ثامن فانوس(حلقه صالحین طرح شهید بهنام محمدی )
#رفیق_مثل_رسول🌟۲۷ شنبه با اینکه روز اول هفته است،اما من همیشه دوست دارم یکی دو روز دیرتر شنبه شود،ج
#رفیق_مثل_رسول 🌟۲۸
فصل سوم(رشد)
از سر صبح بچه ها کلاس را به شوخی گرفته بودند.هرکار ریزو درشت هم کلاسی ها دلیلی برای شیطنت و خنده میشد.من،حسین پارسا و عباس آهنگر روی یک نیمکت نشسته بودیم.
مناسبت های خاص مثل ایام دهه فجر،هفته دفاع مقدس، گاهی هم سالگرد بعضی از عملیات ،پدرحسین پارسا به عنوان راوی به مدرسه می آمد.از تجربه های روزهای حضورش درجنگ.یک رنگی و محبت بین رزمندهها .اسارت و شهادت خیلی از دوستانش را خیلی روان و مسلط تعریف میکرد.صدای معلم ریاضی که بلندشد،کلاس ساکت شد.بچه ها فهمیدن برعکس شوروحالی که آن ها داشتند ،معلم خیلی باحوصله نیست.
تمام تخته سیاه از اعداد و علامت هایی که روی آن نوشته می شد،روسفید شده بود.دفترهای ریاضی ماهم خط به خط با توضیحات معلم در حال سیاه شدن بود.
اعداد ریاضی با نشستن یک علامت کنارشان از آمدن عدد بعدی یاخوشحال می شدند و باهم جمع میشدند یا از دیدن هم دلگیر میشدند و از هم فاصله میگرفتند.
من مثل بقیه بچه ها سرم پایین بود و تند مینوشتم،یک دفعه صدای شوخی یکی از بچه ها کل کلاس را به هم ریخت.دیدم ناصر دست گل به آب داده و با یک شوخی بی جا حرف های معلم را نیمه کاره گذاشته است.
معلم با عصبانیت گفت:ساکت.کاملا معلوم بود که خیلی عصبانی شده.
کتاب ریاضی را نیمه بازگذاشت و گفت:این حرف رو کدوم شما زد؟
صدای معلم دفعه دوم با تلخی بیشتری درکلاس پیچید.هیچ کس جرأت نداشت سرش را بالا بیاورد.نگاهی به ناصرکردم،دیدم از خجالت سرخ شده.اخم کردم و آهسته گفتم :چرا این طوری میکنی؟
دیدم سرش را پایین انداخت.معلم دوباره با عصبانیت پرسید؛کدوم شما این حرف رازد؟
نگاهی به ناصر کردم ،دستم را آرام بالا آوردم.
باصدای بلند گفتم:آقا ببخشید من بودم.
معلم نگاهی به من کرد، سرش را تکان دادو گفت:خلیلی ازتو انتظار نداشتم،
بلندشدم صدایم را صاف کردم و گفتم :آقا ببخشید حواسمون نبود.
معلم دفتر حضور و غیاب را باز کرد،باخودکار قرمز یک علامت وسط صفحه زد.سری تکان داد و گفت :بشین.
کلاس که تمام شد،طوری که نگاهم به ناصر نیفتد از کلاس بیرون امدم،گوشه حیاط جای دنجی پیدا کردم نشستم.
شب بعداز نماز برای فرید تعریف کردم چه شده.(مدرسه من و فرید از هم جدابود)
فریدگفت:آخه تو چرا این کار و کردی؟حالا نمره آخر سالت را کم میکنه
گفتم:آره بابا ،توی دفتر علامت قرمز زد،سر امتحانات باید ریاضی را خوب بخونم که با یه نمره خوب این ناراحتی را از دلش دربیارم.
🤲الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَج🌸
💫 نو+جوان؛ انرژی امید ابتکار
#مثبت_بهنام_دانش_آموزی
Eitaa.com/samenfanos110
ثامن فانوس(حلقه صالحین طرح شهید بهنام محمدی )
#رفیق_مثل_رسول 🌟۲۸ فصل سوم(رشد) از سر صبح بچه ها کلاس را به شوخی گرفته بودند.هرکار ریزو درشت هم کلا
#رفیق_مثل_رسول🌟۲۹
با فرید رفتیم پایگاه بسیج. تمام مدت جلسه بسیج منتظر بودم زودتر تمام شود و من فرصت کنم اتفاقی که افتاده بود را برای آقامرتضی تعریف کنم،هرچند که خودش متوجه شده بود که حرفی برای زدن دارم.
قبل از تمام شدن جلسه سرش را نزدیک گوش من آورد،گفت:آقا رسول چی شده؟اینجا نیستی.
مثل هرشب من و فرید باآقا مرتضی از مسجد راه افتادیم،تمام مسیر آقا مرتضی به من فرصت داد حرفم رابزنم.وقتی که تمام شد ،نگاهی کرد و گفت:رسول ،معلمت فهمیده تو نبودی،برای همین از دستت ناراحت نیست.از این بابت خیالت راحت باشه، اما امروز یه تمرین بزرگی را انجام دادی.
نگاهی به آقا مرتضی کردم و با تعجب گفتم:من آقا؟.بله،برو به این حرفم فکرکن.من فقط یه راهنمایی میکنم.
آخر شب تمام اتفاق های روز و حرف هایی که ردوبدل شده بود را مرور کردم،مثل همه لحظات زندگی ام این جریان راهم در بسته توکل به خدا پیچیدم و به دست آسمان سپردم. 🌟روزها مثل صابون آب خورده لیز میخوردند.محاسنی که حالا هرروز ردیف بیشتری را روی صورتم پر میکرد،این طی شدن روزها را به رخم میکشید.
مدرسه اعلام کرد تعطیلات نوروز اولین گروه دانش آموزی را به اردوی راهیان نور میفرستند.نتوانستم با بچه ها راهی شوم.دوربین زنیت جدیدم را به یکی از بچه ها دادم تابرایم کلی عکس یادگاری به عنوان سوغات بیاورد.
حالا نشستم سرساک،دارم لباس هایم را تا میکنم،چون قرار شده به همراه مامان و بابا به این سفر بروم. خدارو شکر میکنم که بالاخره قرعه به اسم من دیوانه زدند.
قرار شد با کاروانی از دوستان بابا به این سفر برویم.
اتوبوس که راه افتاد ،خیالم راحت شد که شهدا دعوتم کردند، هر پیچی که رد میشدیم باخیال راحت تری به صندلی ام لم میدادم.خیلی حال و حوصله حرف زدن با کسی و نداشتم.دلم میخواست الان فرید،حسین یا پوریا بودند تا می توانستم کمی کل کل کنم.
باید اعتراف کنم برای شروع یک رابطه سخت میگیرم،ولی وقتی دوستی را انتخاب کردم ،پای این دوستی و رفاقت هستم،به قول یکی از بچه ها که میگفت:اول آشنایی وقتی دیدم نه اهل فوتبال و بازی های گروهی هستی،نه اهل شیطنت و شوخی ،به حسین گفتم:این چقدر خشک و عصا قورت داده است،اما حالا این رفاقتی که بین ما هست رو خیلی دوست دارم.
زندگی نامه شهید مدافع حرم 🕊🌹
#رسول_خلیلی
🤲الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَج🌸
💫 نو+جوان؛ انرژی امید ابتکار
#مثبت_بهنام_دانش_آموزی
Eitaa.com/samenfanos110
یه حرام زادگی خاصی تو چشماش هست...
خدایا این کفتارهارو به دست ما هلاک کن..
#رژیم_کودک_کش_اسرائیل
#اسرائیل_باید_نابود_شود
#نابودتان_میکنیم
🤲الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَج🌸
💫 نو+جوان؛ انرژی امید ابتکار
#مثبت_بهنام_دانش_آموزی
Eitaa.com/samenfanos110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
استقبال از رئیس جمهور در شهرکرد
خدا قوت رئیس جمهور مردمی
🤲الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَج🌸
💫 نو+جوان؛ انرژی امید ابتکار
#مثبت_بهنام_دانش_آموزی
Eitaa.com/samenfanos110
🎉ما باز اومدیم با پویش و مسابقه جدیدمون🎉
#پویش_فریاد_عروسکها
بزودی در کانال فانوس
🎥در تاریخ خواهند نوشت وقتی دو میلیون ازعزیزان اهل تسنن ما بین کشورهای سنی مذهب زیرچکمه های صهیونیست جان می دادند فقط فرزندان و شیعیان امیرالمومنین علیه السلام به یاری شان شتافتند...
🤲الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَج🌸
💫 نو+جوان؛ انرژی امید ابتکار
#مثبت_بهنام_دانش_آموزی
Eitaa.com/samenfanos110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پاییز رنگارنگ البرز 🍁
🤲الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَج🌸
💫 نو+جوان؛ انرژی امید ابتکار
#مثبت_بهنام_دانش_آموزی
Eitaa.com/samenfanos110
8.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کیک پرتقالی🍊
🌊بشوره ببره یا چی؟!
مواد لازم🥣:
شکر ۲۰۰ گرم🥡
تخم مرغ ۳ عدد🥚
آب پرتقال ۱۵۰ میلی لیتر
روغن مایع نصف لیوان
بیکینگ پودر ۲ ق چ
زست پرتقال ۱ ق غ🍊
وانیل نصف ق چ
آرد ۳۰۰ گرم
کمی نمک🧂
#خوش_مزه
#عصرونه_پاییزی🍁
#هنریجات
🤲الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَج🌸
💫 نو+جوان؛ انرژی امید ابتکار
#مثبت_بهنام_دانش_آموزی
Eitaa.com/samenfanos110
11.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#سالاد_سزار
#سالاد
یک غذای کامل و خوشمزه #غذای_ایتالیایی هست که طرفدارای زیادی داره
#غذای_ملل
🍓#ایدھ و #ترفــند_خانــــھ_دارے
#خوش_مزه
🤲الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَج🌸
💫 نو+جوان؛ انرژی امید ابتکار
#مثبت_بهنام_دانش_آموزی
Eitaa.com/samenfanos110