امام صادق(ع):
🔹 برای زائر امام حسین(ع)
آن قدر درجات بالا می رود 💙
که شهید غرقه به خون در راه خدا
به آن درجه نمی رسد...❗️
@samensadatmand342
ـ🌺🌿🌼🌿🌺🌿🌼
ـ🌼🌿🌺🌿🌼﷽
ـ🌺🌿🌼
ـ🌼 #شستن_بار_دوم
❓سلام حاجآقا. امروز توی حیاط مسجد یه نفر رو در حال وضوگرفتن دیدم، چند بار دست و صورتش رو شست! برام سؤال شد که در شستن حد و حدودی وجود داره؟
👳♂️ سلام پسرم. بله، حد و حدود داره.
↩️ در مورد «بار اول» و «سوم به بعد»، همه مراجع حرفشون یکیه.
📚 همه میگن بار اول واجبه.
📚 همه هم میگن بار سوم و سوم به بعد حرامه.
✍️ اما در مورد بار دوم:
📚 آیات عظام سیستانی، وحید، صافی و بهجت: بار دوم مستحبه.
📚 آیات عظام امام، رهبری، نوری، زنجانی و فاضل: مستحب نیست؛ ولی اشکالی هم نداره.
📚 آیتالله مکارم: بنابر احتیاط واجب، شستن مرتبه دوم حرامه.
⭕️ نکته: احتیاط واجب، یعنی توی این مسئله میتونیم به نظر مرجع اعلم بعد از مرجع خودمون که فتوای قطعی داره، عمل کنیم.
🔺امام خمینی، رساله، م۲۴۸؛ توضیحالمسائل مراجع، ج۱، ص۱۶۵ و ص۱۶، م۲۴۸؛ خامنهای، اجوبة، س۱۰۲؛ وحید، رساله، م۲۵۴.
⬅️ احکام به زبان خیلی ساده
🌼 @samensadatmand342
🌺🌿🌼
🌼🌿🌺🌿🌼
🌺🌿🌼🌿🌺🌿🌼
🌹می گفت: همرزمم دختر کوچولویی داشت که دائم از علاقهی نیایش به او حرف می زد.
او حتی صدای دخترک را ضبط کرده و با خود به منطقه آورده بود که دلتنگی اش را با گوش کردن به شیرین زبانی های او کم کند
🌹روزی که ترکش خمپاره آن مرد را آسمانی کرد، یک سؤال همهی ذهن الهوردی را پر کرد:
-دختر کوچولوی او بدون پدر چطور به زندگی ادامه دهد.
🌹درک این موضوع برایش خیلی سخت بود. او شب و روز به مشکلات خانواده های شهدا که سرپرست خود را از دست داده بودند، فکر می کرد. به همین دلیل، وقتی از منطقه برگشت، با من که همسرم را در میادین نبرد از دست داده بودم، ازدواج کرد
🌹فرزند خردسالم كعبه ی آرزوهای او شده بود.
الله وردی تلاش می کرد جای خالی پدر را برای دختر کوچولویم پر کند و به همه خواسته های او جامه ی عمل بپوشاند.
🌹روزی کودکم از آرزوهای بزرگش با او حرف زد.
دلم میخواد یه ماشین بخری، با اون منو ببری مسافرت. من خوابیدن توی ماشینو خیلی دوست دارم. شبا وقتی تو رانندگی می کنی، من کنارت بخوابم...
🌹الله وردی بعد از شنیدن قصه ی آرزوهای کودکم خودش را به آب و آتش زد تا توانست یک ماشین بخرد و به رؤیاهای فرزند خوانده اش جامه ی عمل بپوشاند.
"شهید الله وردی نادری"
✍راوی: همسر شهید
@samensadatmand342
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*🎥هم اکنون(۲۰ شهریور) کربلای معلی...*
گزارشی از وضعیت زوار و خدمات مواکب...
🎬به شایعات توجه نکنید و این کلیپ و در سطح گسترده نشر بدید...
🔴پویش مردمی تولید محتوا جاماندگان اربعین حسینی در تهران برگزار می شود
🔹پویش مردمی تولید محتوا جاماندگان اربعین حسینی با عنوان "روایت دلدادگی" همراه با اهدای جوایز نفیس به نفرات برگزیده در دو بازه زمانی قبل از اربعین حسینی و روز اربعین حسینی برگزار می شود.
🔻محورهای تولید محتوا در قالبهای: عکس، سلفی، مستندکوتاه، آثار گرافیکی، دلنوشته و متن ادبی و ....
🔹علاقمندان جهت شرکت در این پویش مردمی می توانند به شماره ۰۹۰۳۱۲۱۲۲۵۸ در شبکه های اجتماعی وات ساپ، تلگرام و روبیکا پیام ارسال نمایند.
@samensaadatmand342
🎆 #رمان شب
#بدون_تو_هرگز 40
🌷 "خون و ناموس..."
🔥آتیشِ برگشت سنگین تر بود ... فقط معجزه مستقیمِ خدا ما رو تا بیمارستان سالم رسوند ...
از ماشین پریدم پایین و دویدم توی بیمارستان تا کمک کنم ...
⭕️ بیمارستان خالی شده بود ... فقط چند تا مجروح با همون برادرِ سپاهی اونجا بودن ... تا چشمش بهم افتاد با تعجب از جا پرید ... باورش نمی شد من رو زنده می دید ...
🔹مات و مبهوت بودم ...
- بقیه کجان؟ ... آمبولانس پر از مجروحه ... باید خالی شون کنیم دوباره برگردم خط ...
🔶به زحمت بغضش رو کنترل کرد ...
- دیگه خطی نیست خواهرم ...خط سقوط کرد ...الان اونجا دست دشمنه ...😔
✅ یهو حالتش جدی شد ...
- شما هم هر چه سریع تر سوارِ آمبولانس شو برو عقب ... فاصله شون تا اینجا زیاد نیست ... بیمارستان رو تخلیه کردن ... اینجا هم تا چند دقیقه دیگه سقوط می کنه ...
یهو به خودم اومدم ...
- علی ... علی هنوز اونجاست ... ❤️
و دویدم سمت ماشین ...
🔷 دوید سمتم و درحالی که فریاد می زد، روپوشم رو چنگ زد ...
- می فهمی داری چه کار می کنی؟ ... بهت میگم خط سقوط کرده ...
هنوز تو شوک بودم ...
❇️ رفت سمتِ آمبولانس و درِ عقب رو باز کرد ... جا خورد ... سرش رو انداخت پایین و مکثِ کوتاهی کرد ...
- خواهرم سوار شو و سریع تر برو عقب ... اگر هنوز اینجا سقوط نکرده بود ... بگو هنوز توی بیمارستان مجروح مونده... بیان دنبال مون ...
من اینجا، پیششون می مونم ...
🔸سوتِ خمپاره ها به بیمارستان نزدیک تر می شد ... سر چرخوند و نگاهی به اطراف کرد ...
- بسم الله خواهرم ... معطل نشو ... برو تا دیر نشده ...
🚐 سریع سوارِ آمبولانس شدم ... هنوز حالِ خودم رو نمی فهمیدم ...
- مجروح ها رو که پیاده کنم سریع بر می گردم دنبالتون ...
✅ اومد سمتم و در رو نگهداشت ...
- شما نه ... اگر همه مون هم اینجا کشته بشیم ... ارزشِ گیر افتادن و اسارتِ ناموسِ مسلمان ، دستِ اون بعثی های از خدا بی خبر رو نداره ...
"جون میدیم ... ناموسِ مون رو نه ..."
یا علی گفت... و در رو بست ...
🔷 با رسیدنِ من به عقب ، خبرِ سقوطِ بیمارستان هم رسید ...😞
✍🏼 پ.ن: "شهید سید علی حسینی" در سن ۲۹ سالگی به درجه رفیعِ شهادت نائل آمد ... پیکرِ مطهر این شهید هرگز بازنگشت ....
جهتِ شادی ارواحِ طیبه شهدا
🎆 #رمان شب
#بدون_تو_هرگز 41
🌷 "که عشق آسان نمود اول ..."
🔹نه دلی برای برگشتن داشتم ... نه قدرتی ... همون جا توی منطقه موندم ... ده روز نشده بود، باهام تماس گرفتن ...
- سریع برگردید ...
موقعیت خاصی پیش اومده...📞
✈️ رفتم پایگاه نیرو هوایی و با پروازِ انتقالِ مجروحین برگشتم تهران ... دل توی دلم نبود ...
نغمه و اسماعیل بیرونِ فرودگاه با چهره های داغون و پریشان منتظرم بودن ... انگار یکی خاکِ غم و درد روی صورتشون پاشیده بود ...
⭕️ سکوتِ مطلق توی ماشین حاکم بود ... دست های اسماعیل می لرزید ... لب ها و چشم های نغمه ... هر چی صبر کردم، احدی چیزی نمی گفت ...
- به سلامتی ماشین خریدی آقا اسماعیل؟
- نه زن داداش ...
صداش لرزید... - امانته ...
🔶 با شنیدن "زن داداش" نفسم بند اومد و چشم هام گُر گرفت... بغضم رو به زحمت کنترل کردم....
- چی شده؟ ... این خبرِ فوری چیه که ماشین امانت گرفتید و اینطوری دو تایی اومدید دنبالم....؟⁉️
🔷 صورتِ اسماعیل شروع کرد به پریدن ... زیر چشمی به نغمه نگاه می کرد ... چشم هاش پر از التماس بود ...
✅ فهمیدم هر خبری شده ... اسماعیل دیگه قدرتِ حرف زدن نداره ...
⛔️ دوباره سکوت، ماشین رو پُر کرد ...
- حالِ زینب اصلاً خوب نیست ...
🔹بغضِ نغمه شکست ...
- خبرِ شهادتِ علی آقا رو که شنید تب کرد ... به خدا نمی خواستیم بهش بگیم ... گفتیم تا تو برنگردی بهش خبر نمیدیم ... باور کن نمی دونیم چطوری فهمید...😔
💢 جملاتِ آخرش توی سرم می پیچید ... نفسم آتیش گرفته بود ... و صدای گریه ی نغمه حالم رو بدتر می کرد ... چشم دوختم به اسماعیل ... گریه امانِ حرف زدن به نغمه نمی داد... 😭
- یعنی چقدر حالش بده؟ ...
🔸بغضِ اسماعیل هم شکست ...
- تبش از ۴۰ پایین تر نمیاد ... سه روزه بیمارستانه ...💉🌡
صداش بریده بریده شد ...
- ازش قطعِ امید کردن ... گفتن با این وضع.....
🔹 دنیا روی سرم خراب شد ... اول علی ... حالا هم زینبم ..
@samensadatmand
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 دوربین مخفی| واکنش عراقیها به بیرونکردن یک ایرانی از موکب...
❇️@samensadatmand
#سلام_امام_مهربانم♥
هر صبح ڪہ سلامت مےدهم
و یادم مےافتد ڪہ صاحبے
چون تو دارم:
ڪریم،مهربان،دلسوز،رفیق،
دعاگو،نزدیڪ...
و چہ احساسِ نابِ آرامش بخش
و پر امیدے است داشتنِ تو...
🌤ألـلَّـهُـمَ عَـجِّـلْ لِـوَلـیِـکْ ألْـفَـرَج🌤
@samensadatmand342
🌹خداوندا دو چیز را لااقل از اختیار انسان خارج کردی و آن اولی مرگ و دومی تولد است که انسان به اندازه ذرهای در آن دخالت ندارد. ابتدا خدا را شاکرم که به من نعمت وجود را عطا کرد و پس بر آن شاکرم که در موجودات از جمله موجوداتی هستم که حرکت میکنند.در میان این موجودات مرا انسان خلق کردی و در میان انسانها مرا عاقل خلق کردی و در میان عاقلها مرا یکتاپرست خلق کردی، در میان یکتاپرستان مرا مسلمان آفریدی و در میان مسلمانان شیعه و در میان شیعیان شیعهی اثنی عشری آفریدی.
🌹خدایا! اگر روزی آمد که محبت علی (ع) را از من گرفتی، جان من در بدنم نباشد.خدایا حال میدانم که علی (ع) چرا چیزی را جز دل چاه برای درد دل انتخاب نکرد.خیلی چیزها را نمیتوان به هیچکس گفت؛ خدایا جان آن امام زمان (عج) را سالم بدار که او امید شیعه است. در طول ۱۴۰۰ سال شیعه را کشتند به خاطر مولایشان، به خاطر یک کلام “عشق چهارده تن” چرا؟!
"شهید مصطفی احمدی روشن"
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
@samensadatmand342
Poyanfar - Ba To Khosham (128).mp3
5.07M
با تو خوشم با تو که دنیای منی
🎙کربلایی محمد حسین پویانفر
#اللهم_ارزقنا_کربلا_بحق_الحسین_ع
#عشاق_الحسین_محب_الحسین_ع
مداح_رضاشیخۍ_۲۰۲۲_۰۳_۲۴_۱۶_۰۹_۱۱_۵۴۴.mp3
3.63M
تسبیح ترتبتمو میبوسم.جای ضریح
کربلایی رضا شیخی
12_Moghadam_Arbaeen_94-01_(www.rasekhoon.net).mp3
5.85M
(🏴)همراه با مداحی های ویژه پیاده روی👣 اربعین ۳۵
پای پیاده از نجف تا کربلا
🎙کربلایی جواد مقدم
#اللهم_ارزقنا_کربلا_بحق_الحسین_ع
@samensaadatmand342