eitaa logo
ثامن فانوس(حلقه صالحین طرح شهید بهنام محمدی )
910 دنبال‌کننده
24.8هزار عکس
11.2هزار ویدیو
327 فایل
کانال معرفتی و تربیتی دوستان بهنامی نو+جوان+بهشتی ارتباط با ادمین 👇👇 @abasaleh14
مشاهده در ایتا
دانلود
✔️ هر کسی مردم را از آینده ناامید کند به سود دشمن کار میکند!
آقا فرمودن هر کسی تریبونی داره به مردم امید بده.. مردم رو به شرکت در انتخابات تشویق کنه.. به مردم بگه راه حل گذر از همین مشکلاتی که در جامعه هست شرکت در انتخابات و انتخاب صحیح نامزدهاست.. واقعا این صحبت هایی که این حضرات میکنن امید آفرینه..؟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هر حاجتی دارین برید در خونه امام جواد علیه السلام.. آقا باب الحوائج هستن... چه حاجت مادی چه حاجت معنوی... یا محمد بن علی.. ❤️ 🤲الّلهُمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّکَ‌الْفَرَج🌸 💫 نو+جوان؛ انرژی امید ابتکار Eitaa.com/samenfanos110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❤️قَالَتْ أُخْرَاهُمْ لِأُولَاهُمْ رَبَّنَا هَٰؤُلَاءِ أَضَلُّونَا فَآتِهِمْ عَذَابًا ضِعْفًا مِّنَ النَّارِ ۖ قَالَ لِكُلٍّ ضِعْفٌ وَلَٰكِن لَّا تَعْلَمُونَ 🔸 عذاب اخروی رهبران باطل دوچندان است چون هم خودشان گمراه شدند هم پیروانشان را به گمراهی کشاندند. پیروان آنها هم دو برابر عذاب می‌شوند چون هم گمراه شدند و هم با سیاهی لشکر باطل، به آنها کمک کردند تا اهداف شومشان را پیاده کنند. سوره اعراف آیه ۳۸ 🤲الّلهُمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّکَ‌الْفَرَج🌸 💫 نو+جوان؛ انرژی امید ابتکار Eitaa.com/samenfanos110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸 السَّلامُ عَلَیْكَ یا خَلیفَةَ اللَّهِ وَ ناصِرَ حَقِّهِ... سلام بر تو اي خليفه خدا و ياور حقّش 📘فرازی از زیارت آل یاسین سلام بر تو ای نماینده پروردگار بر روی زمین که آینه وجودت نمایانگر اوست. سلام بر تو ای مولایی که حق خدا به دست تو احیا خواهد شد و همه خلایق را زیر پرچم توحید جمع خواهی کرد... سلام رفقا جان روزتون متبرک به نور نگاه امام زمــان عج الله تعالی فرجه الشریف انشاالله💌 روزی امروزتون و از خود آقا بخواه💚 🤲الّلهُمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّکَ‌الْفَرَج🌸 💫 نو+جوان؛ انرژی امید ابتکار Eitaa.com/samenfanos110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌱در مشكلات است كه انسانها آزمایش می‌شوند. صبر پیشه كنید كه دنیا فانی است و ما معتقد به معاد هستیم. هر چه كه می‌كشیم و هر چه كه بر سرمان می‌آید از نافرمانی خداست و همه ریشه در عدم رعایت حلال و حرام خدا دارد. 🌷 شادی ارواح طیبه شهدا صلوات 💌 🤲الّلهُمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّکَ‌الْفَرَج🌸 💫 نو+جوان؛ انرژی امید ابتکار Eitaa.com/samenfanos110
تنها روزه‌ای که جایگزین دارد، روزه است. کسانی که به‌هر دلیلی نمیتونن روزه بگیرن، هرروز صدبار این تسبیحات رو بگن، ثواب روزه رو می‌برن 🤲الّلهُمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّکَ‌الْفَرَج🌸 💫 نو+جوان؛ انرژی امید ابتکار Eitaa.com/samenfanos110
1_1652966943.mp3
941.8K
🔊دعای‌الهی‌عظم‌البلاء 👤باسم الکربلایی 💚اِلـهي‌عَظُمَ الْبَلاء،وَبَرِحَ الْخَفاء،وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ،وَانْقَطَعَ‌الرَّجاءُ وَضاقَتِ الاْرْضُ،وَمُنِعَتِ السَّماءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ،وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى،وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ‌فِي‌الشِّدَّةِ والرَّخاءِ اَللّـهُمَّ‌صَلِّ‌عَلى‌مُحَمَّد‌وَآلِ‌مُحَمَّد،اُولِي‌الاْمْرِ الَّذينَ‌فَرَضْتَ عَلَيْناطاعَتَهُمْ،وَعَرَّفْتَنابِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم فَفَرِّجْ‌عَنابِحَقِّهِمْ‌فَرَجاًعاجِلاً‌قَريباًكَلَمْحِ‌الْبَصَرِ اَوْهُوَ اَقْرَبُ يامُحَمَّدُياعَلِيُّ‌ياعَلِيُّيامُحَمَّدُاِكْفِياني‌فَاِنَّكُما كافِيانِ،وَانْصُراني فَاِنَّكُما‌ناصِرانِ يامَوْلاناياصاحِبَ‌الزَّمانِ الْغَوْثَ‌الْغَوْثَ‌الْغَوْث َاَدْرِكْني‌اَدْرِكْني‌اَدْرِكْني السّاعَةَ‌السّاعَةَ‌السّاعَة َالْعَجَلَ‌الْعَجَلَ‌الْعَجَل يااَرْحَمَ الرّاحِمينَ‌بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرين   🤲الّلهُمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّکَ‌الْفَرَج🌸 💫 نو+جوان؛ انرژی امید ابتکار Eitaa.com/samenfanos110
مجید بربری 🌹 شهید مدافع حرم مجید قربانخانی 🌟🌟 اربعین ۱۳۹۳ هشت روز مانده به اربعین،یک شب ساعت یازده بود که مجید،سراسیمه به خانه آمد.مریم تا پسرش را دید،هول برش داشت. _چی شده؟چرا این قدر عجله داری؟این موقع شب جایی میخوای بری؟ _اتفاقی نیفتاده،وسایلم رو جمع کن.! _نصفه شبی کجا می خوای بری؟با اون وسایل خواستنت داری من رو میترسونی! _چیزی نیست،با چندتایی از بچه ها،داریم میریم کربلا! _مجید !کارات همیشه همین جوریه.دقیقه نود.خوب زودتر میگفتی.تا یه چیزی برات می ذاشتم و به چند تا فامیل و آشنا،خبر می‌دادیم،مثلا میخوای بری کربلاها. _مریم زود باش!بچه ها تو ماشین منتظرن مریم با عجله دو سه دست لباس و خرده وسایل شخصی اش را،داخل کوله پشتی گذاشت و باهم خداحافظی کردند و مجید،راه افتاد به طرف کربلا.😭 تا برسند مرز مهران و وارد عراق بشوند،کارشان توی ماشین ،فقط بگو و بخند بود.صدای آهنگ ماشین شان،تا کجاها که نمیرفت،اصلا مجید هرجا که بود،آنجا میشد خنده بازار و تفریح گاه.اما وقتی پا به خاک عراق گذاشتند و به زیارت اول شان در نجف رفتند و برگشتند،مجید کمی این رو به آن رو شد و حالش تغییر کرد.شوخی میکرد،بگو بخند داشت،ولی آرامشی عجیب ،وجودش را گرفته بود.حرکات و سکناتِ این مجید،با قبلش فرق داشت.کمتر حرف میزد،!بیشتر توی خودش بود و اغلب داخل حرم می ماند.دوستان همراهش،چند دقیقه ای زیارت می کردند و سر قرارشان،جایی در صحن بیرونی حرم برمی گشتند،الاّ مجید. منتظرش می ماندند،این پا و آن پا میکردند،ولی مگر مجید پیدایش میشد.گاهی یک ساعت تمام از قرارشان میگذشت،ولی خبری از آمدنش نبود..وقتی هم که برمی گشت،با رنگ و روی دیگری برمی گشت،مجید قبل از زیارت نبود.چشمهایش قرمز شده بود،نگاهش را از رفقا می دزدید،يا سرش را برمی گرداند،تا با کسی چشم تو چشم نشود. زندگی نامه شهید مدافع حرم 🕊🌹 🤲الّلهُمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّکَ‌الْفَرَج🌸 💫 نو+جوان؛ انرژی امید ابتکار Eitaa.com/samenfanos110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🛑 غیبت دانش‌آموزان برای شرکت در اعتکاف موجه است. 👌 مدیرکل فرهنگی وزارت آموزش و پرورش: 🔹غیبت دانش‌آموزان برای شرکت در مراسم اعتکاف موجه تلقی می‌شود. 🔹مدارسی که اعتکاف را به عنوان نقطه تربیتی و محور شدن در فعالیت‌های مدرسه، قرار می‌دهند، تشویق می‌شوند. 😉😍 🤲الّلهُمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّکَ‌الْفَرَج🌸 💫 نو+جوان؛ انرژی امید ابتکار Eitaa.com/samenfanos110
✨اعتکاف؛ زیباترین عشق بازی با خدا❤️ «سه روز برای دلم... سه روز برای خدا» 🌱شما هم میتوانید در ثواب برگزاری این برنامه و اثرات شگفت انگیزش در سرنوشت دختران مان سهیم باشید. 👈با توجه به هزینه بالای این سه روز و اینکه کمتر از نصف هزینه از معتکفین دریافت شده، از شما دغدغه مندان و بانیان خیر دعوت میکنیم سهمی از این حرکت الهی را نذر امام زمان(عج) کنید. 💳شماره کارت نذر اعتکاف نوجوانان به نیت امام زمان(عج): 5892 1013 7087 8809 بنام نیمتاج شمس شیرمرد
بله.. یادش رفته دیگه آخرای دولتش حتی لاشخور ترین و پَست ترین نخاله های اصلاحات که تقریبا نقش هویج رو تو جریان اصلاحات دارن هم دیگه این آقا رو داخل آدم حساب نمیکردن و گردن نمیگرفتن... بعدم یادش رفته کارگران معدنی که ایشون برای سرکشی از اون معدن به اونجا رفته بود از شدت علاقه شون به این آقا میخواستن تیکه تیکش کنن.. آقای روحانی خواهشا دیگه حرف از حمایت مردمی نزن و بذار به کار و زندگی مون برسیم..
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این یه نمونه از حمایت های مردمی که حسن روحانی ازش حرف میزنه... محمد علی آهنگران کسی بود که یه روز میگفت اگه روحانی نباشه همه چی نابود میشه.. الان داره میگه مهم ترین عامل نا امیدی و قهر مردم با صندوق همین حسن روحانی ست... بله آقای روحانی... مهم ترین عامل نا امیدی مردم شخص شخیص خودتی..
مردم ما بعد از گذشت انتخابات های فراوان الان دیگه تقریبا آب دیده شدن.. میدونن که چقدر رای شون در سرنوشت کشور مؤثره... و میدونن که اگه افراد صالح رو انتخاب نکنن روباه های مکاری مثل روحانی افسار مملکت رو به دست میگیرن و به سمت نابودی می برن.. پس.. هم رای میدیم.. هم درست انتخاب میکنیم.. برای عزت و آبادی ایران و برای اینکه اتفاقات خوب برای کشورمون رقم بخوره.. چون راه دیگه ای بغیر از انتخاب افراد صالح برای بهبود اوضاع کشور وجود نداره..
شکر در سختی ها 05.mp3
5.63M
یه کودک آغوش مـ❤️ـادر رو در لحظه ای که ترسیده، بیشتر از هروقت دیگه ای حس میکنه! لحظه های سخت زندگی برای تجربه آرامش آغوش خدا بی نظیرند! بسوی آغوشـ🌸ــش فـرار کن 🤲الّلهُمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّکَ‌الْفَرَج🌸 💫 نو+جوان؛ انرژی امید ابتکار Eitaa.com/samenfanos110
خدایا ممنونیم که زمین را از این دیوان و ددان داری پاک میکنی.. جهنم خوش بگذره حیوانات کودک کش.. 🤲الّلهُمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّکَ‌الْفَرَج🌸 💫 نو+جوان؛ انرژی امید ابتکار Eitaa.com/samenfanos110
بسم الله الرحمن الرحیم 🔥 🔥 ✍️نویسنده: محمدرضا حدادپور جهرمی 💥 قسمت دهم 💥 🔺آغاز معمای اصلی داستان! به‌طرف سلّولم برگشتم. وقتی از راهروها عبور می‌کردم، تحمّل زجر و ناله بقیّه برایم شدّت و ناراحتی قبل را نداشت. از درد خودم می‌سوختم و درد خودم برایم کافی بود. با ترس رفته بودم و با کینه برمی‌گشتم. در سلّول را باز کردند و مثل یک دستمال کثیف به داخل پرتم کردند! احساس غرق شدن داشتم، امّا هنوز نفس می‌کشیدم. دیدم همه چشمانشان بسته است، مثلاً نمی‌خواستند به رویم بیاورند. رفتم بین لیلما و ماهدخت نشستم. رویم را به‌طرف ماهدخت کردم و گفتم: «نمی‌خواد گولم بزنی، می‌دونم که بیداری! می‌دونم که همه‌تون بیدارین. از خودم بدم میاد... از تو هم بدم میاد... از همه‌تون بدم میاد... از همه بدم میاد...» ماهدخت همین‌طور که چشمانش بسته بود گفت: «آروم باش دختر! به جواب سؤالات رسیدی؟ مثلاً الان چی شد که داد زدی و بردنت؟ الان چی گیرت اومد؟» گفتم: «چیزی که دنبالش بودم رو نگرفتم. اونم نمی¬دونست. امّا فهمیدم که ما تو یه کشور، بلکه بهتره بگم تو یه شبه قارّه حبس شدیم. جایی داریم زندگی سگی خودمونو می¬گذرونیم که از همه‌جا هستن. سلّول ما مثلاً افغانستانشون هست. نمی¬دونم بازم افغانستان داشته باشن یا نه، امّا هر سلّول متعلّق به یه کشور خاص هست. از همه‌جا زندونی داریم.» لیلما همین‌طور که داشت جابجا می‌شد، گفت: «خسته نباشی! اینو که خودمونم می‌دونستیم!» گفتم: «امّا من نمی‌دونستم. حدّاقلّش اینه که تونستم با هزینه گزافی که پرداختم، چیزی رو بفهمم که شماها بهم نگفته بودین و شاید اصلاً یادتون نبود که بهم بگین!» هایده کمی این دنده به آن دنده شد، صورتش را به‌طرف من کرد و گفت: «اینجا دونستن یا ندونستن چیزی به درد نمی¬خوره! حالا مثلاً ما که قبلاً می‌دونستیم با تویی که الان فهمیدی، چه فرقی داریم؟! این‌جوری فقط داری خودتو...» ماهدخت نگذاشت جمله هایده کامل بشود. مثل مامان‌هایی که دوست دارند دخترشان زبان باز کند و حرف بزند، به من گفت: «بگو عزیز دلم! دیگه چی فهمیدی؟ اگه کسی نمی‌خواد بشنوه، مهم نیست. برای من بگو.» گفتم: «ما رو برای کشتن و آزار جنسـی اینجا جمع نکردن! چون اگه فقط هدفشون این بود، نیازی به این همه دنگ و فنگ و مثلاً دزدیدن، چال کردن، نبش قبر و... نبود! حتّی بهمون می‌رسیدن، ترگل و ورگل نگهمون می‌داشتن، کاری می‌کردن که خوشکل‌تر بشیم و بتونیم بهشون خدمت بکنیم... نه! اینا نیست. برای این چیزا اینجا نیستیم. اینا با ما کارها دارن و یه نقشه‌ای زیر سرشون هست!» ماهدخت گفت: «نمی‌دونم از چی حرف می‌زنی، امّا فکر کنم باهات موافق باشم. امّا می‌شه بگی مثلاً برای چی؟ منظورم اینه که ما رو برای چه کاری می‌خوان؟!» به یک گوشه زل زدم، آهی کشیدم و گفتم: «نمی‌دونم! هنوز نمی‌دونم، امّا یه روز می‌فهمم. راستی کی برنامه تنفّس داریم؟» ماهدخت گفت: «برنامه مشخّصی نداره، اینجا چه چیزی برنامه داره که این داشته باشه؟» با لحنی آرام، امّا با قاطعیّت تمام گفتم: «اتّفاقاً اشتباه ماها اینه که فکر می‌کنیم بدون برنامه تو پازلی که برامون چیدن زندگی می‌کنیم. خیلی هم برنامه‌هاشون رو به موقع و به جا اجرا می‌کنن، شک نکن!» ماهدخت گفت: «نمی¬فهمم چی می¬گی امّا بالاخره می¬برنمون. چطور حالا؟ باز برنامه‌ت چیه دختر؟» چیزی نگفتم. فقط به یک گوشه زل زده بودم. می‌دانستم که نباید چیزی بگویم. چون با توجّه به اینکه آن پیرمرد یهودی، جملاتی که در سلّولم گفته بودم را می‌دانست، حدس می‌زدم که در تمام سلّول‌ها آیفون یا دستگاه شنود وجود دارد. ماهدخت سرش را نزدیک‌تر آورد و روی پاهایم گذاشت و آرام گفت: «به منم بگو. این دخترا خیلی از همه‌چی ناامیدن. امّا من تقریباً مثل تو هستم. اصلاً از وقتی تو اومدی، من یه امید خاصّی به زنده موندن و آزادیم پیدا کردم. نقشه‌ای داری؟» چشمانم را روی هم گذاشتم، چند لحظه سکوت کردم و آرام گفتم: «نه!» گفت: «نگو نه! چشمات اینو نمی¬گه!» گفتم: «تو از چشمای من چی می‌دونی؟! گفتم که... نه!» رمان ادامه دارد... @Mohamadrezahadadpour
🌷امام جواد عليه السلام: مومن به توفیق خدا و به داشتن پندگویی درونی و به خوی نصیحت پذیری از کسی که او را نصیحت می کند، نیاز دارد. 📗تحف العقول صفحه ۴۵۷