eitaa logo
ثامن فانوس(حلقه صالحین طرح شهید بهنام محمدی )
931 دنبال‌کننده
25.9هزار عکس
12.2هزار ویدیو
331 فایل
کانال معرفتی و تربیتی دوستان بهنامی نو+جوان+بهشتی الّلهُمَ اِستَعمَلنی بِما خَلَقتَنی لَه خدایامرا بخاطر هر انچه خلق نمودی خرج نما ارتباط با ادمین 👇👇 @abasaleh14
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴افشای هویت یکی از لیدرهای تجمع شب گذشته مشهد / اعتراف عجیب لیس‌زننده پنجره‌های حرم ابعاد تجمع شب‌گذشته در خروجی‌های حرم مطهر امام رضا (ع) که به حمله به گیت‌های حرم و توهین به خادمان رضوی منجر شد در حال روشن شدن است به‌گونه‌ای که خبرها حاکی از آن است یکی از این لیدرها برادر مسوول دفتر سیدصادق شیرازی است. پیش از نیز در ابتدای شیوع بیماری کرونا در کشور برخی حامیان سید صادق شیرازی فیلم هایی منتشر کردند که در آن ضریح حرم مطهر را لیس می زدند و این اقدام با واکنش های انتقادی مردم مومن و مذهبی مواجه شد. این افراد بعداز بازداشت در اعترافاتشان عنوان کرده اند: « پیش از اقدام به لیس زدن پنجره‌ها، آن را با "پَد الکلی" تمیز کرده‌اند.»/فارس @fanos25
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ثامن فانوس(حلقه صالحین طرح شهید بهنام محمدی )
✍️ #تنها_میان_داعش #قسمت_بیست_و_چهارم 💠 از صدای پای من مثل اینکه به حال آمده باشد، نگاهم کرد و زیر
✍️ 💠 عباس بی‌معطلی به پشت سرش چرخید و با همان حالی که برایش نمانده بود به سمت ایوان برگشت. می‌دانستم از یوسف چند قاشق بیشتر نمانده و فرصت نداد حرفی بزنم که یکسر به آشپزخانه رفت و قوطی شیرخشک را با خودش آورد. 💠 از پله‌های ایوان که پایین آمد، مقابلش ایستادم و با نگرانی نجوا کردم :«پس یوسف چی؟» هشدار من نه‌تنها نکرد که با حرکت دستش به امّ جعفر اشاره کرد داخل حیاط شود و از من خواهش کرد :«یه شیشه آب میاری؟» بی‌قراری‌های یوسف مقابل چشمانم بود و پایم پیش نمی‌رفت که قاطعانه دستور داد :«برو خواهرجون!» نمی‌دانستم جواب حلیه را چه باید بدهم و عباس مصمم بود طفل را سیر کند که راهی آشپزخانه شدم. 💠 وقتی با شیشه آب برگشتم، دیدم امّ جعفر روی ایوان نشسته و عباس پایین ایوان منتظر من ایستاده است. اشاره کرد شیشه را به امّ جعفر بدهم و نصف همان چند قاشق شیرخشک باقی‌مانده را در شیشه ریخت. دستان زن بی‌نوا از می‌لرزید و دست عباس از خستگی و خونریزی سست شده بود که بلافاصله قوطی را به من داد و بی‌هیچ حرفی به سمت در حیاط به راه افتاد. 💠 امّ جعفر میان گریه و خنده تشکر می‌کرد و من می‌دیدم عباس روی زمین راه نمی‌رود و در پرواز می‌کند که دوباره بی‌تاب رفتنش شدم. دنبالش دویدم، کنار در حیاط دستش را گرفتم و با که گلویم را بسته بود التماسش کردم :«یه ساعت استراحت کن بعد برو!» 💠 انعکاس طلوع آفتاب در نگاهش عین رؤیا بود و من محو چشمان شده بودم که لبخندی زد و زمزمه کرد :«فقط اومده بودم از حال شما باخبر بشم. نمیشه خاکریزها رو خالی گذاشت، ما با قرار گذاشتیم!» و نفهمیدم این چه قراری بود که قرار از قلب عباس برده و او را به سمت معرکه می‌کشید. در را که پشت سرش بستم، حس کردم از قفس سینه پرید. یک ماه بی‌خبری از حیدر کار دلم را ساخته و این نفس‌های بریده آخرین دارایی دلم بود که آن را هم عباس با خودش برد. 💠 پای ایوان که رسیدم امّ جعفر هنوز به کودکش شیر می‌داد و تا چشمش به من افتاد، دوباره تشکر کرد :«خدا پدر مادرت رو بیامرزه! خدا برادر و شوهرت رو برات حفظ کنه!» او می‌کرد و آرزوهایش همه حسرت دل من بود که شیشه چشمم شکست و اشکم جاری شد. 💠 چشمان او هم هنوز از شادی خیس بود که به رویم خندید و دلگرمی داد :« و جوونای شهر مثل شیر جلوی وایسادن! شیخ مصطفی می‌گفت به حاج قاسم گفته برو آمرلی، تا آزاد نشده برنگرد!» سپس سری تکان داد و اخباری که عباس از دل غمگینم پنهان می‌کرد، به گوشم رساند :«بیچاره مردم ! فقط ده روز تونستن مقاومت کنن. چند روز پیش وارد شهر شده؛ میگن هفت هزار نفر رو کشته، پنج هزار تا دختر هم با خودش برده!» 💠 با خبرهایی که می‌شنیدم کابوس عدنان هر لحظه به حقیقت نزدیک‌تر می‌شد، ناله حیدر دوباره در گوشم می‌پیچید و او از دل من خبر نداشت که با نگرانی ادامه داد :«شوهرم دیروز می‌گفت بعد از اینکه فرمانده‌های شهر بازم رو رد کردن، داعش تهدید کرده نمی‌ذاره یه مرد زنده از بره بیرون!» او می‌گفت و من تازه می‌فهمیدم چرا دل عباس طوری لرزیده بود که برای ما آورده و از چشمان خسته و بی‌خوابش خون می‌بارید. 💠 از خیال اینکه عباس با چه دلی ما را تنها با یک نارنجک رها کرد و به معرکه برگشت، طوری سوختم که دیگر ترس در دلم خاکستر شد و اینها همه پیش غم حیدر هیچ بود. اگر هنوز زنده بود، از تصور اسارت بیش از بلایی که عدنان به سرش می‌آورد، عذاب می‌کشید و اگر شده بود، دلش حتی در از غصه حال و روز ما در آتش بود! 💠 با سرانگشتان لرزانم نارنجک را در دستم لمس کردم و از جای خالی انگشتان حیدر در دستانم گرفتم که دوباره صدای گریه یوسف از اتاق بلند شد. نگاهم به قوطی شیر خشک افتاد که شاید تنها یکبار دیگر می‌توانست یوسف را کند. به‌سرعت قوطی را برداشتم تا به اتاق ببرم و نمی‌دانستم با این نارنجک چه کنم که کسی به در حیاط زد. 💠 حس کردم عباس برگشته، نارنجک و قوطی شیر خشک را لب ایوان گذاشتم و به دیدار دوباره عباس، شالم را از روی نرده ایوان برداشتم. همانطور که به سمت در می‌دویدم، سرم را پوشاندم و به سرعت در را گشودم که چهره خاکی آینه نگاهم را گرفت. خشکم زد و لب‌های او بیشتر به خشکی می‌زد که به سختی پرسید :«حاجی خونه‌اس؟»... ✍️نویسنده:
0072-1 baghareh 186.mp3
6.58M
۱-۷۲ آیه ۱۸۶ با تشکر از گروه "نسیم قدر" که زحمت اجرای تیتراژ این برنامه رو کشیدن.
0072-2 baghareh 186.mp3
3.86M
۲-۷۲ آیه ۱۸۶ منبع قصّه این برنامه👇 📚برگرفته از کتاب «قطره‌ای از دریای فضائل اهل بیت علیهم السلام،‌ جلد یکم، صفحه 692»؛ اثر سید احمد مستنبط با تشکر از گروه "نسیم قدر" که زحمت اجرای تیتراژ این برنامه رو کشیدن.
9.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شرح واقعه‌ی حمله به حرم امام رضا (علیه‌السلام) توسط مداحی که تشیع انگلیسی را در صحنه رسوا کرد هدف حضور بنده افشای برنامه‌ی طرفداران صادق شیرازی بود کلیپ منتشر شده تقطیع شده بود هدفشان تخریب مدافعان حرم بود از دوستان مدافعان حرمم دفاع کردم مورد ضرب و شتم مدافعان صادق شیرازی قرار گرفتم و... @fanos25
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اینایی که بخاطر بسته شدن درب حرم حضرت معصومه جمع شدند و میگن اینجارو آتش بزنیم و ادعای مدافع حرم میکنن، اینها زائر نیستند بلکه فتنه گرانی هستند که حالا در لباس زائر وارد میدان شده‌اند مطمئن باشید برنامه‌ی آتش کشیدن و فتنه جلوی درب حضرت معصومه از انگلیس ریخته شده و نیرهای امنیتی نسبت به این موضوع باید بسیار حساس شوند @fanos25
طیف تندرو وابسته به جریان خاص درب حرم حضرت معصومه را شکستند و داخل حرم رفتند جالبه که زائران واقعی درب حرم را متبرک و بوسه میزنند و با اذن دخول وارد می‌شوند ولی اینها شکستند! فقط اینهمه حجم از مماشات نیروهای امنیتی قم را نمیفهمم! @fanos25
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حمله به گیت حرم امام رضا برای ورود به صحن پاره کردن پوستر کنار گیت حرم! بابت فحاشی‌ها عذرخواهی می‌کنم ولی ماهیت این زائرنماها را خوب ببینید شماها زائرید یا داعش؟ @fanos25
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دو کلام حرف حساب برای کسانی که می‌گویند کرونا در حرم‌های مطهر اثر ندارد حجت‌الاسلام سیدرضا میرعمادی: کنار ضریح معصومی که با زهر به شهادت رسیده می‌ایستد و می‌گوید ویروس کنار قبر ولی خدا اثر نمی‌کند! خدا می‌گوید تا معالجه نکنید شفا نمی‌دهم... @fanos25
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گوینده : انقلابی هستیم، ما طرفدار شیعه انگلیسی "سیدصادق شیرازی" نیستیم به واکنش افرادی که در آنجا هستند توجه کنید! تجمع کنندگان دیگر اجازه صحبت به آن شخص نمیدهند! @fanos25