارید بچه هایم بروند یکی از سربازان خنده زشتی کرد وگفت:کافر بی دین بدون اینکه توچیزی به مابدهی هرچه داری ونداری مال ماست وقهقه ای زد وبه سمت من ولیلا امد ,پدرم از ترس اینکه هتک حرمتی به ما کند خودش را روی ماانداخت وشروع به التماس کرد,عماد از دیدن این صحنه ها فریادش بلند وبلندتر شده بود به طوریکه به هیچ وجه ساکت نمیشد,یکی از داعشیها به سمت مادرم هجوم برد وچادرش راکشید وشال عربی مادرم رااز سرش برداشت وعماد راکه محکم به بغل مادرم چسپیده بود ,قاپید,باشال مادرم دهان عماد رابست,پدرم طاقتش طاق شده بود به سمت داعشی حمله ورشد وشروع به ناسزا گفتن کرد,دیگه هق هق من ولیلا هم بلند شده بود,اون یکی داعشی ازپشت سربه پدرم هجوم اورد وپدر نقش زمین شد وهردو داعشی,قهقه راسردادند ,یکیشان به سرعت به حیاط رفت وبعداز چندلحظه بابندی که لباسها را رویش افتاب میکردیم برگشت وگفت:صبرکنید معرکه درراه است میخواهیم نمایشی بدهیم که نمونه اش رادرعمرتان ندیده اید کافران حربی.... خدای من اینها حیواناتی وحشی در لباس انسان بودند..دردلم متوسل شدم به تمام ائمه ای که یک هفته ای بیشترنبود که به انها ایمان اورده بودم. ادامه دارد.... @fanos25
پروانه ای دردام عنکبوت داعشی وحشی به سمت من ولیلا امد ومیخواست دستان مارا با بند لباس ببندد,پدرم تااین حرکت رادید بلند شدتا به سمت مابیاید اما اون یکی داعشی بالگدی که به پشتش زد باعث شد پدرم به صورت زمین بخورد,مادرم با گریه های بلند والتماسهای پی درپی همانند مرغی که به جوجه هایش حمله شده خودرا روی من ولیلا وعماد انداخت ومدام التماس وتقلا میکرد تا شاید دل داعشیان به رحم اید اما ,مرد حرامی بازوی مادرم راگرفت وکشان کشان اورابه سمتی که پدرم بود برد ,الان دیگه پدرومادرم یک گوشه اتاق بودند ومن ولیلا بادستان بسته وعماد بادهان بسته گوشه ی دیگر اتاق که روبروی پدر ومادرم قرارمیگرفتیم بودیم. هیچ کدام درحال خودمان نبودیم بس که گریه کرده بودیم وناله زده بودیم گلووچشمهایمان به سوختن افتاده بود,یک لحظه ازذهنم گذشت که هدف داعشیها چیست؟چکار میخواهند کنند,که یکی از داعشیها چاقویی خنجر مانند, از پرشال کمرش دراورد ورو به دیگری کردوگفت:ابواسحاق ,اینها قربانی من یاتو؟....ابواسحاق نگاهی کرد ویک برق شیطانی درچشمانش درخشید وگفت:نه نه ابوعاص دست نگهدار...باید هنگام قربانی مجاهدان تکبیر بگویند ,صبر کن الان برمیگردم... خدای من,یا امام حسین ع ,اینها چه میخواهند بکنند ...قربانی....چه کسی؟....به چه گناهی؟؟؟... ادامه دارد..... @fanos25
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🎀یا ابا عبدالله🎀 من ایرانمو ' تو عراقی چه فراقی چه فراقی.. بگیر از دلم ی سراغی چه فراقی' چه فراقی.. دوری و دوستی' سرم نمیشه وو هیچ کجا واسم حرم نمیشه وو از تو دورم باورم نمیشه وو دارم میمیرم ...