eitaa logo
ثامن فانوس(حلقه صالحین طرح شهید بهنام محمدی )
910 دنبال‌کننده
24.8هزار عکس
11.2هزار ویدیو
327 فایل
کانال معرفتی و تربیتی دوستان بهنامی نو+جوان+بهشتی ارتباط با ادمین 👇👇 @abasaleh14
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تو با مایی و ما از تو جداییم اسیر و مبتلای فتنه‌هاییم در این ایام سخت و پرهیاهو دعامان کن که محتاج دعاییم ✨الهم عجل لولیک الفرج ✨ @fanos25
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1_198234283.mp3
8.32M
📖 قرائت 🔸 روز پنجم 🔘شروع چله ۹۹/۷/۹ 🏴 ماه صفر ۹۹ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📖دعای هر روز ماه صفر📖 🔸يَا شَدِيدَ الْقُوَى وَ يَا شَدِيدَ الْمِحَالِ يَا عَزِيزُ يَا عَزِيزُ يَا عَزِيزُ ذَلَّتْ بِعَظَمَتِكَ جَمِيعُ خَلْقِكَ فَاكْفِنِي شَرَّ خَلْقِكَ يَا مُحْسِنُ يَا مُجْمِلُ يَا مُنْعِمُ يَا مُفْضِلُ يَا لا إِلَهَ إِلا أَنْتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَ نَجَّيْنَاهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذَلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنِينَ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ. 🏴🌷 @fanos25
حسن یک طلبه ۱۷ ساله ... قهرمان والفجر ۸ بود ... @fanos25
💐میگفت بردن📱 💐گوشی به سوریه🇸🇾 💐شرعا اشکال داره چون...🤭 🖤 🖤 🖤 @fanos25
° از ، شهـدا به ، جامانـده‌ها؛ هنـوز هم شهادتــ می‌دهنـد اما به "اهلِ‌درد" نه به بی‌خیـال‌ها فقط دم زدن از شهـدا افتخار نیستـ باید زندگیمـان، حرفمـان، نگاهمـان، لقمه‌هایمـان، رفاقتمـان هم شهدایـی باشـد... دلمـان را شهدایـی کنیـم...(: . . اَللّهُمَّ اَلحِقنا بِاالشُهَداء... . . @fanos25
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📚چگونه فراموشی مطالب کتاب را یک بار برای همیشه فراموش کنیم؟ ✅ با رنگ های مختلف یادداشت برداری کنید. ✅ نکات مهم را پررنگ(هایلایت) کنید. ✅ از خودتان بپرسید: "چه چیزی میخواهم از این کتاب بدست آورم؟" ✅ مطالبی که آموخته اید را به دیگران یاد بدهید. ✅ قبل از خواندن کتاب آن را یک دور سطحی بخوانید(یک نگاه کلی به متن بیاندازید.) این نگاه کلی نباید بیشتر از ۱۰ دقیقه طول بکشد. 💡💡💡 🖤 نو+جوان+بهشتی @fanos25
📌 پیشنهاد برای اربعین امسال 🔸 اربعین به مزار شهدا برویم یا در پشت‌بام خانه زیارت‌نامه بخوانیم 🔻 پیشنهاد این است که روز اربعین-اگر شرایط کرونا اجازه داد- به مزار شهدا برویم؛ با مراسم یا بی‌مراسم! اربعین روز زیارت شهداست. ما سنت زیارت شهدا را از حضرت زهرا(س) یاد گرفته‌ایم؛ ایشان با آن مقام بلندش، هر هفته به زیارت شهدا می‌رفت. 🔻 اصلاً رسم بشود که اربعین به یاد شهیدان کربلا به مزار شهدایمان مراجعه کنیم. اگر توانستیم آنجا یک صوتی از نوحه‌های اربعین را پخش کنیم و اگر توانستیم آنجا مراسم بگیریم؛ با توجه به اینکه آنجا فضای باز هست. 🔻 امام‌باقر(ع) می‌فرماید: عاشورا اگر نتوانستید کربلا بروید، به صحرا بروید و عزاداری کنید. این اتفاق در اربعین هم می‌تواند تکرار شود. (کامل‌الزیارات/۱۷۴) همچنین می‌فرماید: اگر نتوانستید کربلا بروید، به پشت‌بام خانه بروید و از آنجا امام‌حسین(ع) را زیارت کنید. 🔻 چقدر زیباست که عصر روز اربعین، آدم به پشت‌بام خانه برود و یک زیارتنامه‌ای بخواند و یک نالۀ غریبی را از چند خانه آن‌طرف‌تر خطاب به کربلای امام‌حسین(ع) بشنود. 🔻 در پشت‌بام خانه هم اگر همسایه‌ها موافق باشند و صدا اذیت‌شان نکند، می‌شود یک بلندگوی کوچکی بگذارید و زیارت عاشورا بخوانید تا صدایش به بقیه برسد. 👤علیرضا پناهیان 🚩 نشست هم‌اندیشی فعالین اربعین - ۹۹.۷.۴ @fanos25
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
97092006.mp3
27.8M
آهـ از دورے...💔 هرشبـ هسٺمـ حرمـ ٺو ولے... مےبینمـ ڪهـ دوبارهـ خوابمـ انگـار واے از تڪرار....😭 حسین طاهری @fanos25
راه‌ تسکین‌ مصیبتهاے‌ ما تنها یکے‌سـت با دلـے ‌بے ‌تاب‌ پیـوستن‌ به ‌راه ‌کـربلا @fanos25
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴دعای پادشاه و ولی‌عهد سعودی برای «شفای عاجل» ترامپ! ♦️«سلمان بن عبدالعزیز»:خبر ابتلای شما و همسرتان به کرونا را دریافت کردیم و بهترین آرزوها را برای سلامتی و عافیت و شفای عاجل شما و همسرتان داریم و دعا می‌کنیم که هیچ گونه آسیبی نبینید. @fanos25
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روش پخت نان خانگی🍞🥯🥐 مواد لازم: آب ۴۵۰ ملی لیتر مخمر ۱۰ گرم آرد ۴۵۰ گرم آب ۱۲۰ ملی لیتر نمک ۱۵ گرم آرد ۳۰۰ گرم روغن زیتون ✳️✳️✳️✳️✳️✳️✳️✳️✳️✳️✳️✳️ روی یخچال یا حســـــــ🖤ــــین بزنید تا بعد از نوشیدن آب ، سلام فرستاده شود @fanos25
بشارتهای اربعین_2.mp3
13.33M
۲ 🔳 اربعین، در طی زمان، از یک حرکت شیعی خارج شد، و به بلوغی بین‌المللی رسید! تا اینکه زائران بسیاری از ادیان و ملل مختلف، در این راهپیمایی و کنگره‌ی سالیانه شرکت می‌کنند! 🔅این اتفاق، بشاراتی در خویش نهفته دارد... @fanos25
✅یادداشت/ 💯 فرافکنی نکنید! 🔻سیر افزایشی فشارهای اقتصادی و معیشتی به مردم عزیز ایران، امروز گزاره‌ای غیرقابل انکار در کشور است؛ اما نحوه تحلیل آن و بررسی علت‌ یا علل مسائل اخیر کشور طبیعتاً اختلافی بوده و هر مسئول و جریان سیاسی دیگری را مقصر وضعیت به وجود آمده می‌داند. در این باره نکاتی مطرح است که مرور آنها می‌تواند مفید باشد: ❌نکات تحلیلی: 🔹1ـ بررسی علت‌شناسی مسائل امروز ایران برای برون رفت از آنها مهم است؛ اما مهم‌تر از آن، این است که اگر تأمل در این حوزه همراه با دقت نظر نباشد و صرفاً با هدف مقصرتراشی باشد، نه تنها به مقصود حل مشکلات نائل نمی‌شود بلکه بر گره‌های بیشتر می‌افزاید. 🔸 2ـ یکی از این گره‌ها، افزایش بیشتر اختلافات جناحی و سیاسی است که اساساً باعث دلخوری بیشتر مردم می‌شود و در نهایت، اگر عزم و انسجامی برای حل مشکلات مشاهده نشود، مجال برای پیدایش معضل ثانویه‌ای فراهم می‌شود که تبعات و آثار سوء آن به مراتب بیشتر و عمیق‌تر از مشکلات اقتصادی خواهد بود و آن، سایش و کاهش سرمایه اجتماعی و اعتماد عمومی به دولت، مجلس، قوه قضائیه و به طور کلی به نظام اسلامی است. 3ـ این مقصد، همان هدف راهبردی چهل ساله دشمنان انقلاب و نظام دینی برآمده از آن است و تنها عاملی که می‌تواند زمینه‌ساز حل مشکلات باشد، پذیرش مسئولیت است. در این باره همه مسئولان در قوا و نهادهای مختلف با رویکردی انقلابی و شجاعانه مسئولیت اقدامات و تصمیمات خود را بپذیرند و از دادن آدرس غلط بپرهیزند، می‌توان به مرحله دوم رسید که به راه‌حل مشکلات فکر کردن و اجماع کردن است. 4ـ مردم امروز از دست مسئولی که با فرافکنی می‌خواهد مسئولیت را از روی دوش خود بردارد ناراحت هستند و بیشتر از آن، از تحلیل و تفسیر‌های افراد و جریان‌هایی که به دنبال صید ماهی مقصود سیاسی خود از آب‌گِل‌آلود شرایط کنونی کشور هستند و فرار به جلوی آنها نه تنها زمینه‌ساز سازش نخواهد بود؛ بلکه می‌تواند با نمایش تصویری برهم ریخته از داخل، دشمن را به محاسبه غلط بیندازد! 🔺 نکته راهبردی: امنیت ملی و سرمایه اعتماد عمومی نظام اسلامی نباید وجه‌المصالحه بازی‌های سیاسی افراد و جریان‌ها قرار گیرد. جمهوری اسلامی از این مرحله با اتکا به ظرفیت‌های داخلی عبور خواهد کرد، همان طور که در طول چهار دهه گذشته در پرتو صبر و ایستادن روی پای خود به جایگاه امروز رسیده است. این موضوع تنها منوط به یک شرط است و آن اینکه متحد و منسجم ذیل راهبری رهبر معظم انقلاب کار کنیم و فرافکنی نکنیم! 🔵 (نویسنده: فتح‌الله پریشان) بصیرتی کمالی 🆔https://sapp.ir/meyar.pb 🆔eitaa.com/meyarpb 🆔https://rubika.ir/meyar_pb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پروانه ای در دام عنکبوت به درحمام رسیدم,دستم به دستگیره ی در بود,یک لحظه نگاه کردم تا ببینم ابوعمر درچه حالیست... ابوعمر دستش به طرفم دراز بود وناگهان دریک قدمی من ,نقش برزمین شد ولرزشی شدید سراسر اعضا وجوارحش را فراگرفته بودخرخر نامشخصی ازگلویش میامد مثل خرخرگرگی که میخواهد چیزی بگوید اما نمیتواند وهمزمان کف سفیدرنگی از دهانش خارج شد یک لحظه قفسه سینه اش به شدت به بالا امد وبعد لرزش قطع شدونگاهش به سقف اتاق خیره ماند....اهسته رفتم جلو ,چند بارصدایش کردم ,ابوعمر ابوعمر....چون جوابی نشنیدم با اعتمادبه نفسی بیشترکنارش رفتم,پایم رابه دستش زدم....حرکتی نکرد. اری انگارکه سالهاست به درک واصل شده,این مردک خبیث مرده بود.. خدا رحمتت کند پدرجان که تااخرین روز ازفکر ما خارج نشدی وتمام دغدغه ی ذهنی ات حفظ ناموست بود.کجایی که ببینی حب سمی جوردیگری دخترانت رانجات داد.درهمین افکاربودم که یاد لیلا افتادم وبا شوق وذوق فریادزدم... لیلااااا بیاااا لیلااا جان نترس...بیا وببین خواهرت چه هنرنمایی کرده.. لیلااااا...پیره گرگ مرده...نفس نمیکشد بیاااا... اما هیچ صدایی از جانب حمام نمیامد...به شدت نگران شدم وهراسان خودم را به حمام رساندم... لیلا را روی سکوی حمام خیره به دوش اب دیدم.... لیلا....عزیزدلم....چرا جوابم رانمیدهی؟باورنمیکنی؟ابوعمر راکشتم,بیا ببین.... وااای خدای من... خدای من,لیلا تکان نمیخورد اول فکرکردم که شوکه شده اما با دیدن روبنده بین مشتش همه چیز رافهمیدم این کی روبنده رابرداشت؟! نزدیکش شدم وای من، کف سفید رنگی از دهانش خارج شده بود یعنی....یعنی....خدااااا.نههههه به خدا طاقت این یکی رادیگرندارم. هنوز هم امیدداشتم لیلا زنده باشد,شاید من دچارتوهم شدم ,شاید بادیدن دهان ابوعمر ,فکرمیکنم دوردهان لیلا هم کف است. جلوی پای لیلا نشستم ,دستانش رابه دستم گرفتم وسردی مرگ درتمام بدنم پیچید,لیلا به پهلو نقش زمین شد ومن فهمیدم انچه را که ترس از دانستنش داشتم... اینجا که تنها بودم نه داعشی بود ونه ابوعمر ونه اربابی, من بودم ولیلایم...وگویا لیلا سمبل تمام عزیزانم بود که ازدست رفته بودند....به سروسینه زدم ,روی خراشیدم داد زدم جیغ کشیدم ,اشک ریختم وواگویه کردم... لیلاااا چرااا؟؟مگر نگفتم نقشه دارم چراا؟اخر توکی وقت کردی دورازچشم من روبنده ات رابرداری من که همه جا حواسم به توبود ,کی؟؟یکدفعه یادم امد,ذغال قلیان...آخ خدا لعنتت کندابوعمر... وای من ,لیلاجان چرا تنهایم گذاشتی ,ما باهم قرارداشتیم...عماد را قراربود پیداکنیم...لیلای زیبایم ای خواهرتازه مسلمانم...سلام من رابه پدر ومادرمان برسان... سلام من را به مادرتمام شیعیان ,خانوم زهرای مرضیه س برسان وبگو ...به خدا شیعیانت هم مثل شما مظلومند...بگو دیگر بس است مظلومیت بگو ما منتقم کرار میخواهیم...بگو پسرت را به دادمان برسان بگو منجی جهان رابه فریادمان برسان انقدر عزاداری برسرنعش خواهرجوانمرگم کردم که داشتم ازحال میرفتم,وقتی به خودم امدم که ساعتی به غروب خورشیدمانده بود. با خودگفتم,عزاداری بس است باید کاری کنم... باید لیلا رااز اینجا ببرم که وقتی,فردا بکیر میاید فکر کند من ولیلا باهم فرار کرده ایم. ارام لیلا را به کول گرفتم...خدای من چه سبک بود این خواهرک رنج کشیده ام... جلوی در هال بودم که.. ادامه دارد. @fanos25
پروانه ای در دام عنکبوت جلوی درهال چشمانم سیاهی رفت,ضعف تمام وجودم راگرفت اخر چندین وچند روز بود که غذای درست وحسابی نخورده بودم ورنج های روحی وجسمی زیادی کشیده بودم ولی اصلا میل به خوردن چیزی نداشتم ,انهم ازخانه ای که ازاجر به اجر ان نجاست وحرام میبارید. جسد بی جان لیلا راتکیه به دیوار دادم ورفتم طرف زیر زمین,باید چادرهایمان رابرمیداشتم....به سرعت چادرم راپوشیدم وچادرلیلا هم برداشتم ودوباره لیلا رابه دوش گرفتم وکنار در حیاط,جسدلیلا را دوباره به دیوار تکیه دادم,اهسته در را گشودم ,تصمیم داشتم به خانه خودمان بروم,داخل کوچه رانگاه کردم,حتی پرنده هم پرنمیزد,انگار گرد مرگ بر درودیوار کوچه پاشیده بودند. در راکامل گشودم ولیلا رابردوشم گذاشتم با احتیاط به داخل کوچه امدم وسریع خودم رابه درنیمه باز خانه ی خودمان رساندم. لیلا را داخل خانه بردم وپشت در گذاشتم وخودم امدم درخانه ابوعمر رابستم. مثل اینکه لولا وقفل در خانه ما خراب شده بود ,یه اجر ازکنار دیوارحیاط برداشتم وگذاشتم پشت در ودربسته شد. خدای من...خانه مان.... به طرف حوض اب نگاه کردم وصحنه ها پیش چشمم جان گرفت,خبری از اجسادبه خون اغشته پدرومادرم نبود اما خونهای خشکیده وسیاه شده اطراف حوض به چشم میخورد...دوباره گریه ...دوباره ضجه..... بعدازساعتی عزاداری نگاهم به جسم بی جان لیلا افتاد باید کاری میکردم. لیلا رابه دوش گرفتم وبه سمت حیاط پشتی خانه رفتم. لیلا رانزدیک باغچه کنار دیوار گذاشتم وبه سمت زیرزمین رفتم,بیل وکلنگ پدرم راپیداکردم وامدم داخل باغچه وشروع به کندن کردم کندم وگریه کردم...کندم وزار زدم ...کندم وروی خراشیدم... بعد از نیم ساعتی تلاش قبری کم عمق اندازه جسدبی جان خواهرکم حفر کردم ,لیلا رااوردم وسرورویش راغرق اشک وبوسه کردم بمیرم خواهرکم,خواهرنوجوان وآرزو به دل وزجر کشیده ام رابا دستان خودم درقبر نهادم, دست به چشمان بازش که خیره به چشمان اشکبارم بود کشیدم تابسته شود.... خداااااا این درد برایم زیادیست....خداااا دوباره رویش رابوسیدم...سلام مرا به امام حسین ع برسان وبگو جلوی چشمانم عزیزانم را سربریدند...سلام من را به پیامبرص برسان وبگو دینت غریب شده ,سلام مرابه امام علی ع برسان وبگو شیعیانت مظلومند,سلام مرابه خانوم حضرت زهراس برسان وبگو.مراقبم باش تا دامن عفتم لکه دارنشود....سلام من رابه پدرومادرمان برسان وبگو تمام تلاشم رامیکنم تاعماد راپیداکنم ونجات دهم... خانه ی نویت مبارک خواهرم.... طاقت خاک ریختن رانداشتم بیل خاک اول ضجه...بیل دوم ناله...بیل سوم فریاد..... بالاخره عزیزم درخاک شد....اشکهایم رابالباس خاک الودم پاک کردم,اصلا متوجه تاریکی هوا نشده بودم,همه جا تاریک بود...کورمال کورمال خودم به حیاط جلویی رساندم درهال رابازکردم ,برای احتیاط برق اتاق خواب داخل را که از بیرون دید نداشت روشن کردم... خدای من انگار راهزنان به خانه حمله کرده بودند هرچه که داشتیم برده بودند یعنی هرچه که گرانبها وقابل حمل وچشمگیر بود برده بودند,مبلمان,قالی ,دکورها حتی پرده های ریش ریش که لیلا خیلی دوستشان داشت ومادربه انتخاب لیلا گرفته بود.... داخل اشپزخانه شدم نه یخچالی ونه فریزرنه فرنه ابمیوه گیروچرخ گوشت و...خبری ازهیچ کدام نبود فقط وسایل کوچک واندکی که چشمشان رانگرفته بودند برجا مانده بود.. باید دوش میگرفتم...شیر اب را بازکردم تامطمین شوم اب قطع نیست که خداراشکر اب وصل بود... رفتم طرف کمد لباس درش راباز کردم که.... ادامه دارد.. @fanos25